گروه فرهنگی مشرق - رامبد جوان از جمله افرادی است که در تمام حوزههای هنری دستی بر آتش دارد، از بازیگری تا کارگردانی و حالا نیز به جرگه تهیهکنندگان پیوسته است. او اصولا از هیچ کاری در عرصه هنری دریغ نمیکند و همواره حامی جوانان بوده است. رامبد جوان این روزها سخت مشغول کار است. از تدوین فیلم سینمایی «نگار» که به گمانه زنی برای حضورش در جشنواره فیلم فجر صورت گرفته است، تا ساخت برنامه «خندوانه»، علاوه بر اینها مشاوره در تئاتر «کله پوکها» و تهیهکنندگی دو نمایش «اسلحه ناموس منه» و «مثل شلوار جین آبی» را هم باید به این فعالیتها افزود. به گزارش هنرمند، جوان درباره تمام این فعالیتها میگوید: شغل و حرفه من هنر است و هر کاری که در این عرصه بتوانم انجام دهم، دریغ ندارم. به بهانه حضور این روزهای آقای خنده در عرصه تئاتر با او گفتگویی انجام دادهایم.
*چه شد که به گروه نمایش«کله پوکها» پیوستید و به عنوان مشاور کارگردان با این گروه همکاری کردید؟
هومن رهنمون در درجه اول دوست قدیمی من است و یک سابقه 25 ساله دوستی پشت آن است و در درجه بعد این که او بسیار باهوش است و متن جذابی را در اختیار قرار گرفت و پرتلاش جلو رفت. در نتیجه من هم اگر کاری از دستم برآید قطعا انجام میدهم، چرا که تئاتر شغل و حرفه من است.
ما بیشتر عادت داریم رامبد جوان را در عرصه سینما و تلویزیون ببینیم و کمتر در عرصه تئاتر دیدهایم...
همه این فضاهای گسترده جزو حرفه من است و چیز عجیبی نیست و ممکن است خیلی کارهای دیگر هم انجام دهم. حتی بسیار تمایل دارم کارگردانی تئاتر هم انجام دهم، اما به خاطر نوع برنامهریزی برای کارم و پروژههایی که در دست دارم و خواهم داشت، تصورم این است که فعلا تا دو سه سال آینده نمیرسم این کار را انجام دهم.
*نمایش«کله پوکها» یک طنز اجتماعی است و عملکرد شما نیز در این سالها در حوزه طنز اجتماعی بوده است. این موضوع چقدر باعث شد تا همراه این گروه شوید؟
نمایش «کله پوکها» به نظرم نمایش بسیار جذابی است، چرا که راجع به حماقت و بلاهت و گرههای جدی روحی و روانی همه مردم جهان در طول کل تاریخ میتواند نسبت داده شود و آدمیزاد در حین این که به شدت میتواند باعث پیشرفت جهان، علم، هنر و فرهنگ و تمدن شود، از همان طرف نیز میتواند کاملا معکوس، همه اینها را تخریب کند به خاطر خودخواهیها و بلاهتهایی که دارد.
«کله پولکها» خیلی خوب میتواند در هر دوره ای در هر کشوری ساخته شود و ارتباط برقرا کند. یک کار جهانی و فراملی و فرامرزی است که درباره بشر و خدمات او صحبت میکند و این که عشق میتواند به عنوان یکی از دستاویزهای بشر نجاتش دهد یا نه صحبت میکند این نمایش با این خصلتها به نظرم بسیار جذاب است و اگر خوب شود، میتواند مخاطب دوستش داشته باشد و هومن رهنمون گروه «کله پولکها » خیلی خوب و با انگیزه کار کردند. این که ما میتوانیم این نمایش را از یک شهر کوچک مثل دماوند ببینم که این تعداد بازیگر، توانستهاند اینقدر گرم و پر ریتم و شاد، لحظاتی را که در قابل تقدیر است و من هم وقتی کار را دیدم به نظرم رسید اگر کمکی از دستم بر میآید نباید دریغ کنم.
