به گزارش مشرق، متن یادداشت محمدکاظم انبارلویی با عنوان "پاسخ به دبه آمریکاییها"به شرح ذیل میباشد:
پس از توافق برجام، جان کری رئیس میز آمریکا در گفتگوهای هستهای از سوی جنگ طلبان سنا و کنگره احضار شد تا به سؤالات آنها پاسخ دهد.
پاسخهای جان کری به معترضین، خواندنی است. آن روزها نشست سنا و کنگره، مستقیم از رسانههای آمریکا و جهان پخش میشد و لذا آنها هیچ لاپوشانی در این مورد نداشتند.
پاسخهای کری در چند نکته کلیدی زیر خلاصه شده است:
1- شما اعتراض میکنید که در توافق، ما همه چیز به ایران دادیم. این در حالی بود که آنها همه چیز داشتند.
2- ما گزینهای جز مذاکره نداشتیم چون پنتاگون رسماً گفته بود اقدام نظامی سودی ندارد. ایرانیها ده بار میز مذاکره را ترک کردند، ما فقط توانستیم سه بار میز مذاکره را ترک کنیم.
3- تحریمها برنامه هستهای ایران را متوقف نکرد، آنها روز به روز پیشرفت میکردند.
4- تسلیم شدن ایران خیال خامی بیش نبود.
5- ایران قبل از مذاکرات به طور بالقوه توانایی تولید دوازده بمب اتمی را داشت.
6- اگر کنگره توافق را رد کند، منزوی میشویم چون شرکای بینالمللی حاضر به ادامه تحریمها نیستند.
7- چه بخواهیم و چه نخواهیم ایران به دانش هستهای دست یافته، آن را با بمباران و تحریم نمیتوانیم از بین ببریم.
رصد گفتگوهای داخلی آمریکایی ها چه در کنگره و سنا و چه در سطح وزارت خارجه و پنتاگون و چه در شورای روابط خارجی، فقط به استناد اطلاعات مشهود نشان می دهد که آمریکایی ها واقعاً با دست خالی پشت میز مذاکرات نشستند.
گزینه نظامی آنها یک بلوف بود، کارآمدی تحریم ها یک سراب و اتحاد 1+5 به دلیل اختلافات داخلی آنها دچار فروپاشی شده بود و بعد از بحران اوکراین دیگر قابل لاپوشانی نبود.
اما ما چرا تن به مذاکره دادیم؟ مهم ترین علت آن، این بود که واقعاً اراده ای در ایران برای ساخت سلاح های کشتار جمعی به دلیل ملاحظات انسانی و شرعی وجود نداشت و ما هزینه چیزی را می پرداختیم که به درآمد آن مثل کره شمالی اصلاً فکر نمی کردیم. مفروضات عقلی در دو طرف میز حکم می کرد به این بازی به نوعی خاتمه داده شود.
لذا اقدامات اعتمادساز برای طرف مقابل را پذیرفتیم و انتظار داشتیم لغو همه تحریم ها و اقدامات خصومت ورزانه در این وادی پایان یابد.
اما تجربه نشان داد هر کس به آمریکایی ها اعتماد کند، سیلی میخورد. برخی از طرف های ما یک مشت گرگ بودند که اصلاً ملاحظات انسانی را قبول نداشتند و چیزی به عنوان وفای به عهد در قاموس آنها نیست. آنها قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران را لغو، اما در قطعنامه 2231 تجمیع و تهدیدات آن قطعنامه ها را در این قطعنامه جدید تجمیع کردند.
لغو تحریم را لایه بندی کردند و هر لایه را در یک زرورق کاری حفظ کردند، به طوری که زیرساخت های تحریم حفظ شد. آنها لو دادند که اصل تنازع با انقلاب را دنبال می کردند و پرونده هسته ای فقط یک بهانه است.
حرف اصلی آنها این بود که ایران در مناقشات منطقه ای و جهانی در نقشه آمریکایی ها بازی کند.
دبه آمریکاییها را باید پیش بینی می کردیم. اکنون بدعهدی آنها را باید به مثابه یک تجربه، به تجربه نقض عهد آنها در قرارداد الجزایر اضافه کنیم و دیپلمات های ما با خدای بزرگ و ملت ایران پیمان ببندند و از یک سوراخ چند بار گزیده نشوند.
