کد خبر 592101
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۷

نباید از نقش واسطه‌ها و دلال‌ها غافل شد. ازآن‌جاکه خرید و فروش نوزادان می‌تواند درآمدهایی برای واسطه‌ها داشته باشد، آن‌ها به این کار دامن می‌زنند. بعضی از واسطه‌ها علاوه بر پولی که برای خانواده بچه می‌گیرند، هزینه عملکرد خود را که معمولاً هم مبلغ قابل توجهی می‌شود، دریافت می‌کنند.

به گزارش مشرق، مدتی است که از زبان مسئولان گزارش‌هایی از خرید و فروش نوزادان و کودکان می‌شنویم، مسأله‌ای که همیشه وجود داشته، اما روند رو به افزایش آن در سال‌های اخیر سبب بروز نگرانی‌هایی جدی شده است.

در گزارش‌هایی که مسئولان ارایه می‌دهند غالباً رد پای زنان آسیب‌دیده، کارتن‌خواب و معتاد را می‌بینیم که به دلیل شرایط نامساعد زندگی، نوزادان خود را حتی قبل از این‌که قدم به این دنیا بگذارند، پیش‌فروش می‌کنند و این نوزادان معصوم که نقشی در سرنوشت خود ندارند معمولاً اسیر باندهای تکدی‌گری و قاچاق کودکان و... می‌شوند، اما این تنها یک بعد از معضل فرزندفروشی است و بخش مهمی از این معضل، به خرید نوزاد توسط زوج‌های نابارور برمی‌گردد.

 ازآن‌جایی‌که ناباروری زوج‌ها در سال‌های اخیر روند صعودی داشته و در حال حاضر در کشور ما از هر پنج زوج یک زوج نابارور هستند، خرید و فروش نوزادان و کودکان نیز رونق بیشتری پیدا کرده و این روزها خبرهای بیشتری در جامعه و کمابیش در رسانه‌ها در این‌باره می‌شنویم.
 
سالانه حدود هزار کودک به بهزیستی منتقل می‌شوند

در ایران سازمان بهزیستی متولی امور مربوط به فرزندخواندگی و سرپرستی فرزند است. هم‌اکنون 600 مرکز نگهداری از فرزندان بهزیستی در سراسر کشور وجود دارد که کودکان را از بدو تولد تا 18 سالگی پذیرش می‌کند و سالانه حدود هزار کودک به این مراکز منتقل می‌شوند.

بنابراین، در نگاه اول طبیعی به نظر می‌رسد که زوج‌های ناباروری که امیدی به بهبود خود ندارند و تقریباً مطمئن هستند که صدای بچه خودشان را در خانه نخواهند شنید به بهزیستی مراجعه کنند و سرپرستی کودکی را برعهده بگیرند، اما همیشه این اتفاق نمی‌افتد و بسیاری از زوج‌ها که روزبه‌روز هم تعدادشان بیشتر می‌شود، ترجیح می‌دهند از روش‌های غیرقانونی کودکی را برای سرپرستی انتخاب کنند.
 
بسیاری از کودکان تحت سرپرستی بهزیستی لزوماً کودکان خیابانی نیستند که والدین آن‌ها مشخص نباشد. حدود 80 درصد از این کودکان بدسرپرست هستند. برای نمونه، خانواده آن‌ها دچار اعتیاد یا اختلال روانی یا مجرم هستند و نمی‌توانند از فرزندان خود نگه‌داری کنند.

 همچنین، کودکانی که والدین خود را در تصادف از دست داده‌اند و در حال حاضر سرپرست مشخصی ندارند، به مراکز بهزیستی انتقال داده می‌شوند. ازاین‌رو، نمی‌توان بچه‌هایی که پدر و مادر دارند را به راحتی به خانواده‌ها واگذار کرد؛ مگر در شرایط خاصی که بهزیستی مطمئن باشد آن پدر و مادر به دلیل حبس‌های طولانی‌مدت و... به سراغ بچه نخواهند آمد.
 
به ازای هر یک بچه 7 خانواده در لیست انتظار هستند

به گفته حبیب‌الله مسعودی‌فرید؛ معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی به ازای هر یک بچه‌ای که قابل واگذاری است، 7 خانواده در لیست انتظار قرار دارند که به راحتی نمی‌توان بچه‌ها را به خانواده‌ها واگذار کرد و در این مسیر باید تأییدات ویژه‌ای صورت گیرد. از سوی دیگر، فرآیند اجرایی سرپرستی مستلزم هماهنگی‌های بین بخشی سازمان بهزیستی، اداره سرپرستی قوه قضاییه، نیروی انتظامی، مراکز درمان ناباروری، سازمان نظام پزشکی قانونی و... است که همه این مسایل موجب می‌شوند فرآیند فرزندپذیری برای متقاضیان زمان‌بر شود.
 
نسرین 33 ساله است و 12 سال از ازدواج او می‌گذرد، اما از سال 87 که تصمیم به مادر شدن گرفته، متوجه شده که خودش و همسرش بچه‌دار نمی‌شوند. نسرین و همسرش انواع و اقسام درمان‌های پزشکی را انجام داده‌اند، اما نتیجه‌ای نگرفته‌اند و از این‌که صاحب فرزندی از گوشت و پوست خودشان شوند، ناامید شده‌اند.

آن‌ها حتی بعد از درمان‌های بی‌نتیجه هم نمی‌خواستند سراغ بهزیستی بروند و سرپرستی بچه‌ای را بپذیرند، اما در نهایت با تشویق یکی از دوستانشان که‌ خودش فرزند و حتی نوه دارد، اما برای انجام کار خیر تصمیم گرفته سرپرستی یک بچه را بپذیرد، متقاعد می‌شوند که از طریق بهزیستی اقدام کنند.
 
شرایط بهزیستی برای زوج‌های نابارور راحت‌تر شده است

نسرین در این‌باره می‌گوید: ما شنیده بودیم که شرایط بهزیستی برای واگذاری بچه خیلی سخت است و اصلاً نمی‌خواستیم وارد این پروسه شویم. آن‌طور که به ما گفته بودند اول کار باید هزینه هنگفتی پرداخت و حتی ملکی به نام بچه می‌کردیم، اما ما ملکی نداشتیم که به نام خودمان باشد تا بتوانیم آن را به نام بچه کنیم. تا این‌که یکی از دوستان به ما گفت شرایط بهزیستی تغییر کرده و این شرایط به‌ویژه برای زوج‌های نابارور راحت‌تر شده است.

ما هم به بهزیستی مراجعه کردیم و آن‌ها گفتند لازم نیست چیزی به نام بچه بکنیم و صرفاً قرارداد محضری نوشته می‌شود و در پرونده ثبت می‌شود که بعد از فوت پدر و مادر، یک‌سوم اموال آن‌ها به بچه برسد. چون فرزندخوانده از نظر شرعی و قانونی ارث نمی‌برد و این کار کمک به آینده بچه است.
 
خواهان سرپرستی دختر در ایران بسیار زیاد است

او اضافه می‌کند: ما دی ماه سال گذشته در بهزیستی پرونده تشکیل دادیم و شرایطی را که در نظر داشتیم مطرح کردیم. بعضی از بچه‌هایی که در بهزیستی هستند مشخص نیست که به‌صورت شرعی به‌ دنیا آمده‌اند یا نه، اما برای خانواده ما مهم است که بچه‌ای که به سرپرستی قبول می‌کنیم حلال‌زاده باشد.

از طرف دیگر، بسیاری از بچه‌های بهزیستی پدر و مادر دارند، اما بدسرپرست هستند و آن‌ها را تحویل خانواده‌های متقاضی نمی‌دهند. همچنین، با توجه به این‌که محرم‌کردن دختربچه به خانواده خیلی راحت‌تر از پسربچه است، خواهان سرپرستی دختر در ایران بسیار زیاد است و به همین دلیل تعداد دخترها کم می‌شود و خانواده‌ها باید در نوبت طولانی قرار بگیرند تا یک دختر نصیب آن‌ها بشود. مجموع این شرایط آوردن بچه از بهزیستی را خیلی سخت می‌کند؛ به‌طوری‌که به ما گفتند در بهترین شرایط حداقل بین 20 تا 22 ماه باید در نوبت باشیم تا به ما یک دختر بدهند.
 
