* شما در خانواده ای سیاسی - مذهبی متولد شدید، چه شد که به بوکس روی آوردید؟
- من از اول کشتی کار می کردم. برادر من شهید عباس آقا قهرمان کشور بود. گوش من و براردم هر دو شکسته بود. پدرم همیشه می گفت چرا خودتان را ناقص می کنید؟ البته عباس آقا خیلی به این رشته علاقه داشت. یکبار در مبارزه ای قهرمان کشور را ضربه کرده بود و داورها قبول نکردند که مرحوم تختی سر میز هیات ژوری رفت و مشت میزد که شما این جوانان را از میدان به در می کنید. از آن به بعد عباس آقا هم کشتی را رها کرد. من هم که کشتی را شروع می کردم دو سه نفر از دوستانم در تیم ملی بوکس کار می کردند. من بچه سید نصرالدین هستم،خیابان خیام. در پارک شهر سالن چکسلواکی ها به ورزش هایی مثل بوکس - کشتی و ژیمناستیک واگذار شده بود. من هم به تبعه آن وارد رشته بوکس شدم و کم کم به آن علاقمند شدم و البته زندگی ام را هم به این رشته مدیونم.
* همان داستان معروف درگیری خیابان خیام؟
- بله، ۱۵ خرداد سال ۴۲ بود که در خیابان خیام درگیری شد. شدت تیراندازی زیاد بود و من مجبور شدم دستانم رو روی سرم بگذارم تا آسیب نبینم. بوکس جان من را نجات داد و بعد به کوچه خودمان دویدم و چون زن و بچه آنجا بودند دیگر نتوانستند من را پیدا کنند. از آن زمان به بعد کار سیاسی ام شدت گرفت.
* شما دقیقا بوکس را از چه سالی شروع کردید؟
- حدودا از سال ۱۳۳۹
* از تلاش هایتان برای راه اندازی مجدد بوکس بگوئید؟
- مدت ها با بوکس کاری نداشتم. این رشته هم تعطیل شد البته هیچ کس هم حکم نداده بود که بوکس حرام است یک عده آقایان که خودشان در بوکس بودند باعث شدند تا این رشته تعطیل شود. سال 1368 بود که یک عده از طرفداران این رشته در سراسر کشور طوماری را درست کردند برای آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس وقت. من هم در آن زمان در مجلس بودم. ایشان نوشتند برای غفوری فرد که در آن زمان رئیس سازمان تربیت بدنی بود که بوکس را راه اندازی کنید. غفوری فرد هم بچه های شاخص در بوکس مثل مقصودی - هویت دوست - نهرودی و ... را جمع کردند و گفت کسی را پیدا کنید که بتواند فدراسیون بوکس را اداره کند و در کارهای مبارزاتی هم باشد. دوستان هم من را معرفی کردند. من را به هتل هویزه دعوت کردند و گفتند شما بوکس را راه بیانداز. من هم گفتم شرطش این است که با هم برویم پیش علما.
* برای این کار نزد کدام علما رفتید؟
- در اولین قدم خدمت آیت الله گلپایگانی رفتیم و گفتیم این دستکش و کلاه ماست و هیچ حادثه ای هم در این رشته رخ نداده. ایشان دستی به دستکش و کلاه زدن و دعایی کردند و چیزی نگفتند. آقازاده ایشان سید محمودآقا گفتند حاج ناطق بالاخره بوکس حرام است. من هم گفتم شما که مجتهد نیستی مجتهد پدر شماست و مقلد پدر شما هستیم. ایشان هم نفرمودند بوکس حرام است. این را جلوی خود آیت الله گلپایگانی گفتم. بعد از آن رفتیم خدمت مرحوم اراکی. آقای اراکی از نظر شخصیتی و اجتهاد سرآمد همه بودند. به گفته خود امام (ره) که فرمودند ایشان شیخ الفقهاست. ایشان هم دعا کردند و بعدترها کسی به ایشان نامه ای نوشت که در این رشته بوکس دندان می شکنند و فک می شکنند و بینی آسیب می بیند که ایشان در توضیح المسائل پاسخ دادند جزء مسابقه است و طرف چون راضی است هیچ مشکلی ندارد. از آنجا ما وارد عرصه بوکس و راه اندازی مجدد آن شدیم.
