به گزارش مشرق، مهاجران افغانی و پاکستانی برای اینکه خود را به مقصد موردنظرشان برسانند، خاک ایران را بهترین و امنترین مسیر میدانند. با وجود این، سختیها و خطراتی در این سفر پرماجرا در کمین آنهاست.
این مهاجران بهسختی خود را از مرز شرقی ایران عبور میدهند و بعد از طی مسافتی حدودا هزار کیلومتری به شکل سواره و پیاده از مسیرهای ناهموار و خطرناک به تهران میرسند و سپس کولهبار سفرشان را دوباره از تهران به شهرهای شمال غربی کشور میبندند. در این گزارش تلاش شده است رد عبور آنها را از تهران به سمت شهرهای غربی ایران و از آنجا تا آنکارا یا استانبول دنبال کنیم.
مسافرکشهای شهری که قاچاق انسان میکنند
تنها سرنخی که برای پیداکردن قاچاقچیان انسان در تهران به دست ما رسیده بود، شمارهپلاک خودرو برخی شهرستانهای غربی کشور بود که تعدادی از شهروندان درباره آنها گفته بودند کارشان جابهجایی مهاجران غیرقانونی از تهران به ترکیه است.
پیداکردن آنها برخلاف آنچه گمان میرفت آسانتر بود؛ گشتی در اطراف میدان آزادی تهران و در محل توقف تاکسیهای آن محدوده، شما را به خودروهای شخصی پرتعدادی با شمارهپلاکهایی غیرتهرانی میرساند.
دو نمره انتهایی پلاک این خودروها حکایت از آن دارد که بیشترشان از اهالی استانهای شمال غربی کشور هستند. برای گرفتن اطلاعات بیشتر در این رابطه، از یکی از افسران راهنمایی و رانندگی مشغولبهکار در محدوده میدان آزادی که در حال هدایت خودروها در ابتدای خیابان محمدعلی جناح بود، کمک گرفتم تا بدانم این کدهای شمارهپلاک متعلق به کدام شهرهاست.
او هم تأیید کرد و گفت: «این شمارهها بیشتر متعلق به شهرهای استان آذربایجان غربی هستند».کار روزانه و غالب بیشتر این خودروهای شخصی، مسافرکشی در مسیرهای مشخصی در تهران است، کاری که با اعتراض و مخالفت تاکسیهای خطی و فعال این مسیرها هم مواجه شده است. سراغگرفتن از تاکسیداران پایانه ضلع شمال شرقی میدان آزادی هم میتوانست در این زمینه راهگشا باشد.
در پاسخ به این سؤال که: «تاکسیهای شخصی که کد شمارهپلاک شهرستان دارند و مشغول مسافرکشی هستند، بر بازار شما تأثیر نمیگذارند»، «محمد» یکی از تاکسیداران میگوید: «از دست مسافربرهای شخصی خسته شدهایم؛ این افراد هم نظم رانندگی در شهر را برهم میزنند بهطوریکه هرجا دلشان بخواهند توقف میکنند و هم اینکه مسافران ما را جابهجا میکنند».
یکی دیگر از رانندگان تاکسی میگوید: «بیشتر مسافربرهای شخصی شهرستانی هستند، به دلیل بیکاری در شهرشان راهی تهران میشوند و مشغول جابهجایی مسافر میشوند و چون محل اقامت در تهران ندارند، شبها را در خودروهای خودشان میگذرانند و همین موضوع مشکلات زیادی را به وجود آورده است»درحالیکه رانندگان دیگری جمع شدند، یکی از آنها میگوید: «تعدادی از این مسافرکشهای شخصی، به غیر از مسافرکشی در تهران، افغانستانی و پاکستانیهایی که به شکل غیرقانونی وارد تهران شدهاند را نیز به مرزهای شرقی میبرند تا آنها را از مرز ترکیه راهی اروپا کنند».از او نشانی این افراد را پرسیدم و در پاسخ میگوید: «پاتوقشان در محله طرشت است.
