به گزارش مشرق، سیزدهم اسفند سال 91 دختر این مرد سالخورده با مراجعه به پلیس خبر داده بود پدرش علی گم شده و اثری از او نیست.
این زن آشفته به بازپرس دادسرای امور جنایی تهران گفت: چند روز پیش پدرم که معلول جسمی است از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت.
حالا میترسم که دچار سرنوشت شومی شده باشد.بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان پلیس مأموریت یافتند تا تحقیقاتی را برای ردیابی از پیرمرد گمشده آغاز کنند اما پس از ماهها جستوجو موفق به یافتن وی نشدند.سرانجام با گــــــذشت 6 ماه دختر وی به اداره پلیس مراجعه کرد و گفت: داماد سابقمان جواد با خانواده ما اختلاف داشته و احتمال میدهم او بلایی سر پدرم آورده باشد.
در پی اظهارات این زن، جواد به عنوان نخستین مظنون بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.او که به مواد روانگردان اعتیاد شدیدی داشت در بازجویی دچار تناقضگویی شد و سرانجام پرده از راز قتل هولناک پدر زن سابقش برداشت.
«اوایل زندگی خوب و آرامی داشتیم تا اینکه بین من و همسرم اختلاف افتاد و کار به جایی کشید که با داشتن دو دختر بزرگ جدا شدیم چون من به مواد روانگردان اعتیاد شدیدی داشتم و دخترانم بزرگ شده بودند و نمیخواستم آنها بفهمند من اعتیاد دارم. بنابراین تصمیم گرفتم برایشان خانهای مستقل بگیرم و خودم هم ازدواج کردم.
با وجود اینکه همسر اولم را طلاق داده بودم و زن دوم داشتم پدر زن سابقم به خانهام رفت و آمد میکرد.
یک روز او به خانهام آمد و از آنجا که او هم معتاد بود با هم موادمخدر مصرف کردیم. همزمان همسر دومم برای ما چای آورد.
علی با دیدن همسرم دچار وسوسههای شیطانی شد که زنم او را هل داد چون پیرمرد یک پایش معلول بود تعادلش را از دست داد و با سر به زمین خورد.
این در حالی بود که برادرم محمد هم در خانهمان بود. وقتی پیرمرد حالش بد شد برادرم سعی کرد که به او تنفس مصنوعی بدهد اما بیفایده بود.
خلاصه یک هفته در خانهام از او نگهداری کردم اما بعد از یک هفته دیدم مرده و بوی تعفن همه جا را گرفته است در حالی که نمیدانستم چکار کنم خیلی ترسیده بودم به ناچار با کارد پیتزا بری جسدش را مثله کردم و با کمک برادرم محمد تکههای بدنش را در سه نقطه مختلف تهران انداختیم.»
با اعترافهای مرد معتاد برادرش نیز دستگیر شد و در بازجویی گفت: من در قتل هیچ دخالتی نداشتم تنها در جابهجایی جسد به برادرم کمک کردم و روز حادثه که در خانهشان بودم زن برادرم به من گفت که پیرمرد نسبت به وی نیت شومی داشته و او هم در دفاع از خودش او را هل داده که سرش به زمین خورده.
این پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این در حالی است که هرگز جسد مثله شده پیرمرد را پیدا نکردند. صبح دیروز این دو برادر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک تحت محاکمه قرار گرفتند و دختر مقتول خواستار قصاص قاتل پدرش شد اما جواد (متهم به قتل) کشتن مقتول را انکار کرد و گفت همسرش او را هل داده که سرش به زمین خورده است.
وی گفت: باور کنید دروغ نمیگویم، حتی همسرم نیز در مراحل بازجویی اظهارات من را تأیید کرده ولی مأموران گفتهاند همسرم سطح هوشیاری پایینی دارد و در اثر تلقین من قتل را به گردن گرفته است.
محمد نیز در بازجوییها شرکت در قتل را انکار کرد و گفت تنها در انتقال جسد مثله شده به بیابان شرکت داشته است.