سرپرست باید یک‌سوم اموالش را به شکل محضری به نام کودک بزند

محمد نفریه؛ مدیر کل امور کودکان و نوجوانان بهزیستی کشور در مورد شرایطی که باید خانواده‌های متقاضی سرپرستی فرزند داشته باشند به خبرنگار مهرخانه می‌گوید: تقید به انجام واجبات و ترک محرمات، عدم محکومیت جزایی مؤثر با رعایت موارد مقرر در قانون مجازات اسلامی، تمکن مالی، عدم حجر، سلامت جسمی و روانی لازم و توانایی عملی برای نگه‌داری و تربیت کودکان و نوجوانان تحت سرپرستی، نداشتن اعتیاد به مواد مخدر، مواد روان‌گردان و الکل، صلاحیت اخلاقی، عدم ابتلا به بیماری‌های واگیر یا صعب‌العلاج، اعتقاد به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شرایطی است که درخواست‌کنندگان سرپرستی باید داشته باشند.
 
او ادامه می‌دهد: البته، تمکن مالی به معنای ثروتمندبودن فرد نیست، بلکه برخورداری از شرایط مناسب و مساعد برای زندگی کودک مهم است. به فردی که در محل فرهنگی نامناسب زندگی می‌کند، خانه‌ای نمور دارد یا نمی‌تواند مسایل زندگی خود را پوشش دهد، فرزندی تعلق نمی‌گیرد. فردی که درآمد متوسط و خانه‌ای نسبتاً خوب دارد، باسواد است، بافرهنگ است و شرایط اجتماعی خوبی دارد، می‌تواند فرزندخوانده داشته باشد. فرد باید یک‌سوم اموال را به شکل محضری به نام کودک بزند یا درصورتی‌که بهزیستی بپذیرد، خود را بیمه عمر به نفع کودک کند.
 
امیدهای نسرین و همسرش وقتی دیدند باید حداقل دو سال دیگر صبر کنند تا شاید بهزیستی نوزاد دختری به آن‌ها بدهد، کمرنگ شده بود تا این‌که یک خانم دکتر به او پیشنهاد تازه‌ای می‌دهد. این خانم دکتر به نسرین می‌گوید زنانی پیش او می‌آیند که می‌خواهند بچه‌شان را سقط کنند و او به آن‌ها پیشنهاد می‌دهد در ازای پولی که دریافت می‌کنند، بچه خود را به خانواده‌هایی که بچه‌دار نمی‌شوند واگذار کنند. مثلاً خانواده‌ای در روستا زندگی می‌کنند که 5 فرزند دارند و هیچ درآمدی ندارند. آن‌ها خیلی هم استقبال می‌کنند که فرزند ششم خود را که در راه است بفروشند.
 
چهارقلوهایی که به فروش رفتند

نسرین و همسرش تصمیم می‌گیرند این راه را هم امتحان کنند. او در این‌باره می‌گوید: من شنیده‌ام که نرخ فروش بچه از 7 تا 80 میلیون تومان متغیر است و خانواده‌ها وقتی بچه به دنیا می‌آید یا بعد از تحویل گرفتن بچه، این مبلغ را به‌صورت یک‌جا یا قسطی پرداخت می‌کنند.

وقتی تصمیم به این کار گرفتم، از طرف کسانی که از مسأله اطلاع داشتند از طریق تلگرام پیام‌های زیادی برای من ارسال شد مبنی بر این‌که خانمی از بارداری اولش چهارقلو به دنیا آورده و بچه‌های او در بارداری دوم باز هم چهارقلو شده‌اند و این خانواده به‌خاطر فقر مالی می‌خواهند چهارقلوهای تازه به‌دنیا آمده را بفروشند.

من این مسأله را خیلی پیگیری کردم و حتی وکیلی داشتم که از طریق او با دلالی که این کار را پیگیری می‌کرد، مرتبط شده بودم و خیلی وسواس به خرج دادم که بدانم شرایط بچه و پدر و مادر او چیست و می‌خواستم همه چیز را درباره خانواده‌اش بدانم، اما شاید به دلیل همین حساسیت‌های من بود که اواسط کار گفتند چهارقلوها فروش رفته‌اند.

