کد خبر 564183
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۶

استیون اسپیلبرگ، جان وو، گیلرمو دل تورو و ... کارگردان‌های سینما هستند که در ساخت بازی های کامپیوتری دخالت داشته اند که این موضوع، نشان دهنده اهمیت این صنعت است.

گروه فرهنگی مشرق - شاید اگر 30 سال پیش،‌ از یک نفر می پرسیدید که بازی ها توان رقابت با فیلم های سینمایی را دارند، به راحتی پاسخ منفی می داد و درباره مضرات بازی ها، سخنرانی مفصلی را تحویلتان می داد اما حالا خود سینماگران هم بدشان نمی‌آید تا چنین مدیایی را امتحان کنند و قدم در این عرصه بگذارند. استیون اسپیلبرگ، جان وو، گیلرمو دل تورو و ... کارگردان‌های سینما هستند که در ساخت بازی های کامپیوتری دخالت داشته اند که این موضوع، نشان دهنده اهمیت این صنعت است. از طرف دیگر، کمپانی های بزرگ فیلمسازی هم بخشی از سرمایه خود را به ساخت بازی اختصاص می دهند تا از این راه هم درآمدزایی کنند. از بین این کمپانی ها،‌ برادران وارنر عملکرد مطلوبی دارد که در سال گذشته با عرضه «بتمن» ، «مد مکس» و حتی «مورتال کمبت» سود کلانی را از آن خود کرد. تا این جای کار خللی بین ارتباط فیلم ها و بازی ها وجود ندارد ولی از لحظه ای که ناشران تصیم می گیرند تا با انتشار فیلم، نسخه بازی آن را هم به بازار عرضه کنند، این موضوع سبب می شود تا سازنده مجبور شود تا در زمان تعیین شده، محصول مورد نظر را با هر کیفیتی حاضر کند که در اغلب موارد، شکست بزرگی را از لحاظ کیفی به همراه دارد.به گزارش صبا بازی هایی که در ادامه می خوانید، نه تنها چنین حکایتی دارند، بلکه در زمره بدترین های اقتباسی طبقه بندی می شوند.


1-«ای تی» ؛ شاید هیچ وقت





بسیاری از نظر سنجی ها، « ای تی » را به عنوان بدترین اقتباس تاریخ بازی های کامپیوتری می دانند. فیلم از هر دو لحاظ تجاری و جلب نظر منتقدان عالی عمل کرد ولی بازی «ای تی» فاجعه‌ای تمام عیار بود. متأسفانه زمانی که استودیو برای ساخت و تکمیل پروژه داشت، پنج هفته بود و حال حساب کنید که محصول نهایی با چه کیفیتی عرضه شد. «ای تی» از جنبه گرافیک هیچ حرفی برای گفتن نداشت اما ماجرا فقط این نبود. گیم پلی آشفته بلای جان بازی بود به گونه ای که مأموریت ها، حکم توهین به مخاطب را داشتند. آتاری که ناشر بازی بود،‌ 100 میلیون دلار هزینه برای حق کپی رایت «ای تی» پرداخت کرده بود و قصد داشت تا بازی را برای کریسمس به بازار بفرستد که البته این موضوع هم اتفاق افتاد اما خریداران به شدت به کیفیت بازی ایراد گرفتند و کار به جایی کشیده شد که بسیاری از نسخه های « ای تی »‌به صورت دسته جمعی نابود شد که این موضوع،‌کمپانی آتاری را به شدت بدنام کرد.


2- بازگشت به آینده ؛بازی کسالت آور



بسیاری از فیلم های ژانر علمی و تخیلی ،‌ خود را وام دار «‌بازگشت به آینده »‌می دانند؛ اثری که پس از گذشت این همه سال و قدیمی شدن  جلوه های بصری اش،‌ کماکان قابل دیدن است. رابرت زمه کیس که آن زمان در اوج بود،‌ اثری به معنای واقعی کلمه جریان ساز ساخت اما در نقطه مقابل،‌ بازی اقتباس شده از این فیلم قرار داشت که اعتبار آن را از بین می برد. سازندگان، بدون کوچک ترین فکری،‌ یک بازی پر از ایراد عرضه کردند که جای هیچ دفاعی نداشت.