در پایان این محاکمه دو قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند تا رأی نهایی را درباره متهمان صادر کنند.
این زن آشفته به بازپرس دادسرای امور جنایی تهران گفت: چند روز پیش پدرم که معلول جسمی است از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت.
حالا میترسم که دچار سرنوشت شومی شده باشد.بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان پلیس مأموریت یافتند تا تحقیقاتی را برای ردیابی از پیرمرد گمشده آغاز کنند اما پس از ماهها جستوجو موفق به یافتن وی نشدند.سرانجام با گــــــذشت 6 ماه دختر وی به اداره پلیس مراجعه کرد و گفت: داماد سابقمان جواد با خانواده ما اختلاف داشته و احتمال میدهم او بلایی سر پدرم آورده باشد.
در پی اظهارات این زن، جواد به عنوان نخستین مظنون بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.او که به مواد روانگردان اعتیاد شدیدی داشت در بازجویی دچار تناقضگویی شد و سرانجام پرده از راز قتل هولناک پدر زن سابقش برداشت.
«اوایل زندگی خوب و آرامی داشتیم تا اینکه بین من و همسرم اختلاف افتاد و کار به جایی کشید که با داشتن دو دختر بزرگ جدا شدیم چون من به مواد روانگردان اعتیاد شدیدی داشتم و دخترانم بزرگ شده بودند و نمیخواستم آنها بفهمند من اعتیاد دارم. بنابراین تصمیم گرفتم برایشان خانهای مستقل بگیرم و خودم هم ازدواج کردم.
با وجود اینکه همسر اولم را طلاق داده بودم و زن دوم داشتم پدر زن سابقم به خانهام رفت و آمد میکرد.
یک روز او به خانهام آمد و از آنجا که او هم معتاد بود با هم موادمخدر مصرف کردیم. همزمان همسر دومم برای ما چای آورد.
علی با دیدن همسرم دچار وسوسههای شیطانی شد که زنم او را هل داد چون پیرمرد یک پایش معلول بود تعادلش را از دست داد و با سر به زمین خورد.
این در حالی بود که برادرم محمد هم در خانهمان بود. وقتی پیرمرد حالش بد شد برادرم سعی کرد که به او تنفس مصنوعی بدهد اما بیفایده بود.
خلاصه یک هفته در خانهام از او نگهداری کردم اما بعد از یک هفته دیدم مرده و بوی تعفن همه جا را گرفته است در حالی که نمیدانستم چکار کنم خیلی ترسیده بودم به ناچار با کارد پیتزا بری جسدش را مثله کردم و با کمک برادرم محمد تکههای بدنش را در سه نقطه مختلف تهران انداختیم.»
با اعترافهای مرد معتاد برادرش نیز دستگیر شد و در بازجویی گفت: من در قتل هیچ دخالتی نداشتم تنها در جابهجایی جسد به برادرم کمک کردم و روز حادثه که در خانهشان بودم زن برادرم به من گفت که پیرمرد نسبت به وی نیت شومی داشته و او هم در دفاع از خودش او را هل داده که سرش به زمین خورده.
این پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این در حالی است که هرگز جسد مثله شده پیرمرد را پیدا نکردند. صبح دیروز این دو برادر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک تحت محاکمه قرار گرفتند و دختر مقتول خواستار قصاص قاتل پدرش شد اما جواد (متهم به قتل) کشتن مقتول را انکار کرد و گفت همسرش او را هل داده که سرش به زمین خورده است.
وی گفت: باور کنید دروغ نمیگویم، حتی همسرم نیز در مراحل بازجویی اظهارات من را تأیید کرده ولی مأموران گفتهاند همسرم سطح هوشیاری پایینی دارد و در اثر تلقین من قتل را به گردن گرفته است.
محمد نیز در بازجوییها شرکت در قتل را انکار کرد و گفت تنها در انتقال جسد مثله شده به بیابان شرکت داشته است.
در پایان این محاکمه دو قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند تا رأی نهایی را درباره متهمان صادر کنند.