*شما به عنوان مشاور چه نکاتی را مدنظر داشتید و آنها را به گروه انتقال دادید؟
من به عنوان مشاور هومن، نظراتم را ارائه دادم و این نظرات سلیقهای نبود بلکه بیشتر نظرات فنی بود اینکه کمدی چطور میتوانند در لحظه شکل بگیرد. همه چیز فرمول دارد، کمدی، ریتم، گرما بخشیدن همه فرمول دارند واگر قرار باشد ما این فرمولها را ندیده بگیریم، باید دائما در حال کشف کردن باشیم و این کشفها معلوم نیست چقدر زمان در بربگیرد و چقدر نتیجه دهد. من کمی مسیر را برای هومن و تیمش هموارتر کردم و با در اختیار گذاشتم این فرمولها و قواعد و اینکه شدت بگیرد و کجا کمرنگ شود با هومن همفکری کردم.
*آقای جوان نمایش«کله پوکها» را شاید بتوان یک نمایش موزیکال دانست و اتفاقا این نکتهای است که امروز کمتر کارگردانی روی آن تمرکز دارد. فکر میکنید این عدم فعالیت در این زمینه به چه عواملی بازمیگردد؟
اجرای نمایش موزیکال جسارت میخواهد. من در نمایش«کله پولکها» در این بخش نقشی ندارم و تنها میتوانم بگویم این انتخاب به کارگردان و گروهش باز میگردد.
*گفتید که به عنوان مشاور یکسری فرمول در اختیار گروه کارگردانی گذاشتید، با توجه به فرمولهاچقدر در میزانسنها اظهار نظر داشتید؟
خیلی کم، آنچه که ما در اجرای نمایش «کله پولکها» از نظر بصری میبینیم بخش عمده آن به هومن رهنمون برمیگردد و تنها از نظر شخصیت پردازی و چیدمان نقشها در برابر همدیگر و اینکه کجا شوخ طبعی اتفاق بیفتد و کجا منطق روایی میتواند صورت بگیرد من نظر دادم و در باقی ماجرا من بیشتر تلاش کردم تا گروه را همراهی کنم.
*در بخشهایی از نمایش به نظر میآید یک تفکیک فضایی شکل میگیرد این تضادها بر چه مبنایی شکل گرفتند؟
ببینید در یک فضای رئال میتواند، رمانس هم اتفاقا بیفتد و بالعکس و این دو از هم تفکیک نمیشوند و در واقع تفکیکی فضایی که وجود دارد، جزو همان تضادهایی است که در نمایش، کارگردان تلاش میکند برای جذاب کردن موقعیت و پردازش بهتر درام وشخصیتها ایجاد کند.
*شما علاوه بر این دو نمایش دیگر در دست تهیه دارید که در هر دو کار احسان گودرزی است. درباره این نمایشها هم توضیحی بدهید تا بیشتر آشنا شویم.
بله دو نمایش است با عنوان «اسلحه ناموس منه» و «مثل شلوار جین آبی» که احسان گودرزی نوشته است و هر دو مونولوگ هستند. به همه علاقمندان تئاتر توصیه میکنم که حتما این دو کار را ببینند، چرا که هر دو در زمان خودش بهترین جشنواره مونولیگ شدند. احسان گودرزی یک شخصیت کاملا درجه یک و خلاق است و قابل توجه از نظر نابغه بودن؛ متنهای عالی و فوق العادهای دارد و من در فیلم «نگار» نیز از احسان بسیار کمک گرفتم و در اصل فیلمنامه «نگار» را او نوشته است. دریک جمله میتوانم بگویم احسان گودرزی آدم عجیبی است برای دیالوگ نوشتن واقعا بینظیر است.
*استقبال از این نمایشها تاکنون چطور بوده است؟
از آنجایی که سالن جدید است و اولین اجراهای این سالن هستند، هنوز شناخته شده نیست و زمان میبرد تا مخاطب با آن آشنا شود با تبلیغاتی که میکنم روز به روز بر تعداد تماشاگران افزوده میشود و باز هم پیشنهاد میکنم حتما کارها دیده شود، چرا که از دیدن آن لذت میبرید.
