سپاه با تکیه بر مشارکت تمامی اقشار مردم به وجود آمد و به عبارتی سپاه تنها کاری که کرد، نیروهای مستعد مردمی را سازماندهی کرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - علی دانش منفرد، متولد 1320 آشتیان/ تحصیلات، لیسانس ریاضیات از دانشگاه تهران، فوق لیسانس بانکداری از مؤسسه علوم بانکداری/ مشاغل قبل از انقلاب؛ کارمند بانک ملی، کارمند برق منطقه‌ای تهران، از سال 56 به پیشنهاد شهید آیت‌الله‌بهشتی عهده‌دار سرپرستی مؤسسه آموزشی- فرهنگی رفاه/ دو بار دستگیری و زندان به دلیل فعالیت علیه رژیم پهلوی/ عضویت در ستاد مرکزی کمیته استقبال از امام خمینی(ره)، مدیر اجرایی و برنامه‌ریزی کمیته استقبال/ عضو مؤسس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

 سپاه چگونه شکل گرفت؟
حول وحوش پیروزی انقلاب، امام خمینی(ره) فرمودند؛ در شرایط فعلی نیاز به یک نیروی مردمی به منظور دفاع از دستاوردهای انقلاب وجود دارد. این در شرایطی بود که اغلب گروهک‌ها از هر طرف شعار انحلال ارتش را سر می‌دادند. امام مخالف این شعارها بودند و می‌گفتند ارتش باید باشد، شهربانی باید باشد، ژاندارمری باید باشد، نیروهای مسلح باید باشند ولی درعین حال یک نیروی مردمی و انقلابی هم باید تشکیل شود تا از دستاوردها و ارزش‌های انقلاب پاسداری کند و حافظ انقلاب باشد. این نیرو باید متشکل از انقلابیون و مردم باشد. قرار شد بنده، حاج محسن رفیقدوست، حاج جواد رفیقدوست، مهندس غرضی و آقای صباغیان برویم و این نهاد و نیروی انقلابی را تشکیل بدهیم. هنوز اسم مشخصی هم برای آن انتخاب نکرده بودیم. آمدیم در خیابان پاسداران فعلی و سلطنت‌آباد آن زمان، در مرکز شنود ساواک سابق در خیابان نگارستان هشتم که در اختیارمان گذاشته شده بود، مستقر شدیم. بتدریج نیروهای انقلابی شناخته شده‌ای که در اطراف ما بودند، آمدند و به ما پیوستند.

با توجه به اینکه دولت موقت اداره امور را برعهده داشت، این نهاد از نظر سازمانی زیر نظر معاون نخست وزیر در امور انقلاب (دکتر یزدی) قرار داشت. دکتر یزدی به دلیل مشغله زیاد خیلی فرصت نداشت در جلسات مستمر ما شرکت کند، لذا ارتباط ارگانیک منظمی بین ما و دولت موقت وجود نداشت و ما مسائل و مشکلات‌مان را بیشتر با امام(ره) و شورای انقلاب در میان می‌گذاشتیم و حل می‌کردیم. به هر حال ما کارمان را شروع کردیم و شورای فرماندهی سپاه پاسداران را شکل دادیم. شورای فرماندهی مرکب از اینجانب (دانش منفرد)، محسن رفیقدوست، حاج جواد رفیقدوست، مهندس غرضی و آقای صباغیان بود. این جمع بنده را به عنوان فرمانده انتخاب کردند. حاج محسن رفیقدوست مسئول تدارکات، مهندس غرضی مسئول عملیات و آقای صباغیان کمک کار ایشان و حاج جواد رفیقدوست هم روی مصادره املاک و زمین‌های کشاورزی کار می‌کرد. از همان ابتدا تحرکاتی از سوی ضد انقلاب در مناطق مختلفی مثل گنبد، کردستان و خوزستان (خلق عرب) در حال شکل‌گیری بود. ما هم نه نیروی آماده و آموزش دیده‌ای داشتیم و نه امکاناتی که با این موج‌ها مقابله کند. لذا از نیروهای نظامی و افرادی که از نیروی هوایی بودند و تا حدودی شناخته شده بودند، برای آموزش نفرات‌مان استفاده ‌کردیم. سرانجام توانستیم جمعی از نیروهای ایثارگر و مسلح را به گنبد و مراکز حساس بفرستیم. در تهران هم مجبور بودیم از مراکز حساس نگهداری کنیم چون مسئولیت آنها با ما بود.

