گروه سیاسی مشرق - مجلس شورای اسلامی دهم با برگزاری دور دوم انتخابات و مشخص شدن نتایج کلی آن شکل و قوام مربوط به خود را گرفت. واقعیت این است که این مجلس از لحاظ شکل و نوع نیروها با مجلس پیشین تفاوت زیادی دارد. نیروهای تازه نفستری به مجلس راهیافتهاند، این نیروها در عین حال که ناشناختهاند برخی از آنها از تجربه زیادی در این حوزه برخوردار نیستند. از این روست که موضوع پارلمان در سایه از سوی برخی گروههای سیاسی برای هدایت مجلس دهم مطرح میشود.
از لحاظ گرایش سیاسی نیز این مجلس دچار پیچیدگیهای خاصی است که نشأت گرفته از فضای انتخاباتی، نوع حمایتهای جریانهای مختلف از نامزدها و بازار داغ رقابت است. گرایشهای سیاسی نمایندگانی که وارد مجلس دهم شدند گرایش صرف نیست و بعضاً گرایش نسبی است؛ تا جایی که با پدیده عجیب نماینده مشترک اصولگرا و اصلاحطلب در برخی از حوزههای انتخابیه در این دوره روبرو هستیم که مشخص نیست در بزنگاههای سیاسی طرف کدام جریان هستند.
همین پیچیدگیها باعث شده که اهمیت موضوع لابی و لابیگری در مجلس دهم صدچندان شود. اگرچه اصلاحطلبان وزن قابلتوجهی در مجلس دهم یافتهاند اما پالسی که از سوی نمایندگان این جریان به بیرون منعکس میشود شباهت بسیار زیادی به پالس و رفتار الهه راستگو در شورای شهر چهارم تهران دارد.
بر همین اساس اصلاحطلبان دچار نگرانیها و دلواپسی خاصی نسبت به نیروهایی که به نام آنها به مجلس راه یافتهاند، شدهاند. بر همین اساس سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات که در منتهی علیه این جریان سیاسی قرار دارد، نسبت به برآوردن انتظارات توسط نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم تشکیک ایجاد کرده و میگوید «لیستی که بسته شد و رأی آورد نه تیم اول و نه تیم دوم و نه حتی تیم سوم اصلاحطلبان هم نبود.» این اظهار ناامیدی از لیست امید تا جایی است که بعضاً برخی از اظهارات درباره نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم توهینآمیز شده و جراید این جریان سیاسی نام «ذخیرهها» و «دسته چندمیها» را روی نمایندگان خود میگذارند.
از همین روست که اصلاحطلبانی چون حجاریان سعی میکنند پوسته و قالب جدید گرایشی به مجلس دهند و با مطرح کردن موضوع «برجامیان» و «نابرجامیان» به هدایت ذهنی مجلس بپردازند و بر همین اساس هر حرکت منتقدانهای را افراط و ضد توسعه قلمداد کرده و فضای مجلس را به سمت انتخابات ریاستجمهوری 96 به نفع خود البته با وجه غالب تبلیغات منفی علیه رقیب شکل و حرکت دهند.
اصلاحطلبان از این جهت گرچه فریاد پیروزی سر میدهند اما از نگرانی وافری دم میزنند که سر و شکلی جدید به مجلس میدهد و میتواند بازی آنها را به هم زند. به اعتقاد بسیاری انتخابات مجلس را بایستی در چند مرحله انتخابات بیرونی، درونی مجلس (در تشکیل فراکسیونها، ریاست و هیئت رئیسه) و از سوی دیگر بازی لابیها تقسیمبندی کرد که هرکدام بهنوبه خود در شکلگیری نتیجه کار اهمیت بسزایی دارند.
