عربستان در سالی که گذشت شاهد گسترش فضای خفقان و استبداد و سرکوب در داخل و تشدید سیاست‌های جنگ‌طلبانه و ماجراجویانه آل‌سعود در خارج بود که اوج آن جنایات ضدبشری علیه ملت بی‌دفاع کشور عربی یمن و اعدام آیت‌الله شیخ نمر رهبر شیعیان عربستان بود.

 به گزارش مشرق، سال 1394 را می‌توان سالی کاملاً فاجعه‌بار برای عربستان باتوجه به حوادث فاجعه‌باری که در این کشور رخ داد و منجربه کشته شدن شمار زیادی از غیرنظامیان شد، نامید، ناکامی کامل در زمینه سیاست خارجی و شکست ماجراجویی‌های آل‌سعود از دیگر ویژگی‌های این سال بود.

سال 1394 را می‌توان سالی کاملاً فاجعه‌بار برای عربستان باتوجه به حوادث فاجعه‌باری که در این کشور رخ داد و منجربه کشته شدن شمار زیادی از غیرنظامیان شد، نامید، ناکامی کامل در زمینه سیاست خارجی و شکست ماجراجویی‌های آل‌سعود از دیگر ویژگی‌های این سال بود.

مهمترینِ این حادثه‌ها در داخل عربستان، فاجعه تلخ ودردناک مشعر منا بود، بزرگترین فاجعه در تاریخ موسم‌های حج بود، تصاویر فاجعه‌بار حجاج در مشعر منا که بر اثر خفگی روی هم می‌افتادند و به سبب نبود هیچ گذرگاهی برای خروج در یک خیابان باریک در مشعر منا جان می‌باختند در سایه نبود عملیات امدادرسانی از سوی سعودی‌های مدعی خدمت رسانی به حرمین شریفین، فاجعه منا را مدرک و سند دیگری مبنی بی کفایتی و سوءمدیریت آل سعود در اداره امور بزرگترین کنگره جهانی اسلام کرده است.

از اوایل بهمن 1393 که با مرگ عبدالله بن عبدالعزیز، برادرش، سلمان مبتلا به آلزایمر بر تاج و تخت پادشاهی آل سعود تکیه زد، چهارده ماهی می‌گذرد که جنگ،‌ویرانگری، کشتار و جنایت مهمترین ویژگی‌های سیاست‌های سلمان بوده است.

شاه سعودی در سالی که گذشت با سیاست‌های ماجراجویانه و متهورانه در تمام صحنه‌ها و مناطق به گونه‌ای رفتار کرد که حتی صدای اعتراض اربابان آمریکایی خود را در آورد، هر چند لبخند صهیونیست‌ها نشان داد سیاست‌های حکومت آل سعود بیش از گذشته به رژیم اشغالگر قدس نزدیک شده و دیدارها و تماس‌های مقامات سعودی با صهیونیستی بر این مسئله مهر تایید زد.

مقامات سعودی به صراحت گفته‌‌اند که مسئله فلسطین دیگر اولویت نخست و مسئله محوری آنها نیست و رویکرد رژیم به ویژه در سالی که گذشت نشان داد که رویکرد آل سعود تشدید دشمنی و خصومت با اعراب و مسلمانان و انعطاف‌پذیری و دوستی با دشمن شماره یک آنها یعنی رژیم صهیونیستی است.

سردرگمی، آشفتگی و تناقض و تزلزل ویژگی‌ مهم سیاست‌های حکومت سعودی است که از یک سو بر استراتژی‌های بین المللی حساب باز کرده و از سوی دیگر با بحران فزاینده نظام پادشاهی دست و پنجه نرم می‌کند و یک محیط آماده انفجار هم در جامعه عربستان شکل گرفته است که تشدید فضای خفقان و سرکوب و اخیرا تهدید به مجازات هر شهروندی که با جنبش حزب الله مقاوم لبنان ابراز همبستگی و از آن حمایت کند، بر وجود چنین فضای آماده انفجاری در داخل عربستان صحه می‌گذارد.

بسیاری از شهروندان عربستانی از شرایط رقت‌بار جامعه و نقض گسترده حقوق بشر و تنگ شدن عرصه بر شهروندان و سرکوب هرگونه انتقاد و اعتراض و صدور احکام ظالمانه از جمله اعدام یا زندان طولانی بدون هرگونه توجیه و بدون وجود شفافیت یا دادگاه عادل به ستوه آمده‌اند،‌آل سعود هرگز اجازه بیان آزادانه دیدگاه و یا انتقاد و تحرکات مردمی مسالمت آمیز را نمی‌دهد و به شدت و با مشت آهنین با آن برخورد می‌کند.