جناب آقای دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس اخیرا گفته است: «اگر آمریکایی ها در موضوع هسته ای تخطی کنند، ما برای فهماندن راه درست به آنها دست به کار می شویم.»
در تخطی آمریکاییها و دبه کردن آنها تردیدی نیست، باید دید مجلس چه وقت میخواهد دست به کار شود. مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند: «تهدیدهای آمریکا همچون قبل از توافق هسته ای است، نباید در برابر آنها ساکت ماند. برخورد دولت آمریکا با ملت ایران خصمانه است. چه کسی باید پاسخ آنها را بدهد؟»
اکنون امید ملت به مجلس است که باید دید نمایندگان، دست به کار شدن را از کجا می خواهند شروع کنند؟ به نظر می رسد مجلس باید یک گزارش رسمی از دولت در خصوص اجرای برجام به طور شفاف طلب کند تا میزان بدعهدی آمریکایی ها، دقیق معلوم شود.
نامه 29 مهرماه 94 رهبری به رئیس جمهور در مورد اجرای برجام باید سند راستی آزمایی آمریکایی ها قرار گیرد. برای اجرای برجام، مجلس 9 ملاحظه و شورای امنیت ملی 10 ملاحظه داشتند. نمایندگان محترم به دقت بررسی کنند که آیا ملاحظات رهبری، مجلس و شورای امنیت ملی رعایت شده است؟
این ملاحظات ابعاد فنی، مالی، سیاسی و دیپلماتیک دارد. جایی که باید این ملاحظات رصد نظارتی شود، مجلس است. مجلس باید هر چه زودتر به این مسئله ورود کند و پاسخگوی مطالبات باشد.
ملت منتظر پاسخ مجلس به دبه آمریکایی هاست. این پاسخ باید در افعال دیپلماتیک و حقوقی دولت نیز تجلی داشته باشد.
برای پاسخ کافی است به همان توانایی های ایران که جان کری در سنا و کنگره به آنها اشاره و به عجز آمریکایی ها در توافق اعتراف کرد، تکیه کنیم.
پس از توافق برجام، جان کری رئیس میز آمریکا در گفتگوهای هستهای از سوی جنگ طلبان سنا و کنگره احضار شد تا به سؤالات آنها پاسخ دهد.
پاسخهای جان کری به معترضین، خواندنی است. آن روزها نشست سنا و کنگره، مستقیم از رسانههای آمریکا و جهان پخش میشد و لذا آنها هیچ لاپوشانی در این مورد نداشتند.
پاسخهای کری در چند نکته کلیدی زیر خلاصه شده است:
1- شما اعتراض میکنید که در توافق، ما همه چیز به ایران دادیم. این در حالی بود که آنها همه چیز داشتند.
2- ما گزینهای جز مذاکره نداشتیم چون پنتاگون رسماً گفته بود اقدام نظامی سودی ندارد. ایرانیها ده بار میز مذاکره را ترک کردند، ما فقط توانستیم سه بار میز مذاکره را ترک کنیم.
3- تحریمها برنامه هستهای ایران را متوقف نکرد، آنها روز به روز پیشرفت میکردند.
4- تسلیم شدن ایران خیال خامی بیش نبود.
5- ایران قبل از مذاکرات به طور بالقوه توانایی تولید دوازده بمب اتمی را داشت.
6- اگر کنگره توافق را رد کند، منزوی میشویم چون شرکای بینالمللی حاضر به ادامه تحریمها نیستند.
7- چه بخواهیم و چه نخواهیم ایران به دانش هستهای دست یافته، آن را با بمباران و تحریم نمیتوانیم از بین ببریم.
رصد گفتگوهای داخلی آمریکایی ها چه در کنگره و سنا و چه در سطح وزارت خارجه و پنتاگون و چه در شورای روابط خارجی، فقط به استناد اطلاعات مشهود نشان می دهد که آمریکایی ها واقعاً با دست خالی پشت میز مذاکرات نشستند.
