کد خبر 559025
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۰:۵۳

سینه ستبر تاریخ مالامال از خاطرات حیات و ممات مردان مردی است كه روحشان فراتر از زمان و عرصه فراخ زمین تنگ تر از قلب سرشار از عشقشان بوده است؛ شهید امیر سرلشكر خلبان حسین خلعتبری عقاب تیز پرواز ارتش اسلام یكی از همین مسافران بهشت است؛ مردی كه باید آن را در ماورای آسمان شناخت.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - نوشتن از امیران سرافراز ارتش اسلام كه عشق به یگانه هستی بخش كه اشتیاق لقائش آرام از جسم و جان آنان گرفته و سرسودایی شان را همواره بر آستان داشته است، كاری بس سخت و دشوار است، چرا كه آنان مسافران بهشتند و ما به جا مانده از غافله شهدا روی زمین خاكی.
امیر كم نظیر ارتش اسلام، سرلشكر خلبان حسین خلعتبری یكی از این پر و بال سوختگان وصال نور است كه لباس زیبای شهادت زیبنده قامتش و كمترین مزد اخلاص، فداكاری و ایثار و پروانگی اوست.
امیر سرافراز جبهه توحید و عقاب تیز پرواز و آشنای جبهه های افتخار و شرف و نور، این سربدار هم بیدار و جهادگر عرصه های پیكار و شیر بیشه شجاعت و ایثار و عاشق بی قرار و اسوه اخلاص و استقامت با صدق و صفا، پس از عمری جهاد خالصانه و جانبازی در خطوط مقدم دفاع از اسلام و ولایت با پیكر خونین و چهره رنگین و مخضوب به دیار معشوق خود شتافت و اجر و پاداش آن هم اخلاص و ایثار را بر دریافت مجوز ورود به بهشت دریافت كرد.

** نگاهی گذرا به حیات شهید حسین خلعتبری
شهید حسین خلعتبری در سال 1328 در روستای «بصل كوه» شهرستان رامسر به دنیا آمد. سرباز شجاع ولایت كه بعدها در بین بعثیون به «حسین ماوریك» شكارچی ناوهای اوزای عراقی معروف شده بود و برای زنده و مرده اش جایزه تعیین كرده بودند؛ كسی كه مهارت او در خلبانی و شلیك موشك ماوریك (نوعی موشك هوا به سطح) در نیروی هوایی شهره بود.
حسین دوران كودكی و جوانی را در رامسر بود با پشت سر گذاشتن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در سال 1349 به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از دوران سربازی در سال 1351 به دلیل علاقه وافری كه به فن خلبانی داشت وارد دانشكده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از دوره مقدماتی پرواز برای دیدن دوره پیشرفته به كشور آمریكا رهسپار شد.
پیش از سفر به آمریكا، حسین خلعتبری به دیدار خانواده می شتابد و به مادرش وكالت می دهد كه: «مادر! تمام حقوق ماهیانه‌ام را براي رفع مشكلات نیازمندان هزینه كن.»
او در كشور آمریكا، نخست، دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز كرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد و استعداد خیره كننده او در یادگیری و در پی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را همه اساتید به عنوان یك دانشجوی برجسته بر زبان آورند.
در همین حین به دلیل مهارت خاصی كه در خلبانی داشت، دوره شلیك موشك ماوریك را كه یك موشك هوا به سطح است و به وسیله آن می توان انواع شناورها را هدف قرار داد با موفقیت پشت سر گذاشت.
سرانجام دوره خلبانی پایان می یابد و او با دریافت گواهی نامه خلبانی در هواپیمای اف 4 به ایران باز می گردد و در پایگاه ششم شكاری بوشهر با درجه ستوان دومی مشغول به خدمت می شود.
با آغاز جنگ، عقاب تیزپرواز مازنداران به دشمن می تازد و بلافاصله پس از حمله عراقی ها، نیروی هوایی ارتش ایران، دست به كار شده و ترتیب انجام 2 عملیات را در همان روز می دهد كه بنا بر آن، یك عملیات با رمز البرز به پایگاه هوایی بوشهر می رسد و هدف پایگاه شعیبیه در استان بصره بود حسین با مهارت خاصی كه در شیرجه زدن با هواپیما داشت، همه اهداف از پیش تعیین شده را بمباران می كند و سالم بازمی گردد.
حمله 140 عقاب به عراق او از پایگاه ششم شكاری به پرواز درآمده و به عنوان فرمانده یك دسته 8 فروند به بغداد حمله می كند و مانورهای عالی از میان ساختمان ها و پرواز با ارتفاع بسیار پایین او و شماری دیگر از خلبانان در شهر بغداد، باعث می شود خبرگزاری ها لب به تحسین از مهارت خلبانان ایرانی بگشایند.
وی در فروردین سال 1360 در مصاحبه با نشریه روابط عمومی عقیدتی ـ سیاسی نیروی هوایی گفت: مأموریت‌های من شامل اهداف دریایی، بنادر، پل، تأسیسات پالایشگاهی، تأسیسات برقی و پشتیبانی نیروی زمینی دشمن بوده و هیچ‌گاه قانون «موشك جواب موشك را» عمل نكردیم و ...
شهید«خلعتبری» از جمله نخستین خلبانانی به شمار می آمد كه پس از حمله هوایی عراق به فرودگاه مهرآباد به بغداد حمله كرد.

