آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه ز اغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
میزند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگویی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره میگوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بودای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدایی که رحیم است و کریم است و غفور
گویدای سوتهدلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی میگویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست