آنچه که امروز در قالب سازمانها و ساختارهاي بينالمللي در حوزههاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، علمي، امنيتي، رسانهاي، هنري، تبليغاتي، اطلاع رساني و... مشاهده ميکنيم، محصول مهندسي ۴۰۰ ساله تفکر جهان وطني، براساس قانونمند کردن نظام سلطه و ايجاد دين زميني(تنظيم روابط انساني براساس سيادت ثروت، منها کردن خدا از زندگي بشر، ترويج مصرفگرايي، رهايي از قيود اخلاقي، تخريب نظام خانواده، ذاتي نبودن حسن و قبح اخلاقي، کدخداپذيري، اومانيسم و انسانمحوري و...) است.
نظام سلطه براي استقرار نظم نوين جهاني و استقرار هژموني خود بر جهان، دو جنگ خانمانسوز در مقياس جهاني را با بيش از ۱۳۰ميليون کشته به بشريت تحميل نموده و خود را براي انجام آخرين مراحل مهندسي ظالمانه دهکده جهاني تا سپتامبر سال ۱۹۹۹ آماده ميکرد که به يکباره با ظهور انديشه جهان وطني الهي حضرت امام خميني(ره) در سال ۱۳۵۷(آغاز قرن پانزدهم هجري قمري) مواجه شد. آنچه به عنوان تفکر جهان وطني الهي حضرت امام خميني سلاماللهعليه از آن ياد ميشود به واقع داراي قدمت ۵۰ ساله در انديشه بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران بوده و نگاهي گذرا به اعلاميهها، سخنرانيها و موضعگيريهاي آن حضرت در طول نهضت و انقلاب اسلامي، اين حقيقت را به خوبي روشن ميسازد که حضرت امام، رسالتي فراتر از مبارزه با رژيم شاه و رهانيدن ايران از چنگال استکبار جهاني و صهيونيسم بينالملل بر دوش داشته و هدف و آرمان اصلي ايشان ترويج و گسترش نهضت و انقلاب اسلامي تا «رفع فتنه در جهان» و «ايجاد حکومت جهاني اسلام» بوده است. حضرت امام خميني(ره) با مسئول دانستن خود در برابر مسلمانان و مستضعفان جهان در راستاي اتحاد ملل اسلامي و در مسير قيام جهاني حضرت مهدي(عج) و تلاش براي جهاني کردن مبارزه با طاغوت قدم برداشته است. آنچه در ادامه ملاحظه ميکنيد تنها نمونههاي کوچکي از تفکر جهانوطني آن عزيز سفر کرده است:
* ما انقلابمان را به تمام جهان صادر ميکنيم چراکه انقلاب ما اسلامي است و تا بانگ لاالهالاالله و محمدرسولالله بر تمام جهان طنين نيفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجاي جهان عليه مستکبرين هست ما هستيم.(صحيفه نور، ج ۱۱ ص ۲۶)
* بايد تمامي قدرتها و ابرقدرتها بدانند که ما تا آخرين نفر و تا آخرين منزل و تا آخرين قطره خون، براي اعتلاي کلمه الله ايستادهايم و برخلاف ميل تمامي آنان، حکومت نه شرقي و نه غربي را در اکثر کشورهاي جهان پيريزي خواهيم نمود.(صحيفه نور ج۲۰ ص۶۱)
* مسئولان ما بايد بدانند که انقلاب ما محدود به ايران نيست، انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت اروحنافداه است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظهاي مسئولان را از وظيفهاي که برعهده دارند، منصرف کند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد، ولي اين بدان معنا نيست که آنها را از اهداف عظيم انقلاب که ايجاد حکومت جهاني اسلام است منصرف کند.(صحيفه نور، ج ۲۱ ص ۱۰۸)
* ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاي اسلامي ميشکنيم و با صدور انقلابمان که در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احکام محمدي(صليالله عليه وآله و سلم) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح کل و امامت مطلق حق امام زمان -اروحنافداه - هموار ميکنيم).(صحيفه نور، ج ۲۰ ص ۱۳۲).
يکي از استراتژيهاي مهمي که حضرت امام(قدسسره) در راستاي تحقق بخشيدن به برقراري حکومت واحد جهاني اسلام، آن را حائز اهميت ميدانستند و به همگان گوشزد ميفرمودند، نفي وابستگي به شرق و غرب بود، چراکه اقتدار و عزت مسلمانان ايجاب ميکند تا سر در گرو ولايت طاغوتهاي شرق و غرب ندهند.
