کد خبر 586169
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۳:۳۹

در شرایطی که آمریکا براساس یک نقشه از پیش طراحی شده از زمان ورود آقای اوباما به کاخ سفید به دنبال گشودن باب مذاکره با ایران با اهداف شیطانی بود، در ایران از ضرورت مذاکره با آمریکا به عنوان «کدخدا» برای حل مشکلات اقتصادی و تأمین رفاه مردم سخن گفته شد.

به گزارش مشرق، روزنامه«جوان» در یادداشتی به قلم « یدالله جوانی»نوشت:

عبارت زیبا و حکیمانه «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود»، یک گزاره راهبردی و جهت‌دهنده برای امروز ملت و دولت ما در فضای «پسابرجام» است. تجربه «برجام» برای ملت ایران از جهت ترسیم مسیر حرکت آینده و چگونه نگریستن به دولت ایالات متحده امریکا، تجربه‌ای بسیار ارزشمند است.
البته این تجربه آسان به دست نیامده و ملت ایران هزینه‌ای سنگین بابت آن پرداخته است. برای دست یافتن به فهم و درک درستی از این تجربه و چگونگی بهره بردن و استفاده کردن از آن در فضای پسابرجام، نکاتی را باید مورد توجه قرار داد:

1- حضرت امام خمینی(ره)، نگاهی متفاوت از دیگر کشورها به امریکا داشتند و براساس همین نگاه متفاوت از امریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد نموده، همه ملت ایران و تمامی آزادیخواهان جهان را به هوشیار بودن در برابر این جرثومه فساد و منبع همه شرها علیه بشریت فرا خواند. این نگاه حضرت امام را جریان روشنفکری غربگرا برنتابید و برای برخی از یاران آن حضرت نیز قابل فهم و درک نبود. آقای هاشمی‌رفسنجانی خود می‌گوید در سال‌های پایانی عمر امام(ره)، برای ایشان نامه‌ای نوشتم و به صورت دست‌نویس دادم و در آن نامه پنج، شش مورد را مطرح کردم که یکی از آن موارد موضوع مذاکره و رابطه با امریکا بود. ایشان می‌گوید به امام گفتم مگر چه فرقی بین امریکا و دیگر کشورها وجود دارد؟ ما با دیگر کشورها مذاکره می‌کنیم و رابطه داریم بر همین مبنا می‌توانیم با امریکایی‌ها مذاکره و رابطه برقرار کنیم.

2- رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی که از همان آغاز زمامداری و برعهده گرفتن امر ولایت، با صراحت فرمودند راه ما راه امام خمینی است و ما این راه را با قوت ادامه خواهیم داد، در قبال دولت مستکبر امریکا، براساس همان نگاه و مواضع قاطع و انقلابی رهبر کبیر انقلاب اسلامی عمل کردند. در طول سال‌های پس از رحلت امام عظیم‌الشأن، بارها از سوی گروه‌ها و برخی از شخصیت‌های سیاسی موضوع مذاکره با امریکا مطرح شد، لکن مقام معظم رهبری بر مبنای یک شناخت عمیق از دولت امریکا به عنوان «حقیقتاً شیطان بزرگ»، با هر نوع مذاکره با امریکا و به خاطر هر موضوعی مخالفت کردند. با پدید آمدن موضوع هسته‌ای از سال 1382 به بعد و شروع مذاکرات ایران با غرب و سپس گروه کشورهای 1+5، برخی در داخل کشور با اشاره به نقش امریکا در معادلات بین‌المللی، خواهان مذاکره مستقیم بین ایران و امریکا شدند. لکن مقام معظم رهبری در این خصوص هم مخالف بودند. در چنین فضایی بود که معظم‌له فرمودند: «ملت ایران اهل مذاکره و گفت‌وگو است، اما نه با دولت امریکا.»
استدلال رهبر دوراندیش انقلاب اسلامی برای نپذیرفتن مذاکره با امریکا، به خصوصیات و ویژگی‌های دولت این کشور برمی‌گردد. «غیرقابل اعتماد بودن»، «دروغگو بودن»، «بدذات بودن»، «بدعهد بودن»، «عهدشکن و ناقض پیمان بودن» و «اهل فریب و خدعه بودن»، در کنار دیگر خصوصیات مانند ظالم و ستمگر بودن و زیاده‌خواهی دولت ایالات متحده، مجموعه‌ای از خصلت‌های ذاتی و رفتاری این دولت بود که هر نوع مذاکره و بستن پیمان با دولت این کشور را نفی می‌کرد. از نظر مقام معظم رهبری، امریکا «شیطان اکبر» و «طاغوت اعظم» است. معظم‌له تصریح دارند که امریکا همانند شیطان وعده می‌دهد، لکن به وعده‌هایش عمل نمی‌کند.