* با آیت الله جنتی هم دیداری در این خصوص داشتید؟
- بله، خدمت آیت الله جنتی در شورای نگهبان رسیدیم. دستکش بوکس را به آنجا بردم. ایشان هم دستکش را دستش کرد و یکی به خودش زد و گفت این که به من پیرمرد هم بخورد طوری نمی شود. این دقیقا جمله آیت الله جنتی بود. ایشان هم مخالفتی با بوکس نداشتند.
* بالاخره همه چیز برای راه اندازی فدراسیون بوکس مهیا شد، از آن روزها بگویید؟
- هیچ جایی به ما ندادند. تمام جاها را گرفته بودند. در تمام کشور آنچه مربوط به بوکس بود تاراج کردند. می بایست از صفر شروع می کردیم. بودجه ما ۳۵ هزار تومان بود. این موضوع به سال ۶۸ برمی گردد. یک دخمه کوچک با یک آبدارخانه و یک سرویس بهداشتی کوچک شد فدراسیون بوکس. ساختمان فعلی را خودم ساختم. یکی از برادران جبهه و جنگ محسن خوشرو که خدا رحمتش کند و رفیق پسرم دکتر حمید بود که گفت من ساختمان فدراسیون را می سازم. ما هم ساختمان را تخلیه کردیم و در امجدیه یک اتاق گرفتیم تا ساختمان فعلی را ساختند.
* اولین نفراتی که با شما وارد فدراسیون بوکس شدند چه کسانی بودند؟
- هویت دوست دبیر فدراسیون شد که قهرمان آسیا و خوزستان بود. خیلی انسان خوبی بود. مقصودی نایب رئیس فدراسیون شد. در اولین مسابقه ای که به المپیک رفتیم سه برنز گرفتیم. لندن هم که آخرین المپیک بود که با چهار سهیمه به مسابقات اعزام شدیم.
* در لندن هم که به حق خوری بوکسورهایتان اعتراض داشتید؟
- حق مظاهری به شدت تضییع شد. ۸۰ هزار نفر در لندن به داوری آن دیدار اعتراض کردند. داور در یک راند سه اخطار به او داد. من هم نسبت به این موضوع شکایت کردم و سر اعتراضم ماندم تا داور را از دهکده بازیها بیرون کردند. فقط این جور توانستیم به صورت نمایشی حق تضییع شده مظاهری را بگیریم که البته فایده ای نداشت.
* برویم سراغ فدراسیون فعلی، شما به تازگی دست به جوانگرایی زده اید؟
- برای اینکه جوانگرایی کنیم روح الله حسینی را به فدراسیون آوردیم که قهرمان آسیاست. او بچه معتقد و توانمند و سالمی است. دستش در جیب خودش است و نیازی به چیزی ندارد و در حال حاضر دانشجوی مقطع دکتراست. تیم ما تیم جوانی است. دانشمندفر را هم از وزارت ورزش به عنوان دبیر به مجموعه اضافه کردیم. فقط مانده رئیس فدراسیون که یک نفر را بیاوریم و من هم بروم در جمع بازنشستهها.
* شما مدتی است که از رفتن حرف می زنید، این موضوع صحت دارد؟
- اگر سهمیه حضور در المپیک ریو را نگیریم قطعا استعفا می دهم.
