1- حکایت رابطه گرم حضرت آیتالله خامنهای با دانشجویان حکایت دیروز و امروز نیست، مسجد کرامت مشهد و جلسات تفسیر قرآنی که تبدیل به نبض تپنده تحولات سیاسی انقلاب در خراسان بزرگ شد، آغاز ارتباط موثر آیتالله خامنهای با دانشجویان بود، همگرایی نسبی دیدگاههای آیتالله خامنهای و شهید بهشتی با مرحوم دکتر شریعتی که ساواک نام شاخه دانشجویی خمینی را به وی داده بود و در تقابل با طیف دیگری از روحانیون که تا مرز صدور حکم ارتداد شریعتی هم پیش میرفتند، زمینه ارتباط موثر و جدی ایشان با جریان دانشجویی پس از انقلاب و مشخصا دفتر تحکیم وحدت را فراهم آورد. آیتالله خامنهای یکی از ارکان جدی بحثهای ایدئولوژیک جلسات تشکیل دفتر تحکیم وحدت هستند. یکی از فعالان دانشجویی و اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت میگوید در جلسات آغازین تشکیل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان با حضور برخی بزرگان بحث میکردیم که آیا از مجموعه دیدگاههای امام خمینی میتوان به یک منظومه فکری رسید؟ ابوالحسن بنیصدر صریحا میگفت خیر و معتقد بود اگر هر کدام از دیدگاههای برجسته امام را به صورت نقطهای در نظر بگیریم هیچ خط مستقیمی وجود ندارد که آنها را به هم وصل کند اما آیتالله خامنهای اعتقاد داشت مجموعه نظرات و دیدگاههای پر تکرار امام خط روشنی است و یک منظومه فکری منسجمی را در اختیار ما قرار میدهد. انس و الفت 40 ساله رهبری با فضای دانشگاه و دانشجو، پس از خرداد ۶۸ و انتخاب ایشان به عنوان رهبر انقلاب در جلسات منظم سالانه رمضانی با دانشجویان، مستحکمتر شد. مختصات خاص این جلسه پرنشاط آن را به دیداری منحصر به فرد هم برای دانشجویان و هم برای رهبری بدل کرده است.
2- جریان دانشجویی به عنوان مجموعهای از نیروهای پرتوان، آرمانگرا و هزینهپذیر همواره مورد طمع گروهها و جریانهای سیاسی مختلف بوده است. دولتهای کارگزاران، اصلاحات، مهرورز و باتدبیر(!) بهرغم تمام اختلافات نظری و عملی در تلاش برای سوءاستفاده از جریان دانشجویی و دولتیسازی تشکلهای دانشجویی، کاملا همگرا عمل کردهاند.
امری که در دورههای مختلف و بسته به توان دولت مزبور با کامیابی و ناکامیهایی همراه بوده است. البته این مدلی است که با خط مشی اعلامی و اعمالی نظام و انقلاب، امام و رهبری فاصله معناداری دارد. به جرأت میتوان گفت اگر نگاه خاص رهبری و جلساتی از جنس دیدار رمضانی ایشان با دانشجویان نبود، این روند شتاب بیشتری داشت و پروسه سوءاستفاده از دانشگاه و دانشجو در هر دورهای نتایج ناگواری به بار میآورد.
اما در این سالها جریان اصیل دانشجویی بهرغم همه فراز و نشیبها، با عبور از ایستارهای محافظهکارانه راست و حرکات رادیکال و سطحی نوچپگرایان امروز در مسیر تثبیت حقانیت انقلابی به جنگ هر قرائت غیرانقلابی از انقلاب رفته است. چه این قرائت ناشی از فهم توسعه وابستگی محور ضدعدالتخواهانه نیاورانیهای راست مدرن باشد چه قرائت چپهای نادم و لیبرالهای مؤتلف با آن و ظهور و بروز این تولی و تبری مجالی میطلبد که خالی از تملق باشد و سرشار از حس آزادیخواهی و مملو از آرمانگرایی. و برای این کار چه جایی بهتر از حسینیه امام خمینی؟
3- جریان دانشجویی اصیل به عنوان جریانی بریده از قدرت و ثروت باید دیدهبان جامعه دینی و انقلابی و چشم نگران جامعه برای اثبات کارآمدی نظام جمهوری اسلامی و حفظ ماهیت آن باشد. شأنی که جز با پرسشگری و نگاه نقادانه داشتن نسبت به پدیدهها محقق نمیشود. تجربه نشان داده است دیدار رهبری با دانشجویان یکی از مهمترین محملها برای طرح دغدغهها و انتقادات جدی نسبت به مسؤولان کشور است. جدیترین نقدها و مهمترین سوالات درباره عملکرد دستگاههای مختلف از قوای سهگانه گرفته تا مجموعههای منتسب به رهبری تا نهادهای نظامی و اقتصادی و… که در خارج از حسینیه امام خمینی(ره) جریانهای چپ و راست حرفهای برسر لابی یا به اصطلاح سیاسیون بستن با آنها با هم رقابت میکنند، در همین دیدار مطرح میشوند.