3- با آغاز رقابت‌های انتخاباتی برای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، متأسفانه موضوع مذاکره با امریکا به صورت مستقیم، به عنوان راه‌حلی برای حل مشکلات اقتصادی کشور مورد توجه برخی از گروه‌های سیاسی و یکی از کاندیداها قرار گرفت. در شرایطی که امریکا براساس یک نقشه از پیش طراحی شده از زمان ورود آقای اوباما به کاخ سفید به دنبال گشودن باب مذاکره با ایران با اهداف شیطانی بود، در ایران از ضرورت مذاکره با امریکا به عنوان «کدخدا» برای حل مشکلات اقتصادی و تأمین رفاه مردم سخن گفته شد. با پررنگ شدن این نگاه در دوران رقابت‌های انتخاباتی و شکل‌گیری این تصور که می‌توان با امریکا از طریق مذاکره مشکلات کشور را حل نمود، پس از استقرار دولت یازدهم، به این دولت در چارچوب منافع ملی و مصالح کشور و براساس سیاست «نرمش قهرمانانه» با رعایت یکسری خطوط قرمز، اجازه مذاکره داده شد.

4- مقام معظم رهبری در طول مذاکرات بر هوشیار بودن تیم مذاکره تأکیدات پی‌درپی داشته و ضمن اعلام حمایت از تیم مذاکره‌کننده، به صورت مستمر دغدغه‌های خویش را بیان می‌نمودند. تمام دغدغه‌های معظم‌له در این نکته خلاصه می‌شد که براساس هر نوع توافقی جمهوری اسلامی به تعهداتش عمل خواهد کرد، لکن طرف مقابل و خصوصاً امریکا به وعده‌هایش عمل نخواهد کرد و این برای کشور و ملت، خسارت خواهد بود.

5- با حاصل شدن توافق و رسیدن دو طرف به «برجام» در داخل کشور شیفتگان مذاکره و رابطه با امریکا، بسیار ذوق‌زده شدند و کسانی از آنان تصریح کردند که بالاخره «تابوی مذاکره با امریکا» شکسته شد و برجام می‌تواند الگوی خوبی برای حل و فصل دیگر اختلافات میان ایران و امریکا باشد. این افراد ذوق‌زده، حتی بازگشایی سفارت امریکا در تهران را هم ممکن دانسته، از برجام به عنوان یک نقطه عطف یاد کردند.

6- با توافق بر سر برجام، رهبر حکیم انقلاب اسلامی ضمن تأیید مشروط مصوبه شورای عالی امنیت ملی در خصوص پذیرش برجام از سوی دولت جمهوری اسلامی، مذاکره با امریکا را منحصر به هسته‌ای دانسته با مذاکره بر سر هر موضوع دیگری به شدت مخالفت کردند. معظم‌له با اشاره به نقشه امریکایی‌ها برای نفوذ در ایران از طریق مذاکرات هسته‌ای و تعمیم این مذاکرات به دیگر موضوعات، هدف امریکایی‌ها از مذاکرات را عقب راندن گام به گام جمهوری اسلامی از مواضع انقلابی و اصولی‌اش دانست.

7- با شروع اجرای برجام، جمهوری اسلامی طبق برجام به تمامی تعهداتش عمل کرد؛ لکن مشخص شد که طرف مقابل و مشخصاً امریکا به بهانه‌های مختلف از عمل کردن به تعهداتش طفره می‌رود. اوباما با صراحت شرط برداشتن تحریم‌ها را عمل کردن ایران به «روح برجام» اعلام می‌کند و می‌گوید که روح برجام یعنی تغییر رفتار ایران در تمامی زمینه‌ها!

8- حال با این «تجربه برجام» چگونه در داخل کشور، عده‌ای با ترسیم یک تصویر خیالی از دستاوردهای برجام و بزرگ و ارزشمند دانستن این دستاوردها که بعضاً آن را از آزادسازی خرمشهر هم بزرگ‌تر می‌دانند، به دنبال برجام‌های 2، 3، 4 و... هستند؟ ملت ایران نباید این تجربه دست آمده با هزینه سنگین را نادیده بگیرد.