* ولی الان شرایط بوکس ایران خیلی فرق کرده است. شرایط حریفان ما هم، به نظر شما کسب سهمیه در این روزها خیلی دشوار نیست؟
- بوکسورها آمادگی خوبی دارند. جنگندگی دارند. بوکس خونسردی و جرات می خواهد. این طور نیست که بگویی زور چه کسی زیاد است همان سهیمه می گیرد. بوکسور ۴ مشت فنی بزند کار حریفش تمام است. یک بوکسور باهوش در هر راند ۲ امتیاز بگیرد کافی است.
* به این فکر نکرده اید که از خارج از کشور لژیونر بگیرید؟
- خیلی نه. ما در همین کشورمان بهترین بوکسورها را داریم. هر کس هم در خارج از کشور دورگه باشد و علاقه مند به خدمت در بوکس ایران او را می پذیریم.
* و اما برسیم به معضل بزرگ بوکس، عدم پخش تلویزیونی. چرا بوکس از تلویزیون پخش نمی شود؟
- شاید تا من هستم با بوکس مشکل دارند. شاید خودم را بکشم کنار درست بشود. در ملاقاتی که مسئولان فدراسیون ها با مقام معظم رهبری داشتند حضور داشتم. آیت الله خامنهای مرا از بچگی میشناسند. من پای منبرهای ایشان بودم. ایشان ایستادند و با من صحبت کردند. پرسیدند همچنان در بوکس هستید و گفتم بله. لبختدی زدند و رفتند. اگر مخالفتی داشتند می فرمودند چرا در بوکس هستی؟
نمی دانم چرا بوکس از تلویزیون پخش نمی شود. خدا لعنت کند کسی را که سنگ اول را در چاه انداخت. شاید من نباشم همه چیز درست شود. برای نجات بوکس مجبورم بروم. شاید با من ناطق نوری مخالفند نه بوکس. شاید اعتقاداتی سیاسی و اختلاف سلیقه با من باعث شده بوکس پخش تلویزیونی نداشته باشد. تا حالا دیده اید فینال های ما از صدا و سیما پخش شود؟ در ذهن مردم انداخته اند که بوکس حرام است.
* کاری برای فعالیت بانوان در رشته بوکس نمی کنید؟
- اگر دنیا پوشش ما را بپذیرند مشکلی نداریم. پیشنهادش را به «آیبا» (فدراسیون جهانی بوکس) داده ایم و باید ببینیم نظر آنها چیست.
* به نظر میرسد بزرگترین حاشیه این روزهای بوکس اختلاف بین دو سرمربی است؟
- ما در تیم های ملی واژه «سر» را حذف کرده ایم و می مانند مربیان بوکس. «سر» کسی است که حداقل ۲۳-۴ قهرمان تحویل بدهد. نمی شود هر کس را که مدعی است بگویم بفرما سرمربی تیم ملی شود. هر کس سهمیه بیشتری بگیرد با تیم به المپیک می رود.
* نظر شما راجع به احسان روزبهانی؟
- روزبهانی سهمیه اش را گرفته و حالا باید مرور فن کند و سرعتش را بالا ببرد. ضعف احسان پایین بودن دست راستش است. در بوکس باید سر را حفظ کنی. مربی من پطروس نظربیگیان بود که به من می گفت گارد بگیر و اگر دستم پایین بود یک سیلی به من می زد. ضربه نخوردن از سر خیلی مهم است. ضربه که به سر بخورد تعادل به هم می ریزد. در اینچئون هم احسان به خاطر همین ضعف برنز گرفت.
- سعید پسر من بازرس من در فدراسیون است. او تناقض ها را سازش می دهد و کاری به دیگر چیزها ندارد. برخی گفته بودند در سفرها با تیم می رود درحالی که سعید ۸ سال است خارج از کشور نرفته است. او در عمرش به اروپا سفر نکرده است. تمام دغدغه او کمک به بوکس است.
* به عنوان سوال آخر فکر می کنید چند سهمیه دیگر در بوکس به دست آوریم؟
- هرگز نمی گویم چند سهمیه می گیریم ما تلاشمان را می کنیم و توسل هم می کنیم هر چه صلاح است همان اتفاق می افتد.