کد خبر 585596
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۴:۳۲

آمريکا بعد از بوش دوم و براي آغاز "دوره جنايات بزرگ" ناگزير بود با ظاهري بشردوستانه و مسلمان پسند افکار عمومي را بفريبد و چهره واقعي خودرا بپوشاند چون نيرنگ جزو جدايي ناپذير شيطان است. به همين دليل فردي رنگين پوست را براي رياست جمهوري يرگزيد و نامش را "باراک حسين" اعلام کرد.

به گزارش مشرق، سيد باقر پيشنمازي طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:

مانع تراشي خداي متعال درمسير پيامبراني که خود آنها را براي هموار سازي راه هدايت مردم فرستاده است (آيه112 سوره انعام)از سنتهاي حکمت آميز الهي است. ازجمله حکمتهاي اين مانع تراشي ،فرصت سازي براي بهره گيري انسان از "اختيار" و توان انتخاب مسير وتعيين سرنوشت است واين که انسان به سبب جانشيني خدا در زمين به پيکار با کافران وستمکاران مي پردازد يا با سستي وکوتاهي دربرابر آنان و نديده گرفتن سنت الهي به نافرماني خداي متعال مبادرت مي نمايد ودر عرصه عمل، استحقاق وشايستگي بهره مندي يامحروميت از نصرتهاي موعود الهي را به‌دست مي آورد. ولذا کساني که به مناصب حکومتي مي‌رسند تصور نکنند با نزديک شدن به دشمن وخلوت گزيني سياسي وفرهنگي با او مي‌توانند اين سنت تغيير ناپذير الهي را دور بزنند.چنين رفتاري به بهانه برطرف کردن مشکلات يا با هرتوجيهي از اين دست، نوعي تجاهل در مورد راهبردهاي سياسي‌وفرهنگي قرآن است چراکه خداوند درآيه 52 سوره مائده با اشاره به نمونه هايي ازاين توجيهات آن را مردود اعلام کرده است.

موانعي را که خداوند وضع مي کند خود نيز راه برطرف شدن آن را،درقرآن کريم ترسيم کرده است وهرمسيري غير از آن نه تنها موجب برداشته شدن مانع نمي شود بلكه ممکن است منجر به تشديد آن گردد و آن گونه که درآيات 74و75سوره إسراء و120 بقره و37سوره رعد آمده است، خشم وتهديد خداي متعال را درپي داشته باشد.

توصيه به "جهاد کبير" بادشمن به‌وسيله تعاليم قرآن کريم يا عدم تبعيت ازطاغوت که به استناد آيه52 سوره فرقان ازسوي خداي متعال به پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله ابلاغ شده است بيان يک راهبرد اساسي است که عمل به آن برخورداري از نصرت الهي وپيروزي حتمي را درپي دارد هرچند ممکن است درمواردي همراه باتحمل مشقتها ودشواريها باشد.  اين تبعيت براي مؤمنان خردمندي که همواره راه صواب ونجات را جستجو مي کنند، يک تکليف است همچنان که  آيه 36 سوره احزاب هشدار مي دهد:بر هيچ مرد وزن مؤمني سزاوار نيست دربرابر امر خداوند وپيامبر از خود رأي ديگري ابراز کنند.

«جهاد کبير» يعني چه؟ يعني اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمي که در ميدان مبارزه‌ با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت يعني چه؟ يعني تبعيّت؛ تبعيّت نکن. تبعيّت نکردن در کجا؟ در ميدانهاي مختلف؛ تبعيّت در ميدان سياست، در ميدان اقتصاد، در ميدان فرهنگ، در ميدان هنر. در ميدانهاي مختلف از دشمن تبعيّت نکن؛ اين شد جهاد کبير.(مقام معظم رهبري 3/3/95)

البته دشمن نيز در برابر مقاومت مسلمانان ازپاي نمي نشيند. چرا که مي‌داندازطريق تهديد،محاصره، تحريم ونفوذ درسطوح تصميم سازي وتصميم گيري، مقاومت بعضي‌ها تاب نمي آورد. تشديد روز افزون فشارها موجب ريزش تدريجي  بعضي ازافراد بي اعتماد به وعده هاي الهي مي‌شود و باگرايش به دشمن در زمينه هاي مختلف فرهنگي، سياسي واقتصادي،رسانه اي و... گسلهايي رادر پيکره امنيتي نظام به وجود مي آورند وهمين گسلها راه نفوذ را هموار مي سازد.اما در شدت يافتن رودرويي با دشمن هر کدام که اراده نيرومندتر ومقاومت بيشتري نشان دادند پيروز مي شوند.