آن‌ها اول به ما گفتند پولی نمی‌خواهند و علت فروش بچه‌ها ناتوانی خانواده در بزرگ‌کردن آن‌هاست، اما بعد گفتند سه میلیون و وقتی قضیه جدی‌تر شد گفتند 10 میلیون برای بچه می‌خواهند. در نهایت هم که گفتند بچه فروش رفته است. من بعداً فهمیدم که یکی از این چهارقلوها را دوست یکی از دوستان من گرفته، اما بعد از چند ماه که بچه بزرگ‌تر شده متوجه شده‌اند که این خانواده از تبعه‌های افغانستان بودند و الان از چهره بچه کاملاً مشخص است که ایرانی نیست.
 
او اضافه می‌کند: یک‌بار هم خانواده یک دختر یک ساله را به ما معرفی کردند که من حتی رفتم و بچه را هم دیدم. پدر و مادر این بچه با هم ازدواج موقت کرده و بعد از هم جدا شده بودند و مادر می‌خواست ازدواج کند.

پدر هم به نام بچه شناسنامه گرفته بود، اما بچه را نمی‌خواست و گفته بود به محض این‌که بچه را به یک خانواده بدهیم، شناسنامه فعلی او را باطل می‌کنم. آن‌ها می‌خواستند بچه را به یک خانواده بدهند تا خودشان راحت شوند.

 من هم با در نظر گرفتن همه شرایط احساس کردم این بچه به درد ما می‌خورد، اما همسرم که به استخاره معتقد است استخاره گرفت و بد آمد. ما هم این کار را نکردیم. تقریباً چهار ماه بعد فهمیدم خانواده‌ای این بچه را گرفته‌اند، اما ازدواج مادر بچه به هم خورده و دوباره سراغ فرزندش آمده است. الان هم شرایط روحی خانواده‌ای که چند ماه از بچه سرپرستی کرده بودند، بسیار بد است.
 
اخاذی پدر بچه از سرپرست او

سارا زن دیگری است که او هم بچه‌دار نمی‌شود و تمام تلاش‌هایش برای پیچیدن صدای خنده‌های یک نوزاد در خانه‌ بی‌ثمر مانده است. او هنوز موفق نشده بچه‌ای را به فرزندی قبول کند و گاهی وسوسه شده که سراغ خرید بچه برود، اما با تحقیقاتی که انجام داده هنوز شک دارد که این کار را انجام دهد یا نه.

 سارا در تحقیقاتش با تجربه‌های دیگران آشنا شده و به ما می‌گوید: خریدن بچه خیلی وقت‌ها ریسک است؛ چون گاهی در این بین اخاذی هم اتفاق می‌افتد.

مثلاً یکی از دوستان ما بچه‌ای را گرفتند و به هیچ‌کس هم نگفتند آن بچه برای خودشان نیست. آن‌ها به شهرستان رفتند و از آن‌جا به خانواده‌هایشان اعلام کردند که خانم باردار است و بچه را از خانواده تحویل گرفتند و تا یک‌سالگی او در شهرستان ماندند و گفتند بچه در آن‌جا به دنیا آمده است.

پدر بچه آن موقع زندان بود و مادرش که در شرایط بدی زندگی می‌کرد، تصمیم به فروش او گرفته بود. وقتی پدر بچه آزاد شد این خانواده را پیدا کرد و آن‌ها را تهدید می‌کرد که حقیقت را به بچه می‌گوید. آن‌ها هم از ترسشان مدام به او باج می‌دادند.
 
او اضافه می‌کند: گاهی هم خانمی که ازدواج شرعی نداشته یا شوهرش او را رها کرده یا شرایط مالی خیلی سختی دارد، در یکی از بیمارستان‌های دولتی زایمان و سپس از بیمارستان فرار می‌کند. در این شرایط بیمارستان باید ظرف 24 ساعت بچه را تحویل بهزیستی دهد، اما در این فاصله 24 ساعته ممکن است پرستار در ازای رشوه‌ای بچه را به یک خانواده نابارور بدهد.
 
