به گزارش مشرق، بعد از اینکه نواز شریف نخست وزیر پاکستان شد و به ویژه در ماههای اخیر که وی با بحران سیاسی به علت افشای فساد مالیاش مواجه شده است، روند نزدیکی روابط این کشور با دولت های عربی افزایش چشمگیری را نشان میدهد.
در چند ماه گذشته، اسلام آباد میزبان شمار بسیاری از مقامات این کشور ها بوده، به گونه ای که این امر، پرسش هایی را درباره جهت گیری کلی نواز شریف نسبت به مسائل منطقه پدید آورده است. نواز شریف هر زمان برای حفظ قدرت خود دچار مشکل شده دست به دامن کشورهای عربی به ویژه عربستان شده است.
از سوی دیگر در سوریه، اوضاع به ضرر نیروهای شورشی تغییر پیدا کرده و آن ها نیاز شدیدی به اسلحه و همچنین تدابیر نظامی مناسب دارند. عربستان سعودی، اردن و قطر اردوگاه هایی برای آموزش شورشیان سوری راه اندازی کردهاند؛ اما همچنان نیاز به راهنمایی و تجهیزات وجود دارد و پاکستان بهترین گزینه برای تأمین این نیاز میباشد.
ارتش پاکستان در زمینه کشاندن طالبان به پای میز مذاکره و تحولات افغانستان با آمریکا دچار اختلاف شده به همین دلیل بخش مهمی از کمکهای مالی و نظامی خود را که به واسطه مبارزه با تروریسم دریافت میکرد از دست داده است و سعی دارد از طریق دیگری نیازهای خود را تأمین کند که کشورهای عربی بهترین گزینه در این زمینه میباشند.
در این میان، باید به این نکته نیز اشاره کرد که از سال 1998 تاکنون، عربستان سعودی روزانه 50 هزار بشکه نفت رایگان به پاکستان می دهد که ارزش آن، سالانه به دو میلیارد دلار میرسد.
به خدمت درآمدن نظامیان پاکستانی در دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نگرانیهای بسیاری در میان سیاستمداران و احزاب سیاسی این کشور ایجاد کرده است.
شیرین مزاری کارشناس نظامی و سخنگوی حزب تحریک انصاف در این باره می گوید: با توجه به درگیری های طایفه ای و مذهبی موجود در پاکستان دخالت اسلامآباد در منازعات کشورهای عربی که اغلب بعدی طایفهای و مذهبی دارد، اثرات بسیار منفی بر کشور می گذارد و در این خصوص لازم به نظر می رسد که پاکستان سیاست بی طرفی خود را حفظ کند.
آیا پاکستان در کنار کشورهای عربی به بحرانهای منطقهای ورود پیدا میکند؟
برای درک بهتر موضوع باید به چند نکته توجه کرد.
5 نکته در مورد روابط پاکستان با آمریکا و همسایگان
نکته اول اینکه ارتش پاکستان در قیاس با ارتشهای کشورهای عربستان، امارات، قطر ، اردن ، بحرین و نظایر آنها قدرتی بسیار فراتر دارد . وسعت نیروی انسانی ، تجهیزات پیشرفته از سلاحهای سبک گرفته تا موشکهای بالستیک و سلاحهای اتمی ، توان ساخت بسیاری از سلاحهای مورد نیاز ، وجود آکادمیهای حرفهای آموزش نظامیان و ... همگی عواملی هستند که ارتش پاکستان را نسبت به ارتشهای کشورهای عربی که پیشتر نام برده شده بسیار ممتاز کرده و همکاری با این ارتش و برخوردار بودن از حمایتهای پیدا و پنهان آن، یک فرصت استثنایی برای آن کشورهاست.
نکته دوم در مقابل، کشور پاکستان از مشکلات اقتصادی عدیدهای رنج میبرد. وابستگی شدید این کشور به کمک های خارجی برای اداره جمعیت قریب دویست میلیون نفری ، فقر گسترده ، بحران انرژی ، و مشکلات امنیتی ناشی از درگیر بودن در دو حوزه افغانستان و کشمیر ، همگی باعث شده که دست نیاز پاکستان در حوزه های اقتصاد و انرژی ، همواره به سوی کشورهای عربی دراز باشد.
