باید به مقامات پاکستانی گوشزد کرد که به موازات اینکه روابط اسلام آباد - تهران رو به تیرگی رود؛ این خلأ با نزدیکی هند و ایران جبران خواهد شد.

گروه بین‌الملل مشرق - 14 سال پیش مذاکره صادرات گاز ایران به پاکستان آغاز شد. در آن زمان تصمیم بر این بود که خط لوله‌ ای با عنوان خط لوله صلح میان ایران، پاکستان، هند و در نهایت چین احداث شود تا گاز ایران از عسلویه به آسیای شرقی برسد. در سال 2002 یعنی زمان مذاکرات اولیه شاید کمتر کسی فکر می ‌کرد که صادرات گاز ایران به پاکستان در قالب خط لوله صلح، به سنگ بزرگی به عنوان تحریم برخورد کند و امروز که در سال 2016 به سر می بریم فقط سهم ایران در احداث خط لوله صادرات گاز به پاکستان احداث شده باشد.

اما این مشکل اساسی نبود، مشکل اساسی خلف وعده های اسلام آباد و عدم عمل به تعهدات بود که از وابستگی سیاسی و اقتصادی پاکستان و تاثیر بازیگران منطقه ای و بین المللی در این کشور نشات می گرفت.

گزارش زیر ابعاد و زوایای مختلف طرح خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان و هند و همچنین چین موسوم به «خط لوله صلح» و نقش پاکستان در اجرا و عدم اجرای این طرح را بررسی می کند.

طرح خط لوله صلح

طرح خط لوله انتقال گاز صادراتی ایران به هند و پاکستان که به «خط لوله صلح» معروف شد، در سال 1990 مطرح شد. براساس طرح ارائه شده، این خط لوله قرار بود، با 2700 کیلومتر طول، روزانه 150 میلیون متر مکعب گاز ایران به این دو کشور هند و پاکستان را صادر کند.

این طرح ملی که در پس آن انگیزه های سیاسی و امنیتی وجود داشت، در راستای راهبرد کلان عرضه منابع انرژی در بازارهای بزرگ و روبه رشد مصرف جهان، از جمله هند، پاکستان و چین طراحی شده بود تا با توسل به آن، امکان تاثیر بر معادلات منطقه ‌ای و ایفای نقشی کلیدی در روند انتقال انرژی به بازار جهانی برای ایران فراهم گردد.



انگیزه های هند و پاکستان از مشارکت در طرح

انگیزه هند و پاکستان جهت همکاری با ایران در این طرح را نمی توان تنها به نیاز این دو کشور برای تأمین گاز از ایران خلاصه کرد، چون هند قبل از ایران، با قطر و پاکستان با عربستان سعودی وارد مذاکره شده بودند.بنابراین اهداف سیاسی، هند و پاکستان را به مشارکت در این طرح ترغیب کرده بود.

پاکستان از توسعه مناسبات ایران و هند احساس خطر می‌ کرد، لذا به دنبال ابزار جدیدی برای تعامل با ایران و هند بود که در خط لوله صلح نمود پیدا می کرد.

هند نیز با درک این موضوع درپی تعمیق مناسبات خود با ایران، برای تأثیر بر نقش پاکستان در سیاست خارجی ایران بود که با عقد قراردادهای همکاری منطقه ‌ای بین ایران و هند مانند قرارداد ترانزیت، قرارداد ایران – هند – ترکمنستان و قرارداد ایران – هند – افغانستان تقویت شد.



دبه هندی ها

سال 2009 میلادی هند با اعلام عدم توافق با ایران بر سر گاز صادراتی و همچنین نگرانی از ثبات پاکستان در عبوردادن گاز به هند، خروج خود را از این طرح اعلام کرد.

البته این اقدام پس از آن صورت گرفت که دهلی نو و واشنگتن توافقی هسته ای با یکدیگر امضا کرده و هند با گرفتن امتیازات مورد نظر کناره گیری خود از این طرح را اعلام کرد.