**حماسه هفت آذر 59 ( عملیات مروارید)
در روزهای آغازین آذر ماه سال 1359 بنا بر هماهنگی های انجام شده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش ایران، قرار می شود در روز هفتم آذر ماه، نیروی دریایی و هوایی به 2 اسكله «البكر» و «الامیه» حمله كنند.
روز عملیات فرا می رسد و حسین این دلاور مازندرانی، سوار بر اسب آهنین خود می شود و همراه شماری دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون شهید سرلشكر خلبان عباس دوران و شهید سرلشكر خلبان یاسینی در دل آسمان جای می گیرند و اینجاست كه حسین كاری می كند كه تا مدت ها حتی پس از شهادتش، افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندامشان می افتد.
پرواز آغاز شده و حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیت ها قرار می دهد و یكی پس از دیگری ناوچه های عراقی را غرق می كند.
شهید خلتعبری در این عملیات توانست ناوهای اوزا، ناوهای مین جمع كن، ناو نیروبر و چندین اژدر افكن به ارزش كلی 240 میلیون دلار را هدف قرار دهد و نیروی دریایی عراق را نابود كند و پس از این عملیات بود كه به شهید خلعتبری، لقب «حسین ماوریك» (شكارچی ناوهای اوزا) را دادند.
به او می گفتند: «قاتل اوزا» حالا نمی دانم چقدر شما از ناوچه های اوزای عراق اطلاعات دارید؛ آن قایق های موشك اندازی بود كه به علت برد بلند موشك و قابلیت مانورش به راحتی ناوهای ما را در خلیج فارس آماج قرار می داد.
این دلاور، هنگامی كه در بوشهر خدمت می كرد و زمان عملیات از هواپیمای خودش پیاده و سوار هواپیمای دیگر می شد و با موشك های «ماوریك تلویزیونی» این ناوها را آماج قرار می داد و به همین سبب به نام قاتل اوزا معروف شد.
بنا بر گفته كارشناسان، شهید خلعتبری در استفاده از هواپیماي اف 4،‌ انجام مانورها و عملیات‌ جنگی،‌ انهدام هدف و شلیك موشك ماوریك همتا نداشت و به اندازه ای مهارت داشت كه در هر شیرجه به چندین هدف می توانست حمله كند.
حمله به اچ 3 بی نظیر ترین حمله هوایی و حضور پررنگ حسین در اواخر سال 1359 بود و با توجه به این كه عراق همه هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش ایران به مجموعه پایگاه های الولید در نزدیكی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم می گیرد این پایگاه ها را هر طور شده، هدف قرار دهد.
طرح اولیه، آماده و شماری از برجسته ترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات برگزیده می شوند؛ البته دلیل این كار، آن است كه اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند كه خود هدف را پیدا و آن را نابود كنند، سپس جمعی از بهترین ها انتخاب شدند كه در بین آنها، نام حسین خلعتبری نیز به چشم می خورد.
سرانجام در تاریخ 15 فروردین 1360 هشت فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز درآمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر هزار كیلومتر، پایگاه های الولید را بمباران كردند و همگی سالم برگشتند.
نقش حسین در این عملیات هم خیره كننده بود و هنگام رسیدن به یكی از پایگاه ها، او ارتفاع را زیاد می كند و با شیرجه ای زیبا و مانورهای پی در پی، همه بمب های خود را روی اهداف فرو می ریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان می آفریند؛ این عملیات هنوز هم در بزرگ ترین مدرسه های هوایی آمریكا تدریس و بررسی می شود.

