به گزارش مشرق، دکتر معصومه آباد، عضو شورای شهر تهران و نویسنده کتاب «من زندهام» از بانوان اسیر در سالهای جنگ تحمیلی است و کتاب او که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن تقریظ نوشتهاند، از آثار پرفروش حوزه دفاعمقدس بهشمار میآید. این کتاب در مرحله نهایی دومین دوره مسابقه «کتاب و زندگی» بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
آزاده معصومه آباد درباره نحوه برگزاری نمایشگاه کتاب و پایین بودن سرانه مطالعه کتاب در کشور، یادداشتی انتقادی به نگارش درآورد که در ادامه بخشی از آن منعکس میشود.
«نمایشگاه بینالمللی کتاب در شهر آفتاب فرصت مناسبی برای دانشجویان و اهل فرهنگ بود تا میان دهها هزار عنوان کتاب، کتاب مورد نظر و گمشده خود را بیابند، کمی هم گشتی میان غرفهها و اغذیهفروشیهای نمایشگاه بزنند و در کنار آن با مراکز و موسسات انتشاراتی داخلی و خارجی از نزدیک آشنا شوند.
انتقال این نمایشگاه به شهر آفتاب یکی از مهمترین اتفاقات در عمر 3 دهه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود که بسیاری از ناشران و بازدیدکنندگان نسبت به آن ابراز رضایت داشتند. این حرکت توانست به طور قابل قبولی به کاهش بار ترافیک شهر تهران کمک کند و آلودگی محیطزیست این شهر را نیز کاهش دهد، اتفاقی که موجب شد مدیریت صحیح ترافیک و خدمت به محیطزیست کلانشهر تهران را در کنار این رویداد فرهنگی تجربه کنیم.
هرچند برشمردن محاسن متعدد این نمایشگاه باعث نمیشود چشمها را روی برخی فرعیات و نقاط ضعف آن ببندیم که گاهی عدم توجه به این فرعیات موجب وارد کردن تبعات جبرانناپذیری به اصل هدف میشود و ما را ناخواسته از هدف دور میکند. شاید شنیده باشید که ما نسبت به سایر کشورها دارای جامعهای کممطالعه یا بیمطالعه هستیم و این در نوع خود باعث تاسف است لذا باید تمام هم و غم متولیان فرهنگی کشور افزایش سرانه مطالعه در کشور باشد و این کار باید به طور ریشهای و دقیق صورت بگیرد.
برای این کار باید فرهنگ کتابخوانی را نزد کودکان نهادینه کرد، چرا که نسل جدید میتواند ضایعه کنونی را تا حدودی جبران کند. متاسفانه در نمایشگاه شهر آفتاب آنگونه که باید به این گروه سنی توجه نشد. قرار دادن ناشیانه غرفه ناشران کتاب کودک در فضایی گرم، بیروح و بیجاذبه و در نقطهای که روح لطیف کودک را برای تشویق به کتاب خواندن دعوت نمیکرد، از مواردی بود که مطمئنا خاطره خوبی را در ذهن کودکان از فضای نمایشگاه کتاب بجا نگذاشته و ممکن است در آینده میل و رغبت برای حضور در نمایشگاههای بعدی را در آنها از بین برده باشد.
از سوی دیگر در میان آمار و ارقامی که از گوشه و کنار درباره آمار بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب منتشر میشود، به نظر نمیرسد آمار مشتریان نمایشگاه امسال نسبت به نمایشگاههای گذشته سیر صعودی به خود گرفته باشد، چراکه بیشترین قشر مصرفکننده کتاب در کشور دانشجویانی هستند که برای مصرف دوران تحصیل خود به چنین نمایشگاههایی مراجعه میکنند و بقیه افراد جامعه بیمطالعه ایران کمتر میل و رغبتی به چنین نمایشگاههایی از خود نشان میدهند.
تیراژ تاسفبار زیر 200 جلد توسط برخی انتشاراتیها حکایت از واقعیت نگرانکننده بازار کتاب و آینده نامشخص فرهنگ کتابخوانی در کشور دارد که در صورت ادامه سیر نزولی این شیب، ممکن است شاهد به قهقرا رفتن فرهنگی باشیم که برای جا انداختن آن، به جای عمل کردن تنها به شعارش بسنده کردیم؛ چیزی که علاوه بر آنچه مطرح کردیم و این روزها به نگرانی تبدیل شده است، واقعیتهایی است که از سوی مدیران و سرپرستان برخی دانشگاهها مطرح میشود و آن کاهش تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاههای آزاد و دولتی است.