«توکّل، اعتماد به خدا، اعتماد به پيروزي نهايي، اعتماد به قدرت انسان، به قدرت اراده‌ انسان مؤمن؛ اين را ما داريم؛ اين شد جنگ نامتقارن. در جنگ نامتقارن اراده‌ها هستند که با هم مي‌جنگند؛ هر اراده‌اي غلبه پيدا کرد، پيروز خواهد شد».  (مقام معظم رهبري3/3/95)
مقايسه تاکتيکهاي دولت بوش و اوباما نشان مي‌دهد که با گسترش دامنه به‌کارگيري جنگ(قدرت) نرم وکاهش حضور مستقيم وآشکار نظامي و برون سپاري (رايگان) جنگ سخت، هزينه هاي انساني وسياسي ونظامي دولت آمريکا در زمان تصدي دولت اوباماکاهش، ومنافعش به‌شدت افزايش يافته است.

به عنوان مثال در هيچ تجارتي مثل تجارت سلاح ايجاد بازار مصرف به کمک دولت هاي دست نشانده آسان نيست.

هيچ يک از دولت هاي پيشين آمريکا مثل دولت اوباما عامل پشت صحنه نسل کشي گسترده و آواره وبي خانمان سازي مسلمانان وانهدام بي سابقه زيرساخت هاي بلاداسلامي ازآفريقا(نيجريه،ليبي،مصر،سومالي و...) تاآسيا (سوريه،عراق،يمن،بحرين،ميانمار،پاکستان، افغانستان،لبنان،فلسطين و.....) خصوصا خاورميانه، نبوده است.

درهيچيک از جنگ هاي گذشته تحميل شده ازسوي آمريکا،غيرنظاميان دربرابر چشمان وحشت زده خانواده هايشان بابشکه هاي بنزين زنده سوزي نمي شدند، وزنان  دربازار برده فروشي به اسارت و تجاوز ديو صفتان نمي رفتند و کودکان خردسال وبي پناه و ناتوان ازدفاع، دربرابر چشم پدران ومادران شان سربريده نمي شدند! واعضاي بدن اسيران زنده، ازکالبد آنان بيرون کشيده وبه دندان گرفته نمي شد! اين جنايت هاي بي نظير در تاريخ (که تصاوير آن ازطريق فضاي مجازي دردسترس همه قرار گرفته است ) باهمان پنجه هاي پولاديني صورت گرفت که با پوششي مخملين دست دوستي به سوي مادراز کرده بود ومقام معظم رهبري براي اينکه بعضي ها فريب ظاهر مخملين آن را نخورند درهمان آغاز رياست اوباما (ودرسخنراني نوروزي خود درحرم مطهر امام رضا ع)هشدار داده بودند.بوش به دليل بي توجهي به تدارک يک ويترين انساني وعاطفي ازخود، باجناياتي بسيار کمتر از اوباما چهره اي خشن درتاريخ منطقه ازخود برجاي گذاشت، اما اوباما با بهره گيري از تجربه ناکارامد بوش و اهتمام فوق العاده به ارائه يک ويترين بشردوستانه و ادعاي مخالفت با لشکرکشي ودرگيري نظامي و گره گشايي مسائل از طريق ديپلماسي! وگفتگو ! باجناياتي ده ها برابر بيشتر گسترده تر و بيرحمانه تر عليه مسلمانان، به جاي حضور مستقيم در عرصه درگيري ها (و درمعرض هزينه هاي نظامي،اقتصادي وسياسي قرار گرفتن)، به اتاق فرماندهي بازگشت تا باکمک رسانه هاي وابسته و قلم هاي ازقبل خريداري شده، ازخود چهره اي صلح طلب و پرچمدار "مذاکره به جاي جنگ" ، برجاي گذارد!

آمريکا بعد از بوش دوم و براي آغاز "دوره جنايات بزرگ"  ناگزير بود با ظاهري بشردوستانه و مسلمان پسند افکار عمومي را بفريبد و چهره واقعي خودرا بپوشاند چون نيرنگ جزو جدايي ناپذير شيطان  است. به همين دليل فردي رنگين پوست را براي رياست جمهوري يرگزيد و نامش را "باراک حسين" اعلام کرد. اوباما هرسال درماه رمضان ضيافت افطار برگزارکرد!، عيد فطر وقربان را به مسلمانان تبريک گفت! وبراي ايرانيان خصوصا، سفره هفت سين  تدارک ديد وپيام تبريک نوروزي فرستاد! دراجتماع مسلمانان مصر درمورد احترام به آيين اسلام سخن گفت، وزير خارجه خودرا به برخي کشورهاي مسلمان آفريقا ازجمله تانزانيا اعزام کرد.

جان کري مسلمان را به مسجد فرا خواند وخود به احترام آنها!! درکنارشان روي فرش نشست!و با نصيحت وموعظه مراتب دلسوزي خودرا نسبت به مسلمانان اعلام کرد!و اخيرا به ميانمار رفت واز کشتار وزنده سوزي وآوارگي آنان (که براساس سياست هاي جمعيتي صهيونيسم طراحي شده بود) اظهار تاسف کرد!

بدون ترديد دولت بعدي آمريکا نيز دولت فريب پيچيده تر براي جنايات بزرگتر،خشن تر وبيرحمانه ترخواهد بود.

همين کفتارهاي وحشي و ديوهاي آدمخوار درهمه کشورهاي منطقه ازجمله کشور ما طرفداران جدي دارند چه آنهايي که مزدورند ودرازاي خيانت به ملت خود دلار دريافت مي کنند و چه آنهايي که ابله اند وفريب پوشش مخملين دست هاي دشمن را مي خورند و چه آنهايي که با راهنمائي دشمن به بهانه حل مشکلات درصدد خلع سلاح کشور و حذف عناصر اقتدار ملي ما برمي آيند تا شايد بتوانند چند جرعه آبي بنوشند!!وچه آن عده اي که با ساده انديشي دربرابر رفتار دشمن و حقايق تحريف شده، به زمينه سازي براي نفوذ همت گماشتند و اگر به اراده خداي متعال وقيام مردم درنهم ديماه88خيانت آنان خنثي نشده بود، همان پنجه پولادين جنايات بيرحمانه ونسل کشي وانهدام زيرساخت ها را باهمراهي برخي کوتاه قامتان هويت از دست داده داخلي به تمام ايران اسلامي نيزکشانده بود!.

فرزندان ما بدانند اکنون در عصرطلايي  تحريف زندگي مي کنند عصرسلطه مطلق رسانه ها براي وارونه نمايي حقايق وبه دليل ناتواني و محدوديت رسانه هاي خودي درتبيين حقايق و جوان گريزي بسياري از تريبون ها ومنابر ومحافل ديني، تحريف وفريب، همچنان افکار عمومي را درمي نوردد و خسارت بارتراز هر زمان ديگر به ريزش ها دامن مي زند. درچنين شرايطي هرچه تحريف ها بيشتر، "تبيين حقايق" مهمتر وضروري تر وهرچه ريزش ها گسترده تر، کار فرهنگي براي افزايش رويش ها بايسته تر.(1)

 پي نوشت:
1- «اينکه گفتيم جوان هاي مؤمن و حزب‌اللّهي و انقلابي کارهاي فرهنگي خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند، و همه‌  دستگاه‌هاي فرهنگي کشور را دعوت کرديم و مي کنيم که در اين جهت حرکت کنند، اين، بخش فرهنگيِ اين عدم تبعيّت است، اين جهاد بزرگ است، جهاد کبير است».(مقام معظم رهبري13/3/95)
-«مابه کساني که اهل کار فرهنگي اند دائم‌مي‌گوييم،به بعضي تکرار مي‌کنيم،به بعضي التماس مي‌کنيم،بعضي رادراين‌جاجمع مي‌کنيم وبه بعضي پيغام مي‌دهيم كه «آقا! کار فرهنگي بکنيد.»؛جواب کار فرهنگيِ باطل،کارفرهنگي
حق است».(مقام معظم رهبري ارديبهشت91)