آنها خودروهایشان را در بلواری که در ضلع جنوبی میدان سما در محله طرشت است، پارک میکنند. بخشی از این افراد شب تا صبح در این محله میخوابند تا مسافر قاچاق به تورشان بخورد و بعضی دیگر نیز روزها در سطح شهر مسافرکشی میکنند و شبها برای استراحت در این محیط حضور دارند».
شاهدان ماجرا
رفتن به محله طرشت و پرسوجو از اهالی آنجا گفتههای راننده تاکسی قبلی را تأیید میکند. ابتدای خروجی محله طرشت در بلوار جناح، یک تعویض روغنی وجود دارد، صاحب این تعویض روغنی هم ماجرا را تأیید میکند و محل استراحت و توقف این خودروها را با دست نشان میدهد و درباره آنها میگوید: «این افراد به دلیل قرارگرفتن محله طرشت در همجواری میدان آزادی، بهعنوان بزرگترین میدان پایتخت که به ١١ استان غربی کشور از بزرگراه تهران_کرج متصل میشود، در این محله بساطشان را برپا کردهاند».
کمی آنسوتر، ساختمان سرای محله طرشت قرار دارد و در نزدیکی محل تجمع این خودروهاست، نام مدیر این سرای محله «جلال شاملو» است و او نیز با تأیید صحبتهای کاسب محله طرشت میگوید: «با چشمان خودم دیدهام که قاچاقچیان انسان در هر خودرو بین هفت تا ١١ نفر را در این محله سوار میکنند».
او میگوید: «حضور قاچاقچیان انسان در این محله که در دل تهران است، نزدیک به یک سال است که آغاز شده، بهطوریکه در گذشته در همین محله کانکس کلانتری ستارخان مستقر بود و شاهد حضور این خودروها در این محله نبودهایم، اما از زمانی که مسئولان کلانتری این کانکس را جابهجا کردهاند، خودروهای پلاک شهرستانهای غربی کشور بسیار زیاد در این محله توقف میکنند».
مدیر سرای محله طرشت علت حضور این افراد در این محله را اینطور عنوان میکند: «نزدیکبودن این محله به میدان آزادی و پایانه اتوبوسرانی بینشهری آزادی، خلوتبودن این محله و نبود پاسگاه نیروی انتظامی علت حضور خودروهای شخصی با پلاک شهرستان است».
شاملو میافزاید: «این موضوع را بارها با کلانتری ستارخان در میان گذاشتهایم و هرازگاهی مأموران این کلانتری به این محله گشتی میزنند، اما به شکل مداوم این اقدام صورت نمیگیرد».
میدان آزادی تا استانبول ٢ میلیون
محل اصلی توقف و استراحت خودروهایی که همه از نام و نشان آنها خبر دارند، در محله طرشت و جنوب میدان سما است. بلوار خلوت است و تنها هرازگاهی یک خودرو از آن عبور میکند، تعدادی خودرو شامل پراید و پژو بهردیف کنار هم پارک شدهاند و پلاک همه هم حکایت از آن دارد که متعلق به تهران نیستند، چند راننده داخل خودروهایشان خواب هستند و کمی آنطرفتر چند راننده دیگر دور هم جمع شده و مشغول صحبت هستند.
یکی از این رانندگان در حال تمیزکردن خودرویش است، بازکردن سر صحبت با او نتیجهبخش است. میپرسم خط تاکسیهای آزادی- استانبول همینجاست.
سرش را به علامت تأیید تکان میدهد و ادامه میدهم میخواهم چند نفر را بفرستم استانبول؛ کسی را میشناسید که بتواند کمکم کند، این را هم تأیید میکند و بیآنکه سؤال زیادی بپرسد، شماره یکی از دوستانش به اسم آقای «چ» را میدهد و میگوید او کارش همین است. تماس با شمارهتلفنی که گیر آمده و دادن نشانیای که شماره را چه کسی داده است، برای قرارگذاشتن مجابش میکند.
قرارمان میشود در یکی از محلههای غربی تهران نزدیک دهکده المپیک و دلیل قرار هم این است که من میخواهم سه افغانستانی را راهی استانبول کنم تا از آنجا به اروپا بروند.
بعد از شنیدن این توضیحات، شروع به صحبت میکند و میگوید: «هزینه بردن هر نفر دو میلیون تومان است که ما در ایران از طریق رابط هزینه را دریافت میکنیم؛ به این شکل که یک میلیون آن را نقد و مابقی آن را زمانی که مسافر را به استانبول رساندیم از رابطشان دریافت میکنیم.
برای ما فرقی نمیکند رابطی که این مهاجران را در اختیار ما میگذارد، ایرانی، افغانی یا ترکیهای باشد؛ تنها هزینه جابهجایی این افراد را از رابطها دریافت میکنیم و کاری به مهاجران نداریم.
شاید رابطها بخواهند از مهاجر سه تا چهار میلیون تومان دریافت کنند، اما هزینهای که برای ما تمام میشود دو میلیون تومان است که دراینباره افراد میتوانند به خود ما نیز به شکل انفرادی مراجعه کنند. هستند افرادی که به شکل خانوادگی تصمیم به سفر به استانبول میگیرند و به ما مراجعه میکنند، اما خوبی مراجعه به رابطها این است که آنها در استانبول نیز افرادی را دارند که آنها را به شکل پنهانی به یونان و دیگر کشورهای اروپایی برسانند».
آقای «چ» ادامه میدهد: «شما مسافرانتان را میتوانید در انتهای بزرگراه همت یا آزادراه تهران_کرج یا میدان آزادی در اختیار ما بگذارید و سه تا چهار روز بعد آنها را در استانبول تحویل بگیرید، درحالحاضر بیشتر مهاجرانی که ما انتقال میدهیم،
افغانی و پاکستانی هستند و رابطهای ما نیز افغانی هستند».از او میپرسم شأن و کرامت این مهاجران در طول سفر حفظ میشود؟ پاسخ میدهد: «در این سفر همه این افراد با خودرو پژو، سمند و زانتیا به لب مرز انتقال داده میشوند.
رفتن از تهران تا لب مرز ١٢ساعت زمان میبرد و در طول مسیر تهران تا مرز ایست بازرسی وجود ندارد. اگر بازارمان داغ باشد، مجبور هستیم ١١ مهاجر را در یک دستگاه خودرو جای دهیم، اما اگر بازار معمولی باشد، هر سرویس را با یک یا دو نفر نیز انجام میدهیم.
سعی میکنیم به دلیل خلوتبودن مسیر، شبها حرکت کنیم. همچنین تمامی مخارج خوراک آنها در این مدت با ماست و تنها یک شب در یکی از روستاهای مرز داخل کشور، سکونت داده میشوند و از طریق گمرک مرزی ایران و ترکیه انتقال داده میشود.
فقط به شما بگویم که خیالتان راحت باشد، مهاجرانتان را از کوه، دشت و بیابان انتقال نمیدهیم؛ به شکل رسمی مسافران را از مرز عبور میدهیم؛ هزینه انتقال از گمرک نیز برعهده ماست».
او همچنین درباره اینکه سرنوشت این مهاجران در آن سوی مرز ایران در خاک ترکیه به چه شکل خواهد بود؟ میگوید: «افرادی که در خاک ترکیه با ما همکاری میکنند تا مهاجران را از لب مرز تا استانبول برسانند، از اقوام ما هستند که در خاک ترکیه زندگی میکنند و این کار شغل ما محسوب میشود و نگرانی در این رابطه نداشته باشید، چراکه روزانه نزدیک به ٢٠ تا٣٠ نفر تنها از میدان آزادی راهی سفر به ترکیه میشوند و بخشی دیگر نیز از مسیر شهرهای دیگر به مرز منتقل میشوند».