نکته مهمتر آن است که پاسخهای رهبری به این سوالات صریح دانشجویان توانسته در سالهای اخیر بسیاری از بنبستهای سیاسی و فکری کشور را بشکند؛ مثلا در بحبوحه مذاکرات سعدآباد که عدهای انتقاد از تیم هستهای را معادل عبور از رهبری میدانستند، ایشان در پاسخ به سوال یک دانشجو در این باره گفتند:«شما باید آرمانگرا باشید، مسؤولان به اندازه کافی محافظهکار هستند.»
همچنین سال ۸۶ در پاسخ به سوالی درباره مفهوم «ضدولایت فقیه» آن را غیر از مخالفت با نظر ولیفقیه دانستند یا سال ۸۹ و در پاسخ به انتقاد یک دانشجو به عوامل حاشیهساز در دولت دهم ضمن تایید ممکن بودن برخی انتقادات این مساله را جزو موضوعات فرعی دانستند و بر لزوم «اصلی ـ فرعی» کردن موضوعات تاکید کردند.
همینطور سال ۹۰ درباره «دیالکتیک خلوص و وحدت» در نیروهای انقلاب ضمن یادآوری شرایط پیامبر(ص) در صدر اسلام، ذبح وحدت به پای خلوص را منتفی دانستند، در دیدار سال 92 برای همیشه حجت را بر جریان انقلابی تمام کردند که «رابطه تکلیف و نتیجه» چیست، یا در همین سال گذشته رهبری در پاسخ به سوالی درباره بیان نظر ایشان از زبان دیگران درباره موضوعاتی چون برجام و… صحت و سقم اینگونه اظهارنظرها را تکذیب کرده و راه را بر بسیاری از سوءاستفادهها بستند و در شرایط حساسی که مذاکرات در افکار عمومی به دوران پایان استکبارستیزی تعبیر میشد، در پاسخ به سوال «بعد از توافق تکلیف استکبارستیزی چیست؟» تابعیت از قرآن در مقابله با استکبار و آمادهسازی برای استکبارستیزی را بیان کردند و خط غلطی را که در حال شکلگیری بود، شکستند.
4- ارتباط رهبر انقلابی و آرمانخواه با دانشجویان آرمانگرا همچنان گرم است و این چشمانداز دلپذیر برای آینده انقلاب است. گرمای دیدار حسینیه امام خمینی(ره) حتی از روزهای مبارزه در مسجد کرامت مشهد و حتی از روزهای تاسیس دفتر تحکیم وحدت و تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب فرهنگی بیشتر است، چون مبارزه جدیتر شده و رهبر انقلاب بر همان عهد پیشین استوارند، همان عهد رهروی از خط امام(ره). البته دانشجویان هم آرمانیتر شدهاند، حتی اگر برخی اسلافشان از انقلابی بودن نادم شده باشند.
دانشجویان امروز انقلابیترند و آرمانگراتر و انشاءالله اهل هزینه دادن برای انقلاب. امروز هم مثل هر سال هر کسی گوشش به حسینیه امام خمینی(ره) باشد، بیشتر از انقلاب خواهد شنید، در روزگاری که برخی حضرات پیرانهسر لگد به همه آرمانها زدهاند و پس از ۳۸ سال نقشآفرینی در حاکمیت، رل اپوزیسیون را ناشیانه بازی میکنند، آنان که نگران انقلابند به انتهای خیابان فلسطین بیایند تا افق و آینده انقلاب را به تماشا بنشینند.