گروه سیاست مشرق - با رصد کانالهای تلگرامی که این روزها بازارشان داغ شده، میتوان بسیاری از اخبار را سریعتر و بدون پرده دریافت کرد. جذابیت و پرمخاطب بودن این اخبار ما را بر آن داشت تا به اخبار رسمی و غیررسمی منتشرشده در این کانالها بپردازیم.
******
سیدیاسر جبرائیلی در کانال تلگرامیاش مینویسد: دولت آقای روحانی تصور می کند اگر ایران به سازمان تجارت جهانی بپیوندد، دیگر به راحتی خواهیم توانست هر کالایی را به هر کشوری صادر کنیم. این است که لیبرال ها در گذشته و حال در تقلا بوده اند برای عضویت در WTO به این کشور و آن کشور باج سیاسی نیز بدهند. جالب اینکه آقای نعمت زاده و دوستانشان از هم اکنون دورخیز کرده اند و گام به گام در حال اجرای یکجانبه مقررات WTO به نفع کشورهای دیگر هستند تا تولیدکنندگان ما خود را برای چنان روزی آماده کنند!
این رویداد تاریخی-که صدها نمونه دیگرو اسفبارتر دارد- شاید آنها را که واقعا ساده لوحند و انگیزه دیگری ندارند، بیدار کند:
مکزیک و آمریکا هر دو عضو WTO هستند و قاعدتا باید بتوانند آزادانه کالا به کشور مقابل صادر کنند. اواخر دهه 1980 آمریکا متوجه می شود که صنعت شیلات این کشور به سبب ناتوانی در رقابت با ماهی های وارداتی از مکزیک دچار خسارت جدی شده است. طرحی با عنوان "حمایت از دلفین ها" در کنگره به تصویب می رسد که بر اساس آن، واردات هر نوع ماهی که در جریان صید آن، حیات دلفین ها به خطر افتاده باشد، تحریم می شود. شیلات مکزیک، مصداق این طرح شناسایی شده و واردات ماهی از آن تحریم می شود.
مکزیک پس از سال ها رفت و آمد و پیگیری شکایت درباره این حمایت گرایی آمریکا، موفق می شود واشنگتن را محکوم کند و به نفع خود رای بگیرد. مدتی بعد، طرح دیگری در کنگره آمریکا با عنوان "حمایت از لاک پشت های دریایی" تصویب و همان داستان تکرار می شود.
هانا آرنت درباره ایدئولوژی به معنی منفی کلمه می گوید ایدئولوژی یک منطق ساده دارد که هر چیز در هستی را بر اساس آن منطق تحلیل و تفسیر می کند و از دریچه آن به جهان می نگرد.
منطق ساده ای که دولت جناب حجت الاسلام روحانی را در باتلاق برجام فرو برد که آن وعده های سنگین را بدهد و امروز شاهد "تقریبا هیچ" باشد، این است که عرصه بین الملل، عرصه صلح و نوازش و محبت است که می توان با اندکی چانه و خنده و پیاده روی، رفع کدورت کرد و "برد-برد".
این نگاه ایدئولوژیک و این منطق ساده، کشور را به سمت جاده خاکی های خطرناک دیگری سوق می دهد که ملت ایران را در عرصه های رقابت بین المللی برای انباشت قدرت و ثروت، به بیراهه روانه خواهد کرد. پتک واقعیت باید بر فرق این ساده لوحی ها فرود بیاید. شاید نیازی به مثال هایی از جنس دلفین ها و لاک پشت ها نباشد. برجام خودمان، برای صد سال عبرت یک ملت کافی است.
