آزادي خرمشهر نمايانگر اوج عظمت، ايستادگي و غيرت ايرانيها مقابل بيگانگان است. در ادامه مروري به تحليلهاي سه نفر از نيروهايي كه عمليات بيتالمقدس را از نزديك لمس كردهاند، مياندازيم تا بيشتر به كار بزرگ رزمندگان پي ببريم.
حجت الاسلام فاخر كعبي نسب
اشغال خرمشهر به نوعي آخرين و مهمترين برگ برنده عراق براي مجبور كردن ايران به حضور در هرگونه مذاكرات صلح تحميلي بود كه آزاد كردن آن ميتوانست سمبل تحميل اراده سياسي جمهوري اسلامي بر بعثيان و اثبات برتري قدرت نظامياش باشد.
در اين ميان با توجه به اينكه منطقه عمومي غرب كارون آخرين منطقه مهمي بود كه همچنان در اشغال عراق قرار داشت، و دشمن هيچ گاه تصور نميكرد كه خرمشهر را از دست خواهد داد، فرماندهان نظامي كشور به دستور امام خميني(ره) مبني بر اينكه «خرمشهر بايد آزاد گردد» طرحهاي زيادي را براي انجام اين تكليف الهي پيادهسازي كرده و عمليات بسيار گستردهاي را تحت عنوان عمليات بيتالمقدس آغاز كردند.
از آنجايي كه موفقيت اين عمليات بستگي به ميزان روحيه معنوي رزمندگان داشت، علماي بزرگي همچون آيتالله صدوقي و مشكيني كه در كنار فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه كربلا حضور داشتند، هر يك به طور جداگانه، پيامهايي را براي تقويت روحيه رزمندگان بيان كردند. رزمندگان ما تقريباً پس از 35 روز مبارزه نفسگير و مقاومت جانانه رزمندگان اسلام، توانستند خرمشهري كه 19 ماه در اسارت بعثيها بود را آزاد سازند.
اسحاق عساكره
ميتوان گفت عمليات بيتالمقدس به عنوان شكست عراق و تغيير موازنه به نفع ما و دادن برتري به ايران و تعيين نيروي قويتر در جبهه تير خلاص را به عراق زد؛ عملياتي بود كه ديگر جاي حرفي باقي نگذاشت. ماحصل اين عمليات باعث شد صدام فرياد كمك سر دهد. قبل از آن غرورش اجازه نميداد به صورت علني درخواست كمك كند ولي در عمليات بيتالمقدس احساس كرد بنيان حكومتش در حال سقوط است و احساس عجز ميكرد. با عمليات بيتالمقدس ما خرمشهر را آزاد كرديم و به مرزهاي بينالمللي رسيديم و فقط منطقه كوچكي مثل نفتشهر دست عراقيها باقي ماند. ولي مسئله اساسي قابل طرح اين بود كه عراق ديگر مسئلهاي را براي مانور دادن و تبليغات نداشت. عراق ديگر نميتوانست بگويد من با شهرهاي ايران فلان كار را ميكنم و خواهم كرد. شكست محاصره آبادان و از دست دادن خرمشهر ديگر قدرت مانوري براي عراق باقي نگذاشته بود. خرمشهر كمر دشمن ما را شكست و تا كرد و ما سينهمان را جلو آورديم.
سرهنگ رضا الصبري
نقشه كلي در منطقه اين بود كه خرمشهر، يك شهر عراقي است و هيچ كدام از افسران عراقي، تصور بازگشت مجدد اين شهر به دامان كشور اسلامي ايران را نميكردند. مستشاران نظامي فرانسوي طي يك بازديد از وزارت دفاع عراق كه در تاريخ سيزدهم آوريل 1982 انجام شد، اعلام كردند كه هيچ اسلحه و نيرويي قادر به بازپسگيري خرمشهر نيست زيرا عراق اين شهر را به صورت يك پايگاه دفاعي بسيار محكم و مستحكم درآورده بود تا حدي كه صدام، اين سخن تاريخي خود را با اطمينان كامل بيان كرد كه اگر خرمشهر سقوط كند و ايرانيها آن را باز پس گيرند، من كليد شهر بصره را به آنان تقديم خواهم كرد!
در جلسهاي كه با فرمانده لشكر يازدهم داشتم، به او گوشزد كردم كه ايرانيها در صدد حمله سختي عليه ما هستند. اين جلسه در تاريخ بيست و هشتم آوريل 1982 تشكيل شد. در اين جلسه، فرمانده لشكر و تعداد ديگري از افسران قرارگاه عمليات حضور داشتند.
من به عنوان افسر اطلاعات و استخبارات نظامي عراق در اين لشكرها گزارشي تهيه كردم و براي سرتيپ «عبد الجواد» ارسال كردم. در اين گزارش، آخرين تغييرات و اخبار منطقه را آورده بودم. قبل از اينكه به خرمشهر برسم، لشكرهاي دوم و دهم و يازدهم، در نزديكي پل طاهري، درگير يك نبرد سنگين بودند. اين پل در سمت چپ خرمشهر و داراي اهميت استراتژيكي بسيار بالايي بود زيرا تمامي تحركات و رفت و آمدهاي زرهي، از روي اين پل انجام ميگرفت. در اين منطقه، تلفات و خسارات سنگيني متحمل شديم. به هر حال، قبل از رسيدنم به خرمشهر، اوضاع غيرطبيعي و ناآرامي بر اين شهر حاكم بود زيرا يك ماه قبل از اين، ايرانيها توانسته بودند محاصره آبادان را در هم بشكنند و به موقعيت ارزشمندي دست پيدا كنند. پس از گذشت 48 ساعت، لودرها و بلدوزرهاي ايراني، خاكريزها و موانع دفاعي خود را در اطراف كارون احداث كردند. فرماندهان ما، خود را در يك مهلكه گرفتار ديدند. فرمانده محور عملياتي جنوب، سرتيپ « النعيمي » به موفقيت ايرانيها اقرار كرد و گفت: اين اقدام بزرگترين پيروزي براي ايرانيها محسوب ميشود.
* روزنامه جوان