در زمینه خارجی سیاست پادشاهی سعودی در مسیر تشدید تحرکات تروریستی علیه ملت‌های عرب منطقه به ویژه در سوریه و عراق از طریق مزدوران آموزش دیده خود و گسترش فرهنگ خشونت، تروریسم و طایفه‌گرایی و ورود عملی و گسترده به جنگ‌های نیابتی و خیز برداشتن برای ویران کردن کشورهای عربی یکی پس از دیگری که مهمترین آنها یمن بود.

فعالیت گروه‌های تروریستی با مرجعیت فکری وهابی و حرکت در زمینه تشدید اختلافات و شکاف‌ها در کشورهای عربی و بدتر از همه اینها، در پیش گرفتن استراتژی رسانه‌ای خاص در برابر رژیم صهیونیستی که مهمترین ویژگی آن نادیده گرفتن جنایات مستمر این رژیم علیه ملت فلسطین و ملت‌های عرب و بهبود چهره این رژیم اشغالگر و معرفی ایران به عنوان دشمن بود، تلاش آل سعود برای شعله‌ور کردن آتش فتنه مذهبی در منطقه را در راستای منافع اشغالگران قدس و غرب آشکار کرد.

این رژیم قبیله‌ای دیکتاتوری برای سرپوش گذاشتن بر سیاست‌های جنایتکارانه خود و فریب ملت‌های عرب، گاهی نقاب عربیت و گاهی نقاب اسلام را به چهره خود زد. این رژیم در تلاش برای به دست گرفتن رهبری کشورهای عربی و تسلیم آنها در برابر خود شعار ملی‌گرایی عربی را سر داد و ناگهان از خواب بیدار شد که من عرب هستم و اعراب به رهبری حکیم و قاطع نیازمند هستند.توفان قاطعیتی که رسانه‌های آل سعود ترویج کردند به شیوه فیلم‌های تبلیغاتی تلویزیونی با این هدف به راه افتاد تا به زعم آل سعود، قدرت و جایگاه اعراب در میان ملت‌ها را به آنها برگرداند، توفانی که یمن را فرا گرفت، در حقیقت ویرانی زیرساخت‌های فقیرترین کشور عربی منطقه و کشتار مردم بی‌دفاع آن بود که از لحظه آغاز این جنگ وحشیانه، یک سال گذشته است.

آل سعود برای همراه کردن کشورهای عربی با سیاست‌های خود کیسه خلیفه را شل کرده و از دلارهای نفتی که در اصل متعلق به مردم سرزمین حجاز است، برای جلب مزدوری و وفاداری خرج می‌کند، هر چند هزینه‌های سرسام‌آور جنگ افروزی در یمن و دیگر مناطق، آل سعود را با کسری شدید بودجه روبرو کرده و حذف یارانه خدمات عمومی و افزایش قیمت‌ها یکی از پیامدهای آن بوده است.

شاید موضع آل سعود در برابر فلسطین و باندهای صهیونیستی دلیل ثابتی بر توطئه‌چینی این رژیم علیه تمام جنبش‌های مقاومت باشد که با طرح صهیونیستی استعماری می‌جنگند، ماجراجو خواندن مقاومت لبنان در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان از سوی مقامات سعودی و قرار گرفتن در کنار متجاوزان در جریان این جنگ و جنگ‌های غزه طی سال‌های 2008 و 2014 و ادامه محاصره ظالمانه نوار غزه و ملت و مقاومت بنا به درخواست و تمایلات صهیونیست‌ها توطئه آل سعود علیه مسئله نخست و محوری امت اسلام یعنی فلسطین را آشکار کرد.

طی سال‌های اخیر صداهای رسمی و غیر رسمی در عربستان که خواستار سازش با رژیم صهیونیستی و همکاری و عادی‌سازی روابط بوده‌اند، افزایش یافته است تا کاملا حقوق ملت فلسطین، مسئله قدس و اشغال سرزمین‌های عربی و فلسطینی نادیده گرفته شود.

