گروه فرهنگی مشرق- پس از موفقیتهای آثاری چون «قهرمان بزرگ6» و «منجمد» که باعث پیروزی جایزه اسکار برای کمپانی دیزنی شد، امسال این کمپانی، قهرمانان انسانی خود را کنار گذاشته و بار دیگر به سراغ انیمیشنهای معمول خود در مورد زندگی حیوانات رفته است. تریلر کمدی و جنایی که ایفاگر نقشهایشان هستند با مشکلات بزرگ و کوچک مقابله میکنند.
در هر صورت انیمیشن «زوتوپیا» تنها نمایشی برای بامزه جلوه دادن داستانی کودکانه نیست. «زوتوپیا» با در نظر داشتن خواستههای گیشههای بزرگ دنیا و با تنوع خاصی که از لحاظ فرم و مضمون با خود همراه دارد میتواند به راحتی یکی از موفقیت آمیزترین آثار دیزنی از لحاظ عملکرد فروش در گیشه باشد و همان گونه که میدانیم «زوتوپیا» در هفته آغازین نمایش خود موفق به فروشی بالغ بر 60 میلیون دلار شد.
یکی از کارگردانهای این انیمیشن جذاب بایرون هاوارد است؛ شخصی که در کارنامهاش اثری چون «ژولیده» به چشم میخورد. بایرون در مورد موفقیتهای قابل ملاحظه «زوتوپیا» میگوید: ما کار ساخت انیمیشن را با مدنظر گرفتن این قواعد آغاز نکردیم. فیلمنامه اولیه خط سیر سادهای را دنبال میکرد که هیچ ربطی به نسخهای که اکنون مشاهده میکنید ننداشت. تمام فرضیه کنونی در زمان تحقیقات ما در کشور کنیا به وجود آمد. جایی که ما در پژوهشهایمان متوجه شدیم پستانداران 90 درصد شکار و 10 درصد شکارچی هستند. سپس به این فکر افتادیم که اگر تمام این دو گروه مجبور به همزیستی در یک کلانشهر شوند چه اتفاقی رخ میدهد. جایی که مانند کلانشهرهای دیگر حس بی اعتمادی به یکدیگر در آن موج میزند و خلاف یا جنایتهای مختلف رخ میدهد.
دیگرکارگردان «زوتوپیا» کسی نیست جز ریچ مور، کارگردان با سابقهای که اثر سرگرم کنندهای چون «رالف خرابکار» را در کارنامه دارد. او نیز در مورد شکل گیری ایده اولیه فیلم چنین میگوید: ما میخواستیم جهانی را متصور شویم که در آن شیر و گوزن، در کنار هم به راحتی در یک شهر زندگی کنند اما این اتفاق تا زمانی رخ میدهد که همه ساکنان این شهر به قوانین اجتماعی که وضع شده پایبند باشند و اگر این قراردادها شکسته شود، ترس و وحشت باز هم میان تمامی حیوانات ساکن در شهر حاکم میشود.
این ایده باعث شد مدیر عامل کمپانی باب ایگر و مسئولانی مانند این آلان هورن هیجان زده شوند و با آغوشی باز پذیرایی ما باشند زیرا آنها دوست داشتند پس از ساخت مجموعهای از انیمیشنهای شبیه به هم، اثری متفاوت و جدی تولید کنند.
انیمیشن «زوتوپیا» داستان ماجراجوییهای یک خرگوش تازه پلیس شده با نام جودی هایز با صدای جنیفر گودوین است که تصمیم میگیرد با کمک روباهی حیلهگر با نام نیک وایلد با صدای جیسون بیتمن سر از راز ناپدید شدن حیوانات کلانشهری که در آن زندگی میکنند در بیاورد. حیوان رباییهایی که میتوانند به راحتی باعث از هم پاشیدن قوانین اصلی شهری شوند. ادریس البا؛ بازیگر مشهور انگلیسی در نقش رییس پلیس متعصب شهر با نام رئیس پلیس بو گو صداپیشگی میکند.