پیچیدگی مبهم مجلس آتی را میتوان در موضوع مهم تعیین ریاست بهارستان بهخوبی مشاهده کرد. از یکسو اصلاحطلبان به دنبال کسب هویت ازدسترفته و بهزعم خود تکمیل پیروزیشان با حضور عارف در مسند ریاست هستند و از سوی دیگر برخی از اصلاحطلبان تمایل خاصی به لاریجانی داشته و وی را مدیری شایسته برای مجلس قلمداد میکنند. از همین امروز این تناقضها آشکار شده و گره سختی در کار مجلس انداخته است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه اکثریتی اثرگذار و مطلق در مجلس شکل نگرفته تصمیمگیری در مجلس نیز با دشواری خاصی روبرو شود و در این زمینه دولت کاری بهمراتب سختتر از روبهرو شدن با مجلس نهمی در پیش داشته باشد که جریان اصولگرا در آن حائز اکثریت اثرگذار بود.
این موضوع دولت را در بازی مارپلهای میاندازد که میتواند برایش دردسرساز باشد و با عدم موفقیت هرکدام از جریانهای اصولگرا، مستقلها و حتی اصلاحطلب سوخته و به خانه اول خود بازگردد. از همین روست که ریاست مجلس دهم بهعنوان مهره کلیدی پیش برنده امور برای دولت دارای اهمیت شگرفی قلمداد میشود که تجربه مجلس نهم نگاههای پاستورنشینان را به سمت علی لاریجانی سوق میدهد. البته این امر نافی موضوع لابیگری دولت نیست و حتی ممکن است پاستورنشینان را به لابی با اصولگرایان و اعطای امتیاز به آنان وادارد؛ چراکه دولت در این راستا حیات خود را در خطر میبیند.
اینجاست که اعتدالیون و مستقلها نقش ویژهای در بازی مجلس ایفا میکنند. موضوع حوزههای مشترک در اینجا میتواند گرهگشای کار باشد به همین واسطه گرایش سیاسی اهمیت خود را از دست میدهد و نگرش نمایندگان و فراکسیونها در حوزههای مشترک نتیجه کار را رقم میزند. از این حیث موضوع انتخاب رئیس مجلس دهم میتواند قابلتحلیل باشد. بر همین اساس اگرچه اصلاحطلبان ادعای اکثریت نسبی بهواسطه اعتدالیون را دارند اما در موضوع ریاست مجلس حوزه مشترک بیشتر به حوزه غیرمشترک برای اعتدالیون و اصلاحطلبان حامی عارف بدل میشود که نتیجه کار را خارج از گرایشهای سیاسی رقم میزند.
به هر جهت المانهای مختلفی در نتیجهگیری از مجلس دهم وجود دارد که فارغ از گرایش سیاسی میتواند راهگشای جریانهای سیاسی باشد و به نظر میرسد جریانهای سیاسی در آغاز این مسیر با توجه به وزن مجلس به فکر استفاده از آنها افتادهاند.
از لحاظ گرایش سیاسی نیز این مجلس دچار پیچیدگیهای خاصی است که نشأت گرفته از فضای انتخاباتی، نوع حمایتهای جریانهای مختلف از نامزدها و بازار داغ رقابت است. گرایشهای سیاسی نمایندگانی که وارد مجلس دهم شدند گرایش صرف نیست و بعضاً گرایش نسبی است؛ تا جایی که با پدیده عجیب نماینده مشترک اصولگرا و اصلاحطلب در برخی از حوزههای انتخابیه در این دوره روبرو هستیم که مشخص نیست در بزنگاههای سیاسی طرف کدام جریان هستند.
همین پیچیدگیها باعث شده که اهمیت موضوع لابی و لابیگری در مجلس دهم صدچندان شود. اگرچه اصلاحطلبان وزن قابلتوجهی در مجلس دهم یافتهاند اما پالسی که از سوی نمایندگان این جریان به بیرون منعکس میشود شباهت بسیار زیادی به پالس و رفتار الهه راستگو در شورای شهر چهارم تهران دارد.
