به گزارش مشرق، ظهر روز چهارشنبه گذشته یک ناشناس از طریق تلفن همراه با پلیس 110 شهرستان سرخس تماس گرفت و با صدای لرزان و اعلام نشانی خانهای در خیابان چمران مشهد گفت: دختری در این خانه کشته شده است.
مأموری که خبر این جنایت را دریافت کرد، از تماس گیرنده ناشناس خواست خودش را معرفی کند اما او گفت: «بعدها خودم را معرفی میکنم» سپس تماس قطع شد.با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، پلیس 110 سرخس با مأموران انتظامی مشهد تماس گرفت و از آنها خواست به خانه مورد نظر در خیابان چمران بروند و در این باره تحقیق کنند.
بدین ترتیب مأموران پس از ورود به خانه مورد نظر با جسد دختری بیست ساله روبهرو شدند که زیر رختخوابهای اتاق خواب قرار داشت و یک رشته شال دور گردنش پیچیده شده بود. شواهد نشان میداد قاتل دستهای دختر را با یک روسری بسته سپس با شال خفهاش کرده است و تنها دو اثر خراشیدگی روی صورت دختر دیده میشد.
در ادامه کارآگاهان به این فکر افتادند مرد ناشناس اهل شهرستان سرخس چگونه از این قتل که در مشهد اتفاق افتاده باخبر بوده است.
بررسیهای مقدماتی قاضی «هادی سبحانی» و تیم جنایی نشان میداد عامل جنایت با قربانی جنایت آشنایی داشته که به راحتی وارد خانهاش شده است.
چرا که هیچگونه اثری از تخریب یا ورود به زور در محل زندگی مقتول دیده نمیشد. در ادامه بررسیهای قضایی در محل وقوع جنایت، کارتن خالی یک دستگاه گوشی تلفن همراه نیز پیدا شد اما اثری از گوشی مقتول نبود. پس این احتمال قوت گرفت که عامل جنایت، گوشی تلفن را به سرقت برده است.
با شناسایی هویت مقتول، دقایقی بعد با دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان به تحقیقات میدانی درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی این دختر پرداختند.
بررسیها نشان داد: دختر جوان از حدود 2 ماه قبل به این محل نقل مکان کرده و همسایگان نیز به رفت و آمدهایش ظنین بودند.به گفته همسایگان، دختر جوان حدود یک سال قبل از خانه پدرش در یکی از روستاهای سرخس فرار کرده و به طور ناشناس در مشهد زندگی میکرد. چند ماه یک بار نیز محل سکونتش را تغییر میداد.
همین سرنخ کافی بود تا بازپرس و کارآگاهان مطمئن شوند که او از شناسایی محل اقامت خود وحشت داشته است.
با به دست آمدن این سرنخها و به دستور سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروهی از کارآگاهان به فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) عملیات ردیابی و رصدهای اطلاعاتی را با شنود صدای فرد تماسگیرنده از سرخس آغاز کردند.
لرزش محسوس صدا و این جمله که «بعداً خودم را معرفی میکنم!»، عملیاتهای اطلاعاتی را به سوی خانواده مقتول کشاند و ادامه تحقیقات نشان داد قاتل از تلفن همراه مقتول تماس گرفته تا ردی از خود بر جای نگذارد.
در حالی که جلسات تخصصی بازپرس و کارآگاهان به سپیده دم پنجشنبه کشیده شده بود، قاضی سبحانی از کارآگاهان خواست دامنه بررسیهای پلیسی خود را به اطراف محل زندگی نزدیکان مقتول در شهرستان سرخس گسترش دهند.
کارآگاهان نیز با شگردهای پلیسی، صدای هر یک از نزدیکان مقتول را مورد بررسیهای علمی و تخصصی قرار دادند اما در این میان تنها صدای جوان 30 سالهای باقی ماند که به بهانههای مختلف از حضور در کنار کارآگاهان خودداری میکرد.
بنابراین ساعتی بعد کارآگاهان محل اختفای وی را در نقطه صفر مرزی شناسایی کردند و او را به دام انداختند.
پسر جوان روز گذشته به پلیس آگاهی انتقال یافت و وقتی در برابر سؤالات کارآگاهان قرار گرفت به قتل خواهرش اعتراف کرد.
او در حالی که از شنیدن صدای خود در بیسیم پلیس در بهت و حیرت فرو رفته بود، گفت: وقتی یک سال قبل خواهرم از خانه فرار کرد و دچار انحرافات اخلاقی شد، تصمیم به قتلش گرفتم تا اینکه چند روز قبل نشانی محل سکونتش را در مشهد پیدا کردم و با شالی که از سرخس با خود آورده بودم او را خفه کردم و سپس به سرخس برگشتم. در حال حاضر تحقیقات بیشتر درباره این جنایت ادامه دارد.