رژیم سعودی در حالی که ادعای رهبری اعراب با شعار ملی‌گرایی عربی و عربیت می‌دهد، مقاماتش با دشمن اول و تاریخ اعراب دیدار می‌کنند و لبخند می‌زنند‌،لبخندی به گفته یک تحلیلگر عرب دردناک‌تر از گلوله‌ صهیونیستی است که پیکر کودک فلسطینی را متلاشی می‌کند.

رژیم سعودی اساسا دشمن سرسخت تفکر ملی و عربیت به معنای سیاسی و رهایی‌بخشی است، شکی نیست این رژیم که به زور شمشیر و خون در جزیره العرب شکال گرفته است، مبتنی بر سلطه‌گری آل سعود و تعصب وهابی مسلک است و امروز تمام دلایل به آن اشاره می‌کند که دوران حکومت سلمان بن عبدالعزیز بیشترین پیوند را با وهابیت و نمادهای آن به عنوان چماق امنیتی برای درهم کوبیدن ملت، مناطق و قبایل عربستان برقرار کرده است.

سال ماجراجویی‌های شکست خورده و پرهزینه

مهمترین حادثه این سال، جنگ افروزی رژیم عربستان از طریق تشکیل ائتلاف عربی علیه فقیرترین کشور عربی همسایه خود بود، البته اعلام ائتلاف صرفا بهانه‌ای برای مشروعیت بخشی به جنگ و تجاوز بود، چرا که در عمل خبری از مشارکت بیشتر کشورهای عضو ائتلاف از جمله مصر نبود و فقط نظامیان برخی کشورها همچون سودان و امارات و بحرین و مزدوران اجاره‌ای همچون بلک واتر و مزدوران سنگالی و نیجری در کنار ماجراجویان سعودی قرار گرفتند در جنگی که آمریکا به صراحت از مشارکت در آن و حمایت از آل سعود خبر داد و به گواه یمنی‌ها، رژیم صهیونیستی هم در کشتار و ویرانی در یمن مشارکت دارد.البته الجبیر وزیر خارجه سعودی‌ها به صراحت به مشارکت آمریکا و انگلیس در جنگ یمن اعتراف کرد.

رژیم عربستان ششم فروردین 1394 برابر با 26 مارس 2015، آغاز جنگ تمام عیار علیه ملت یمن را از نیویورک و توسط عادل الجبیر سفیر خود در آمریکا علنا اعلام کردند و برای توجیه این جنگ افروزی از مزدوران یمنی فراری خود برای مشروعیت بخشی به آن بهره گرفتند، عبدربه منصور هادی رئیس جمهور مستعفی فراری جاده صاف کن این جنگ ویرانگر به شمار می‌رود.جنگ عربستان علیه یمن ابتدا با عنوان فریبنده"توفان قاطعیت" و در ادامه با عنوان گمراه کننده"بازگرداندن امید" همراه بود.

مهمترین هدف رژیم عربستان از این جنگ، بازگرداندن آنچه مشروعیت به عبدربه منصور هادی می‌خواند یعنی بازگرداندن مهره‌های یمنی خود و در راس آنها عبدربه منصور هادی به قدرت و بیرون کردن کمیته‌های مردمی از شهرها اعلام شده بود که با وجود حجم گسترده بمباران و گلوله باران مناطق مختلف یمن به هیچ یک از اهداف مهم خود نرسید و تنها هدفی که آل سعود محقق کرد، کشتار هزاران یمنی بیگناه، تخریب زیرساخت‌ها از جمله هزاران مدرسه، بیمارستان، مراکز دولتی و تجاری، انبارهای غلات و آثار باستانی در کنار محاصره همه جانبه هوایی، زمینی و دریایی یمن و جلوگیری از رسیدن کمک‌های بشردوستانه فوری به ویژه دارو و تجهیزات پزشکی برای مردم یمن بود.
نکته قابل توجه دیگر این بود که رژیم عربستان که هرگونه گزینه دیپلماتیک و سیاسی را برای حل بحران یمن رد می‌کرد،‌پس از موفقیت چشمگیر ارتش و کمیته‌های مردمی یمن در نفوذ به عمق خاک عربستان و کنترل چندین پایگاه و موضع نظامی و حملات موشکی تلافی‌جویانه به مراکز راهبردی سعودی مجبور به پذیرش گزینه راهکار سیاسی برای حل بحران یمن شد، هر چند بارها در برابر گفت‌وگوهای طرف‌های مردمی یمن با مزدورانش در سوئیس کارشکنی کرده تا بتواند به اهدافی که در جبهه نظامی با وجود بهره بردن از ارتش‌های اجاره‌ای و مزدوران شرکت امنیتی آمریکایی بلک واتر نتوانست محقق کند، در صحنه سیاسی و دیپلماتیک به دست آورد.