تنها کاری که گیمر در طول بازی انجام می داد،‌ جمع کردن تعدادی ساعت بود و در عین حال از موجوداتی چون زنبور و ... فرار می کرد. حال اگر در جریان این کار کسالت آور،‌ پای شخصیت اصلی به مانع و یا هر جسم دیگری برخورد می کرد،‌ همه چیز از نو آغاز می شد. باب گیل که از نویسندگان فیلم بود، بازی را به عنوان یکی از بدترین عناوین اقتباسی دانست.





البته سال ها بعد استودیو تل تیل،‌ اقتباس موفقی از فیلم را در پنچ اپیزود عرضه کرد، هر چند خاطرات بد بازی اول،‌ هنوز از ذهن ها خارج نشده است.

3 - مرد آهنی ؛پوشالی بودن قهرمان آهنین



نوبتی هم که باشد نوبت مارول و شخصیت مرد آهنی می رسد. باید پذیرفت که مارول در چند سال گذشته به شدت بر روی فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی سرمایه گذاری کرده است و اوج کار آن ها را هم می توان در « انتقام جویان » به وضوح مشاهده کرد. با این حال،‌ بازی های اخیر اقتباس شده از شخصیت های این شرکت قدیمی،‌ عموماً تعریفی ندارند. در نقطه مقابل،‌ دی سی به عنوان رقیب در بازار بازی های کامپیوتری به خوبی می تازد و عرصه را برای مارول تنگ تر کرده است. سال 2008 و هم زمان با عرضه قسمت اول از سه گاه مرد آهنی،‌ مارول بازی اقتباس شده براساس این فیلم را روانه بازار کرد.


 اولین چیزی که در قدم اول مخاطب را ناامید می کرد،‌ بحث بصری بازی بود که گویی توسط یک تیم تازه کار ساخته شده است. طراحی شخصیت اصلی هیچ شباهتی به فیلم نداشت و این موضوع وقتی بیشتر به چشم می آمد که صدای مرد آهنی توسط رابرت داونی جونیور دوبله نشده بود. به نظر می آید که خود رابرت داونی هم می دانست که این مرد،‌ بیش از آهنین بودن،‌ پوشالی است و به همین دلیل از پروژه کناره گرفته بود. گیم اسپات این بازی را در زمره بدترین های تمام دوران قرار داد تا دیگر حرفی باقی نماند.

4 بتمن و رابین ؛ صرفه جویی در برق که گران در آمد
  


سرآغاز فیلم های بتمن را باید از شاهکارهای تیم برتون دوست داشتنی در نظر گرفت. فیلم هایی که به شدت به کامیک بوک وابسته بودند و توانستند نظر همگان را جلب کنند. پس از این دو فیلم،‌ جوئل شوماخر، ساخت دو قسمت بعدی را بر عهده گرفت که یکی از دیگری بدتر بودند. با این حال وارنر تصمیم داشت تا برای فیلم دوم،‌ یک بازی منتشر کند. نتیجه کار تیم سازنده بیشتر به شوخی شبیه بود زیرا بازی تقریباً هیچ نکته مثبتی نداشت.



سازندگان تلاش کرده بودند تا ترکیب مبارزات و رانندگی در شهر را در کنار معماهای خلاقانه قرار دهند اما نتیجه کارشان،‌ صد در صد معکوس بود. با توجه به طراحی خیابان ها، تقریباً رانندگی با خیال آسوده غیرممکن بود که همین موضوع،‌ آسیب جبران ناپذیری را به ساختار بازی می زد. از سوی دیگر، خیابان ها به شکل عجیبی تاریک بودند و هیچ گونه روشنایی در آن ها دیده نمی شد تا گیمر فکر کند که مهم ترین دغدغه ساکنین شهر گاتم،‌ مصرف بهینه برق است؛ چیزی که برای تولید کننده بازی گران درآمد.