این مهاجران بهسختی خود را از مرز شرقی ایران عبور میدهند و بعد از طی مسافتی حدودا هزار کیلومتری به شکل سواره و پیاده از مسیرهای ناهموار و خطرناک به تهران میرسند و سپس کولهبار سفرشان را دوباره از تهران به شهرهای شمال غربی کشور میبندند. در این گزارش تلاش شده است رد عبور آنها را از تهران به سمت شهرهای غربی ایران و از آنجا تا آنکارا یا استانبول دنبال کنیم.
مسافرکشهای شهری که قاچاق انسان میکنند
تنها سرنخی که برای پیداکردن قاچاقچیان انسان در تهران به دست ما رسیده بود، شمارهپلاک خودرو برخی شهرستانهای غربی کشور بود که تعدادی از شهروندان درباره آنها گفته بودند کارشان جابهجایی مهاجران غیرقانونی از تهران به ترکیه است.
پیداکردن آنها برخلاف آنچه گمان میرفت آسانتر بود؛ گشتی در اطراف میدان آزادی تهران و در محل توقف تاکسیهای آن محدوده، شما را به خودروهای شخصی پرتعدادی با شمارهپلاکهایی غیرتهرانی میرساند.
دو نمره انتهایی پلاک این خودروها حکایت از آن دارد که بیشترشان از اهالی استانهای شمال غربی کشور هستند. برای گرفتن اطلاعات بیشتر در این رابطه، از یکی از افسران راهنمایی و رانندگی مشغولبهکار در محدوده میدان آزادی که در حال هدایت خودروها در ابتدای خیابان محمدعلی جناح بود، کمک گرفتم تا بدانم این کدهای شمارهپلاک متعلق به کدام شهرهاست.
او هم تأیید کرد و گفت: «این شمارهها بیشتر متعلق به شهرهای استان آذربایجان غربی هستند».کار روزانه و غالب بیشتر این خودروهای شخصی، مسافرکشی در مسیرهای مشخصی در تهران است، کاری که با اعتراض و مخالفت تاکسیهای خطی و فعال این مسیرها هم مواجه شده است. سراغگرفتن از تاکسیداران پایانه ضلع شمال شرقی میدان آزادی هم میتوانست در این زمینه راهگشا باشد.
در پاسخ به این سؤال که: «تاکسیهای شخصی که کد شمارهپلاک شهرستان دارند و مشغول مسافرکشی هستند، بر بازار شما تأثیر نمیگذارند»، «محمد» یکی از تاکسیداران میگوید: «از دست مسافربرهای شخصی خسته شدهایم؛ این افراد هم نظم رانندگی در شهر را برهم میزنند بهطوریکه هرجا دلشان بخواهند توقف میکنند و هم اینکه مسافران ما را جابهجا میکنند».
یکی دیگر از رانندگان تاکسی میگوید: «بیشتر مسافربرهای شخصی شهرستانی هستند، به دلیل بیکاری در شهرشان راهی تهران میشوند و مشغول جابهجایی مسافر میشوند و چون محل اقامت در تهران ندارند، شبها را در خودروهای خودشان میگذرانند و همین موضوع مشکلات زیادی را به وجود آورده است»درحالیکه رانندگان دیگری جمع شدند، یکی از آنها میگوید: «تعدادی از این مسافرکشهای شخصی، به غیر از مسافرکشی در تهران، افغانستانی و پاکستانیهایی که به شکل غیرقانونی وارد تهران شدهاند را نیز به مرزهای شرقی میبرند تا آنها را از مرز ترکیه راهی اروپا کنند».از او نشانی این افراد را پرسیدم و در پاسخ میگوید: «پاتوقشان در محله طرشت است.