مأموری که خبر این جنایت را دریافت کرد، از تماس گیرنده ناشناس خواست خودش را معرفی کند اما او گفت: «بعدها خودم را معرفی میکنم» سپس تماس قطع شد.با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، پلیس 110 سرخس با مأموران انتظامی مشهد تماس گرفت و از آنها خواست به خانه مورد نظر در خیابان چمران بروند و در این باره تحقیق کنند.
بدین ترتیب مأموران پس از ورود به خانه مورد نظر با جسد دختری بیست ساله روبهرو شدند که زیر رختخوابهای اتاق خواب قرار داشت و یک رشته شال دور گردنش پیچیده شده بود. شواهد نشان میداد قاتل دستهای دختر را با یک روسری بسته سپس با شال خفهاش کرده است و تنها دو اثر خراشیدگی روی صورت دختر دیده میشد.
در ادامه کارآگاهان به این فکر افتادند مرد ناشناس اهل شهرستان سرخس چگونه از این قتل که در مشهد اتفاق افتاده باخبر بوده است.
بررسیهای مقدماتی قاضی «هادی سبحانی» و تیم جنایی نشان میداد عامل جنایت با قربانی جنایت آشنایی داشته که به راحتی وارد خانهاش شده است.
چرا که هیچگونه اثری از تخریب یا ورود به زور در محل زندگی مقتول دیده نمیشد. در ادامه بررسیهای قضایی در محل وقوع جنایت، کارتن خالی یک دستگاه گوشی تلفن همراه نیز پیدا شد اما اثری از گوشی مقتول نبود. پس این احتمال قوت گرفت که عامل جنایت، گوشی تلفن را به سرقت برده است.
با شناسایی هویت مقتول، دقایقی بعد با دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان به تحقیقات میدانی درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی این دختر پرداختند.
بررسیها نشان داد: دختر جوان از حدود 2 ماه قبل به این محل نقل مکان کرده و همسایگان نیز به رفت و آمدهایش ظنین بودند.به گفته همسایگان، دختر جوان حدود یک سال قبل از خانه پدرش در یکی از روستاهای سرخس فرار کرده و به طور ناشناس در مشهد زندگی میکرد. چند ماه یک بار نیز محل سکونتش را تغییر میداد.
همین سرنخ کافی بود تا بازپرس و کارآگاهان مطمئن شوند که او از شناسایی محل اقامت خود وحشت داشته است.
با به دست آمدن این سرنخها و به دستور سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروهی از کارآگاهان به فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) عملیات ردیابی و رصدهای اطلاعاتی را با شنود صدای فرد تماسگیرنده از سرخس آغاز کردند.
لرزش محسوس صدا و این جمله که «بعداً خودم را معرفی میکنم!»، عملیاتهای اطلاعاتی را به سوی خانواده مقتول کشاند و ادامه تحقیقات نشان داد قاتل از تلفن همراه مقتول تماس گرفته تا ردی از خود بر جای نگذارد.
در حالی که جلسات تخصصی بازپرس و کارآگاهان به سپیده دم پنجشنبه کشیده شده بود، قاضی سبحانی از کارآگاهان خواست دامنه بررسیهای پلیسی خود را به اطراف محل زندگی نزدیکان مقتول در شهرستان سرخس گسترش دهند.
کارآگاهان نیز با شگردهای پلیسی، صدای هر یک از نزدیکان مقتول را مورد بررسیهای علمی و تخصصی قرار دادند اما در این میان تنها صدای جوان 30 سالهای باقی ماند که به بهانههای مختلف از حضور در کنار کارآگاهان خودداری میکرد.
بنابراین ساعتی بعد کارآگاهان محل اختفای وی را در نقطه صفر مرزی شناسایی کردند و او را به دام انداختند.
پسر جوان روز گذشته به پلیس آگاهی انتقال یافت و وقتی در برابر سؤالات کارآگاهان قرار گرفت به قتل خواهرش اعتراف کرد.
او در حالی که از شنیدن صدای خود در بیسیم پلیس در بهت و حیرت فرو رفته بود، گفت: وقتی یک سال قبل خواهرم از خانه فرار کرد و دچار انحرافات اخلاقی شد، تصمیم به قتلش گرفتم تا اینکه چند روز قبل نشانی محل سکونتش را در مشهد پیدا کردم و با شالی که از سرخس با خود آورده بودم او را خفه کردم و سپس به سرخس برگشتم. در حال حاضر تحقیقات بیشتر درباره این جنایت ادامه دارد.