مهدی محمدی در کانال تلگرامیاش مینویسد: رويه فعلي دولت امريكا در اجراي برجام قابل تداوم نيست. حتي فدريكا موگريني هم فهميده كه نارضايتي ايران از اجراي برجام "بحق" است. چنين روندي هدف راهبردي امريكا در ايران را كه "تغيير دائمي معادله قدرت به نفع جريان غربگرا"ست عميقا به خطر خواهد انداخت. حدس من اين است كه امريكايي ها عن قريب بايد تغيير فاز بدهند. برخي خبرها ميگويد توافقاتي شده كه تا انتهاي تابستان عددي حدود ٩ ميليارد دلار از دارايي هاي بلوكه ايران آزاد و وارد كشور شود. اين نقطه شروع همان تغيير فازي است كه هدف نهايي آن حفظ روحاني در قدرت است. ٩ ميليارد دلار كمتر از يك پنجم دارايي مسدود شده ايران است كه پس از برجام همچنان بلوكه مانده است. تبديل شدن "تعهد" به "صدقه" آن هم با هدف مهندسي فضاي سياسي- اجتماعي در ايران يكي از مهم ترين اتفاقاتي است كه در حال رخ دادن است و عمدا از چشم ملت پنهان نگه داشته مي شود.
داریوش سجادی در کانال تلگرامیاش نوشت: واریته جدید تلویزیون فارسی BBC از بشارت سندیابی مدلول بر مواضع حسنه و در خفای بنیان گذار جمهوری سلامی با دولتمردان کاخ سفید را می توان و باید کوششی قابل ترحم و در عین حال قابل فهم از غیظ و نفرت دولت بریتانیا و عقبه فارسی زبان ایشان در BBC از خمینی و انقلاب خمینی محسوب کرد.
غیظی عمیق که اینک و بدینوسیله در رسانه تحت امر وزارت خارجه انگلستان برون ریخت شده تا بدآنوسیله بکوشند با شکستن اسطوره «خمینی سازش ناپذیر» برای خود و غیظ عمیق خود از «خمینی» مرهم درمانی کنند.
امری که مسبوق به سابقه است و بالغ بر پنج سال پیش نیز ترشح چرکابه این غیظ عمیق را تلویزیون فارسی BBC در پروژه ای تحت عنوان «بزرگان ایران زمین» برون ریخت کرد و طی آن برنامه که قرار بود از میانه مشاهیر و نام آوران و شخصیت های تاریخی ایران شش نفر به عنوان اثرگذارترین شخصیت ایرانی توسط کارشناسان آن برنامه انتخاب شوند نهایتاً و برخلاف تصور نه ذیل شخصیت های نامزد شده و نه شش منتخب نهائی (مصدق، فردوسی، بوعلی ،کوروش، زرتشت و حافظ) هیچ اشاره ای به نام «خمینی» نشد!
امری که بوضوح نشان از غیظی عمیق و قابل فهم از «خمینی» نزد کارپردازان BBC داشت.
شخصاً و در همان تاریخ در تشریح این نفرت عمیق و قابل فهم رسانه دولت انگلستان از «خمینی ایران» خطاب به شامورتی بازان آن برنامه نوشتم:
وقتی کارشناسان BBC از میان مشاهیر ایران به آن «شش نفر» رسیده و به «خمینی» نرسیده! چنین امری مُبین اوج بغض و کینه و غیظ و غرض ایشان و ایضاً رسانه دولت بریتانیا نسبت به تاریخ ایران است […] برای نامزد بودن آیت الله خمینی به عنوان اثرگذارترین شخصیت سیاسی ـ مذهبی تاریخ ایران لزوماً نباید طرفدار یا دلباخته ایشان بود و تنها دُزی از شعور و انصاف کفایت می کند. هر اندازه هم که هیئت انتخاب کننده آن شش نفر از آیت الله خمینی متنفر هم باشند اما گریزی از این واقعیت نمی توانند داشته باشند که به شهادت دوست و دشمن «خمینی» یکی از اثرگذارترین شخصیت های تاریخ سیاسی ایران بوده و هست. آن هم نه شخصیت اثرگذار تاریخ معاصر ایران بلکه بدون تردید ایشان را می توان یکی از برجسته ترین شخصیت های تمامیت تاریخ ایران محسوب کرد به قسمی که برای یابش نقطه عطف در تاریخ سیاسی ایران می توان با قاطعیت به تاریخ «قبل از خمینی» و «بعد از خمینی» در ایران استناد کرد. مردی که با اتکای بر یک انقلاب مردمی و بدون لشکرکشی نظامی یا کودتا و قشون کشی طایفه ای و قبیلگی «نهاد سلطنت» در ایران آن هم با قدمتی 2500 ساله را منقرض کرد و برای نخستین بار نظام جمهوریت را در ایران تاسیس نمود.