لذا کشور ما نهتنها با فاجعه کاهش آمار سرانه مطالعه روبهرو است بلکه با زنگ خطر رشد منفی تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاهها (که آمار قابل توجه قشر کتابخوان کشور به آن تعلق دارد) نیز مواجه است. اگر به سیاهنمایی متهم نشوم شنیدهها حاکی از آن است که هنوز تلاشها برای بالا بردن سرانه مطالعه در کشور ثمربخش نبوده و تاکنون اخبار متفاوتی از این سرانه مطالعه اعلام شده است. برخی، از سرانه 2 دقیقه در شبانهروز اطلاع میدهند و برخی 7 دقیقه در شبانهروز در حالی که برخی دیگر سرانه مطالعه کتاب در ایران را بین 59 تا 120 دقیقه در روز عنوان میکنند، این در حالی است که درباره سرانه مطالعات حال حاضر کشور، هیچ آمار دقیقی وجود ندارد و مشخص نیست آنهایی که درباره سرانه مطالعه آمار میدهند این ارقام را از کجا آوردهاند؟
با این حال آنچه در بالا از رشد منفی تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاهها و آمار پایین سرانه مطالعه در کشور گفتیم واقعیت انکارناپذیری است در کنار همه هیاهوهایی که درباره نمایشگاه بینالمللی کتاب به راه میاندازیم، نمایشگاهی که درهای آن تا سالی دیگر بسته خواهد ماند با این حال کتابها همچنان چاپ خواهند شد ولی خاک خواهند خورد و این یار ساکت انسان روز به روز ساکتتر از دیروز و مهجورتر از پیش به فراموشی سپرده خواهد شد. متولیان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تلاش کنند نقصهای نمایشگاه شهر آفتاب را برطرف کنند و با سنجیدن همه جوانبی که میتواند به فرهنگ کتابخوانی- برای مقاطع مختلف سنی- در کشور کمک کند، امکانات موجود را در راستای جذب حداکثری علاقهمندان به کار گیرند تا شاهد نتایج معکوسی نشویم.
اما اگر بخواهد اوضاع اینگونه که خبرها و آمارها نشان میدهد پیش برود، در سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شاهد نمایشگاهی خواهیم بود به نام کتاب اما به کام اغذیهفروشان و این برای کشور با فرهنگی مانند ایران مایه تاسف و شرمساری است. امیدوارم مسؤولان و متولیان فرهنگ کشور طرح آشتی جامعه با کتاب را جدی بگیرند و با برنامه دقیق و کارشناسی، فرهنگ کتابخوانی را به جایگاه شایستهای برسانند یا به جایگاه سابق خود بازگردانند».
آزاده معصومه آباد درباره نحوه برگزاری نمایشگاه کتاب و پایین بودن سرانه مطالعه کتاب در کشور، یادداشتی انتقادی به نگارش درآورد که در ادامه بخشی از آن منعکس میشود.
«نمایشگاه بینالمللی کتاب در شهر آفتاب فرصت مناسبی برای دانشجویان و اهل فرهنگ بود تا میان دهها هزار عنوان کتاب، کتاب مورد نظر و گمشده خود را بیابند، کمی هم گشتی میان غرفهها و اغذیهفروشیهای نمایشگاه بزنند و در کنار آن با مراکز و موسسات انتشاراتی داخلی و خارجی از نزدیک آشنا شوند.
انتقال این نمایشگاه به شهر آفتاب یکی از مهمترین اتفاقات در عمر 3 دهه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود که بسیاری از ناشران و بازدیدکنندگان نسبت به آن ابراز رضایت داشتند. این حرکت توانست به طور قابل قبولی به کاهش بار ترافیک شهر تهران کمک کند و آلودگی محیطزیست این شهر را نیز کاهش دهد، اتفاقی که موجب شد مدیریت صحیح ترافیک و خدمت به محیطزیست کلانشهر تهران را در کنار این رویداد فرهنگی تجربه کنیم.
هرچند برشمردن محاسن متعدد این نمایشگاه باعث نمیشود چشمها را روی برخی فرعیات و نقاط ضعف آن ببندیم که گاهی عدم توجه به این فرعیات موجب وارد کردن تبعات جبرانناپذیری به اصل هدف میشود و ما را ناخواسته از هدف دور میکند. شاید شنیده باشید که ما نسبت به سایر کشورها دارای جامعهای کممطالعه یا بیمطالعه هستیم و این در نوع خود باعث تاسف است لذا باید تمام هم و غم متولیان فرهنگی کشور افزایش سرانه مطالعه در کشور باشد و این کار باید به طور ریشهای و دقیق صورت بگیرد.