نکته سوم پاکستان علیرغم قرار داشتن در کنار آمریکا در مبارزه با آنچه این کشور تروریسم میداند ، قطعا با آمریکاییها در مورد نحوه مدیریت منطقه اختلاف جدی و بعضا 180 درجه ای دارد .
پاکستان همچنین از این نگرانی رنج میبرد که در مواقع حساس، آمریکاییها، هند را به پاکستان ترجیح خواهند داد و پاکستان را در میانه راه ، رها خواهند ساخت . قرار داد چند میلیارد دلاری آمریکا با هند در زمینه توسعه صنایع هستهای ، یکی از این موارد است که پاکستان را میآزارد . سابقه بی اعتنایی آمریکا به پاکستان بعد از پایان حضور روسها در افغانستان که تا زمان حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 ادامه داشت و فشارها و تحریمها علیه این کشور به دلیل دست یافتن به توانایی هستهای نیز در یاد پاکستانیها باقی مانده است .
نکته چهارم اینکه شبیه همین وضعیت در مورد کشورهای عربی هم وجود دارد . گرچه هم اکنون این کشورها در همسویی کامل با غرب به سر می برند ولی همواره نگران تغییر مواضع آمریکا در اثر تغییر منافعش هستند .
حکام عرب به یاد دارند که آمریکاییها در قضیه مبارک چگونه رفتار کردند و حاضر شدند فردی را که بیش از سی سال کشور مصر را با همه امکانات در اختیار آنها گذاشت ، از ترس عقب ماندن از روند حوادث و به امید مدیریت کردن حوادث بعدی ، در اوج نیازش به حامیان غربی، به حال خود رها کنند . بدتر ازاین وضعیت در مورد قذافی رخ داد . او با تمام خوش خدمتیهایش به غرب – از جمع کردن صنعت هستهای لیبی و فرستادن آن با کشتی به آمریکا گرفته ، تا پرداخت هزینههای عیاشی و انتخاباتی برلوسکونی و سارکوزی، در بدترین شرایط، با تغییر رویکرد غرب مواجه شد.
عربها میدانند که غربیها عادت دارند روی اسب برنده شرط ببندند و از نظر آنها متحدی که بازی را باخته باید دور انداخته شود تا بتوان در آینده سیاسی کشوری که او اداره میکرده ، نقش ایفا نمود . در نگاه غربیها مهم تداوم حضور غرب است و مهرهها چندان مهم نیستند و میتوانند به راحتی قربانی شوند .
نکته پنجم برآیند این دو نگاه احتمالا این خواهد بود که کشورهایی که هم اکنون متحد آمریکا هم هستند به دنبال فضاهای تنفسی دیگری هم برای خود باشند .
هم اینک عربستان آمریکا را برای پذیرش گفت و گوهای پیشنهادی روسها در سوریه سرزنش میکند و مجلس انگلستان ولو در قالبی تبلیغاتی اعلام می کند که نباید به عربستان که سلاحها را علیه مردم یمن به کار می گیرد سلاح فروخت.
در سمت دیگر قضیه ، پاکستان را می بینیم که وضعیتی مشابه دارد. پاکستان متهم به بازی دوگانه در افغانستان است و همین امر باعث می شود که دائما کمک های آمریکاییها ، با وقفه مواجه شود و هر بار حاکمان پاکستان با ترفندی دوباره رضایت آمریکاییها را جلب کنند تا بتوانند از کمکهای آنها برخوردار شوند.
در این وضعیت، آیا یافتن فضاهای تنفسی که با وجود آن بتوانند، در شرایطی که با آمریکا و غربی ها دچار اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه می شوند ، از آن فضاها برای جبران بی اعتنایی غربیها استفاده کنند ، بهترین راه برای کاستن از فشار ناشی از وابستگی مطلق به غرب است.
در همین قضایای گفت وگوی صلح چهارجانبه وقتی پاکستان نتوانست یا نخواست ، طالبان را در مذاکرات حاضر کند نمایندگان کنگره امریکا جلوی عملی شدن فروش هشت فروند اف 16 آمریکایی به پاکستان را گرفته و اعلام کردند پاکستان هیچ وقت شریک خوبی در مبارزه با تروریسم نبوده است .