مانند تمام آثار متأخر کمپانی دیزنی، پیکسار بار دیگر در شکل گیری طرح اولیه داستان نقش بسزایی ایفا کرده است. اندرو استاتتون که در حال حاضر انیمیشن «در جست جوی دوری»را در نوبت اکران دارد، یک سال و نیم قبل از شروع پروژه و با مطلع شدن از طرح اولیه داستان یادداشتی بلند برای چگونگی پیشرفت داستان به مسئولان دیزنی نوشت که ما حصل آن تغییرات عمدهای به دلیل این که شخصیت وایلد نسبت به همه چیز و همه کس بدبین است، نظر مساعدی برای نجات شهر از اتفاقی که در راه است ندارد. در حقیقت میتوان گفت یکی از ایدههایی که کمی بعد به فیلمنامه اضافه شد همین فرض جالب بود که نیک وایلد زیاد از این کلانشهر و ساکنان آن خوشش نمیآید و از آن شخصیتهایی است که دوست دارد به محلی خلوت نقل مکان کرده و به دور از اجتماع زندگی کند. در چنین نقطهای بود که احتیاج به کاراکتری چون جودی پیدا کردیم؛ شخصی که رابطهای عجیب با وایلد برقرار میکند و نسبت به تعصبی که برای شهر به خرج میدهد هر دو به تعاملی دلپذیر درباره حیات در چنین شهری میرسند. بایرون هاوارد ادامه میدهد: این تغییری بسیار عظیم بود و باعث میَشد تمام برنامهها و نوشتههایی که از قبل آماده کرده بودیم از بین برود ولی از این واقعیت نیز نمی توانستیم چشم پوشی کنیم که این خط داستانی موقعیت بیسیار جذاب تری به وجود میآورد و سطح داستانگویی ما را بالا میبرد. خوشبینی همیشگی جودی در کنار بدبینی وایلد موقعیتهای طنز به مراتب بیشتری در اختیار ما میگذاشتو این امر بر کلیت رویکرد کمدی فیلم نیز تأثیر میگذاشت. همه ساکنان شهر بامزهتر شده بودند و ما بدون این که بخواهیم لحظه به لحظه در ذهن لحظات طنز جدیدی خلق میکردیم.
درحقیقت سکانسی که کاراکترهای جوی و نیک در مقابل هم قرار میگیرند سنگ بنای اصلی کار را رقم زد و ادامه کار با سرعت پیش رفت و کارگردانها پس از به اتمام رساندن فیلمنامه و قسمتهای اعظم ساخت انیمیشن به ونکوور رفتند تا از صدای جنیفر گودوین که در آن زمان، در حال ایفا کردن نقش سفید برفی در مجموعه تلویزیونی «روزی روزگاری» بود، استفاده کنند. ریچ مور در این مورد توضیح میدهد: ما به ونکوور رفتیم تا سر صحنه سریال با گودوین دیدار و پیش از قطعی شدن چیزهای دیگر از حضور او در مقام صداپیشه اطمینان حاصل کنیم. ما در استودیویی تاریک که در قسمتی از آن در حال فیلمبرداری بودند با او دیدار کردیم و با دیدن انرژی مثبتی که از خود ساطع میکرد از انتخابی که کرده بودیم مطمئن شدیم. گودوین از طرح اولیه و از خوشبینی شخصیت جودی بسیار خوشش آمد و بعد به سراغ ادامه فیلمبرداری سریال بازگشت و در قالبی بسیار متفاوتتر از چیزی که دیده بودیم ظاهر شد و فضایی غمگین را به وجود آورد، در آنجا بود که ایدههای تازهای در مورد صمیمیت شخصیت جودی و نیک به ذهن ما رسید. لحظاتی که این کاراکترها بتوانند دوستی خاصی را با یکدیگر برقرار کنند و حتی اشک تماشاگر را در آورند.
شاید بهترین معرف برای توضیحاتی که تاکنون خواندهاید سکانس معروفی باشد که بارها در تبلیغات تلویزیونی نیز از آن استفاده شده است؛ لحظهای که نیک و جودی به دفتر کاری میرسند که حیواناتی بسیار آرام و کند مسئولیت اداره آن را برعهده دارند، جایی که جودی با نهایت انرژی خواهان پاسخگویی هر چه سریعتر به سوالهایش است و نیک بسیار شیطنت آمیز به اسلوموشن بودن متصدی باجه مینگرد.
طنز خاص که بیشتر روی طنز موقعیت میچرخد و برای مخاطب لحظاتی بیادماندی به جا میگذارد.
