به گزارش مشرق، متن یادداشت عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با عنوان «پیروز واقعی» به شرح ذیل است:
مشارکت 62درصدی در انتخابات اخیر، در فاصله کوتاهی کانونهایی را که میخواستند در حاشیه این حضور با دمیدن در تفاوتها و سلائق مختلف میان صفوف ملت، آن را به کینه و عداوت مطلوب خویش مبدل سازند، در آینده نزدیک نادم خواهد ساخت. جایگاه مردم در منطقیترین نوع تغییر و تحول سیاسی بعد از نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب اکنون به نهالی ستبر تبدیل شده که حتی بداخلاقیها و بدعهدیهای برخی نیروهای داخلی قادر نخواهد بود به بدخواهان استقلال این مرز و بوم فرصتی برای ضربه کاری زدن به این نهال دهد.
بازگشت به این ساختار «مردممحور» و به رسمیت شناختن آن بعد از تبلیغات گسترده علیه جمهوری اسلامی و متهم ساختن آن به بیصداقتی در صیانت از آرای ایرانیان خود درواقع اولین شکست بود. آنان ناگزیر به تندادن به این شکست بودند؛ زیرا نظرسنجیهای مختلف قبل از انتخابات خبر از مشارکتی چشمگیر میداد، در چنین شرایطی اگر بیرونیها تبلیغاتی را که در سال 88 کلید زده بودند ادامه میدادند صرفاً تقابل خود با فهم ملت ایران را به نمایش میگذاشتند؛ لذا ناگزیر بودند جهتگیریهای سیاسی و رسانهای خود را تغییر فاحش دهند. در نتیجه حتی برخی خواص خودخواه که انتخاباتی با مشارکت بالاتر را به کام مردم تلخ کرده بودند با رأی دادن، عملاً مهر بطلانی بر همه لجاجتهای خود با ساختارهای قانونی در کشور زدند، اما آنچه ندامت جدی حاشیهپردازان بیرونی را در آینده نزدیک موجب میشود مشخص شدن ترکیب مجلسین (10 و 5) خواهد بود؛ صرفنظر از پیامهای روشنی که توزیع آرای مردم برای طیفهای سیاسی داشت، عایدی فعالان سیاسی و صحنهگردانان لیستها چندان پررنگ نیست.
جسارتی که تهیهکنندگان لیست اصلاح طلبان به خرج دادند تا با گردآوردن افرادی ناهمگون مانع از واگرایی شوند بعد از آغاز به کار مجلسین، نتایج خود را آشکار خواهد ساخت؛ به عبارت دیگر درست است که چنین لیستی در تهران یک برد اجتماعی را از آن خود ساخت اما این ترکیب ناهمگون در مجلس، «باز» شده و هویت جمعی آن را تبدیل به هویت فردی خواهد نمود. اصولگرایان نیز اگرچه در سراسر ایران برتری نسبی به دست آوردهاند، اما در فقدان نیروهای تأثیرگذار خود در تهران عملاً امکان هدایت کلان مجلس آینده را از دست دادند؛ به عبارتی دیگر به لحاظ کمی ممکن است دهمین مجلس شورای اسلامی اصولگرا باشد اما به لحاظ کیفی خیر؛ زیرا به دلیل برخی خطاها در مرکز، نیروهای در سطح ملی خود را از دست دادند؛ هرچند شاید برخی این جمعبندی را نپسندند که هم اصلاحطلبان را به دلیل فرستادن «نمایندگان بیوزن» و هم اصولگرایان را به دلیل گسیل «نمایندگان بیسر» باید در انتخابات ناکام دانست.
در چنین شرایطی با وجود اینکه دولت (یعنی جریان بهاصطلاح اعتدالگرا) نتوانست توفیق چندانی در شاکله مجلس از آن خود سازد، اما امکان جولان بیشتری خواهد یافت. متأسفانه عدمحضور شخصیتهایی صادق، منصف و شجاع همچون دکتر احمد توکلی و کارشناسانی برجسته همچون مصباحی مقدم در مجلس آتی، بهسهولت جبرانپذیر نیست؛ البته این یکی از تبعات رأی سلبی است که دارای پیامی مهمتر بود و بههمین دلیل نیز قابل احترام است.
پنجمین دوره مجلس خبرگان نیز بدون تغییری اساسی خواهد بود، هرچند برخی افراد ناهمگون با اصلاحطلبان همچون فلاحیان، رازینی و ... از شهرستانها رأی نیاوردند، اما لیست تهران برای برخی کنشگران با چنین حساسیت بیهزینه نخواهد بود. بههمین دلیل است که بهحق، ملت را باید پیروز واقعی انتخابات دانست.