کم کم افراد دیگری هم به جمع ما پیوستند، افرادی همچون آقای ناصر آلادپوش، دکتر افروز و... که این امر رفته رفته موجب تقویت بنیه ما شد. بعد از مدتی طبق نظر شورای انقلاب و دولت موقت، مقرر شد که تمامی نیروهای انقلابی و مسلح در یک سپاه ادغام شده و یکی شوند. ما با افراد اصلی آنها که عبارت بودند از؛ آقایان محمد منتظری، عباس دوزدوزانی، مرتضی الویری و عباس آقازمانی (ابوشریف) نشستیم و صحبت کردیم. آنها هم پذیرفتند که با تشکیلات ما که مورد تأیید امام و شورای انقلاب بود ادغام شده و با هم همکاری کنیم. بعد از مدتی در تاریخ 10/2/58 سپاه از زیر نظر دولت موقت بیرون آمد و زیر نظر شورای انقلاب ادامه فعالیت داد. جمع جدید، آقای جواد منصوری را به عنوان فرمانده سپاه معرفی کرد. در این فاصله هنگ نوجوانان ارتش در اختیار ما قرار گرفت و با نام «پادگان امام حسین» به آموزش و تربیت نیرو پرداختیم. همچنین نشست‌هایی را در برای تدوین اساسنامه، انتخاب اسم تشکیلات‌مان و وضع مقرراتی که لازم بود و... برگزار کردیم. در این ایام از شهید کلاهدوز خیلی بهره‌مند شدیم. در مراحل بعدی سپاه به عنوان یک نهاد انقلابی به تصویب مجلس رسید و به فعالیت‌های خود توسعه داد.

 تفاوت کمیته و سپاه در چه چیزی بود؟
کمیته‌ها که همزمان با پیروزی انقلاب تشکیل شدند، در واقع انتظامات محلات را برقرار می‌کردند ولی سپاه موظف بود در گستره‌ای کلان به مبارزه با ضد انقلاب و عوامل ناامنی در سطح کشور اقدام کند.

 آیا با امام(ره) در ارتباط مستقیم بودید؟
خیر. ما هیچ ارتباطی با امام نداشتیم و رابط ما با امام، اعضای شورای انقلاب بودند.

 چه ویژگی‌هایی برای جذب افراد ملاک بود؟

افرادی که جذب تشکیلات سپاه می‌شدند، اساساً از نیروهای انقلاب بودند و از طریق مطالعه بر شخصیت رفتاری آنان درطول خدمت در سایر نهادها از جمله کمیته عضوگیری می‌شدند. اغلب افراد نیروهای فعال و علاقه‌مند به انقلاب بودند و به امام و آرمان‌های انقلاب پایبندی داشتند.

 نقش مردم در شکل‌گیری سپاه تا چه حد بود؟
سپاه با تکیه بر مشارکت تمامی اقشار مردم به وجود آمد و به عبارتی سپاه تنها کاری که کرد، نیروهای مستعد مردمی را سازماندهی کرد.

 ارتباط تشکیلات سپاه با ارتش چگونه بود؟

به تبعیت از امام که در 15 فروردین سال 58 فرمودند پادگان‌ها باید به ارتش برگردد، پادگان عباس آباد که در اختیار ما بود، تحویل برادران ارتشی شد. ارتش هم به ما سلاح می‌داد و ما را کمک می‌کرد و به عنوان نیروهای انقلاب به ما خیلی احترام می‌گذاشتند.
*روزنامه ایران