با خروج هند از پروژه، خط لوله صلح به آی ‌پی (Iran- Pakistan) تغییر نام داد و پیشنهادهایی برای احداث خط لوله مجزا از بندر جاسک و از مسیر دریا به هند مطرح شد.



پاکستان و مشارکت در طرح لوله صلح

سال های پایانی دولت هشتم، در واقع آغاز رایزنی های اولیه ایران و پاکستان بود که در نهایت در سال های اول دولت نهم مذاکره ایران و پاکستان به نتیجه رسید و قرار بود در سال 2008 میلادی قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان در قالب خط لوله صلح امضا شود، در همان سال نیز چین اعلام کرد، قصد دارد، به خط لوله صلح بپیوندد.

اما از همان زمان که شرکت ‌های خارجی در ایران حضور داشتند و بحث تحریم‌ های نفتی و گازی ایران مطرح نشده بود، آمریکا مخالف این قرارداد و امضای آن با دو کشور هند و پاکستان بود.

پس از این کش و قوس های فراوان سرانجام در سال 2010 میلادی قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان میان روسای جمهور دو کشور امضا و در نهایت مقرر شد، 1100 کیلومتر از این خط لوله در ایران و 1000 کیلومتر در پاکستان احداث و روزانه 60 میلیون متر مکعب گاز از طریق این خط لوله 56 اینچی به پاکستان صادر شود.

با امضای این قرارداد شرکت گاز پروم روسیه نیز اعلام کرد، حاضر است، ایران و پاکستان را در احداث این خط لوله 2000 کیلومتری یاری کند تا ضمن ورود به این خط لوله مانعی از دخالت های آمریکا در منطقه شود.

آغاز فشارهای آمریکا بر اسلام آباد

پس از آنکه امضای این قرارداد در صدر اخبار رسانه های خارجی قرار گرفت، فشارهای آمریکا به پاکستان به منظور لغو قرارداد صادرات گاز ایران به این کشور تشدید شد، به طوری که 14 سپتامبر سال 2009 مجله آمریکایی «تایم» در یادداشتی با عنوان «چرا پاکستان کمک نمی کند؟» مسئولان این کشور را به دلیل امضای این قرارداد مواخذه کرد.

پاکستانی ها در وهله اول به این فشارها توجه نکردند، در نتیجه آمریکایی ها مجبور شدند با همکاری گروهک های تروریستی منطقه، خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان را که هنوز در مرحله احداث بود، در چندین مرحله منفجر کنند.

آمریکایی ها در وهله دوم رایزنی های خود را با ترکمنستان به منظور صادرات گاز از این کشور به افغانستان، پاکستان و هند آغاز کردند تا با خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان رقابت کند و حتی در زمانی که روسای جمهور این کشورها در ترکمنستان جمع شده بودند تا در مورد واردات گاز از ترکمنستان مذاکره کنند، مسئولان آمریکایی در گفتگو با رسانه های خارجی اعلام کردند که «حاضرند هزینه احداث این خط لوله را تامین و وظیفه احداث خطوط لوله را برعهده بگیرند» و به تبع این موضع گیری آمریکایی ها شرکت های بین المللی نفتی نیز به منظور احداث خط لوله تاپی (خط لوله صادرات گاز ترکمنستان به افغانستان، پاکستان وهند) از خود رغبت نشان دادند.

این اقدامات آمریکا از یک سو و رایزنی با مسئولان پاکستانی از سوی دیگر موجب شد تا تمایل مسئولان پاکستان نسبت به واردات گاز از ایران کاهش پیدا کند، به طوری که سفیر آمریکا در اسلام آباد به مقامات این کشور اعلام کرد: «از آنجا که ایران شریک اقتصادی غیر قابل اعتمادی برای پاکستان است، بهتر است این کشور پروژه خط لوله صلح را که گاز ایران را به این کشور منتقل می ‌کند، لغو کند».

با وجود این شرایط کارشناسان انرژی دو کشور به اظهارات مداخله جویانه آمریکایی ها واکنش نشان داده و اعلام کردند، پاکستان به گاز ایران نیازمند است زیرا ایران تنها کشور منطقه است که می تواند، منبع مطمئن انرژی باشد.