*آقای جوان این روزها عنوان تهیهکننده در عرصه تئاتر اتفاق جدیدی است که میرود تا این موضوع جدی گرفته شود. فکر میکنید حضور چهرههای شناخته شدهای چون شما چقدر میتواند در این زمینه موثر واقع شود؟
به نظرم ما هر کاری که میتوانیم باید در حرفه خودمان انجام دهیم. اگر من در این عرصه حضور دارم، چیز عجیبی نیست. چرا که حرفه من سینما، تئاتر و تلویزیون است و جدیدا هم فضای مجازی به عنوان یک مدیا مطرح میشود و در تمام این عرصهها من هر کاری از دستم بر بیاید و دوست داشته باشم و دلم بخواهد، انجام میدهم. یعنی اگر کاری را بتوانم تهیه کنم که امکان، وقت و بودجه آن را نیز داشته باشم انجام میدهم، در بخش بازی نیز به همین شکل و کارهای دیگر همفکری، مشاوره و ... اینجا خانه من است و در این سرزمین هر کاری از دستمان برآید باید انجام دهیم.
*اما باید خود تئاتریها هم انگار هنوز موضوع تهیه کننده خیلی جا نیفتاد هست...
ما با کار کردن تلاش میکنیم تا این موضوع جا بیفتد، ضمن این که من اصلا به این موضوع فکر نمیکنم. من به چیزی که هیچ وقت توجه نمیکنم این است که آدمها درباره کاری که انجام میدهم، چه میگویند. چرا که برایم اهمیتی ندارد. من تلاش میکنم برای ارتباط برقرار کردن، کار کردن، خلق کردن و برای چیزی را تغییر دادن از وضعیت قبلی به وضع جدید در نتیجه چه اهمیتی دارد که دیگران چه میگویند. اگر میتوانند خودشان بیایند و این کار را انجام دهند.
*یعنی نقد هم نمیپذیرید؟
این روزها غر زدن تبدیل به یک مد شده است و نوعی بیماری است. تاکسی کاری میکند دیگران شروع به غر زدن و ایراد گرفتن میکنند، در صورتیکه اگر خودشان بخواهند این کار را انجام دهند، قطعا دچار مشکلات بسیاری میشوند.
خیلی جالب است من الان «خندوانه» را که میسازم، بسیاری به من غر میزدنند خیلی دوست دارم معترضین به «خندوانه» بیایند یک خندوانه بسازنند ببینیم چه میشود یا اصلا نمیخواهد چیزی را خلق کنند، بیایند تنها یک قسمت از همین «خندوانه» را بسازند، ببینیم چه میشود.
یا یک تئاتر تهیه کنند یا فیلم بسازند یا هر چیزی. به نظر من آدمهای کوچک غر میزنند و آدمهای بزرگ کارهای بزرگتری میکنند و ما هم به عنوان اهالی این حرفه مشغولیم و کارمان را میکنیم. اگر نقد درست بشنوم قطعا گوش میکنم و تلاش میکنم از آن یاد بگیرم. ولی غر زدن، نه! من هرگز این را نمیپذیرم.
*این اولین بودن کار را برای شما سخت نمیکند؟
اصولا هر چیزی جدیدی با سختی پیش میرود و باید این سختیها را پشت سر گذاشت و تحمل کرد.
*این روزها اخباری از فیلم جدیدتان هم به گوش میرسد. «نگار» این روزها در چه مرحلهای قرار دارد و چه زمانی به نمایش در میآید؟
تاکنون تدوین ابتدایی فیلم «نگار» توسط بهرام دهقان انجام شده است و صداگذاری آن نیز توسط حسین ابوالصدق در حال انجام است و موسیقی آن را نیز حامد ثابت بر عهده دارد. نسخه اول تدوین را دیدیم و قرار است با دوستان صحبت کنیم نکات مثبت و منفی آن را استخراج کنیم و بعد تدوین نسخه اصلی را شروع کنیم. الان اصلا نمیدانم که چه زمانی اکران میشود، شاید هم «نگار» را برای حضور در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر آماده کنیم تا حضور داشته باشد.