ریچ مور در این مورد میگوید: به خاطر دارم زمانی اولین بار سکانس دفتر کار را برای لی اونکریخ که خود اثر قبل ملاحظهای چون «داستان اسباب بازی3» را ساخته است، پخش کردم از خنده به خود میپیچید و میگفت که این یکی از بامزهترین گونههای طنزی است که تا به حال در یک انیمیشن دیده است؛ طنزی که هم خوب شوخی میکند و هم موقعیت زمان و مکان را به خوبی نشان میدهد.
محصولات کمپانی دیزنی به صورت طبیعی از دقت بسیار بالایی برخوردارند؛ امری که میتوانست برای «زوتوپیا» بسیار طاقت فرسا و خسته کننده باشد زیرا این انیمیشن دارای 64 گونه مختلف حیوان است ه به 800 هزار کاراکتر مختلف تقسیم شدهاند. برای کسانی که به ساخت انیمیشن بیشتر آشنایی دارند این واقعیت روشن است که موی حیوانات بزرگترین چالش سازندگان چنین آثاری به حساب میآید. برای مثال در انیمیشن «زوتوپیا» تنها یک زرافه تعداد 9 میلیون مو دارد که برای رندر کردن آن به زمان بسیار طولانی احتیاج است. این چالش بزرگ را میتوانید در کنار چگونگی جلوه دادن بافت پوست حیوانات، تراکم و رنگ آنها قرار دهید و سپس به مرحلهای چون عبور یا بازگشت نور در مقابل پوست آنها برسید. پروژه ساخت «زوتوپیا» نسبت به توضیحات داده شده میتوانست بسیار بیشتر از یک سال و نیم به طول انجامد اگر دیزنی از نرم افزار جدیدی با نام «ایکس جن» استفاده نمیکرد. این نرم افزار جدید با استفاده از مجموعهای گسترده از حافظه محیطی توان تولید بافتهای یکسان یک موجود انیمیشنی را به شکلی برنامهریزی شده دارد و «زوتوپیا» را میتوان به عنوان اولین نمونه موفقیت آمیز استفاده از آن به شمار آورد.
از سوی دیگر «زوتوپیا» را میتوان از لحاظ ساخت کلانشهری برای حیوانات منحصر به فردترین عملکرد دیزنی در چند سال اخیر دانست. تیم طراحی اثر به ریاست دیوید گوتز موفق به ساخت شهری شدهاند که شرایط لازم برای اسکان حداقل 1000 حیوان را در خود داشته باشد؛ شهری که از لحاظ زیست محیطی قادر به جا دادن حیوانات گوناگون در اندازههای مختلف و شامل مناطقی ماننده میدان صحرایی، مناطق جنگلی و حتی جایی مناسب روحیات جوندگان باشد. در این مرحله گوتز و گروهش از نرم افزاری با نام بونسای استفاده کردهاند. نرم افزاری که با تنظیم مناسب و دقیق میتواند پوشش مناسب گیاهی و شهری را نسبت به مناطق مختلف عملی کند.
در پایان ریچ مور اضافه میکند: من این قبیل داستانها را میپسندم زیرا به شما ثابت میکند که غریضههای هر شخص باعث دوست داشتنی شدن وی میشود و او را نسبت به دیگران و هم نوعهای خودش متفاوت میکند، اگر تمام موجودات خود را شبیه به هم کنند تا دوست داشتنی به نظر برسند نمیتوان تفاوتی میان آنها ملاحظه کرد و عمر دوستیهایشان همواره کوتاه خواهد بود.
در هر صورت انیمیشن «زوتوپیا» تنها نمایشی برای بامزه جلوه دادن داستانی کودکانه نیست. «زوتوپیا» با در نظر داشتن خواستههای گیشههای بزرگ دنیا و با تنوع خاصی که از لحاظ فرم و مضمون با خود همراه دارد میتواند به راحتی یکی از موفقیت آمیزترین آثار دیزنی از لحاظ عملکرد فروش در گیشه باشد و همان گونه که میدانیم «زوتوپیا» در هفته آغازین نمایش خود موفق به فروشی بالغ بر 60 میلیون دلار شد.