در پی این موضع گیری های گسترده، کارشناسان انرژی پاکستانی در قالب حمایت از واردات گاز از ایران یادداشت های کارشناسی خود را در رسانه های جهان منتشر کردند، آمریکایی ها که می دیدند، ممکن است حریف این صحبت های کارشناسی نشوند، تصمیم گرفتند از طریق دوست دیرینه خود و هم پیمان پاکستان یعنی «ملک عبدالله»، پادشاه وقت عربستان وارد عمل شوند.



از همین جهت پادشاه سابق عربستان رسما به دولت پاکستان اعلام کرد که «در قبال انصراف از واردات گاز ایران می تواند، انرژی مورد نیاز پاکستان را با قیمت کمتری تامین و حتی برای تامین هزینه آن به دولت پاکستان وام های طولانی مدت بدهد».

آمریکایی ها که می دانستند، اگر گاز ایران به پاکستان برسد، قطعا هند و چین با پیغام هایی که به مسئولان سیاسی و اقتصادی ایران داده اند، نیز مشتری های بعدی این گاز خواهند بود و ایران عملا تحریم ها را با این اقدام دور خواهد زد، فشارهای خود بر اسلام آباد را در کنار استفاده از سیاست چماق و هویج دو چندان کردند، به طوری که از یک سو پیشنهاد وام و تامین انرژی را مطرح و از سوی دیگر پاکستان را به تحریم و حمله نظامی تهدید می کردند.

تسلیم شدن اسلام آباد و قربانی کردن منافع ملی

سرانجام فشارهای آمریکایی – سعودی بر اسلام آباد کارگر افتاد و این کشور در قبال وعده و وعیدهای واشنگتن و ریاض با قربانی کردن منافع ملی خود در این طرح با توسل به بهانه ها و دستاویزهای مختلف تلاش کرد، مانع اجرای طرح شود، به ویژه آنکه در این برهه زمانی ایران با تحریم و محاصره اقتصادی غرب مواجه بود و با مشکلات بسیاری از جمله در عرصه اقتصادی دست به گریبان بود.

در سال 2013 «خاقان عباسي»، وزير وقت نفت و منابع طبيعي پاكستان با دستاویز قرار دادن موضوع تحریم‌ ایران، با اعلام اينكه پروژه خط لوله انتقال گاز ايران به پاكستان فعلا روي ميز دولت اين كشور قرار ندارد، تصریح کرد: «در صورت نبود تحريم‌ هاي بين‌المللي، اين پروژه مي ‌تواند در عرض 3 سال تكميل شود، اما به علت اينكه تحريم ‌ها عليه ايران، موضوعي جدي است، دولت پاكستان در حال حاضر قادر به همكاري بيشتر نيست».


این اظهارات درحالی از سوی وزير وقت نفت و منابع طبيعي پاكستان ایراد گردید که با انتقادات شدیدی از سوی مطبوعات این کشور از جمله روزنامه «نیشن» مواجه شد.

نيشن با انتقاد از اسلام ‌آباد به دليل تعلل در تكميل خط لوله انتقال گاز ايران و بهانه قرار دادن تحريم ‌ها نوشت: «واقعيت اين است كه دليل اين تاخير، تحريم ‌ها عليه ايران نيست، بلکه حقیقت امر این است که دولت پاكستان تبحر خاصي در كنار نشستن و منتظر ماندن براي اتخاذ تصميم از جانب ديگران دارد. پروژه انتقال گاز ايران به پاكستان و ادعاي اسلام آباد در مورد اينكه تحريم ‌ها عليه ايران دليل مشكلات موجود بر سر راه تكميل اين پروژه‌ است، مصداق بارز عوض كردن موضوع و بازي با كلمات گنگ و نامفهوم براي توجيه كوتاهي دولت است».