این موارد را در کنار موارد متعدد دیگر از جمله سندسازی اخیر علیه «امام» را می توان در اعداد مصادیقی از غیظ عمیق دولت انگلستان و اصحاب فارسی زبان رسانه وزارت خارجه انگلستان از خمینی ایرانیان بشمار آورد.
علیایحال معرکه گردانی نوین بی بی سی را باید اولین شعبده بازی این شبه رسانه انگلیسی در دوران مدیریت جدید «پسا صبا» گذاشت! هر چند از حیث محتوا تفاوت قابل توجهی در مدیریت فعلی با دوران مدیریت «صادق صبا» در تولیدات BBC مشهود نیست. اما در مجموع گاف اخیر BBC خواسته یا ناخواسته به عنوان یک بی مبالاتی و اخلاق غیر رسانه ای در کاریر مدیریت جدید BBC فارسی (رُزیتا لطفی) ثبت شد.
من حیث المجموع غیظ درمانی BBC از طریق ملوث نشان دادن مرحوم امام به سازش کاری مخفیانه با آمریکا همان طور که انتظار می رفت مواجه با اعتراضات گسترده ای نزد ایرانیان شد.
اما نکته واجد اهمیت در معرکه گردانی نوین BBC آن است که «بجز یک نفر» از صدر تا ذیل پایوران و بلند مرتبگان نظام از رهبری تا روسای قوای سه گانه و نمایندگان مجلس و وزرای مربوطه و اصحاب سیاست بصورت منطقی و بموقع و قابل انتظار نسبت به شامورتی بازی اخیر BBC واکنش نشان داده و به اقتضا و اکتفا آن رسانه و آن ادعا را رسوا کردند اما در این میان یک نفر و برخلاف انتظار «مرد خاموش» این میدان بود!
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و فردی که سالها فخر قرابت و دُردانگی خود نزد امام را به زمین و زمان فروخته و خود را نزدیک ترین فرد به امام و دلبسته ترین فرد به ایشان معرفی کرده و می کند برخلاف انتظار (!) مشاهده شد نفیاً یا اثباتاً کمترین واکنش یا میلی نسبت به واریته و دواعی شاذ BBC علیه امام، از خود نشان نداد.
سکوتی که کاملا قابل فهم و قابل توقع است!
در واقع سندسازی BBC را به اعتبار آن که آقای هاشمی خیلی جلوتر از BBC ادعای آمریکا دوستی امام و تمایل امام به مذاکره و بهبود رابطه با آمریکا را بنقل از خود(!) خاطره سازی کرده بود(!) اینک و بنا بر چنین مشابهت و قرابتی بین سند BBC و دواعی هاشمی ، باید و می توان سکوت هاشمی را در همین چارچوب معنادار و موجه دانست.
به عبارت دیگر سکوت هاشمی نسبت به ادعای BBC را می توان در چارچوب امداد رسانی انگلستان به جناح پراگماتیسم های وطنی و «استوانه شاخص» ایشان در داخل نظام گذاشت تا از این طریق ضمن آب بستن به مواضع سازش ناپذیر «امام» موضع هاشمی و مقربین به مرام هاشمی رفسنجانی دال بر ضرورت بهبود مناسبات با آمریکا را با این مضمون شیطنت آمیز دوپینگ و تقویت کنند که: «امام هم که معلوم شد از ابتدا و در خفا اهل بخیه بودند»! و بالتبع مشخص شد که رویکرد هاشمی نیز برخلاف انقلابیون تنها رویکرد خیراندیشانه و هوشمندانه و واقع بینانه می باشد!