این مطلب را بگذارید کنار واگذاری پنج فروند اف 16 توسط اردن به پاکستان در اردیبهشت 93 به عنوان مرحله اول از قرار داد فروش 13 فروند از این هواپیما توسط اردن به پاکستان که در سال 2013 امضا شده است . مشاهده می شود که پاکستان و کشور های عربی می توانند همپوشانی خوبی را برای یکدیگر ایجاد کنند.
پاکستان فرصت بی بدیل منطقه ای اعراب
بی شک پاکستان با ظرفیتهای فراوانی که دارد و نیز با نیازهای گستردهای که دارد فرصت بیبدیلی برای اعراب به سرکردگی عربستان است.
ظرفیت مذهبی پاکستان ، حتی از ظرفیت نظامی پاکستان هم برای عربستان مهم تر است. این ظرفیت که در دو جامعه دیوبندی و اهل حدیث پاکستان به شکل پر رنگ وجود دارد ، پاکستان را به معدن بی پایان جذب ، تولید و صدور نیروهای افراطی به منطقه تبدیل کرده است.
در بحران یمن و در شرایطی که عربستان مردم یمن را قتل عام میکرد و در یکی دو ماه نخست، انقلابیون یمن حتی پاسخ عربستان را با شلیک به خاک آن کشور نمی دادند، در یک اقدام ظاهرا مذهبی ، با بهرهگیری از همین ظرفیت ، جنبشی برای آنچه (تحفظ حرمین شریفین) خوانده شد براه افتاد و با بهرهگیری از احساسات بخشی از اهل سنت پاکستان که از زمان جهاد افغانستانیها با روسها ، نان خور عربستان شدهاند ، موجی از احساسات همسو با عربستان به راه افتاد.
هر چند مخالفین این جریان در پاکستان توانستند تا حد زیادی با این موج مقابله کنند اما از آنجا که منافع حاکمان و ارتش پاکستان در جهت همگرایی با عربستان سعودی است، آن موج مردمی ، به دخالت بیشتر پاکستان – هرچند محتاطانه و عمدتا با چراغ خاموش - در بحران یمن ، کمک کرد .
اعزام چند هزار نظامی عمدتا بازنشسته و افرادی از طوایف مختلف که دارای تفکرات افراطی بودند به بحرین برای سرکوب شیعیان ، نمونه ای دیگر از فرصت بودن پاکستان برای عربهای منطقه است . یکی از عواملی که مانع از پیروزی جمعیت حدود 80 درصدی شیعیان در یمن شده است حضور همین افراد با پولهای بیحساب و پترودلارها ست .
عربها با پاکستان چه کرده اند؟
حضور مستشاران نظامی و نیروی هوایی پاکستان در نبرد پادشاهی عمان با چریک های ظفار که اتفاقا اردن نیز در آن جنگ به نفع پادشاهی عمان ورود کرد .
حضور چند هزار نظامی پاکستانی در جنگ اول خلیج فارس در عربستان ، با این هدف که در صورت نیاز از آنها استفاده شود .
انتقال سلاحهای آمریکایی از افغانستان و با کمک پاکستان به اردن و تحویل احتمالی آنها به معارضان دولت سوریه .
حضور نظامیان ارشد پاکستانی در ارگانهای اطلاعاتی کشورهای عربی ( ژنرال پاشا ، رئیس سابق سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در امارات فعالیت دارد ) .
سفر ملک سلمان در دوران ولایتعهدی اش به پاکستان در سال 92 و تغییر موضع پاکستان از بی طرفی در بحران سوریه به هواداری از برکناری اسد و متعاقب آن پرداخت کمک 1/5 میلیارد دلاری عربستان به پاکستان .
سابقه آموزش دادن به نیروهای ارتش عربستان از دهه 60 میلادی تا کنون .
واگذاری روزانه 50 هزار بشکه نفت رایگان از سوی عربستان به پاکستان از سال 1998 تا کنون .
انعقاد قرارداد واردات گاز پاکستان از قطر در چند ماه گذشته با کمتر از نصف قیمت .