*قصد ندارید برای ساخت فیلم جدید اقدام کنید؟
فعلا «خندوانه» را تا پایان سال دارم و برای سال آینده قطعا یک فیلم سینمایی خواهم داشت.
*چقدر در سری جدید «خندوانه» تغییر حاصل میشود و آیا شاهد اتفاقات جدیدتر خواهیم بود؟
فعلا برای این صحبت زود است باید برویم جلوتر، وقتی کار دیده شد؛ اتفاقات جدید دیگر هم در خندوانه شکل میگیرد.
*در ایام نوروز در برنامه اشاره کردید که قصد دارید لباهنگ را به شکل مردمی اجرا کنید زمان آن مشخص شده است؟
بله حتما، اما به این زودی نخواهد بود، ولی حتما انجام خواهد شد.
*و سخن آخر؟
باید هر چقدر که میتوانیم برای تئاتر تبلیغ کنیم تا مردم بروند و این آثار را ببینند.
هومن رهنمون در درجه اول دوست قدیمی من است و یک سابقه 25 ساله دوستی پشت آن است و در درجه بعد این که او بسیار باهوش است و متن جذابی را در اختیار قرار گرفت و پرتلاش جلو رفت. در نتیجه من هم اگر کاری از دستم برآید قطعا انجام میدهم، چرا که تئاتر شغل و حرفه من است.
ما بیشتر عادت داریم رامبد جوان را در عرصه سینما و تلویزیون ببینیم و کمتر در عرصه تئاتر دیدهایم...
همه این فضاهای گسترده جزو حرفه من است و چیز عجیبی نیست و ممکن است خیلی کارهای دیگر هم انجام دهم. حتی بسیار تمایل دارم کارگردانی تئاتر هم انجام دهم، اما به خاطر نوع برنامهریزی برای کارم و پروژههایی که در دست دارم و خواهم داشت، تصورم این است که فعلا تا دو سه سال آینده نمیرسم این کار را انجام دهم.
*نمایش«کله پوکها» یک طنز اجتماعی است و عملکرد شما نیز در این سالها در حوزه طنز اجتماعی بوده است. این موضوع چقدر باعث شد تا همراه این گروه شوید؟
نمایش «کله پوکها» به نظرم نمایش بسیار جذابی است، چرا که راجع به حماقت و بلاهت و گرههای جدی روحی و روانی همه مردم جهان در طول کل تاریخ میتواند نسبت داده شود و آدمیزاد در حین این که به شدت میتواند باعث پیشرفت جهان، علم، هنر و فرهنگ و تمدن شود، از همان طرف نیز میتواند کاملا معکوس، همه اینها را تخریب کند به خاطر خودخواهیها و بلاهتهایی که دارد.
«کله پولکها» خیلی خوب میتواند در هر دوره ای در هر کشوری ساخته شود و ارتباط برقرا کند. یک کار جهانی و فراملی و فرامرزی است که درباره بشر و خدمات او صحبت میکند و این که عشق میتواند به عنوان یکی از دستاویزهای بشر نجاتش دهد یا نه صحبت میکند این نمایش با این خصلتها به نظرم بسیار جذاب است و اگر خوب شود، میتواند مخاطب دوستش داشته باشد و هومن رهنمون گروه «کله پولکها » خیلی خوب و با انگیزه کار کردند. این که ما میتوانیم این نمایش را از یک شهر کوچک مثل دماوند ببینم که این تعداد بازیگر، توانستهاند اینقدر گرم و پر ریتم و شاد، لحظاتی را که در قابل تقدیر است و من هم وقتی کار را دیدم به نظرم رسید اگر کمکی از دستم بر میآید نباید دریغ کنم.
من به عنوان مشاور هومن، نظراتم را ارائه دادم و این نظرات سلیقهای نبود بلکه بیشتر نظرات فنی بود اینکه کمدی چطور میتوانند در لحظه شکل بگیرد. همه چیز فرمول دارد، کمدی، ریتم، گرما بخشیدن همه فرمول دارند واگر قرار باشد ما این فرمولها را ندیده بگیریم، باید دائما در حال کشف کردن باشیم و این کشفها معلوم نیست چقدر زمان در بربگیرد و چقدر نتیجه دهد. من کمی مسیر را برای هومن و تیمش هموارتر کردم و با در اختیار گذاشتم این فرمولها و قواعد و اینکه شدت بگیرد و کجا کمرنگ شود با هومن همفکری کردم.
*آقای جوان نمایش«کله پوکها» را شاید بتوان یک نمایش موزیکال دانست و اتفاقا این نکتهای است که امروز کمتر کارگردانی روی آن تمرکز دارد. فکر میکنید این عدم فعالیت در این زمینه به چه عواملی بازمیگردد؟
اجرای نمایش موزیکال جسارت میخواهد. من در نمایش«کله پولکها» در این بخش نقشی ندارم و تنها میتوانم بگویم این انتخاب به کارگردان و گروهش باز میگردد.
خیلی کم، آنچه که ما در اجرای نمایش «کله پولکها» از نظر بصری میبینیم بخش عمده آن به هومن رهنمون برمیگردد و تنها از نظر شخصیت پردازی و چیدمان نقشها در برابر همدیگر و اینکه کجا شوخ طبعی اتفاق بیفتد و کجا منطق روایی میتواند صورت بگیرد من نظر دادم و در باقی ماجرا من بیشتر تلاش کردم تا گروه را همراهی کنم.
*در بخشهایی از نمایش به نظر میآید یک تفکیک فضایی شکل میگیرد این تضادها بر چه مبنایی شکل گرفتند؟
ببینید در یک فضای رئال میتواند، رمانس هم اتفاقا بیفتد و بالعکس و این دو از هم تفکیک نمیشوند و در واقع تفکیکی فضایی که وجود دارد، جزو همان تضادهایی است که در نمایش، کارگردان تلاش میکند برای جذاب کردن موقعیت و پردازش بهتر درام وشخصیتها ایجاد کند.
*شما علاوه بر این دو نمایش دیگر در دست تهیه دارید که در هر دو کار احسان گودرزی است. درباره این نمایشها هم توضیحی بدهید تا بیشتر آشنا شویم.
بله دو نمایش است با عنوان «اسلحه ناموس منه» و «مثل شلوار جین آبی» که احسان گودرزی نوشته است و هر دو مونولوگ هستند. به همه علاقمندان تئاتر توصیه میکنم که حتما این دو کار را ببینند، چرا که هر دو در زمان خودش بهترین جشنواره مونولیگ شدند. احسان گودرزی یک شخصیت کاملا درجه یک و خلاق است و قابل توجه از نظر نابغه بودن؛ متنهای عالی و فوق العادهای دارد و من در فیلم «نگار» نیز از احسان بسیار کمک گرفتم و در اصل فیلمنامه «نگار» را او نوشته است. دریک جمله میتوانم بگویم احسان گودرزی آدم عجیبی است برای دیالوگ نوشتن واقعا بینظیر است.
*استقبال از این نمایشها تاکنون چطور بوده است؟
از آنجایی که سالن جدید است و اولین اجراهای این سالن هستند، هنوز شناخته شده نیست و زمان میبرد تا مخاطب با آن آشنا شود با تبلیغاتی که میکنم روز به روز بر تعداد تماشاگران افزوده میشود و باز هم پیشنهاد میکنم حتما کارها دیده شود، چرا که از دیدن آن لذت میبرید.
به نظرم ما هر کاری که میتوانیم باید در حرفه خودمان انجام دهیم. اگر من در این عرصه حضور دارم، چیز عجیبی نیست. چرا که حرفه من سینما، تئاتر و تلویزیون است و جدیدا هم فضای مجازی به عنوان یک مدیا مطرح میشود و در تمام این عرصهها من هر کاری از دستم بر بیاید و دوست داشته باشم و دلم بخواهد، انجام میدهم. یعنی اگر کاری را بتوانم تهیه کنم که امکان، وقت و بودجه آن را نیز داشته باشم انجام میدهم، در بخش بازی نیز به همین شکل و کارهای دیگر همفکری، مشاوره و ... اینجا خانه من است و در این سرزمین هر کاری از دستمان برآید باید انجام دهیم.