دوپینگی که حداقل اش آن است تا با شل کردن و تشکیک در مواضع آمریکا ستیزانه امام و شکستن اسطوره سازش ناپذیری خمینی، هاشمی و سربازان ملتزم الرکاب هاشمی را از فرصت و موقعیت بهتری برای تثبیت مواضع سازشکارانه خود با آمریکا برخوردار کنند.. .
مهندس عزت الله ضرغامی در کانال تلگرامیاش نوشت: رمضان، ماه خدا به ما روی آورده است. اگر توفیق روزه داری شامل حالمان شد، آن هم در این گرمای فوق العاده و طولانی بودن روزها، بهترین دلیل بر "بودن ما" و شایستگی برای عمل به فریضه الهی است.
با همراهان عزیزی که به دلائل شرعی نمی توانند روزه بگیرند، همدردی می کنیم!
چرا که سختی و مشقت غبطه خوردن به روزه داران، سخت تر از روزه داری است.
تلاوت قرآن و تدبر در ایات الهی از بهترین کارهای این ماه عزیز است.
از اقدامات ارزشمند حضرت آیت الله مکارم شیرازی، تدوین ترجمه و تفسیر کوتاه و کاربردی قرآن است که تحت عنوان "قرآن حکیم" چاپ و منتشر شده است.
استفاده از این نسخه قرآنی برای من بسیار مفید بوده است. التماس دعا
پی نوشت:
این شب ها "مفاتیح الجنان" مرحوم شیخ عباس قمی هم خیلی به کار می آید .
این کتاب استثنائی در واقع تالیف نیست، بلکه جمع آوری دعا های مهم از سایر منابع اسلامی است.
نویسنده می گوید،تمام اعمال و ادعیه ای که در این کتاب آورده ام ،حداقل یک بار خودم انجام داده ام .
نتیجه آن اخلاص،می شود این کتاب ارزنده که در هر خانه ای در کنار قرآن مجید ،کتاب الهی قرار می گیرد.
رالی سقوط!
مازیار بیژنی در کانال تلگرامیاش کاریکاتوری را درباره سوریه منتشر کرده که در ادامه مشاهده میکنید:
دیده نشدهها در بیانات رهبر انقلاب
محمدسعید احدیان در کانال تلگرامیاش نوشت: انعکاس برش هایی مهم یا جذاب از بیانات رهبری مورد توجه رسانه ای قرار نگرفته است:
رهبر معظم انقلاب در توضیح بخشی از دعای ابوحمزه فرمودند: آنوقتی که تو از من سؤال میکنی، من جوابی ندارم به تو بدهم -تفحّص میکنند از اعمال انسان؛ انسان باید بتواند جواب بدهد دیگر ....بعد [وقتی] هر یک از اینها را جواب میدهند، آدم دستش خالی میشود از استدلال.....بنده این را خودم تجربه کردهام، این تجربهی بنده است، حالا نمیخواستم [بگویم]؛ دیگر حالا الان به ذهنم آمد، به زبانم آمد، عرض میکنم.