برای این کار باید فرهنگ کتابخوانی را نزد کودکان نهادینه کرد، چرا که نسل جدید میتواند ضایعه کنونی را تا حدودی جبران کند. متاسفانه در نمایشگاه شهر آفتاب آنگونه که باید به این گروه سنی توجه نشد. قرار دادن ناشیانه غرفه ناشران کتاب کودک در فضایی گرم، بیروح و بیجاذبه و در نقطهای که روح لطیف کودک را برای تشویق به کتاب خواندن دعوت نمیکرد، از مواردی بود که مطمئنا خاطره خوبی را در ذهن کودکان از فضای نمایشگاه کتاب بجا نگذاشته و ممکن است در آینده میل و رغبت برای حضور در نمایشگاههای بعدی را در آنها از بین برده باشد.
از سوی دیگر در میان آمار و ارقامی که از گوشه و کنار درباره آمار بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب منتشر میشود، به نظر نمیرسد آمار مشتریان نمایشگاه امسال نسبت به نمایشگاههای گذشته سیر صعودی به خود گرفته باشد، چراکه بیشترین قشر مصرفکننده کتاب در کشور دانشجویانی هستند که برای مصرف دوران تحصیل خود به چنین نمایشگاههایی مراجعه میکنند و بقیه افراد جامعه بیمطالعه ایران کمتر میل و رغبتی به چنین نمایشگاههایی از خود نشان میدهند.
تیراژ تاسفبار زیر 200 جلد توسط برخی انتشاراتیها حکایت از واقعیت نگرانکننده بازار کتاب و آینده نامشخص فرهنگ کتابخوانی در کشور دارد که در صورت ادامه سیر نزولی این شیب، ممکن است شاهد به قهقرا رفتن فرهنگی باشیم که برای جا انداختن آن، به جای عمل کردن تنها به شعارش بسنده کردیم؛ چیزی که علاوه بر آنچه مطرح کردیم و این روزها به نگرانی تبدیل شده است، واقعیتهایی است که از سوی مدیران و سرپرستان برخی دانشگاهها مطرح میشود و آن کاهش تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاههای آزاد و دولتی است.
لذا کشور ما نهتنها با فاجعه کاهش آمار سرانه مطالعه روبهرو است بلکه با زنگ خطر رشد منفی تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاهها (که آمار قابل توجه قشر کتابخوان کشور به آن تعلق دارد) نیز مواجه است. اگر به سیاهنمایی متهم نشوم شنیدهها حاکی از آن است که هنوز تلاشها برای بالا بردن سرانه مطالعه در کشور ثمربخش نبوده و تاکنون اخبار متفاوتی از این سرانه مطالعه اعلام شده است. برخی، از سرانه 2 دقیقه در شبانهروز اطلاع میدهند و برخی 7 دقیقه در شبانهروز در حالی که برخی دیگر سرانه مطالعه کتاب در ایران را بین 59 تا 120 دقیقه در روز عنوان میکنند، این در حالی است که درباره سرانه مطالعات حال حاضر کشور، هیچ آمار دقیقی وجود ندارد و مشخص نیست آنهایی که درباره سرانه مطالعه آمار میدهند این ارقام را از کجا آوردهاند؟
با این حال آنچه در بالا از رشد منفی تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاهها و آمار پایین سرانه مطالعه در کشور گفتیم واقعیت انکارناپذیری است در کنار همه هیاهوهایی که درباره نمایشگاه بینالمللی کتاب به راه میاندازیم، نمایشگاهی که درهای آن تا سالی دیگر بسته خواهد ماند با این حال کتابها همچنان چاپ خواهند شد ولی خاک خواهند خورد و این یار ساکت انسان روز به روز ساکتتر از دیروز و مهجورتر از پیش به فراموشی سپرده خواهد شد. متولیان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تلاش کنند نقصهای نمایشگاه شهر آفتاب را برطرف کنند و با سنجیدن همه جوانبی که میتواند به فرهنگ کتابخوانی- برای مقاطع مختلف سنی- در کشور کمک کند، امکانات موجود را در راستای جذب حداکثری علاقهمندان به کار گیرند تا شاهد نتایج معکوسی نشویم.
اما اگر بخواهد اوضاع اینگونه که خبرها و آمارها نشان میدهد پیش برود، در سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شاهد نمایشگاهی خواهیم بود به نام کتاب اما به کام اغذیهفروشان و این برای کشور با فرهنگی مانند ایران مایه تاسف و شرمساری است. امیدوارم مسؤولان و متولیان فرهنگ کشور طرح آشتی جامعه با کتاب را جدی بگیرند و با برنامه دقیق و کارشناسی، فرهنگ کتابخوانی را به جایگاه شایستهای برسانند یا به جایگاه سابق خود بازگردانند».