نقش واسطه‌ها در خرید و فروش کودکان

در این بین نباید از نقش واسطه‌ها و دلال‌ها غافل شد. ازآن‌جاکه خرید و فروش نوزادان می‌تواند درآمدهایی برای واسطه‌ها داشته باشد، آن‌ها به این کار دامن می‌زنند. بعضی از واسطه‌ها علاوه بر پولی که برای خانواده بچه می‌گیرند، هزینه عملکرد خود را که معمولاً هم مبلغ قابل توجهی می‌شود دریافت می‌کنند. البته به گفته نسرین بعضی از واسطه‌ها هم هستند که پولی دریافت نمی‌کنند و صرفاً برای شادکردن دل خانواده‌ها و انجام یک کار خیر به این کار غیرقانونی رو می‌آورند.
 
مهناز یکی از زنانی است که واسطه خرید و فروش بچه است. او در مشهد زندگی می‌کند و بچه‌هایی که در این شهر به دنیا می‌آیند و خانواده‌ آن‌ها وضعیت مناسبی ندارند را به خانواده‌هایی می‌رساند که در حسرت بچه هستند.

با مهناز که تماس می‌گیرم خودم را زنی معرفی می‌کنم که 10 سال است تلاش‌هایش برای بچه‌دارشدن به در بسته خورده است.

 به او می‌گویم شوهرم هم وضع مالی بسیار مناسبی دارد و مشکلی از این جهت نداریم. مهناز در ابتدا مرا تشویق می‌کند که از طریق بهزیستی اقدام کنم؛ چون شرایط بهزیستی در سال‌های اخیر ساده‌تر شده است، اما به او می‌گویم نمی‌خواهم جایی ثبت شود که بچه‌ای که به سرپرستی قبول می‌کنم بچه خودم نیست. او هم متقاعد می‌شود که توضیحات بیشتری در مورد شرایط کارش بدهد.
 
فروش بچه‌ای که به دنیا نیامده است

مهناز ادعا می‌کند که چند نفر قبل از من در صف قرار دارند، اما او فعلاً بچه‌ای برای فروش ندارد. او نام مرا می‌نویسد تا وقتی بچه‌ای پیدا کرد به من زنگ بزند. مهناز می‌گوید: بهزیستی بچه دارد، اما بچه‌ای که ما می‌خواهیم به شما بدهیم هنوز به دنیا نیامده است. خانم‌هایی هستند که شرایط مالی آن‌ها اصلاً خوب نیست یا این‌که زن در عقد موقت مرد بوده و حالا که زن باردار شده، مرد او را رها کرده است و زن نمی‌داند باید چه‌کار کند.

ما بچه‌های این زنان را به شما و امثال شما می‌دهیم. این خانم وقتی می‌خواهد زایمان کند شناسنامه شما و شوهرتان را با خودش به بیمارستان می‌برد و اسم بچه در شناسنامه شما ثبت می‌شود.
 
وقتی از او درباره میزان اعتمادی که می‌توان به پدر و مادر این بچه‌ها داشت می‌پرسم، جواب می‌دهد: من خودم خیلی مقید هستم و تحقیقات مفصلی انجام می‌دهم. حتی باید زن و مردی که می‌خواهند بچه را بگیرند ببینم تا مطمئن شوم بچه در خانواده‌ای تربیت می‌شود که با ایمان و متدین هستند و وضع مالی خوبی هم دارند.
 
بچه‌هایی که 30 میلیون تومان به فروش می‌رسند

براساس قیمتی که مهناز به ما می‌دهد برای خرید یک نوزاد که هنوز به دنیا نیامده باید 30 میلیون تومان بپردازیم، اما او خیلی دوست ندارد در تماس اول حرفی راجع به پول دلالی خود بزند و در مقابل اصرارهای من برای دانستن حدود مبلغی که دریافت می‌کند، می‌گوید: حالا برای پول من با هم کنار می‌آییم، مسأله خاصی نیست، بستگی به خودتان دارد. ما خودمان کمک به محرومان داریم و معمولاً به خانواده بچه یکی دو میلیون کمتر می‌دهیم تا برای محرومان دیگر هزینه کنیم. حتی خانواده‌ای بودند که بعد از این‌که بچه را تحویل گرفتند و رفتند 10 میلیون به حساب من ریختند تا برای محرومان خرج کنم.
 