*اما باید خود تئاتریها هم انگار هنوز موضوع تهیه کننده خیلی جا نیفتاد هست...
ما با کار کردن تلاش میکنیم تا این موضوع جا بیفتد، ضمن این که من اصلا به این موضوع فکر نمیکنم. من به چیزی که هیچ وقت توجه نمیکنم این است که آدمها درباره کاری که انجام میدهم، چه میگویند. چرا که برایم اهمیتی ندارد. من تلاش میکنم برای ارتباط برقرار کردن، کار کردن، خلق کردن و برای چیزی را تغییر دادن از وضعیت قبلی به وضع جدید در نتیجه چه اهمیتی دارد که دیگران چه میگویند. اگر میتوانند خودشان بیایند و این کار را انجام دهند.
*یعنی نقد هم نمیپذیرید؟
این روزها غر زدن تبدیل به یک مد شده است و نوعی بیماری است. تاکسی کاری میکند دیگران شروع به غر زدن و ایراد گرفتن میکنند، در صورتیکه اگر خودشان بخواهند این کار را انجام دهند، قطعا دچار مشکلات بسیاری میشوند.
خیلی جالب است من الان «خندوانه» را که میسازم، بسیاری به من غر میزدنند خیلی دوست دارم معترضین به «خندوانه» بیایند یک خندوانه بسازنند ببینیم چه میشود یا اصلا نمیخواهد چیزی را خلق کنند، بیایند تنها یک قسمت از همین «خندوانه» را بسازند، ببینیم چه میشود.
یا یک تئاتر تهیه کنند یا فیلم بسازند یا هر چیزی. به نظر من آدمهای کوچک غر میزنند و آدمهای بزرگ کارهای بزرگتری میکنند و ما هم به عنوان اهالی این حرفه مشغولیم و کارمان را میکنیم. اگر نقد درست بشنوم قطعا گوش میکنم و تلاش میکنم از آن یاد بگیرم. ولی غر زدن، نه! من هرگز این را نمیپذیرم.
*این اولین بودن کار را برای شما سخت نمیکند؟
اصولا هر چیزی جدیدی با سختی پیش میرود و باید این سختیها را پشت سر گذاشت و تحمل کرد.
تاکنون تدوین ابتدایی فیلم «نگار» توسط بهرام دهقان انجام شده است و صداگذاری آن نیز توسط حسین ابوالصدق در حال انجام است و موسیقی آن را نیز حامد ثابت بر عهده دارد. نسخه اول تدوین را دیدیم و قرار است با دوستان صحبت کنیم نکات مثبت و منفی آن را استخراج کنیم و بعد تدوین نسخه اصلی را شروع کنیم. الان اصلا نمیدانم که چه زمانی اکران میشود، شاید هم «نگار» را برای حضور در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر آماده کنیم تا حضور داشته باشد.
*قصد ندارید برای ساخت فیلم جدید اقدام کنید؟
فعلا «خندوانه» را تا پایان سال دارم و برای سال آینده قطعا یک فیلم سینمایی خواهم داشت.
*چقدر در سری جدید «خندوانه» تغییر حاصل میشود و آیا شاهد اتفاقات جدیدتر خواهیم بود؟
فعلا برای این صحبت زود است باید برویم جلوتر، وقتی کار دیده شد؛ اتفاقات جدید دیگر هم در خندوانه شکل میگیرد.
*در ایام نوروز در برنامه اشاره کردید که قصد دارید لباهنگ را به شکل مردمی اجرا کنید زمان آن مشخص شده است؟
بله حتما، اما به این زودی نخواهد بود، ولی حتما انجام خواهد شد.
*و سخن آخر؟
باید هر چقدر که میتوانیم برای تئاتر تبلیغ کنیم تا مردم بروند و این آثار را ببینند.