ریاض و ائتلاف تجاوزکارانه‌اش، پرونده هولناکی را در یمن ثبت کرد، متجاوزان سعودی و متحدانشان، با نابودی زیرساخت‌های یمن، هزاران نفر از مردم بی‌دفاع این کشور فقیر عربی را هم قتل عام کردند.

فجایع هولناک در حرم امن الهی؛ بی‌کفایتی و ناتوانی آل سعود در حفظ جان حجاج بیت الله الحرام

فاجعه دردناک مشعر منا تاریک‌ترین نقطه پرونده آل سعود در عرصه داخلی در سال 1394 بود که به جان باختن و مجروح شدن هزاران حاجی بیگناه از کشورهای مختلف و داغدار شدن ده‌ها هزار خانواده منجر شد،‌بیشترین قربانیان این فاجعه هولناک هم مربوط به جمهوری اسلامی ایران بودند.

فاجعه منا روز بیست و چهارم سپتامبر برابر با دوم مهر 94 و همزمان با عید سعید قربان رخ داد که آمار اعلام شده از سوی رسانه‌های وابسته به سعودی، 1254 نفر از 180 کشور بود که بیشتر تعداد قربانیان هم از جمهوری اسلامی ایران بودند، البته آماری که غیرسعودی‌ها اعلام کرده بودند به کشته شدن بیش از هفت هزار حاجی در این فاجعه غم‌انگیز اشاره کرده بود.

در حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام هم 111 حاجی جان باختند تا مهر تایید دیگری بر بی‌کفایتی و سوء مدیریت آل سعود در امور حرمین شریفین باشد و این فجایع سبب شد تا درخواست‌هایی در سطح جهان اسلام برای واگذاری مدیریت حج به کشورهای اسلامی به صورت مشترک مطرح شود که البته آل سعود با آن مخالفت کردند، همچنین در پی این فاجعه، سرتاسر جمهوری اسلامی ایران شاهد تظاهرات گسترده در محکومیت آل سعود به خاطر این فاجعه بود.

وقوع این فاجعه و همچنین حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام، سبب به راه افتادن موج شدید انتقادها و محکومیت‌ها در سطح کشورهای اسلامی علیه آل سعود و اعتراض به سوءمدیریت و بی‌کفایتی رژیم در سازماندهی و برگزاری کنگره عظیم حج و همچنین سهل انگاری و کوتاهی در نجات قربانیان و حفظ جان حجاج شد، این در حالی بود که سعودی‌ها از اعلام آمار نهایی و دقیق قربانیان خودداری کردند، هر چند آمار غیر رسمی از جان باختن بیش از هفت هزار حاجی حکایت می‌کرد.

در حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام هم ده‌ها حاجی بیگناه قربانی سوءمدیریت و بی‌کفایتی آل سعود شدند، جالب این‌که کمیته تحقیقات سعودی‌ها منکر مسئولیت خود در وقوع این حادثه شده وعلت آن را شرایط بد آب و هوایی و وزش باد شدید دانستند، در حالی که به شهادت حجاجی که هنگام سقوط جرثقیل در مسجدالحرام بودند، وزش باد هرگز در آن حدی نبوده است که سبب سقوط جرثقیل غول پیکر شود.

تشدید سرکوب و خفقان در داخل عربستان؛ سال بازداشت و اعدام

بازداشت و سرکوب و اعدام مخالفان و معترضان به سیاست‌های ظالمانه آل سعود از دیگر ویژگی‌های عربستان 94 بود که مهمترین آن اعدام وحشیانه شیخ نمرالنمر روحانی برجسته شیعی در منطقه شرق عربستان بود که موج گسترده محکومیت در داخل و خارج عربستان را به دنبال داشت به طوری که رژیم سعودی برای منحرف کردن نگاه‌ها در اقدامی فریبکارانه قطع روابط خود با جمهوری اسلامی ایران را به بهانه حمله چند معترض به سفارت و کنسولگری رژیم اعلام کرد و متعاقب آن هجمه تبلیغاتی و دیپلماتیک گسترده‌ای را علیه کشورمان به راه انداخت و برخی کشورهای ضعیف و وابسته همچون سودان، بحرین و جیبوتی هم در دنباله‌روی از آل سعود، روابط خود را قطع کردند.

