متن این نامه به شرح زیر میآید:
جناب آقای دکتر حسن روحانی رییس جمهور محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام وادب
چه بکنیم و کجابرویم تا شما به نامههای ما در زمان ریاست هم توجه بفرمایید.
حدود 5 ماه پیش نوشتیم که جناب اقای رییس جمهور بفریاد ما برسید، نه تنها اقدامی نفرمودید بلکه شرایط ما را به خاطر نوشتن ان نامه سختتر و پیچیدهتر هم کردید و عدهای را هم به جان ما انداختید.
این هم اخرین نامه خدمت شما
جناب رییس جمهور
میگویند اطرافیان دربارها به پادشاهان همیشه میگفتند خیالتان آسوده باشد شهر امن امان است البته آنها میدانستند که در حقیقت این پادشاهان بودند که دوست داشتند این خبرها را فقط به این صورت بشنوند.
آیا شما هم دچار این گرفتاری شدهاید
آیا شما نمیدانید که وضع هنرمندان گذشته از یک گروه خاص و یک باند بقیه به هیچ وجه بهتر نشده است
آیا در رسانهها هم نمیخوانید با ما چه میکنند
آیا واقعا نمیدانید 75 نفر نوازنده ارکستر سمفونیک 3 ماه است دستمزدی از دولت دریافت نکردهاند
آیا واقعا نمیدانید که بیش از 8 ماه نوازندگان هیچگاه حقوق ماهانه دریافت نکردهاند
آیا واقعا نمیدانید ارکستر سمفونیک تهران 4 روز دیگر به فستیوال جهانی شانگهای نمیرود چون که نوازندگانش قراردادی ندارند.
اگر نمیدانید باعث خجالت بنده اگر میدانید باعث آبروریزی بنده است و اگر دوست دارید وزیر محترم ارشاد به شما گزارش دهد که خیالتان راحت باشد در اشتباه پادشاهان هستید.
من قادر سخن گفتن در موارد دیگر به جز موسیقی نیستم
ایا شما واقعا نمیدانید که با هنرمندان به خصوص موسیقیدانان در زمان شما رفتار درستی نمیشود
میگفتند در زمان آقای احمدینژاد به موسیقیدانان بیاعتناعی شده؛ صد رحمت به بیاعتناعی تا بیاحترامی.
یکسال و نیم پیش با عشق و امید با دعوت دولت. به مملکتم آمدم و 2 روز پیش بعد از 14 ماه ایران را با غم و ناامیدی فراوان ترک کردم. دولتی که در عمل نیاز به افرادی مانند من ندارد و به من و امثال من کمال بیاحترامی را داشته است.
در دوران تبلیغات اننتخابات ریس جمهوری، من هم مانند بسیاری از ایرانیان دور از وطن لذت بردم از اینکه جنابعالی قول دادید ارکسترها را دوباره باز میفرمایید، کارها را رها کردم و تصمیم گرفتم بعد از سالها دوری از وطن و کار در کشورهای دیگر به عنوان مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران برای بهبود وضع این ارکستر تلاش کنم. غافل از اینکه صحبت شما واقعا سمبولیک بوده و بیشتر جنبه تبلیغات فرهنگی داشته و دولت شما هیچگونه آمادگی برای این کار به خصوص از نظر مدیریت نداشته است.
غافل از اینکه شما ما را در اختیار وزارت خانهای میگذارید که ساختمان مدیریتش به علت باند بازی مخصوص مانند یک هرمی آجری شده که هر چه بالاتر میروی قدرتش کمتر میشود. هرم آجری که آجرهای پایین فقط بالاییها را نگه داشتهاند.
غافل ازاینکه شما ماهها حقوق این نوازندگان و خوانندگان کُر را پرداخت نخواهید کرد.
غافل از اینکه به ما اجازه انتقاد به مسولین داده نمیشود در غیر اینصورت تهدید و تحریم میشویم.
غافل از اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد شما توسط افرادی اداره خواهند شد که اصلا ارتباطی با این وزارتخانه ندارند.
آقای رییس جمهور تعارف و زبان بازی را کنار بگذاریم و برویم سر مشکلات عظیم
ارکستر سمفونیک تهران با گروه کُر جمعا حدود 130 نفر در اسفند ماه 93 با سمفنی 9 بتهوون بدون حضور شما کارش را شروع کرد و 14 ماه کار کرد
نتیجه
ارکستر دراختیار بنیاد رودکی گذاشته شد. در اختیار بنیادی که کارش ارز همان روزهای اول به علت عدم آشنایی مدیر عامل آن بهرام جمالی نوازنده متوسط سه تار توسط افرادی از خارج بنیاد اداره میشد.