بر همین اساس اصلاحطلبان دچار نگرانیها و دلواپسی خاصی نسبت به نیروهایی که به نام آنها به مجلس راه یافتهاند، شدهاند. بر همین اساس سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات که در منتهی علیه این جریان سیاسی قرار دارد، نسبت به برآوردن انتظارات توسط نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم تشکیک ایجاد کرده و میگوید «لیستی که بسته شد و رأی آورد نه تیم اول و نه تیم دوم و نه حتی تیم سوم اصلاحطلبان هم نبود.» این اظهار ناامیدی از لیست امید تا جایی است که بعضاً برخی از اظهارات درباره نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم توهینآمیز شده و جراید این جریان سیاسی نام «ذخیرهها» و «دسته چندمیها» را روی نمایندگان خود میگذارند.
از همین روست که اصلاحطلبانی چون حجاریان سعی میکنند پوسته و قالب جدید گرایشی به مجلس دهند و با مطرح کردن موضوع «برجامیان» و «نابرجامیان» به هدایت ذهنی مجلس بپردازند و بر همین اساس هر حرکت منتقدانهای را افراط و ضد توسعه قلمداد کرده و فضای مجلس را به سمت انتخابات ریاستجمهوری 96 به نفع خود البته با وجه غالب تبلیغات منفی علیه رقیب شکل و حرکت دهند.
اصلاحطلبان از این جهت گرچه فریاد پیروزی سر میدهند اما از نگرانی وافری دم میزنند که سر و شکلی جدید به مجلس میدهد و میتواند بازی آنها را به هم زند. به اعتقاد بسیاری انتخابات مجلس را بایستی در چند مرحله انتخابات بیرونی، درونی مجلس (در تشکیل فراکسیونها، ریاست و هیئت رئیسه) و از سوی دیگر بازی لابیها تقسیمبندی کرد که هرکدام بهنوبه خود در شکلگیری نتیجه کار اهمیت بسزایی دارند.
پیچیدگی مبهم مجلس آتی را میتوان در موضوع مهم تعیین ریاست بهارستان بهخوبی مشاهده کرد. از یکسو اصلاحطلبان به دنبال کسب هویت ازدسترفته و بهزعم خود تکمیل پیروزیشان با حضور عارف در مسند ریاست هستند و از سوی دیگر برخی از اصلاحطلبان تمایل خاصی به لاریجانی داشته و وی را مدیری شایسته برای مجلس قلمداد میکنند. از همین امروز این تناقضها آشکار شده و گره سختی در کار مجلس انداخته است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه اکثریتی اثرگذار و مطلق در مجلس شکل نگرفته تصمیمگیری در مجلس نیز با دشواری خاصی روبرو شود و در این زمینه دولت کاری بهمراتب سختتر از روبهرو شدن با مجلس نهمی در پیش داشته باشد که جریان اصولگرا در آن حائز اکثریت اثرگذار بود.
وزن جریانهای سیاسی در مجلس |
اصولگرا |
اصلاحات |
اعتدال |
مستقل |
تعداد کرسی مجلس |
118 |
96 |
20 |
55 |
اینجاست که اعتدالیون و مستقلها نقش ویژهای در بازی مجلس ایفا میکنند. موضوع حوزههای مشترک در اینجا میتواند گرهگشای کار باشد به همین واسطه گرایش سیاسی اهمیت خود را از دست میدهد و نگرش نمایندگان و فراکسیونها در حوزههای مشترک نتیجه کار را رقم میزند. از این حیث موضوع انتخاب رئیس مجلس دهم میتواند قابلتحلیل باشد. بر همین اساس اگرچه اصلاحطلبان ادعای اکثریت نسبی بهواسطه اعتدالیون را دارند اما در موضوع ریاست مجلس حوزه مشترک بیشتر به حوزه غیرمشترک برای اعتدالیون و اصلاحطلبان حامی عارف بدل میشود که نتیجه کار را خارج از گرایشهای سیاسی رقم میزند.
به هر جهت المانهای مختلفی در نتیجهگیری از مجلس دهم وجود دارد که فارغ از گرایش سیاسی میتواند راهگشای جریانهای سیاسی باشد و به نظر میرسد جریانهای سیاسی در آغاز این مسیر با توجه به وزن مجلس به فکر استفاده از آنها افتادهاند.