اعدام شیخ نمر جان تازه‌ای به تحرکات و قیام مسالمت آمیز مردم عربستان به ویژه در شرق این کشور داد به طوری که اعتراضات مردمی با وجود حاکم شدن فضای کاملا امنیتی و پلیسی بر مناطق شیعه‌نشین گسترش یافت.وحشت چنان آل سعود را در پی اعدام شیخ نمر فرا گرفت که حتی از تحویل پیکر این روحانی مظلوم به خانواده‌ اش خودداری کرد تا نشان دهد این رژیم از تاثیرات جسم بی‌جان شیخ نمر هم هراس دارد.

سازمان آمریکایی دموکراسی و حقوق بشر از اعدام‌ها و افزایش سرکوب مخالفان سیاسی و معترضان به سیاست‌های آل سعود سخن گفته بود.

اریک ایکنبرگ عضو این سازمان در مقاله‌ای نوشته بود از زمانی که سلمان بن عبدالعزیز بر تخت پادشاهی جلوس کرد و محمد بن نایف و فرزند محمد را به عنوان ولیعهد و جانشین ولیعهد تعیین کرد،‌این کشور به سمت سرکوب نامحدود و گسترده مخالفان سیاسی و همچنین بمباران و گلوله باران غیرنظامیان در یمن پیش رفت.

در داخل عربستان رژیم سعودی سرکوب و بازداشت و اعدام مخالفان و معترضان را تشدید کرد که انتقادهای بین‌المللی علیه این رژیم را به دنبال داشت.

البته آل سعود با رد این انتقادها مدعی شد که یا جهان برداشت اشتباهی از سنت‌های پادشاهی عربستان دارد یا آن را دخالت در امور خود قلمداد کرد.

رفتارهای خشونت آمیز با زندانیان و شکنجه آنها و همچنین ادامه نقض حقوق زنان و محرومیت آنها از حقوق اجتماعی و صدور احکام حبس طولانی و شکنجه معترضان و منتقدان از دیگر ویژگی‌های عربستان در سالی که گذشت بود.

سازمان‌های حقوق بشری هر چند غالبا به سبب وابستگی به آمریکا و غرب در برابر جنایات آل سعود سکوت کرده و یا صرفا به صدور بیانیه بسنده کرده‌اند، ولی برخی از آنها تاکید کردند رژیم سعودی سیاست هدفمند و برنامه‌ریزی شده‌ای در قتل و سرکوب را در پیش گرفته است.

شیعیان قربانیان همیشگی سیاست‌های سرکوبگرانه و تبعیض‌آمیز آل سعود

تشدید سرکوب شیعیان عربستان که شهروند درجه دو حساب می‌شوند و تنگ‌تر شدن عرصه بر آنها از دیگر ویژگی‌های عربستان در سال 94 بود که مهمترین آن اعدام شیخ نمر بود.

تحریک و تکفیر و تشویق به انزجار و تنفر از شیعیان و حتی قتل آنها از سوی شیوخ وهابی ادامه دارد، آنها محبان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را رافضی و کافر می‌خوانند که این فتوایی برای مشروعیت‌بخشی به قتل شیعیان قلمداد می‌شود که انفجارهای تروریستی انتحاری در مساجد شیعیان که مهمترین آن در مسجد امام رضا(ع) در الاحساء بود، عمق کینه‌توزی و خصومت‌ورزی وهابیون با محبان اهل بیت(ع) را آشکار کرد.

بنا به اعتراف وزارت کشور سعودی، عبدالرحمن سلیمان التویجری تروریست 22 ساله روز جمعه نهم بهمن 94 خود را در مسجد امام رضا(ع) الاحساء در میان نمازگزاران منفجر کرد که آنها را به خاک و خون کشید، این تروریست سعودی عضو گروه تروریستی تکفیری داعش بود.

ناکارآمدی و سوء مدیریت در داخل عربستان

علاوه بر جان باختن هزاران حاجی بیگناه از کشورهای مختلف در سرزمین وحی، حوادث آتش سوزی در مناطق مختلف عربستان هم ویژگی قابل توجه سال گذشته بود که این حوادث خسارت‌ها و تلفات زیادی به جا گذاشت.