آنها خودروهایشان را در بلواری که در ضلع جنوبی میدان سما در محله طرشت است، پارک میکنند. بخشی از این افراد شب تا صبح در این محله میخوابند تا مسافر قاچاق به تورشان بخورد و بعضی دیگر نیز روزها در سطح شهر مسافرکشی میکنند و شبها برای استراحت در این محیط حضور دارند».
شاهدان ماجرا
رفتن به محله طرشت و پرسوجو از اهالی آنجا گفتههای راننده تاکسی قبلی را تأیید میکند. ابتدای خروجی محله طرشت در بلوار جناح، یک تعویض روغنی وجود دارد، صاحب این تعویض روغنی هم ماجرا را تأیید میکند و محل استراحت و توقف این خودروها را با دست نشان میدهد و درباره آنها میگوید: «این افراد به دلیل قرارگرفتن محله طرشت در همجواری میدان آزادی، بهعنوان بزرگترین میدان پایتخت که به ١١ استان غربی کشور از بزرگراه تهران_کرج متصل میشود، در این محله بساطشان را برپا کردهاند».
کمی آنسوتر، ساختمان سرای محله طرشت قرار دارد و در نزدیکی محل تجمع این خودروهاست، نام مدیر این سرای محله «جلال شاملو» است و او نیز با تأیید صحبتهای کاسب محله طرشت میگوید: «با چشمان خودم دیدهام که قاچاقچیان انسان در هر خودرو بین هفت تا ١١ نفر را در این محله سوار میکنند».
او میگوید: «حضور قاچاقچیان انسان در این محله که در دل تهران است، نزدیک به یک سال است که آغاز شده، بهطوریکه در گذشته در همین محله کانکس کلانتری ستارخان مستقر بود و شاهد حضور این خودروها در این محله نبودهایم، اما از زمانی که مسئولان کلانتری این کانکس را جابهجا کردهاند، خودروهای پلاک شهرستانهای غربی کشور بسیار زیاد در این محله توقف میکنند».
مدیر سرای محله طرشت علت حضور این افراد در این محله را اینطور عنوان میکند: «نزدیکبودن این محله به میدان آزادی و پایانه اتوبوسرانی بینشهری آزادی، خلوتبودن این محله و نبود پاسگاه نیروی انتظامی علت حضور خودروهای شخصی با پلاک شهرستان است».
شاملو میافزاید: «این موضوع را بارها با کلانتری ستارخان در میان گذاشتهایم و هرازگاهی مأموران این کلانتری به این محله گشتی میزنند، اما به شکل مداوم این اقدام صورت نمیگیرد».
میدان آزادی تا استانبول ٢ میلیون
محل اصلی توقف و استراحت خودروهایی که همه از نام و نشان آنها خبر دارند، در محله طرشت و جنوب میدان سما است. بلوار خلوت است و تنها هرازگاهی یک خودرو از آن عبور میکند، تعدادی خودرو شامل پراید و پژو بهردیف کنار هم پارک شدهاند و پلاک همه هم حکایت از آن دارد که متعلق به تهران نیستند، چند راننده داخل خودروهایشان خواب هستند و کمی آنطرفتر چند راننده دیگر دور هم جمع شده و مشغول صحبت هستند.
یکی از این رانندگان در حال تمیزکردن خودرویش است، بازکردن سر صحبت با او نتیجهبخش است. میپرسم خط تاکسیهای آزادی- استانبول همینجاست.
سرش را به علامت تأیید تکان میدهد و ادامه میدهم میخواهم چند نفر را بفرستم استانبول؛ کسی را میشناسید که بتواند کمکم کند، این را هم تأیید میکند و بیآنکه سؤال زیادی بپرسد، شماره یکی از دوستانش به اسم آقای «چ» را میدهد و میگوید او کارش همین است. تماس با شمارهتلفنی که گیر آمده و دادن نشانیای که شماره را چه کسی داده است، برای قرارگذاشتن مجابش میکند.
