این شهید بزرگوار از اهالی شهر نیشابور بود. شهری که سال گذشته بیشترین شهید فاجعه منا داشت. 51 نفر از اهالی این شهر و حومه آن در منا آسمانی شدند. در ادامه گفتوگوی ما را با سرهنگ حسین آبادی از همرزمان، دوستان و همشهریان این شهید مدافع حرم که سال گذشته همراه با هم در صحرای منا به درجه جانبازی نائل شدند را میخوانید:
من و سیدعلی همشهری بودیم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشکیل سپاه پاسداران در نیشابور دوستی و همکاری ما شکل گرفت. پیش از آنکه جنگ شروع بشود سیدعلی به کردستان رفت و با سردار شهید محمود کاوه همراه شد. پس از چند ماه من نیز به جمع آنان پیوستم و تا شهادت سردار کاوه فرمانده لشکر ویژه شهدا در عملیات کربلای 2 در شهریور سال 1365 در کردستان بودیم و سپس برای چند عملیات به جنوب آمدیم. سیدعلی در دوران دفاع مقدس 3 بار مجروح شد و در آن دوران ابتکارات بسیاری داشت.
در رابطه با ویژگیهای اخلاقی این شهید بزرگوار باید بگویم که وی فردی ولایتمدار بود و در انجام امور مذهبی اهتمام بسیاری داشت و نسبت به حلال و حرامها بسیار دقت نظر داشت. سیدعلی نسبت به بیت المال دغدغهمند و آرزوی شهادت داشت. از شهادت او خوشحالم چرا که سیدعلی و امثال سیدعلی نباید در بستر از دنیا بروند و از شهادت او ناراحتم چرا که بهترین دوستم را از دست دادم.
سال گذشته همراه با هم و جمعی دیگر از دوستان عازم حج شدیم. این اولین سفر حج واجب بنده بود. برادرم نیز با ما بود. اما اتفاقات تلخ آن روز، شیرینی سفر حج را بر کام ما بسیار تلخ کرد و مردم نیشابور یک پارچه عزادار شدند. اتفاقات سال گذشته یک طرح برنامهریزی شده از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا بود که توسط دولت سعودی انجام شد تا جمعی از مسلمانان در سرزمین منا کشته شوند.
ساعت 8 صبح من، برادرم و سیدعلی منصوری در صحرای منا وارد خیابان اصلی شدیم اما به یکباره مامورین جلوی ما را گرفتند و گفتند وارد خیابان اصلی شوید! گفتیم خیابان اصلی همین است اما آنان گفتند وارد آن یکی خیابان شوید. خیابانی که عرض کوتاهتری داشت و هیچ امکانات رفاهی حتی قطره آبی نداشت. ما، دیگر نیشابوریها و جمع بسیاری از زائران به آن خیابان فرستاده شدیم.
جلو خیابان بسته شده بود. دو طرف را نیز بستند. ازدحام بیشتر شد و هر لحظه فضا بر ما تنگتر میشد به ناگاه مردم مانند موجهای خروشان دریا بر روی هم افتادند و از تنگی نفس ما نیز از هوش رفتیم. سیدعلی دو روز بعد و در بیمارستان به هوش آمد در حالی که بسیاری از همشهریانمان آسمانی شدند. از عربستان که به ایران بازگشتیم، سیدعلی که همیشه آرزوی شهادت داشت، میگفت ناراحتم که چرا در آن صحرای منا که فرصتی برای شهادت بود، به یاران شهیدم نپیوستم.
در حسرت وصال یار بود که فرمانده تیپ عملیاتی 21 امام رضا(ع) از سوریه با وی تماس گرفت و گفت از پیشکسوتان جهاد میتوانند برای فعالیت مستشاری به آنجا بروند و او داوطلبانه عازم سوریه شد و شب جمعه به من خبر دادند که سیدعلی پس از سالها آرزوی شهادت در راه دفاع از حرم آسمانی شد.
او در کنار فعالیتهای رزمی و آموزش نظامی به امر فعالیتهای مذهبی و آموزشهای دینی بسیار تاکید داشت و وی مربی قرآن در یگان 21 امام رضا(ع) بود. علاوه بر این ایشان در هیات امام جعفر صادق(ع) شهرستان نیشابور به کارهای تبلیغی مشغول بود و صندوقی را نیز برای کمک به نیازمندان تاسیس کرده بودند. همچنین در کانون روایتگران دفاع مقدس عضویت داشت و در سفرهای راهیان نور و محافل انس با شهدا برای مردم و جوانان از شهدا میگفت. روحش شاد و یادش گرامی.