یکی از کارگردانهای این انیمیشن جذاب بایرون هاوارد است؛ شخصی که در کارنامهاش اثری چون «ژولیده» به چشم میخورد. بایرون در مورد موفقیتهای قابل ملاحظه «زوتوپیا» میگوید: ما کار ساخت انیمیشن را با مدنظر گرفتن این قواعد آغاز نکردیم. فیلمنامه اولیه خط سیر سادهای را دنبال میکرد که هیچ ربطی به نسخهای که اکنون مشاهده میکنید ننداشت. تمام فرضیه کنونی در زمان تحقیقات ما در کشور کنیا به وجود آمد. جایی که ما در پژوهشهایمان متوجه شدیم پستانداران 90 درصد شکار و 10 درصد شکارچی هستند. سپس به این فکر افتادیم که اگر تمام این دو گروه مجبور به همزیستی در یک کلانشهر شوند چه اتفاقی رخ میدهد. جایی که مانند کلانشهرهای دیگر حس بی اعتمادی به یکدیگر در آن موج میزند و خلاف یا جنایتهای مختلف رخ میدهد.
دیگرکارگردان «زوتوپیا» کسی نیست جز ریچ مور، کارگردان با سابقهای که اثر سرگرم کنندهای چون «رالف خرابکار» را در کارنامه دارد. او نیز در مورد شکل گیری ایده اولیه فیلم چنین میگوید: ما میخواستیم جهانی را متصور شویم که در آن شیر و گوزن، در کنار هم به راحتی در یک شهر زندگی کنند اما این اتفاق تا زمانی رخ میدهد که همه ساکنان این شهر به قوانین اجتماعی که وضع شده پایبند باشند و اگر این قراردادها شکسته شود، ترس و وحشت باز هم میان تمامی حیوانات ساکن در شهر حاکم میشود.
این ایده باعث شد مدیر عامل کمپانی باب ایگر و مسئولانی مانند این آلان هورن هیجان زده شوند و با آغوشی باز پذیرایی ما باشند زیرا آنها دوست داشتند پس از ساخت مجموعهای از انیمیشنهای شبیه به هم، اثری متفاوت و جدی تولید کنند.
انیمیشن «زوتوپیا» داستان ماجراجوییهای یک خرگوش تازه پلیس شده با نام جودی هایز با صدای جنیفر گودوین است که تصمیم میگیرد با کمک روباهی حیلهگر با نام نیک وایلد با صدای جیسون بیتمن سر از راز ناپدید شدن حیوانات کلانشهری که در آن زندگی میکنند در بیاورد. حیوان رباییهایی که میتوانند به راحتی باعث از هم پاشیدن قوانین اصلی شهری شوند. ادریس البا؛ بازیگر مشهور انگلیسی در نقش رییس پلیس متعصب شهر با نام رئیس پلیس بو گو صداپیشگی میکند.
مانند تمام آثار متأخر کمپانی دیزنی، پیکسار بار دیگر در شکل گیری طرح اولیه داستان نقش بسزایی ایفا کرده است. اندرو استاتتون که در حال حاضر انیمیشن «در جست جوی دوری»را در نوبت اکران دارد، یک سال و نیم قبل از شروع پروژه و با مطلع شدن از طرح اولیه داستان یادداشتی بلند برای چگونگی پیشرفت داستان به مسئولان دیزنی نوشت که ما حصل آن تغییرات عمدهای به دلیل این که شخصیت وایلد نسبت به همه چیز و همه کس بدبین است، نظر مساعدی برای نجات شهر از اتفاقی که در راه است ندارد. در حقیقت میتوان گفت یکی از ایدههایی که کمی بعد به فیلمنامه اضافه شد همین فرض جالب بود که نیک وایلد زیاد از این کلانشهر و ساکنان آن خوشش نمیآید و از آن شخصیتهایی است که دوست دارد به محلی خلوت نقل مکان کرده و به دور از اجتماع زندگی کند. در چنین نقطهای بود که احتیاج به کاراکتری چون جودی پیدا کردیم؛ شخصی که رابطهای عجیب با وایلد برقرار میکند و نسبت به تعصبی که برای شهر به خرج میدهد هر دو به تعاملی دلپذیر درباره حیات در چنین شهری میرسند. بایرون هاوارد ادامه میدهد: این تغییری بسیار عظیم بود و باعث میَشد تمام برنامهها و نوشتههایی که از قبل آماده کرده بودیم از بین برود ولی از این واقعیت نیز نمی توانستیم چشم پوشی کنیم که این خط داستانی موقعیت بیسیار جذاب تری به وجود میآورد و سطح داستانگویی ما را بالا میبرد. خوشبینی همیشگی جودی در کنار بدبینی وایلد موقعیتهای طنز به مراتب بیشتری در اختیار ما میگذاشتو این امر بر کلیت رویکرد کمدی فیلم نیز تأثیر میگذاشت. همه ساکنان شهر بامزهتر شده بودند و ما بدون این که بخواهیم لحظه به لحظه در ذهن لحظات طنز جدیدی خلق میکردیم.