مهناز اطلاعات بیشتری به من نمی‌دهد و صحبت‌های بعدی را موکول به وقتی می‌کند که نام خانوادگی معرف را به او بگویم تا به قول خودش بعداً دچار مشکل نشود، اما به من اطمینان می‌دهد که این خانواده‌ها پولشان را می‌گیرند و می‌روند و هرگز سراغ فرزندشان نمی‌آیند.
 
دلالی نوزادان در بیمارستان‌های دولتی

ستاره پرستار یکی از بیمارستان‌های تهران هم درباره نقش دلال‌ها و واسطه‌ها در خرید و فروش نوزاد می‌گوید: دلال‌ها و واسطه‌ها بعد از شناسایی نوزادانی که ناخواسته یا نامشروع به دنیا می‌آید، آن‌ها را خرید و فروش می‌کنند.

 این اتفاق هم بیشتر در بیمارستان‌های دولتی می‌افتد؛ چون مخارج این بیمارستان‌ها نسبت به بیمارستان‌های خصوصی بسیار کمتر است. در بعضی از بیمارستان‌های دولتی دلال‌ها با پرداخت مخارج بیمارستان به زنان باردار، به‌عنوان پیش قسط، نوزادان را پیش‌خرید کرده و آن‌ها را به قیمت‌های بالا به زوج‌های نابارور می‌فروشند.
 
مجازات خرید و فروش کودک در قوانین ایران

همه این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که خرید و فروش کودک در جامعه ما جرم است و پیگرد قانونی دارد. در کشور ما برای پیشگیری از خرید و فروش کودکان قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مشتمل بر ۹ ماده در جلسه علنی دوشنبه مورخ بیست و پنجم آذر ماه‌ ۱۳۸۱ مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۱/۱۰/۸۱ به ‌تأیید شورای نگهبان رسید.

در ماده ۳ این قانون آمده است:‌ هرگونه خرید، فروش، بهره‌کشی و به‌کارگیری کودکان به منظور ارتکاب‌ اعمال خلاف از قبیل قاچاق، ممنوع و مرتکب حسب مورد علاوه بر جبران خسارات وارده‌ به ۶ ماه تا یک سال زندان و یا به جزای نقدی از ۱۰ میلیون ریال تا ۲۰ میلیون ریال محکوم خواهد شد.
 
اداره کل حقوقی قوه قضاییه در نظر مشورتی درباره این‌که اگر پدر ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻁﻔﻠﯽ ﺑﺎ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻭﺟﻪ ﻧﻘﺪ طفل ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮی ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺯ او ﻧﮕﻬ‌ﺪﺍﺭی کند (ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻁﻔﻞ) آﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ، ﺩﺍﺭﺍی ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ است ﯾﺎ ﺧﻴﺮ؟ اعلام کرده است: ﻗﺎﻧﻮن‌گذﺍﺭ ﺩﺭ ﻣﺎﺩﻩ ٣ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺼﻮﺏ ۱۳۸۱، ﻫﺮﻧﻮﻉ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻭ ﺑﻬره‌کشی ﻭ به‌کاﺭﮔﻴﺮی ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻼﻑ... ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍی ﻭﺻﻒ ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

 ﺑﺪﯾﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﻓﺮﺯﻧﺪﺧﻮﺍﻧﺪﮔﯽ باید ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﺎﺭ شود ﻭ ﻟﺬﺍ ﺩﺭ ﻓﺮﺽ ﻣﻄﺮﻭﺣﻪ ﮐﻪ ﻧﺎﻅﺮ ﺑﺮ ﻓﺮﻭﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮی است، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﻓﻮﻕﺍﻟﺬﮐﺮ، ﺟﺮﻡ ﻣﺤﺴﻮﺏ می‌‌شود ﻭ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﻭ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻁﻔﻞ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻭ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

منبع: مهرخانه