گزینه نظامی آنها یک بلوف بود، کارآمدی تحریم ها یک سراب و اتحاد 1+5 به دلیل اختلافات داخلی آنها دچار فروپاشی شده بود و بعد از بحران اوکراین دیگر قابل لاپوشانی نبود.
اما ما چرا تن به مذاکره دادیم؟ مهم ترین علت آن، این بود که واقعاً اراده ای در ایران برای ساخت سلاح های کشتار جمعی به دلیل ملاحظات انسانی و شرعی وجود نداشت و ما هزینه چیزی را می پرداختیم که به درآمد آن مثل کره شمالی اصلاً فکر نمی کردیم. مفروضات عقلی در دو طرف میز حکم می کرد به این بازی به نوعی خاتمه داده شود.
لذا اقدامات اعتمادساز برای طرف مقابل را پذیرفتیم و انتظار داشتیم لغو همه تحریم ها و اقدامات خصومت ورزانه در این وادی پایان یابد.
اما تجربه نشان داد هر کس به آمریکایی ها اعتماد کند، سیلی میخورد. برخی از طرف های ما یک مشت گرگ بودند که اصلاً ملاحظات انسانی را قبول نداشتند و چیزی به عنوان وفای به عهد در قاموس آنها نیست. آنها قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران را لغو، اما در قطعنامه 2231 تجمیع و تهدیدات آن قطعنامه ها را در این قطعنامه جدید تجمیع کردند.
لغو تحریم را لایه بندی کردند و هر لایه را در یک زرورق کاری حفظ کردند، به طوری که زیرساخت های تحریم حفظ شد. آنها لو دادند که اصل تنازع با انقلاب را دنبال می کردند و پرونده هسته ای فقط یک بهانه است.
حرف اصلی آنها این بود که ایران در مناقشات منطقه ای و جهانی در نقشه آمریکایی ها بازی کند.
دبه آمریکاییها را باید پیش بینی می کردیم. اکنون بدعهدی آنها را باید به مثابه یک تجربه، به تجربه نقض عهد آنها در قرارداد الجزایر اضافه کنیم و دیپلمات های ما با خدای بزرگ و ملت ایران پیمان ببندند و از یک سوراخ چند بار گزیده نشوند.
جناب آقای دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس اخیرا گفته است: «اگر آمریکایی ها در موضوع هسته ای تخطی کنند، ما برای فهماندن راه درست به آنها دست به کار می شویم.»
در تخطی آمریکاییها و دبه کردن آنها تردیدی نیست، باید دید مجلس چه وقت میخواهد دست به کار شود. مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند: «تهدیدهای آمریکا همچون قبل از توافق هسته ای است، نباید در برابر آنها ساکت ماند. برخورد دولت آمریکا با ملت ایران خصمانه است. چه کسی باید پاسخ آنها را بدهد؟»
اکنون امید ملت به مجلس است که باید دید نمایندگان، دست به کار شدن را از کجا می خواهند شروع کنند؟ به نظر می رسد مجلس باید یک گزارش رسمی از دولت در خصوص اجرای برجام به طور شفاف طلب کند تا میزان بدعهدی آمریکایی ها، دقیق معلوم شود.
نامه 29 مهرماه 94 رهبری به رئیس جمهور در مورد اجرای برجام باید سند راستی آزمایی آمریکایی ها قرار گیرد. برای اجرای برجام، مجلس 9 ملاحظه و شورای امنیت ملی 10 ملاحظه داشتند. نمایندگان محترم به دقت بررسی کنند که آیا ملاحظات رهبری، مجلس و شورای امنیت ملی رعایت شده است؟
این ملاحظات ابعاد فنی، مالی، سیاسی و دیپلماتیک دارد. جایی که باید این ملاحظات رصد نظارتی شود، مجلس است. مجلس باید هر چه زودتر به این مسئله ورود کند و پاسخگوی مطالبات باشد.
ملت منتظر پاسخ مجلس به دبه آمریکایی هاست. این پاسخ باید در افعال دیپلماتیک و حقوقی دولت نیز تجلی داشته باشد.
برای پاسخ کافی است به همان توانایی های ایران که جان کری در سنا و کنگره به آنها اشاره و به عجز آمریکایی ها در توافق اعتراف کرد، تکیه کنیم.