در این بنیاد آقای جلال مشفق برادر همسر محترم معاونت هنری آقای علی مرادخانی که به طور رایگان کار میکردند مدیر اصلی بودند و مدیر عامل آقای جمالی بدون تایید و دستور ایشان کاری انجام نمیدادند.
این آقای مشفق به علت نداشتن فرهنگ کافی برای رشته ما از مشاوری به نام تهمورث پورناظری نوازنده متوسط تنبور کمک میگرفت آقای پورناظری هم با آقای نوربخش میآمد و اینها به مرور زمان حتی هیاتی شدند که تمام تصمیمات آقای جمالی مدیر عامل بنیاد را دستور میدادند ترکیب این 4 نفر ناوارد به ارکستر سمفونیک ما را به جایی رساند که مجبور شدیم از انها انتقاد کنیم آقایان نوربخش و پورناظری حتی به بنده پیشنهادی در مورد واگذاری ارکستر به یک شرکت خصوصی (که به آنها ارتباط شخصی ندارد) دادند؛ بگذاریم که بنده رقبتی نشان ندادم.
برای بنده که به عنوان تنها ایرانی مسولیت این شغل رهبری و مدیریت ارکستر را حدود 40 سال در کشورهای مختلف بعهده داشتهام این وضع غیر حرفهای غیر قابل تحمل شد.
برای شما نامه نوشتیم از شما خبری نشد رفتیم خدمت آقای معاون وزیر ایشان هم قول 4 هفتهای دادند که البته هیچ کاری انجام نشد بعد هم متوجه شدیم که این 4 نفر بدون اجازه آقای مرادخانی آب نمیخورند بالاخره رفتیم خدمت آقای علی جنتی وزیر محترم ایشان هم قولهایی دادند ولی در نهایت در ماه سیزدهم درک و کشف کردیم که آقای وزیر هم بدون موافقت این گروهها کاری نمیکند.
گروهی که آقای مرادخانی آنها را با خودشان از سالها پیش آوردهاند و باید در تمام این موارد این گروه راضی باشد.
آخر سر هم به جای رسیدگی به مشکلات ما شورایی تشکیل دادند که این گروه ناوارد به نام شورا برای بنده و آقای فخرالدینی تصمیم بگیرد.
جلوی بنده هم قراردادی گذاشتند که مفاد آن میتواند باعث افتخار دولت شما باشد. اول اینکه تصمیمات هنری که هیچ مشکلی در آن وجود نداشته به دست یک شورایی اداره شود که اکثریت اعضای آن اصلا اطلاعی در این رشته ندارند و دوم اینکه بنده مانند کشورهای کومونیستی سابق تعهد میدهم که دیگر رابطهای با رسانهها رادیو و تلویزیون مملکت خودم نداشته باشم (ایا این نکته اخر همان نیست که دولت شما مرتب میگوید با ممنوع کردن صوتی و تصویری مخالفیم).
حالا ببینید اعضای شورای هنری ارکسترهای دولتی چه کسانی هستند؛
محمد سریر دوست ارجمندم عضو اغلب شوراهای مملکت بخصوص مربوط به آقای مرادخانی کارمند سابق وزارت خارجه و آهنگساز بسیار متوسط بدون هیچگونه ارتباط با ارکستر سمفونیک (ما دهها استاد و آهنگساز قویتر و با تجربهتر در خود ایران داریم)
داود گنجهای دوست ارجمندم نوازنده خوب کمانچه ولی فاقد از هر گونه تجربه ارکستر سمفونیک عضو اغلب شوراهای مملکت و مربوط به آقای مراد خانی (ما دهها شخصیت بالاتر در خود مملکت داریم)
حمید رضا نوربخش خواننده متوسط سنتی ولی فاقد از هر گونه ارتباط با موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک مدیر عامل خانه موسیقی و عضو هر کاری که آقای مرادخانی انجام میدهند (ما در ایران دهها نفر در سطح بالاتر داریم)
فریدون شهبازیان نوازنده 40 سال پیش ارکستر سمفونیک
ریاحی نوازنده 40 سال پیش ارکستر سمفونیک
آقای محمد سعید شریفیان آهنگساز بسیار خوب تنها شخصی که به کار ما وارد هستند
اقای بهرام جمالی نوازنده بسیار متوسط سه تار، حقوق دهنده و شخصی که با اجازه بقیه و اقای مرادخانی این افراد را انتخاب کرده است.
حالا آخر کار این افراد را آوردند که مارا فراری بدهند که دادند.
اقای رییس جمهور از ما که گذشت ولی اگر واقعا تصمیم دارید کار درستی در این راه انجام شود جلوی این بلبشوی افتضاح را بگیرید تا ولو اینکه دوباره انتخاب نشوید از شما به عنوان یک هنردوست نام برده شود.
با احترام
علی رهبری
وین