ورود بیشتر پاکستان به منازعات منطقهای
سفر ژنرال راحیل شریف، فرمانده ارتش پاکستان، در تاریخ 7/2/95 به اردن، در حالی یک سفر دو جانبه و در چارچوب گسترش روابط دو کشور اعلان شد که برخی از واقعیتهای منطقه ای ، به این گمانه دامن می زد که این سفر، بی ارتباط با ورود هرچه بیشتر پاکستان به منازعات منطقه ای در جهت خواست رژیم های عربی و در راس آنها عربستان ، نیست .
در این سفر، ژنرال شریف عالی ترین نشان اردن را از رئیس ستاد ارتش اردن گرفت . در بدو ورود وی به امان پایتخت اردن نیز عالی ترین مقامات نظامی اردن از جمله رئیس ستاد ارتش این کشور در فرودگاه به استقبال وی آمدند که این امر نشان دهنده اهمیتی بود که اردن برای سفر راحیل شریف قائل بوده است . عدم حضور فرمانده ارتش اردن در فرودگاه به این دلیل بود که فرمانده ارتش اردن شخص پادشاه – ملک عبدالله – است .
فرمانده ارتش پاکستان علاوه بر دیدار با عالی ترین مقام های نظامی این کشور، با حسن الطلال ولیعهد اردن نیز دیدار و درباره موضوع های دوجانبه و منطقه ای با وی گفت و گو کرد. خبرهای منتشر شده حاکیست گفت و گو درباره امنیت منطقه، روابط نظامی دو کشور، تعاملات دفاعی دوجانبه و همکاری در زمینه فعالیت های آموزشی- نظامی از جمله مهم ترین محورهای دیدارهای ژنرال راحیل شریف در امان بوده است.
حضور پاکستان در ائتلافی که عربستان برای مبارزه با تروریسم براه انداخته ، به عنوان کشور دارای قوی ترین ارتش در میان کشورهای ائتلاف نه چندان محکم عربستانیها ، نقش منطقهای اردن خصوصا در مناسباتش با رژیم صهیونیستی و حضور پر رنگ – هر چند محتاطانه – این کشور در بحران سوریه و هم مرزی اش با سوریه ، و نیز حضور اردن در ائتلافی که عربستان برای حمله به یمن تشکیل داد و دخالت - هر چند کم رنگ - این کشور در حمله به یمن ، همگی این گمانه را دامن می زد که شاید هدف این سفر فراتر از روابط دو جانبه بوده است .
پاکستان و سیاست «یکی به نعل یکی به میخ»
شاید بتوان گفت هم پاکستانیها و هم اعراب به این درک متقابل رسیدهاند که می توانند از ظرفیتهای طرف مقابل برای پوشش ضعفهای خود بهرهبرداری کنند . توقع اعراب در شرایط کنونی این است که پاکستان با تمام قدرت در کنار آنها قرار بگیرد و شاید تمایل دولت کنونی پاکستان و ارتش این کشور هم همین باشد ولی تمایل تنها کافی نیست و موانع جدی در سر راه این خواسته ، وجود دارد.
وجود مخالفت های مردمی در میان احزاب و نیز جمعیتهای اهل سنت زاویه دار با وهابیت، نظیر بریلویها، که اکثریت اهل سنت پاکستان را تشکیل می دهند و نیز شیعیان پاکستان که اقلیتی تاثیر گذار هستند، همچنین وجود احزاب سیاسی که گماشتگی پاکستان برای سعودیها را مغایر با عزت ملی این کشور میدانند، نکات مهمی است ولی از همه مهمتر این است که پاکستان خود، درگیر دو بحران منطقه ای – در کشمیر و افغانستان - است .
این دو پرونده با حیات پاکستان گره خورده است و جای هیچ ریسکی را برای پاکستان باقی نمی گذارد و این اجازه را نمی دهد که قبل از به ثمر رسیدن این دو پرونده - که فعلا هیچ چشم انداز روشنی ندارند - پاکستان پرونده جدیدی را باز کند و خود را گرفتار درگیری دیگری در منطقه کند .
پاکستان تغییر چشمگیری در میزان حضور خود در بحرانهای منطقهای نخواهد داد و همچنان سعی خواهد کرد با شیوه یکی به میخ و یکی به نعل در منطقه حرکت کند تا ضمن برخورداری از مواهب همسویی با اعراب ، گرفتار پروندهای نشود که او را از کارهای اصلیاش یعنی پیگیری اوضاع کشمیر و افغانستان بازدارد.