اندیشکده بیکر برای تغییر رفتار ایران، پیشنهادهایی مانند حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های مدنی و همچنین استفاده از استراتژی "چماق و هویج" را به دولت آمریکا و مقامات غربی می‌دهد.

گروه جنگ نرم مشرق- اندیشکده جیمز بیکر (The James A. Baker III Institute for Public Policy) در یکی از جدیدترین گزارش‌های خود تحت عنوان «یک سال پس از معامله هسته‌ای: آیا ایران در حال تعدیل است؟» به سنجش میزان تاثیرگذاری مذاکرات هسته‌ای در روابط ایران و آمریکا در یک سال اخیر پس از توافق هسته‌ای پرداخته است.

اندیشکده بیکر بیان می‌کند که ایران در حال تغییر است،‌ اما معامله هسته‌ای بیشتر محصولِ‌ این تغییر است تا علت آن و معتقد است که: «اینطور نیست که تغییر در ایران، مسیر کاملاً «خوب» یا «بدی» را با توجه به منافع آمریکا به همراه خواهد داشت»؛ این موسسه پژوهشی سپس برای کمک به تغییر رفتار ایران، پیشنهادهایی مانند حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های مدنی و همچنین استفاده از استراتژی :چماق و هویج" را به دولت آمریکا و مقامات غربی می‌دهد: «آمریکا و دیگر مقامات غربی ضمن توجه دقیق به پویایی‌های داخلی ایران و نیز حفظ وفاداری خود به حمایت‌های دیرین‌شان از حقوق بشر و آزادی‌های مدنی، باید نسبت به قدرت خود برای شکل‌دهی پویایی‌های داخلی این کشور محتاطانه عمل کنند و در عوض تمرکز خود را معطوف به تأثیرگذاری بر سیاست‌های منطقه‌ای و خارجی خود از طریق تلفیقی از مشوق‌ها و بازدارنده‌ها کنند، و از ابزارهای مختلف، از فشار گرفته تا وارد عمل شدن، در خدمت یک استراتژی منطقه‌ای وسیع‌تر استفاده کنند».


اندیشکده بیکر بیان می‌کند: ایران در حال تغییر است،‌ اما معامله هسته‌ای بیشتر محصولِ‌ این تغییر است تا علت آن

این گزارش مذاکرات هسته‌ای با ایران را یکی از امیدهای رویکرد دولت اوباما جهت آنچه "متعادل" کردن رفتار نظام ایران دانست، و با اشاره به این‌که «تغییر رفتار» ایران، به‌طور صریح هدف سیاسی جورج بوش پس از برداشتن صدام حسین از قدرت بود، این «تغییر رفتار» را جاه‌طلبی جدیدی برای سیاست خارجی اوباما در قبال ایران نمی‌داند: «دولت بوش امیدوار بود تا اساساً با تحمیل هزینه بر اقدامات ایران که منافع آمریکا و هم‌پیمانانش را تضعیف می‌کند، ایران را ترغیب کند تا استراتژی امنیتی خود را تغییر دهد. از طرفی، به نظر می‌رسد دولت اوباما بر تمهیدات مقابله‌کننده با رفتار ایران تأکید نداشته و در عوض به این امید بسته است که رفتار ایران را از طریق ایجاد ارتباط و مشوق‌های مثبت تغییر دهد».

این اندیشکده آمریکایی برای تشریح تأثیر تغییر بر سیاست جمهوری اسلامی، ابتدا به تشریح آرایش سیاسی داخلی ایران از منظر خود می‌پردازد و با تقسیم‌بندی نخبگان سیاسی ایران در دو قالب «معتدل» و «تندرو»، تنوع و پیچیده‌گی حوزه سیاسی ایران را این‌گونه معرفی می‌کند: «دو گرایش عمده را می‌توان در داخل نظام ایران شناسایی کرد که هر دو بقای نظام را در درجه اول اهمیت می‌‌دانند. یک گروه معتقد است که نظام باید با وفق دادن خود با مسائل به بقای خود ادامه دهد و گروه دیگر عقیده دارد که نظام باید با القای ارزش‌های انقلابی به مردم ایران دست به چنین کاری بزند. گروه اول توسط رئیس‌جمهور ایران حسن روحانی و رئیس‌جمهور اسبق هاشمی رفسنجانی هدایت می‌شود و گروه دوم عمدتاً توسط رهبر ایران آیت‌الله علی خامنه‌ای و حمایت عناصری از سپاه پاسداران،‌ روحانیون و دیگران».


اندیشکده بیکر: «تغییر رفتار» ایران، به‌طور صریح هدف سیاسی جورج بوش پس از برداشتن صدام حسین از قدرت بود

اندیشکده بیکر در ادامه مدعی می‌شود با اینکه این تفاوت‌های دو گروه در ایران، شوق را در میان مقامات غربی که امیدوار به سیاست‌های سازنده‌تر از سوی ایران هستند به وجود می‌آورد،‌ اما اذعان می‌کند: «وقتی صحبت از سیاست خارجی ایران به میان می‌آید، این تقسیم‌بندی‌های داخلی بیشتر جنبه تاکتیکی پیدا می‌کنند تا استراتژیک».

این گزارش در همین راستا اعلام می‌کند که رفتار منطقه‌ای ایران از زمان اجرای برجام ظاهراً تغییری نکرده و ادعا می‌کند: «ایران چندین آزمایش موشکی بالستیک بدون توجه به قطعنامه 2231 انجام داده، به سفارت عربستان در تهران حمله کرده، بدنبال ارسال سلاح به حوثی‌های یمن با بی‌اعتنایی به شورای امنیت بوده،‌ و سیاست خود نسبت به سوریه و عراق را تغییر نداده است. علاوه بر این، ایران سیامک نمازی آمریکایی ایرانی‌تبار را زندانی کرده است به‌رغم اینکه در خصوص آزادی گروگان‌های آمریکایی مذاکره کرده بود، و نیز دوازده ملوان آمریکایی را که وارد آب‌های ایران شده بودند را دستگیر کرد».


