نخستین نکتهای که به ذهن همه ما رسید آن بود که نکند رودستخورده باشیم و خون شهدا هدر رفته باشد وقتی امام قطعنامه را پذیرفتند و مذاکرات شروع شد، بسیاری از نیروهای داوطلب از جبهه برگشتند و جبهه خلوتتر شد. ما فکر میکردیم عراق با این مذاکرات حیله کرده است و اینگونه قصد داشته تا جبههها را از رزمندهها خالی کند.
بااینحال وقتی خبر رسید آقای ولایتی استرس عجیبی پیدا کرد من به یاد دارم ایشان به من گفتند که سیگار داری؟ این در حالی بود که ایشان سالها من را میشناختند و میدانستند که من سیگاری نیستم، ایشان هم سیگاری نیستند بههرحال سیگاری پیدا کردیم و به ایشان دادیم و به خاطر خروج از شوک و کنترل حرکات دست خودشان، آقای ولایتی سیگار کشیدند.
تصورشان بر این بود که حداقل با کشیدن سیگار تمرکز بیشتر پیدا میکنند. بااینحال، وقتیکه کمی حالشان عادی شد به دبیر کل گفتند منافقین با حمایت عراق از غرب و عراق از جنوب به ایران حمله کردهاند و فکر میکنیم این کار مذاکرات را تحتالشعاع قرار میدهد.»[1]
1- ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد، صفحه 109