روزنامه نيشن به اسلام آباد گوشزد کرده بود که «عدم تمايل پاكستان به هزينه كردن از جيب خود براي اين پروژه عامل اصلی تاخير در اين پروژه است. اما پاكستان بايد اين نكته را به ياد داشته باشد كه طرفي كه نياز مبرم به تكميل اين پروژه دارد، اسلام‌ آباد است، نه تهران».



دریافت رشوه از عربستان در قالب کمک های بلاعوض

براساس توافقنامه امضا شده بین تهران و اسلام آباد، ایران در محدوده خود خط لوله صلح را تکمیل کرده و اگر پاکستان نیز آن را تکمیل کند، صادرات گاز ایران به پاکستان انجام خواهد شد، اما از زمان روی کار آمدن «نواز شریف»، رهبر حزب  حاکم این کشور که دوست دیرینه عربستان است، اجرای این خط لوله گاز به تاخیر افتاده است.

دولت نواز شریف برای اثبات دوستی و دریافت کمک ‌های عربستان به ویژه پس از عدم شرکت در جنگ یمن، توقف اجرای خط لوله صلح را در دستور کار خود قرار داده و در گام اول بر یک و نیم میلیارد دلار کمک غیر مشروط و بلاعوض عربستان دست یافت.

قرارداد خرید گاز از قطر

در حالی که اسلام آباد همچنان به بهانه هایی همچون تحریم ها و ناتوانی در تامین هزینه مالی توسل می جست و از احداث خطوط لوله صلح در خاک خود طفره می رفت، اواخر سال گذشته میلادی رسانه‌ های پاکستانی از امضای قرارداد خرید گاز بین پاکستان و قطر به مدت 15 سال و به ارزش 16 میلیارد دلار برای وارد کردن روزانه 200 میلیون فوت مکعب گاز به صورت ال. ان. جی و افزایش آن به 400 میلیون فوت مکعب در روز خبر دادند.

افزون بر آن و هم زمان با امضای این قرارداد جدید خرید گاز از قطر، پاکستان برای افزایش واردات گاز طبیعی از قطر ساخت یک خط لوله از بندر گوادر تا نواب شاه را با یک شرکت چینی امضا کرده که با تکمیل این خط لوله امکان افزایش واردات گاز از قطر فراهم خواهد شد.

این اقدام پاکستان که از آن با عنوان خیانت گازی یاد شده، درحالی صورت می گرفت که مطابق قرارداد امضای شده بین تهران و اسلام آباد از ابتدای سال 2015 میلادی پاکستانی ‌ها به ازای هر روز تاخیر باید 3 میلیون دلار به ایران غرامت پرداخت کنند.

امضای این قرارداد با انتقادات بسیاری داخل پاکستان مواجه شد، کارشناسان پاکستانی تاکید می کنند، از آنجا که گاز ال ان جی قطر با کشتی به پاکستان انتقال می ‌یابد، هزینه حمل بیشتری نسبت به خط لوله صلح دارد، در حالی که گاز ایران چون از طریق خط لوله انتقال می ‌یابد و هزینه حمل ندارد، به قیمت مناسب در اختیار مردم قرار خواهد گرفت.

این کارشناسان همچنین با اشاره به عدم امکان استفاده از گاز ال ان جی برای تمام موارد مگر تبدیل آن، تاکید کردند، تبدیل گاز برای دولت هزینه بر بوده و قیمت گاز قطر را افزایش می ‌دهد، علاوه بر اینکه گاز ال ان جی قطر نمی ‌تواند مشکل کمبود فشار گاز در فصل زمستان را حل کند، در نتیجه بحران کمبود انرژی پاکستان نه با گاز ال ان جی که با انتقال گاز از طریق خط لوله رفع خواهد شد.



نکته حائز اهمیت دیگر در خصوص فشار واشنگتن به دولت اسلام آباد برای خرید گاز از قطر این است که بسیاری از سهام داران بخش نفت و گاز قطر، غول های نفتی آمریکایی و اروپایی هستند و هرگونه رونق در روند صادرات نفت و گاز قطر، دلارهای فراوانی را عاید این شرکت های خارجی می کند.