اندیشکده جیمز بیکر در گزارشی با عنوان «یک سال پس از معامله هسته‌ای: آیا ایران در حال تعدیل است؟» به سنجش میزان تاثیرگذاری مذاکرات هسته‌ای در روابط ایران و آمریکا در یک سال اخیر پس از توافق هسته‌ای پرداخت


برداشت‌های حاصل برای سیاست آمریکا در قبال ایران

این اندیشکده با اشاره به عملکرد آقای روحانی و ظریف که برخلاف گروه‌های ضدآمریکایی داخلی، علاقه‌مندند تا وقتی منافع ایران ایجاب کند، با آمریکا از طریق مذاکره وارد عمل شوند، این امر را نه تنها علت به سرانجام رسیدن برجام می‌داند، بلکه رویکرد آقای روحانی و ظریف را سبب امکان آزادی زندانیان آمریکایی معرفی می‌کند و این‌که این رویه مقامات آمریکایی را بدین سمت سوق داده تا در خصوص وارد عمل شدن با ایران به شکل وسیع‌تری به تعمق بپردازند.

این گزارش با این حال معتقد است که شواهد اندکی وجود دارد که رویکردهای آقای روحانی و ظریف، ایران یا سیاست‌های آن را «تغییر» دهد: «مقامات آمریکا همچنین نمی‌توانند به‌طور کاملاً مذاکراتی با ایران وارد عمل شوند، چرا که مقامات ایرانی در حال راضی کردن خود برای وارد عمل شدن به شکل دیپلماتیک هستند تا بتوانند منافع خود را پیش ببرند، منافعی که با منافع آمریکا و هم‌پیمانانش در منطقه، اگر نگوییم در تضاد آشکار است، شدیداً انحراف دارد».


این اندیشکده با اشاره به عملکرد آقای روحانی و ظریف که برخلاف گروه‌های ضدآمریکایی داخلی، علاقه‌مندند تا وقتی منافع ایران ایجاب کند، با آمریکا از طریق مذاکره وارد عمل شوند

اندیشکده آمریکایی سپس به چالش‌ استراتژیکی که ایران برای منافع آمریکا در منطقه به همراه دارد و با تکرار اتهاماتی مانند حمایت از آنچه تروریسم و خرابکاری عوامل غیردولتی، تهدید آزادی تجاری و راهبری در آب‌های منطقه، پیگیری توانمندی سلاح‌های هسته‌ای، ‌و دیگر اقدامات بی‌ثبات‌ساز خوانده می‌شود، به دولت آمریکا پیشنهاد می‌دهد: «رویکرد آمریکا به دیپلماسی با ایران نمی‌تواند صرفاً شامل یک سری اقدامات مذاکراتی باشد بلکه باید ریشه در یک استراتژی وسیع‌تر برای مقابله با چالش‌های برخاسته از سوی ایران و نیز پیشبرد یک برنامه منطقه‌ای ثبات‌ساز باشد. در واقع، تناقض وارد عمل شدن آمریکا با ایران در این است که رویکرد روحانی، در صورت موفقیت، می‌تواند منجر به ایرانی شود که نهایتاً تقویت آن را در پی دارد اما استراتژی منطقه‌ای آن بدون تغییر باقی می‌ماند، به همان روشی که گشایش آمریکا نسبت به چین کمک کرد تا انتقال چین به یک رقیب بسیار قوی تسهیل گردد. با این حال،‌ در حالی که همکاری آمریکا با چین به واسطة نیاز فوری‌ترِ مقابله با شوروی قابل توجیه بود،‌ منطق استراتژیک برای قدرتمندسازی ایران از شفافیت کمتری برخوردار است. برخی معتقدند که انجام این کار نوعی توازن را ارائه خواهد کرد و اینکه ایرانی خاطر‌جمع‌تر می‌تواند نهایتاً منجر به منطقه‌ای پایدارتر شود؛ با این وجود،‌ چنین پیامدی نیازمند این است تا ایران رویکرد امنیت منطقه‌ای را رها کند که نه تنها ناشی از عوامل خارجی بلکه داخلی است، مانند تفوق نهادهای «انقلابی» نامنظم همچون سپاه پاسداران بر نهادهای نظامی مرسوم».


رویکرد آمریکا به دیپلماسی با ایران نمی‌تواند صرفاً شامل یک سری اقدامات مذاکراتی باشد بلکه باید ریشه در یک استراتژی وسیع‌تر برای مقابله با چالش‌های برخاسته از سوی ایران و نیز پیشبرد یک برنامه منطقه‌ای ثبات‌ساز باشد

این گزارش ضمن اتهام ایجاد فرقه‌گرایی و پرورش داعش توسط ایران، در انتها با انتقاد از یکی از نظریات همکاری با ایران جهت مبارزه با داعش می‌نویسد: «دیگران معتقدند که تهدید بزرگتر،‌ جهادگرایی سنی است،‌ که نمود آن را در گروه‌هایی همچون داعش می‌توان دید، که لازمة همکاری با ایران علیه یک دشمن مشترک را ایجاب می‌کند. با این حال،‌ این نگرش نقشی را که فعالیت‌های منطقه‌ای ایران ــ و سرنگونی مهم‌ترین رقیب منطقه‌ای ایران ــ در ایجاد فرقه‌گرایی خطرناکی که سبب پرورش داعش می‌شود را نادیده می‌گیرد».