شاید بهترین معرف برای توضیحاتی که تاکنون خواندهاید سکانس معروفی باشد که بارها در تبلیغات تلویزیونی نیز از آن استفاده شده است؛ لحظهای که نیک و جودی به دفتر کاری میرسند که حیواناتی بسیار آرام و کند مسئولیت اداره آن را برعهده دارند، جایی که جودی با نهایت انرژی خواهان پاسخگویی هر چه سریعتر به سوالهایش است و نیک بسیار شیطنت آمیز به اسلوموشن بودن متصدی باجه مینگرد.
طنز خاص که بیشتر روی طنز موقعیت میچرخد و برای مخاطب لحظاتی بیادماندی به جا میگذارد.
ریچ مور در این مورد میگوید: به خاطر دارم زمانی اولین بار سکانس دفتر کار را برای لی اونکریخ که خود اثر قبل ملاحظهای چون «داستان اسباب بازی3» را ساخته است، پخش کردم از خنده به خود میپیچید و میگفت که این یکی از بامزهترین گونههای طنزی است که تا به حال در یک انیمیشن دیده است؛ طنزی که هم خوب شوخی میکند و هم موقعیت زمان و مکان را به خوبی نشان میدهد.
محصولات کمپانی دیزنی به صورت طبیعی از دقت بسیار بالایی برخوردارند؛ امری که میتوانست برای «زوتوپیا» بسیار طاقت فرسا و خسته کننده باشد زیرا این انیمیشن دارای 64 گونه مختلف حیوان است ه به 800 هزار کاراکتر مختلف تقسیم شدهاند. برای کسانی که به ساخت انیمیشن بیشتر آشنایی دارند این واقعیت روشن است که موی حیوانات بزرگترین چالش سازندگان چنین آثاری به حساب میآید. برای مثال در انیمیشن «زوتوپیا» تنها یک زرافه تعداد 9 میلیون مو دارد که برای رندر کردن آن به زمان بسیار طولانی احتیاج است. این چالش بزرگ را میتوانید در کنار چگونگی جلوه دادن بافت پوست حیوانات، تراکم و رنگ آنها قرار دهید و سپس به مرحلهای چون عبور یا بازگشت نور در مقابل پوست آنها برسید. پروژه ساخت «زوتوپیا» نسبت به توضیحات داده شده میتوانست بسیار بیشتر از یک سال و نیم به طول انجامد اگر دیزنی از نرم افزار جدیدی با نام «ایکس جن» استفاده نمیکرد. این نرم افزار جدید با استفاده از مجموعهای گسترده از حافظه محیطی توان تولید بافتهای یکسان یک موجود انیمیشنی را به شکلی برنامهریزی شده دارد و «زوتوپیا» را میتوان به عنوان اولین نمونه موفقیت آمیز استفاده از آن به شمار آورد.
از سوی دیگر «زوتوپیا» را میتوان از لحاظ ساخت کلانشهری برای حیوانات منحصر به فردترین عملکرد دیزنی در چند سال اخیر دانست. تیم طراحی اثر به ریاست دیوید گوتز موفق به ساخت شهری شدهاند که شرایط لازم برای اسکان حداقل 1000 حیوان را در خود داشته باشد؛ شهری که از لحاظ زیست محیطی قادر به جا دادن حیوانات گوناگون در اندازههای مختلف و شامل مناطقی ماننده میدان صحرایی، مناطق جنگلی و حتی جایی مناسب روحیات جوندگان باشد. در این مرحله گوتز و گروهش از نرم افزاری با نام بونسای استفاده کردهاند. نرم افزاری که با تنظیم مناسب و دقیق میتواند پوشش مناسب گیاهی و شهری را نسبت به مناطق مختلف عملی کند.
در پایان ریچ مور اضافه میکند: من این قبیل داستانها را میپسندم زیرا به شما ثابت میکند که غریضههای هر شخص باعث دوست داشتنی شدن وی میشود و او را نسبت به دیگران و هم نوعهای خودش متفاوت میکند، اگر تمام موجودات خود را شبیه به هم کنند تا دوست داشتنی به نظر برسند نمیتوان تفاوتی میان آنها ملاحظه کرد و عمر دوستیهایشان همواره کوتاه خواهد بود.