مردي كه متهم است پنج‌سال قبل با همدستي همسر و يكي از بستگانش، مرد مزاحمي را به قتل رسانده، اتهام را به گردن دو همدستش انداخت.

به گزارش مشرق، جلسه رسيدگي به پرونده در شعبه دهم دادگاه كيفري شماره يك استان تهران برگزار شد. بعد از رسميت پيدا كردن جلسه، نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد و در شرح كيفرخواست گفت:دوازدهم مردادماه پنج سال قبل بود كه جسد مردي جوان در بيابان‌هاي شهريار پيدا شد.

بررسي‌هاي پليس حكايت از اين داشت كه اين مرد بر اثر فشار بر عناصر حياتي گردن كشته شده است. وجود جراحت‌ها روي نقاط مختلف بدن وي هم نشان مي‌داد كه وي پيش از قتل هدف شكنجه هم قرار گرفته است.

بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، مأموران پليس موفق شدند هويت وي را كه كمال نام داشت، شناسايي كنند. در تحقيقات بعدي مشخص شد كه كمال آخرين بار با مردي به نام صابر قرار ملاقات داشته است.

صابر در تحقيقات نهايي كه از او انجام شد به قتل كمال اقرار كرد و گفت با همدستي همسر سابقش ناهيد و عموي او شهاب مرتكب قتل شده است. او گفت وقتي متوجه شدم كه كمال با همسرم رابطه دارد، با همدستي شهاب و ناهيد، كمال را به قتل رسانديم.

نماينده دادستان گفت بعد از اقرار صابر به ارتكاب قتل، ناهيد و كمال هم بازداشت شدند و حرف‌هاي صابر را تأييد كردند. او گفت البته متهمان در جريان تحقيقات بارها اظهارات خود را تغيير داده و همديگر را به ارتكاب قتل متهم كرد‌ه‌اند.

نماينده دادستان، صابر و شهاب را به اتهام مشاركت و ناهيد را به اتهام معاونت در قتل مجرم شناخت و برايشان درخواست صدور مجازات قانوني كرد.  بعد از اينكه اولياي دم درخواست قصاص را مطرح كردند، صابر در جايگاه قرار گرفت و اتهام را به گردن شهاب و ناهيد انداخت. او گفت من كارگر ميدان تره‌بار و شب‌ها را تا صبح در محل كارم بودم. يك شب كارم خيلي زود تمام شد و راهي خانه شدم.

وقتي وارد شدم، ناگهان كمال را در خانه ديدم و با او درگير شدم. همسرم را به خانه پدرش فرستادم و كمال را در خانه حبس كردم. بعد پليس را از ماجرا با خبر كردم. مدتي درگير شكايت بودم و سرانجام كمال از اتهام تعرض تبرئه شد. بعد از آن بود كه همسرم را طلاق دادم. مدتي از آن ماجرا گذشته بود كه شهاب به من گفت من مي‌توانستم كمال را به اتهام مهدورالدمي در خانه‌ام به قتل برسانم.

وقتي تحقيق كردم ديدم كه حرف شهاب درست بود و من بايد اين كار را مي‌كردم. بعد از آن بود كه شهاب پيشنهاد قتل داد و خواست كمال را اين گونه تنبيه كنيم. روز حادثه به من خبر داد كه با همدستي ناهيد، كمال را به باغش كشانده است. وقتي وارد باغ شدم ديدم كه به تنهايي كمال را به قتل رسانده است. متهم گفت من در قتل نقش نداشتم، اما در حمل جسد به شهاب كمك كردم.

قاضي گفت شما در بازجويي‌ها اقرار كرده‌اي كه در ارتكاب قتل نقش‌ داشته‌اي و با همدستي شهاب كمال را به قتل رسانده‌ای. متهم گفت من حرف‌هاي قبلي را قبول ندارم.

شهاب وقتي در جايگاه قرار گرفت، اتهام را به گردن صابر و پسرعموهاي او انداخت. او گفت وقتي حادثه اتفاق افتاد صابر به من گفت با همدستي پسرعموهايش مرتكب قتل شده است. من قبول كردم در قبال گرفتن 100 ميليون تومان قتل را به گردن بگيرم، اما وقتي آنها پول را به من ندادند، جرم نكرده را انكار كردم.

اما ناهيد وقتي در جايگاه قرار گرفت، گفت: شهاب و صابر هر دو كمال را به قتل رسانده‌اند. من كمال را فريب دادم و او را به باغي كشاندنم كه صابر و شهاب منتظرش بودند. آنها كمال را با طناب بستند و بعد شكنجه‌اش كردند. سرانجام هم طنابي به دور گردنش انداختند و او را خفه كردند.

قاضي قربان‌زاده بعد از شنيدن آخرين دفاع سه متهم و وكلاي مدافع آنها با اعضاي دادگاه وارد شور شد.

منبع: روزنامه جوان