**ماموریت، زدن پل العماره
از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شكاری مأموریت داده می شود تا پل العماره را بزنند. خلعتبری و چند تن از خلبانان شجاع این پایگاه انتخاب می شوند. پل، درست وسط شهر بود، خلعتبری وقتی روی پل می رسد، حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسیده بود و اتومبیل هایی كه مشخص بود شخصی است، روی پل در حال حركت بودند. او با پذیرفتن خطر دور می زند و پس از عبور آنها، پل را سرنگون می كنند.
وقتی از او سئوال كردند، چرا چنین كردی، گفت: فرزندی یك ساله دارم، یك لحظه احساس كردم كه ممكن است، توی ماشین بچه ای مثل «آرش» من باشد و چگونه قبول كنم كه پدری بچه سوخته اش را در آغوش بگیرد؟
دولتمردان عراق با بودن او آرامش ندارشتند و با توجه به مهارت او در بیشتر عملیات به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن می پرداخت.
تأسیسات نفتی، یگان‌هاي دریایی،‌ پل الاماره و پالایشگاه كركوك بارها به دست او مورد حمله و تخریب قرار گرفت كه تنها بخشی از دلاوری های این مرد بزرگ است

** مأموریت حیاتی
از سوی فرماندهی نیروی هوایی، مأموریتی به پایگاه، ابلاغ و خلعتبری برای انجام آن برگزیده می شود و مأموریت بدین شكل بود كه هدف، پشت سر نیروهای پشتیبانی عراق بمباران شدید شود، مأموریت حیاتی بود و جنگنده ها باید 460 مایل از وسط پدافند قوی عراق در ارتفاع بالا پرواز كنند و در حین مأموریت لحظه به لحظه به سمت اف 4 های نیروی هوایی موشك می زدند.
فانتوم ها درست روی هدف رسیده بودند كه ناگهان یك موشك سام ـ 6 از بالای كاناپی خلعتبری رد شد و هواپیما لرزید، در وسط نیروهای عراقی، شماری از خانه های متحرك دیده می شود و خلعتبری متوجه این خانه ها می شود و گویا به او الهام شده بود كه این خانه ها را بزند، هدف، بمباران تانك های دشمن بود، ولی خلعتبری ارتفاع هواپیما را زیاد می كند و در یك آن به سمت خانه ها شیرجه می رود.
با توجه به مهارتی كه او در این كار داشت، خانه ها را هدف گرفته و دقیقاً با یك شیرجه همه آنها را نابود می كند. در این هنگام ساعت شش و نیم صبح را نشان می دهد، خلعتبری بلافاصله پس از مأموریت با سرعت به پایگاه برمی گردد و در گزارش پس از پرواز خود این گونه می نویسد كه شماری از خانه های متحرك را دیدم و به جای اهداف از پیش تعیین شده آنها را آماج گرفتم.
روز پس از آن از اتاق ویژه اطلاع دادند كه به خلعتبری بگویید دیدت عالی بود و زمانی كه آنجا را زدی 48 افسر عالی رتبه و 2 ژنرال ارتش بعثی صدام داخل این خانه ها بودند كه به درك واصل شدند.

** نباید پرواز كنی
شهید خلعتبری در حضورش در دوران جنگ تحمیلي، بیش از 70 پرواز برون ‌مرزي بر فراز خاك دشمن انجام می دهد و البته این تنها پروازهای عمقی به خاك عراق است و پروازهایی كه او روی خلیج فارس از جمله در عملیات مروارید انجام می داد، بسیار بیشتر از این است.
با این كه پزشكان او را به خاطر پروازهاي متعدد و پي ‌در پي و فشارهایي كه بر جسم او وارد شده بود از ادامه پرواز منع كرده بودند، ولی خلعتبري كسی نبود كه جسمش را بر خاك و مردم كشورش ترجیح دهد و از این روی، توصیه پزشكان و فرماندهان جنگي‌اش را براي توقف پروازهاي جنگي نپذیرفت.

**قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود
تعطیلات نوروز سال 1364 در پیش است، ولی گویا حسین، هوس سفری دیگر در سر دارد؛ او در پایگاه می ماند و به زادگاهش نمی رود و در پاسخ دوستانش هم كه می گویند چرا به دیدن خانواده نمی روی؟ می گوید: در این شرایط بحرانی، مردم هر لحظه به كمك ما نیاز دارند و وجدانم اجازه نمی دهد كه آنان را تنها بگذارم.
یكم فروردین 1364خلعتبری و ستوان محمد زاده، شیفت آلرت پایگاه سوم شكاری همدان هستند، ناگهان صدای آژیر بلند و در پایگاه اعلام اسكرامبل (حالت آماده باش) داده می شود.
حسین خلعتبری، همراه كمك خود ستوان با یك فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز آریو 31 برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درمی آید؛ در كردستان در منطقه سقز با 2 فروند میگ 23 عراقی و یك فروند میگ 25 عراقی درگیر می شود و سریع به سمت یكی از هواپیما گردش كرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع 35 هزار پایی یكی از میگ های 23 را آماج قرار می دهد كه میگ ، پس از برخورد موشك، نابود می شود.
در همین حین از ایستگاه های رادار زمینی مرزی به آگاهی خلعتبری می رسانند كه یك فروند میگ 25 پی دی در تعقیب آنهاست و در این نبرد كه حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، میگ 25 اقدام به شلیك یك تیر موشك r-40 می كند و موشك با فانتوم برخورد می كند و ستوان محمدزاده موفق می شود، اجكت كند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند كه توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات می یابد؛ ولی سرلشكر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجكت پیدا نمی كند و پس از اصابت موشك، همچون مولایش اباعبدالله (ع) سر از بدنش جدا شده و بدین شكل، قهرمان نبردهای دریایی و هوایی برای همیشه خاموش می شود و به معراج ابدی می رود.
او، بدن قطعه قطعه شده اش را به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می كند و پیكر مطهرش در میان اندوه انبوه بسیاری از مردم منطقه كه می گفتند تاكنون در منطقه سابقه نداشته است تشییع می شود.
او تنها شهیدی است كه دارای 2 مزار است و پیكرش در قله میرزا كوچك خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاك سپرده شد و سر مطهّرش را در محل سقوط هواپیما در شهرستان سقز به خاك سپردند.
تلویزیون عراق با اعلام این خبر با آب و تاب اعلام كرد كه موفق شده است یكی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد (شهید كند)، ولی آنها نمی دانستند با شهید شدن خلعتبری و خلعتبری ها، هزاران خلعتبری دیگر از بین مردم سلحشور ایران به پا می خیزد و سلاح به دست می گیرد و علیه آنها دلاورانه می جنگند كه این چنین هم بود.

** نام امیر سرلشكر خلبان حسین خلعتبری هنوز بر سر زبان هاست
هنگام حیات و حتی پس از شهادت حسین خلعتبری در مجله‌هاي جنگي آمریكا، بارها از او به عنوان یك نابغه جنگي و خلبان توانمند در هدایت هواپیماي اف 4 در پروازها و مانورهاي حساس نظامي و عملیاتي نام برده شد.
همچنین نام او به عنوان یكي از شاگردان موفق و ممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگیري علوم خلباني اف 4 در دوران آموزشش در مصاحبه‌ها و گفت و گوهاي اساتید این دانشگاه برده شد.
در سال 2006 یكي از مجلات جنگي آمریكا، ویژه‌ نامه‌اي درباره مهارت‌هاي پروازي و ابتكار عمل‌ها و خلاقیت‌هاي شهید خلعتبري منتشر كرد و او را بهترین خلبان اف 4 جهان معرفی كرد.

**فرازی از وصیت نامه شهید حسین خلعتبری
«همسرم! اگر شهید شدم برایم گریه نكن؛ از تو می‌خواهم مرا خوشحال كرده و در حفظ و نگهداری فرزندم بی‌نهایت كوشا باشی و فرزندم را به تو و شما را به خدای عزوجل می‌سپارم. تو می‌دانی من ذره‌ای از خاك وطنم را با دنیایی آمال و آرزو عوض نخواهم كرد. وجب به وجب از خاك وطنم را با خونم آبیاری می‌كنم. پدر،مادر و خواهرانم! به وجود شما افتخار می‌كنم.
پدر! به تو افتخار می‌كنم كه نمونه ‌ای و به تو مادرم! افتخار می‌كنم كه در فداكاری در نظرم زنیب زمانی، در مرگم گریه نكن بلكه خوشحال باش چون من نمرده ‌ام. اگر ذره ای از خاك وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون خود در خاك وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می دانم اگر ارزشمند تر از جانم هدیه ای داشتم حتماً به این مردم خوب هدیه می كردم.»
یاد و نام این شهید والامقام ارتش اسلام برای همیشه در تاریخ حماسه دلیران مردان ایران زمین پابرجا و تابنده باد.
منبع: ایرنا