رسانه های پاکستان و بسیاری از مسوولان این کشور، از دولت اسلام آباد به دلیل نداشتن استقلال کافی و جدّی نگرفتن طرح احداث خط لوله گاز ایران تحت فشارهای برخی قدرت ها، به شدت انتقاد می کنند.

روزنامه پاکستانی «دنیا» دولت اسلام آباد توصیه کرده است تا فرصت استثنایی واردات انرژی برق و گاز از ایران را از دست ندهد. این سرمقاله با اشاره به بحران شدید کمبود انرژی در پاکستان و مشکلات فراوان ناشی از این بحران برای دولت و مردم این کشور، نوشته است: «پیشنهادی که از سوی جمهوری اسلامی ایران برای صادرات سه هزار مگاوات برق به پاکستان مطرح شده، تنها راه برون رفت از بحران کمبود برق است».

این سرمقاله تاکید کرده است: نواز شریف باید در خصوص خرید برق از ایران شجاعانه عمل کند و این فرصت طلایی را از دست ندهد و اجازه ندهد که تلاش های آمریکا برای از بین بردن پیشنهاد ایران به نتیجه برسد.



سفر روحانی به اسلام و تلاش برای ابهام زدایی

«حسن روحانی»، رئيس جمهوری ایران 26 مارس سال جاری با سه هدف  تعمیق روابط سیاسی، رونق اقتصادی و تجاری، به خصوص توافق نهایی در خصوص خط لوله گاز ایران و پاکستان و مسائل امنیتی راهی اسلام آباد شد.

رئیس جمهوری اسلامی ایران در این سفر با تاکید بر اینکه ایران به تعهدات خود در زمینه همکاری های انرژی با پاکستان عمل کرده و عمل خواهد کرد، به طرف پاکستانی اطمینان داد، ایران تامین امنیت انرژی پاکستان را به عهده می گیرد و به عنوان یک شریک راهبردی، همواره در زمینه نفت، گاز و برق از همه توان خود برای تامین خواسته های مردم پاکستان بهره خواهد برد.

یک هفته قبل از سفر روحانی، رئیس‌ جمهور ترکمنستان به پاکستان سفر کرده بود تا با طرف پاکستانی درباره تامین نیاز این کشور به گاز گفتگو کند. چون قرار است بخش عمده نیاز گاز پاکستان از طریق خط لوله صلح ترکمنستان ـ افغانستان ـ پاکستان و هندوستان تحت عنوان خط لوله «تاپی» تأمین شود که از سال گذشته با حضور شرکت ‌های ژاپنی و ترکیه و سرمایه‌ گذاری کشورهای عربی کار احداث آن آغاز شده است.

درحالی پاکستان به طرح خط لوله تاپی به عنوان جایگزینی برای خط لوله صلح ایران ملحق شد که موانع و مشکلات پیش روی اجرای این طرح، اسلام آباد را با چالش های بسیاری مواجه می کند، از جمله اینکه بخش اعظم این خط لوله برای رسیدن به پاکستان از کشور افغانستان عبور می‌ کند که از عدم امنیت به ویژه در مناطق ناآرام هلمند و قندهار که قرار است، این خط از آنجا عبور کند، رنج می برد. این موضوع موجب شده تا از همان ابتدا کارشناسان درباره امنیت این پروژه ابراز تردید کنند.


طرح خط لوله صلح به رنگ قرمز و خط لوله تاپی به رنگ سبز به نمایش درآمده است

از سوی دیگر، هنوز مشخص نیست که آیا ترکمنستان می‌ تواند به تعهدات خود طبق قرارداد عمل کند یا نه؟ موضوعی که موفقیت اجرای طرح را در هاله ای از ابهام فرو می برد، چون ذخایر گاز ترکمنستان به آن اندازه نیست که بتواند چندین کشور در مسیرهای متفاوت را تغذیه کند. بنابراین نیاز گازی پاکستان به طور کامل مرتفع نخواهد شد و همچنان نیازمند گاز ایران باقی خواهد ماند، در حالی که خط لوله صلح توان برآوردن تمام نیازهای پاکستان را دارد.