سوانح رانندگی هم ویژگی دیگر سال گذشته در عربستان بود که این کشور را در صدر فهرست قربانیان قرار داد که قربانیان زیادی بر جای گذاشت، بیش از 20 میلیارد ریال سعودی هم در نتیجه سوانح جاده‌ای خسارت وارد شده است.

سال آشکار شدن مناسبات و روابط پنهانی با رژیم صهیونیستی

عربستان در سالی که گذشت،یک ویژگی متمایز دیگری داشت و آن علنی شدن تحرکات رژیم آل سعود برای عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس بود.

در حالی که روابط ریاض و تل‌ آویو برای سال‌های طولانی با انکار و تکذیب و سانسور همراه می‌شد در این سال تمام این پرده‌ها کنار رفت و مسئله روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی علنی شد.

از یک سو، رژیم صهیونیستی به باز کردن زمینه‌های همکاری استراتژیک با شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج فارس روی آورد که تنها به عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی منحصر نشد، بلکه مناسبات سیاسی و دیپلماتیک را هم در برگرفت که مهمترین معنا و پیام علنی این رخدادها، اعتراف این رژیم‌های مرتجع به موجودیت رژیم نامشروع اسرائیل و همکاری با آن در سیاست‌هایی که به نفع دو طرف است چه در ارتباط با منافع استراتژیک یا همسویی منافع.

روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس(البته به استثنای عمان) دیگر ویژگی سری بودن و پرده پوشی را از دست داده است، به عنوان مثال اخیرا اسناد همکاری نظامی میان تل‌آویو و ریاض از زمان جنگ یمن در دهه شصت قرن گذشته، همکاری دو طرف علیه مصر زمان عبدالناصر فاش شده است. طرح ملی عبدالناصر، سبب شد تا آل سعود به سمت همکاری با اسرائیل با شتاب حرکت کنند و دروازه‌ای از همسویی سری را میان طرفین گشود که طی دهه‌های گذشته تا دوران کنونی ادامه داشته است، ریاض تلاش کرد تا رهبری اعراب در سازش و به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر اسرائیل در مقابل عقب نشینی این رژیم از بخشی از خاک ملت فلسطین که تمام آن را اشغال کرده است، برعهده بگیرد.

ابتکار سازشکارانه عربستان که در سال 2005 به ابتکار صلح اعراب موسوم شد، با بی‌اعتنایی رژیم اشغالگر قدس روبرو شد که نشان داد هرگز حاضر به پایان دادن اشغال سرزمین ملت فلسطین نیست و البته رژیم آل سعود و رژیم‌های همسو هم کاملا با این سیاست صهیونیست‌ها متقاعد شده‌اند و ارائه چنین طرح‌هایی صرفا برای منحرف کردن افکارعمومی ملت‌های خود از روابط پیدا و پنهانشان با اشغالگران قدس برای باقی نگه داشتن پایه‌های حکومت‌های متزلزل خود از طریق جلب رضایت صهیونیست‌ها و اربابان آمریکایی‌شان است.

تشدید همکاری و ارتباط رژیم عربستان با رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران و به طور کلی علیه محور مقاومت از طریق افزایش حمایت‌های تسلیحاتی، سیاسی و لجستیکی و رسانه‌ای از گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه و لبنان و مناطق دیگر و اقدام خصمانه آل سعود در افزایش تولید نفت و توطئه کاهش شدید بهای آن با هدف ضربه زدن به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و تنهاترین کشور حامی حقوق ملت‌های تحت ستم و اشغال از جمله ملت فلسطین از دیگر ویژگی‌های عربستانِ 94 است.

سالی که گذشت فقط شاهد ادامه همکاری میان اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس(البته به استثنای عمان) نبود، بلکه از نظر میزان علنی بودن و تلاش‌های این رژیم‌ها برای توجیه و تثبیت این روابط خفت بار از طریق فریفتن ملت‌های خود با تکیه بر ادعاهایی همچون منافع مشترک و پذیرفتن طرف دیگر خطرناک‌تر بود که این مسئله را رسانه‌های وابسته به آنها با شگرد خاص خود دنبال کرده و می‌کنند.