* شعار «نه شرقي و نه غربي» ما شعار اصولي انقلاب اسلامي در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيمکننده سياست واقعي عدم تعهد کشورهاي اسلامي و کشورهايي است که در آينده نزديک و به ياري خدا، اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشريت ميپذيرند و ذرهاي هم از اين سياست عدول نخواهد شد و کشورهاي اسلامي و مردم مسلمان جهان بايد نه وابسته به غرب و اروپا و امريکا و نه وابسته به شرق و شوروي(سابق) باشند که انشاءالله به خدا و رسول خدا و امام زمان وابستهاند و به طور قطع و يقين پشت کردن به اين سياست بينالمللي اسلام، پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خيانت به رسول خدا و ائمه هدي است و نهايتاً مرگ کشور و ملت ما و تمامي کشورهاي اسلامي است و کسي گمان نکند که اين شعار، شعار مقطعي است که اين سياست ملاک ابدي مردم ما و جمهوري اسلامي ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است، چراکه شرط ورود به صراط نعمت حق، برائت و دوري از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامي بايد پياده شود.(صحيفه نور، ج ۲۱ ص ۱۱۴)
پس ايجاد حکومت واحد جهاني اسلام، مهمترين هدف و آرمان حضرت امام بود که آن را از همان شروع نهضت، تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي و بعد از آن، همواره دنبال ميکردند. اسلام به عنوان يک مکتب حياتبخش از ابتدا رسالت خود را جهاني اعلام کرده تا دنيا را براساس قانون واحد الهي اداره کند و به مصداق آيه ۱۰۹ سوره آل عمران و ۵۷ انعام به دنبال استقرار حاکميت خداوند بر زندگي بشر بوده است. ما معتقديم که سرانجام، بشريت فرمانبر اسلام خواهد شد و جهان در آينده، قلمرو اسلام خواهد گشت و گواه ما آنکه اين آيين، راه زندگي و کمال است. ترديدي نيست که تنها راه رستگاري و سعادت بشر و تنها راه دستيابي به صلح و امنيت عادلانه، حاکميت قانون واحد الهي است. قرآن به عنوان مهمترين منبع اسلامي در آيه ۱۶ سوره ق و آيه ۱۰۵ سوره انبياء و آيه ۵۵ سوره نور و آيه ۳۲ سوره توبه و آيه ۵ سوره قصص و... خبر از تحقق يک حکومت عدل جهاني در سايه ايمان داده و بر آن تأکيد ميکند.
علاوه بر آيات متعدد قرآن کريم در باره حکومت جهاني اسلام، حديث حضرت رسول اعظم(ص) نيز بر اين مدعا تأکيد دارد که ميفرمايند: «اگر از عمر دنيا، حتي يک روز باقي مانده باشد، خدا آن روز را چندان طولاني ميگرداند تا يکي از اهل بيت من برانگيزد که جهان را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور بود»، نتيجه اينکه قرن حاضر قرن تقابل دو انديشه «جهان وطني» است؛ جهان وطني الهي حضرت امام خميني(ره) در مقابل جهان وطني اومانيستي غرب و اين حقيقتي است که غربيها به صورت دقيق به آن واقف بوده و جهت غلبه و نابودي انقلاب اسلامي شبانهروز در حال طرحريزي و اقدام هستند.
پيروزي مدل «جهان وطني الهي» حضرت امام خميني(ره)، مستلزم هوشياري و رصد کردن برنامههاي سختافزاري و نرمافزاري غرب و خنثيسازي توطئههاي آنان است. غرب پس از آزمودن همه روشهاي سخت و نيمهسخت، هماينک برنامه خود را روي نفوذ در بين مسئولان کشور از طريق برجامهاي مختلف متمرکز نموده است و لذا بر مسئولان به ويژه مسئولان اجرايي است که به دور از خيالپردازيهاي ذهني و بلندپروازانه مبتني بر واقعيات صحنه نبرد و اشراف به کينهتوزي و فريبکاري غرب، با تبعيت از فرامين و منويات مقام معظم رهبري حضرت امام خامنهاي تمام نقشههاي شيطاني آنان را خنثي نمايند.