قرارمان میشود در یکی از محلههای غربی تهران نزدیک دهکده المپیک و دلیل قرار هم این است که من میخواهم سه افغانستانی را راهی استانبول کنم تا از آنجا به اروپا بروند.
بعد از شنیدن این توضیحات، شروع به صحبت میکند و میگوید: «هزینه بردن هر نفر دو میلیون تومان است که ما در ایران از طریق رابط هزینه را دریافت میکنیم؛ به این شکل که یک میلیون آن را نقد و مابقی آن را زمانی که مسافر را به استانبول رساندیم از رابطشان دریافت میکنیم.
برای ما فرقی نمیکند رابطی که این مهاجران را در اختیار ما میگذارد، ایرانی، افغانی یا ترکیهای باشد؛ تنها هزینه جابهجایی این افراد را از رابطها دریافت میکنیم و کاری به مهاجران نداریم.
شاید رابطها بخواهند از مهاجر سه تا چهار میلیون تومان دریافت کنند، اما هزینهای که برای ما تمام میشود دو میلیون تومان است که دراینباره افراد میتوانند به خود ما نیز به شکل انفرادی مراجعه کنند. هستند افرادی که به شکل خانوادگی تصمیم به سفر به استانبول میگیرند و به ما مراجعه میکنند، اما خوبی مراجعه به رابطها این است که آنها در استانبول نیز افرادی را دارند که آنها را به شکل پنهانی به یونان و دیگر کشورهای اروپایی برسانند».
آقای «چ» ادامه میدهد: «شما مسافرانتان را میتوانید در انتهای بزرگراه همت یا آزادراه تهران_کرج یا میدان آزادی در اختیار ما بگذارید و سه تا چهار روز بعد آنها را در استانبول تحویل بگیرید، درحالحاضر بیشتر مهاجرانی که ما انتقال میدهیم،
افغانی و پاکستانی هستند و رابطهای ما نیز افغانی هستند».از او میپرسم شأن و کرامت این مهاجران در طول سفر حفظ میشود؟ پاسخ میدهد: «در این سفر همه این افراد با خودرو پژو، سمند و زانتیا به لب مرز انتقال داده میشوند.
رفتن از تهران تا لب مرز ١٢ساعت زمان میبرد و در طول مسیر تهران تا مرز ایست بازرسی وجود ندارد. اگر بازارمان داغ باشد، مجبور هستیم ١١ مهاجر را در یک دستگاه خودرو جای دهیم، اما اگر بازار معمولی باشد، هر سرویس را با یک یا دو نفر نیز انجام میدهیم.
سعی میکنیم به دلیل خلوتبودن مسیر، شبها حرکت کنیم. همچنین تمامی مخارج خوراک آنها در این مدت با ماست و تنها یک شب در یکی از روستاهای مرز داخل کشور، سکونت داده میشوند و از طریق گمرک مرزی ایران و ترکیه انتقال داده میشود.
فقط به شما بگویم که خیالتان راحت باشد، مهاجرانتان را از کوه، دشت و بیابان انتقال نمیدهیم؛ به شکل رسمی مسافران را از مرز عبور میدهیم؛ هزینه انتقال از گمرک نیز برعهده ماست».
او همچنین درباره اینکه سرنوشت این مهاجران در آن سوی مرز ایران در خاک ترکیه به چه شکل خواهد بود؟ میگوید: «افرادی که در خاک ترکیه با ما همکاری میکنند تا مهاجران را از لب مرز تا استانبول برسانند، از اقوام ما هستند که در خاک ترکیه زندگی میکنند و این کار شغل ما محسوب میشود و نگرانی در این رابطه نداشته باشید، چراکه روزانه نزدیک به ٢٠ تا٣٠ نفر تنها از میدان آزادی راهی سفر به ترکیه میشوند و بخشی دیگر نیز از مسیر شهرهای دیگر به مرز منتقل میشوند».