سومین عاملی که موجب می شود، این خط لوله برای پاکستان به صرفه نباشد، هزینه بالای آن است، این خط لوله گازی به دلیل طولانی بودن و گذشتن از مسیرهای سخت و کوهستانی بسیار، نیازمند سرمایه گذاری بالغ بر 10 میلیارد دلار است، به عنوان مثال به دلیل عبور این خط لوله از مناطق صعب العبور افغانستان اجرای این طرح در این کشور نیازمند هزینه ای بالغ بر 1 تا 2 میلیارد دلار است.

چالش دیگر پیش روی احداث این خط لوله به ویژه در افغانستان قیمت گاز است. کشورهایی مثل افغانستان و پاکستان، توانایی بالایی برای خرید گاز با قیمت های خوب ندارند، به همین جهت انتظار دارند، کشوری مثل ترکمنستان تخفیف های لازم را به آنها بدهد و با قیمتی پایین تر از قیمت جهانی، گاز را به آنها بفروشد، درحالی که ترکمنستان از نظر اقتصادی شدیدا وابسته به منابع گازی و صادرات آن است که عمده ترین منبع درآمد این کشور شمرده می شود، بنابراین امکان کاهش قیمت گاز برای فروش به پاکستان و افغانستان را بین می برد، در حالی که ایران با چنین مشکلی مواجه نیست.


انعقاد توافق نهایی تاپی در عشق‌آباد- 2010 میلادی

بازارهای جدید برای گاز ایران

در حالی که مقامات پاکستانی فکر می ‌کردند، این ایران است که به پاکستان در اجرای خط لوله صلح نیازمند است و این باور موجب شده بود تا سال ‌ها به علت ملاحظه روابط خود با آمریکا و ظاهرا در حال حاضر به علت روابط خود با عربستان از تقویت روابط اقتصادی با ایران خودداری می کردند، هم اکنون ملاحظه می کنند که بازنده اصلی این معامله آنها هستند.

ایران با افزایش تولید گاز پارس‌ جنوبی کشورهای عربی خلیج‌ فارس و اروپایی‌ را به‌ عنوان دو اولویت صادرات گاز پس از لغو تحریم ‌ها در دستور کار قرار داده و کشورهای امارات متحده عربی، کویت و عمان به عنوان سه مشتری دست به نقد گازهای ترش پارس جنوبی در منطقه خلیج فارس هستند.

علاوه بر کشورهای عربی خلیج‌ فارس و اروپایی‌، هند نیز از جمله خریداران گاز ایران است، به این ترتیب گازی که قرار بود، از پارس جنوبی به پاکستان برود، اکنون راه خود را به سوی هند کج کرده است و اکنون نه تنها آنان از مزایای صادرات گاز ایران که از امتیازات ترانزیت آن به سوی شبه قاره هند نیز محروم می ‌شوند.




میدان گازی مشترک فرزاد B دومین میدان بزرگ مشترک گازی ایران، از سال ها پیش مورد توجه هند بوده و دهلی نو دربارهٔ توسعه این میدان مذاکره با تهران را از سر گرفته و خواهان انتقال گاز آن از طریق دریا و بدون عبور از پاکستان به هند شده است.

سیاست خارجی غیر منطقی اسلام آباد طی سال های گذشته در قبال طرح خط لوله صلح هم اکنون می رود تا هند را تبدیل به گزینه جذاب ‌تری برای ایران در حوزه‌ های اقتصادی و راهبردی کند.

در این صورت اسلام آباد به جز از دست دادن مشارکت در طرح خط لوله صلح، باید در انتظار تضعیف جایگاه و موقعیتش در افغانستان و آسیای مرکزی نیز باشد و این لطمات بزرگ و خسارات جبران ناپذیری به منافع ملی اسلام آباد وارد خواهد کرد. همچنین باید به مقامات پاکستانی گوشزد کرد که به موازات اینکه روابط اسلام آباد - تهران رو به تیرگی می‌رود؛ این خلاء با نزدیکی هند و ایران جبران خواهد شد.