به گزارش مشرق، مهدی محمدی در کانال تلگرامی خود نوشت: ظهور يكباره مهدي كروبي من را به فكر انداخته است كه واقع ماجرا چيست. آنها كه مهدي كروبي را مي شناسند مي دانند كه از فن كتابت بالكل بي بهره است. مهم تر از اين، داستان "نانجيبان" مربوط به بيش از يك ماه قبل است و اينكه حالا به آن واكنش بدهند كمي عجيب است. ضمنا؛ كروبي در حصر است و اين يعني قاعدتا نبايد بتواند فعاليت سياسي و رسانه اي بكند، همچنانكه در تمام اين مدت نتوانسته بود. آيا فرد صاحب نفوذي هست كه اين روزها از حرفي يا حادثه اي خيلي عصباني شده باشد و كروبي را بتوان "ابزار ابراز خشم" او در نظر گرفت؟
مهدی محمدی همچنین طی 2 روز گذشته نیز در کانال شخصی اش با استقبال از نامه مهدی کروبی خطاب به روحانی نوشت و از محاکمه علنی وی استقبال کرد.
محمدی نوشت: مهدي كروبي كه اكنون در باغي در جماران محصور است، نامه اي به آقاي روحاني نوشته و در آن خواستار محاكمه علني شده است.
متن، در واقع يك التماس نامه، و همه حرفش اين است كه "ما را هم ببينيد!" و احتمالا به عنوان موجودي مفرح، در ميانه اين همه گرفتاري، اندكي ديدن او، عيب و ايرادي هم نداشته باشد. منتها اين امر ممكن است خطراتي هم براي جناب ايشان ايجاد كند. مثلا حين نظاره چهره رعناي جناب شيخ ممكن است خلايق ناگهان به ياد بياورند كه ايشان در انتخابات ٨٨ حتي از "آراء باطله" هم كمتر راي آورد! يا حتي ممكن است اين را هم به خاطر بياورند كه او بعد از انتخابات ٨٨ محصور نشد بلكه قريب به دو سال بعد، در ٢٦ بهمن ٨٩، زماني گرفتار شد كه به تحريك كساني كه بعدها داعش را خلق كردند، قصد داشت يك نسخه ايراني از داعش ايجاد كند.
من البته با ايده محاكمه علني موافقم. هم فرصتي خواهد بود براي ستانده شدن داغ دل ميليون ها مرد و زن مظلوم ايراني كه توهمات ماليخوليايي يك مشت جنايتكار در سال ٨٨ آتش در زندگي آنها افكند؛ و هم صحنه اي براي خلق كمدي هاي بي نظير، ناشي از مهارت شگرف ايشان در ارائه استدلال هاي پيچيده و مبهوت ساختن افكار عمومي!
محمدی نوشت: مهدي كروبي كه اكنون در باغي در جماران محصور است، نامه اي به آقاي روحاني نوشته و در آن خواستار محاكمه علني شده است.
متن، در واقع يك التماس نامه، و همه حرفش اين است كه "ما را هم ببينيد!" و احتمالا به عنوان موجودي مفرح، در ميانه اين همه گرفتاري، اندكي ديدن او، عيب و ايرادي هم نداشته باشد. منتها اين امر ممكن است خطراتي هم براي جناب ايشان ايجاد كند. مثلا حين نظاره چهره رعناي جناب شيخ ممكن است خلايق ناگهان به ياد بياورند كه ايشان در انتخابات ٨٨ حتي از "آراء باطله" هم كمتر راي آورد! يا حتي ممكن است اين را هم به خاطر بياورند كه او بعد از انتخابات ٨٨ محصور نشد بلكه قريب به دو سال بعد، در ٢٦ بهمن ٨٩، زماني گرفتار شد كه به تحريك كساني كه بعدها داعش را خلق كردند، قصد داشت يك نسخه ايراني از داعش ايجاد كند.
من البته با ايده محاكمه علني موافقم. هم فرصتي خواهد بود براي ستانده شدن داغ دل ميليون ها مرد و زن مظلوم ايراني كه توهمات ماليخوليايي يك مشت جنايتكار در سال ٨٨ آتش در زندگي آنها افكند؛ و هم صحنه اي براي خلق كمدي هاي بي نظير، ناشي از مهارت شگرف ايشان در ارائه استدلال هاي پيچيده و مبهوت ساختن افكار عمومي!