حمایت‌های حکومت عربستان از تروریست‌های تکفیری در سوریه در سال 94 هم با شدت ادامه یافت و سیل تروریست و پول و سلاح برای تقویت تکفیری‌ها به سوریه و مناطق دیگر سرازیر شدند که رژیم صهیونیستی هم در سطح لجستیکی، درمانی و پوشش هوایی از تروریست‌‌ها حمایت می‌کند.

گسترش حمایت‌های آل سعود از جریان تکفیری وهابی و افراطی در مناطق مختلف جهان از دیگر ویژگی‌های عربستانِ 94 بود، رد پای آل سعود در کشتار فجیع و وحشیانه صدها شیعه بیگناه در نیجریه به دست ارتش این کشور به خوبی پیدا بود، چرا که این رژیم سیاست‌های خود در زمینه ترویج و تبلیغ فرقه جعلی و انحرافی وهابیت را که مهمترین ویژگی آن خشونت، کشتار و تروریسم است، همچنان ادامه می‌دهد و در هر منطقه‌ و نقطه‌ای از جهان که شاهد اقدامات تروریستی و خشونت آمیز به نام اسلام است، رد پای رژیم عربستان آشکار است.

دیدار و مصافحه شاهزاده ترکی الفیصل رئیس سابق سازمان اطلاعات رژیم سعودی با موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، روابط آل سعود و غاصبان قدس را کاملا علنی کرد و لبخندهای شاهزاده سعودی دردناک‌تر از گلوله صهیونیست‌ها بود.

هماهنگی و تماس‌های دیپلماتیک و سیاسی و حتی نظامی عربستان با رژیم صهیونیستی به شکل علنی و از طریق کانال‌های شبه رسمی و رسمی از دیگر ویژگی‌های این سال بود که قهرمانان عادی سازی روابط از سمت عربستان، ترکی الفیصل پیشقراول همسویی و سازش و انور ماجد عشقی سرتیپ سازمان اطلاعات عربستان بودند که طی سال‌های اخیر از جمله سال 94 دیدارها و نشست‌های متعددی با مقامات صهیونیست داشت که برخی از این نشست‌ها به صورت علنی برگزار شد.

نکته قابل ملاحظه، رشد سریع در وحدت مواضع عربستان و رژیم صهیونیستی علیه پرچمدار محور مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه برنامه هسته‌ای صلح آمیز آن بود که در این راستا نویسندگان سعودی در تایید سخنان و مواضع نخست وزیر رژیم صهیونیستی از باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا خواستند به حرف‌های وی گوش کند، محافل رسانه‌ای سعودی همچنین در همسویی با سیاست‌های توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی بر حمایت خود از سیاستمداران و مقامات صهیونیست تاکید کردند.

رژیم‌های قطر، امارات، بحرین و کویت هم تقریبا به طور کامل دنباله‌رو سیاست‌های ماجراجویانه و توسعه‌طلبانه و خشونت آمیز رژیم عربستان هستند و در این میان تنها کشوری که تلاش کرده است استقلال خود را با عدم دنباله‌روی از این سیاست‌های ویرانگر حفظ کند و البته نقش آفرینی مثبتی هم در تحولات به ویژه تحولات یمن داشته باشد، کشور عمان است که هرگز در راستای حمایت از تروریست‌ها و گروه‌های خشونت طلب معتقد به تفکرات وهابیون افراطی گام برنداشته و سیاست‌هایش از نظر اعتقاد به لزوم برقراری امنیت و ثبات در منطقه و حل مشکلات منطقه بدون دخالت بیگانگان به سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران نزدیک است، البته حضور عمان در شورای همکاری خلیج فارس و نشست‌های تکراری و بی‌نتیجه آن صرفا یک مسئله ظاهری و تشریفاتی است و سیاست‌های مستقلانه و مبتنی بر منطق و هوشمندی مسقط این مسئله را مورد تاکید قرار می‌دهد.

ناکامی رژیم عربستان در صحنه سوریه را هم باید از دیگر ویژگی‌های سال 94 اعلام کرد، جایی که آل سعود با وجود هزینه کردن میلیاردها دلار برای گروه‌های تروریستی تکفیری آموزش دیده خود نتوانست همانند سال‌های قبل آن به مهمترین هدف خود یعنی سرنگونی نظام مقاوم سوریه به رهبری بشار اسد دست یابد و بر عکس متحمل شکست‌های پیاپی شد که مزدورانش در جبهه‌های مختلف متحمل شدند که مهمترین این شکست‌ها، ضربه مهلک ارتش سوریه از طریق کشتن زهران علوش مهمترین مهره عربستان در سوریه و سرکرده گروه تروریستی موسوم به جیش الاسلام بود که واکنش صریح مقامات سعودی و حتی آمریکایی و عصبانیت آنها از اقدام ارتش سوریه در کشتن علوش را به دنبال داشت.