در سال ۶۰ که آن حادثهی کذایی برای بنده اتّفاق افتاد در مسجد ابوذر، خب بیهوش شدم. بعد من را بلند کرده بودند و در حینی که من را از داخل مسجد میبردند به طرف ماشین، دو بار سه بار به هوش آمدم و دوباره از هوش رفتم تا بعد بالاخره یکسره بیهوش شدم. در این دو سه باری که به هوش آمدم، یک بار احساس کردم که این لحظهی آخر است، یعنی کاملاً احساس کردم که لحظهی مرگ است. ناگهان همهی زندگیِ گذشته در مقابل چشمم مجسّم شد. با خودم فکر کردم که خب، حالا چه دارم برای عرضه کردن؟ هرچه فکر کردم، دیدم همهاش قابل مناقشه است. خب مبارزه کردیم، زندان رفتیم، کتک خوردیم، درس دادیم، زحمت کشیدیم -این چیزهایی است که آدم به ذهنش میآید دیگر- در آن لحظه دیدم همهی اینها را میشود با من مناقشه کنند؛ [بگویند] در فلان قضیّه ممکن است یک نیّت غیر الهی مخلوط این نیّت شما شده؛ هیچّی؛ از بین رفت! ناگهان احساس کردم که بین زمین و آسمان معلّقم، مثل آدمی که اصلاً به هیچجا دستش بند نیست. گفتم پروردگارا! وضع من اینجوری است، میبینی دیگر، من ظاهراً هیچچیز ندارم؛ آنطور که حساب میکنم میبینم هیچچیز دستم نیست، یکجوری مگر خودت رحم کنی. این حالت برای انسان پیش میآید. سعی کنیم از این موقعیّتها استفاده کنیم.(بیانات رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس دهم 1395/03/16)
کانال «درس و عبرت» خاطرة جالبی از مقام معظم رهبری درباره استهلال منتشر کرده که در ادامه مشاهده میکنید:
«استهلال چیز مهمی است. اول ماه، برای انسان چگونه ثابت میشود؟ در این خصوص، چند راه ذکر کردهاند: یکی رؤیت است. البته به شرط اینکه جای ماه را بدانید و وارد باشید؛ یک مقدار آشنایی لازم دارد.
یکی از علمای تهران - که خداوند رحمتش کند - میگفت: روی پشت بام مدرسهی بزرگ آخوند در نجف، روز آخر ماه رمضان طلبهها استهلال میکردند. مرد مسنی هم نشسته بود و بساط افطارش را پهن کرده بود؛ ولی او استهلال نمیکرد. طلبههای جوان یک طرف ایستاده بودند و به گوشهیی نگاه میکردند؛ بعد هم ماه را دیدند و به همدیگر نشان دادند.
وقتی که خواستند از پشت بام پایین بروند، از کنار آن مرد مسن عبور کردند. یکی گفت که - مثلاً - آشیخ محمّد! تو نیامدی استهلال بکنی؟ گفت: شما ماه را دیدید؟ گفتند: بله. گفت: کجا بود؟ گفتند: آنجا. پیرمرد سری تکان داد و گفت: حالا آن طرف را نگاه کنید. وقتی که طلبهها نگاه کردند، دیدند که ماه آنجاست!
جالب است که همه نیم ساعت خودشان را سرگرم کرده بودند، چیزی هم دیده بودند، به همدیگر هم نشان داده بودند و باورشان هم آمده بود که ماهِ خیلی بلند و خوب و روشن و بیغباری را دیدهاند!»
مهدی محمدی در کانال تلگرامیاش دربارة ملاقات حسین فریدون و تاجزاده نوشت: دیدارهای این روزها با مصطفی تاج زاده کاملا طبیعی است. او می خواهد "قهرمان حبس کشیده" اصلاح طلبان باشد آن هم در زمانی که از جوش و خروش اصلاح طلبی چیزی باقی نمانده است؛ و همسرش هم، برای تدارک این کار، به اندازه کافی انگیزه دارد. دیدار با تاج زاده به عنوان یک "فرد"، نه تنها ایرادی ندارد بلکه شاید پسندیده هم باشد. اما وقتی تاج زاده بدل به یک "نماد" می شود، -که شده است- دیدار با او، از جانب برادر آقای رییس جمهور مملو از معانی مختلف است. آیا آقای روحانی می خواهد به ما یادآوری کند با امثال تاج زاده نسبتی دارد که همچنان برقرار است؟ آن نسبت چیست؟ و نسبت آن، با نسبتی که تاج زاده میان خود و اصول انقلاب اسلامی برقرار کرده، چگونه است؟ اگر آقای روحانی به این سوال ها پاسخ ندهد، باید به دیگران حق بدهد که خود بگردند و پاسخ آن را پیدا کنند. و بر اساس آن پاسخ، قضاوت کنند و تصمیم بگیرند.