این رژیم در ماه‌های پایانی سال 94 در یک ادعایی عجیب اعلام کرد برای دخالت نظامی زمینی در سوریه در چارچوب ائتلاف آمریکایی ضد داعش آمادگی دارد، این ادعا در حالی مطرح شد که آل سعود در باتلاق یمن غرق شده و حتی نتوانسته است مرزهای خود را حفظ کند و چندین نقطه استراتژیک نظامی‌اش به تصرف نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمن درآمد.

در صحنه سیاسی لبنان هم دخالت‌های عربستان سعودی باعث شد تا علاوه بر حل نشدن مشکلات فزاینده لبنانی‌ها و تحرکات گروه‌های تروریستی تکفیری مورد حمایت ریاض، کاخ ریاست جمهوری بعبدا یک سال دیگر بی‌رئیس جمهور بماند.

نمایش مضحک آل سعود در اعلام قطع کمک‌های نظامی به ارتش لبنان از دیگر رخدادهای سال 94 بود، این رژیم در حالی از قطع ارسال هدیه سه میلیارد دلاری برای تجهیز ارتش و دستگاه‌های امنیتی لبنان سخن گفت که فرمانده ارتش لبنان چندین ماه پیش تاکید کرده بود هدیه سعودی‌ها تنها جوهری بر روی کاغذ بوده و در عمل خبری از این هدیه نیست. سعودی‌ها به بهانه مواضع مستقل و شجاعانه حزب‌الله و گروه‌های متحد به ویژه جریان ملی آزاد مهمترین جنبش مسیحی لبنان و تسلیم نشدن این گروه‌ها در برابر خود، قطع کمک‌های نظامی به ارتش لبنان را اعلام کردند و برای تشدید اختلافات و دودستگی میان لبنانی‌ها، فشارهای اقتصادی بر لبنان را افزایش دادند و حتی بانک‌های مهم سعودی فعالیت‌های خود در لبنان را متوقف کردند، مهمترین هدف سعودی‌ها از این تحرکات خصمانه علیه لبنانی‌ها، ایجاد درگیری و جنگ داخلی در لبنان بود که در این راه ناکام ماندند.

دخالت‌های عربستان در امور کشورهای دیگر اسلامی و عربی از جمله عراق، لیبی، تونس و مصر در سال 94 نیز ادامه یافت.

تشدید خصومت ورزی‌ علیه مقاومت

تشدید خصومت‌ورزی آل سعود با مقاومت به ویژه حزب الله لبنان بیانگر اوج ناکامی و آشفتگی و سردرگمی این رژیم در منطقه و شکست تمام عیار در برابر محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران بود به طوری که سعودی‌ها با فشارها و تهدیدهای خود علیه اعضای شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب، آنها را وادار کردند با خواسته ریاض برای تروریستی خواندن حزب الله موافقت کنند و به جز لبنان، عراق و الجزایر، بقیه اعراب به دلایل مختلف از جمله وابستگی اقتصادی و مشکلات فزاینده داخلی تسلیم باج خواهی رژیم سعودی شدند و جنبشی را در فهرست تروریستی خود قرار دادند که با شکست دادن رژیم صهیونیستی و ارتشی که به شکست‌ناپذیری خود در برابر اعراب افتخار می‌کرد، سبب سربلندی ملت‌های عرب و مسلمانان شد.

در مجموع باید گفت سال 94 سال ماجراجویی‌های نظامی و البته شکست خورده آل سعود، سال تشدید کشتار و ویرانگری در کشورهای عربی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق مزدوران اجاره‌ای و سال افزایش نقض حقوق بشر در داخل عربستان و در یک کلام سال تکمیل پروژه وهابی برای از بین بردن وحدت امت اسلام و تشدید اختلافات و دودستگی‌ها در کشورهای اسلامی و عربی و تضعیف ثبات و امنیت و وحدت آنها در راستای منافع رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی بود.
منبع: تسنیم