سرویس جهان مشرق- چهار ماه تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باقی مانده است. نامزدهای دو حزب اصلی آمریکا در انتخابات مشخص شدهاند و اگرچه قطعی نشدهاند، اما عملاً باید هیلاری کلینتون یا دونالد ترامپ را رئیسجمهور بعدی آمریکا دانست. دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه وعدههای مختلفی را داده و گفتهاند در صورت پیروزی در انتخابات به آنها عمل خواهند کرد. برخی از این وعدهها تکراری، برخی عجیب و برخی در عمل غیرممکن هستند.
برای ناظرانی که از خارج از آمریکا که به تبلیغات انتخاباتی این کشور نگاه میکنند، مسلماً نقاط ابهام زیادی وجود دارد که شاید بزرگترین آنها اصل حضور فردی مانند دونالد ترامپ در رقابتهای انتخاباتی و بالا آمدن او تا جایی باشد که نامزدی حزب جمهوریخواه را برای او به ارمغان آورده است. نکته عجیبتر این است که به اعتراف خود آمریکاییها، ترامپ نه تنها یک دلقک است، بلکه واقعاً شانس تبدیل شدن به رئیسجمهور بعدی آمریکا را هم دارد.
به نظر شما مهمترین نکاتی که مخاطبان و ناظران خارج از آمریکا باید درباره هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ بدانند، چیست؟
هیلاری کلینتون یک «خودیِ تمامعیار» [فردی کاملاً آشنا با نظام آمریکا] است. کسی است که چندین دهه درون دستگاه سیاسی آمریکا کار کرده است. وی، قبل از همه چیز، یک «سیاستمدار» است، به این معنی که دست به مذاکرات، توافقات و امتیاز دادنهایی خواهد زد که لازمه حکومتداری است.
سیاستهای امنیتی کلینتون در مقایسه با باراک اوباما، تا اندازهای افراطیتر به حساب میآید. وی از آنجایی که یک دموکرات و یک زن است، بدون شک احساس میکند که باید نشان دهد در مسائل دفاعی ضعیف نیست. کلینتون در حوزه مسائل داخلی تحت تأثیر کمپین سندرز، کمی به سمت چپ متمایل شده است، اما باز هم به طور کلی در این زمینه مترقیتر از سیاست خارجی عمل کرده است.
در سوی دیگر، دونالد ترامپ هم یک «خودی تمامعیار» است، اما در دنیای تجارت و سرگرمی، نه در دستگاه سیاسی. به این ترتیب، اگرچه که او هم [مانند خواص دیگر در آمریکا] یک میلیاردر است، اما میتواند [با توسل به قدرت رسانهای و تبلیغاتی] خودش را به عنوان یک غیرخودی [خارج از دایره خواص آمریکا] معرفی کند.
ترامپ سیاستمدار نیست. خیلی به حرفهایی که میزند، فکر نمیکند. همچنین علاقهای هم به سازش و امتیاز دادن، به عنوان ملزومات حکومتداری ندارد. مواضع ایدئولوژیک او به هیچ عنوان ثبات و یکپارچگی ندارد. وی طی دوران حضور خود در دنیای سیاست گاهاً از مواضع هر دو طرف یک موضوع خاص (مانند سقط جنین یا مالیات) حمایت کرده است. نامزد کنونی جمهوریخواهان از سالها پیش تا همین امروز، همواره به یک چیز علاقهمند بوده است: قدرت. در حالی که کلینتون میخواهد قدرت را در اردوگاه حزب دموکرات نگه دارد؛ ترامپ به چیزی جز قدرت شخصی خود فکر نمیکند.
بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان، دونالد ترامپ را «دلقک» مینامند. به نظر شما آیا ترامپ واقعاً یک دلقک است، یا یک بازیگر واقعی؟ آیا میتوان شانسی برای رسیدن او به سمت ریاستجمهوری آمریکا قائل شد؟
ترامپ از بسیاری جهات، یک دلقک است. در معنای شکسپیری، او تماشاگران را در طول تراژدیهای کاملاً جدی [و وضعیت وخیم آمریکا و دنیا]، سرگرم میکند. در مفهوم سیرکی، ترامپ نماینده نقصهای اساسیای است که یک انسان میتواند داشته باشد. در شرایط عادی، چنین نامزدی نباید شانسی برای تبدیل شدن به رئیسجمهور داشته باشد، اما در دوران پس از جنگ جهانی دوم، رأیدهندگان آمریکایی نشان دادهاند تمایل بیشتری به انتخاب افرادی به عنوان رئیسجمهور کشورشان دارند که «معمولی» [و به یک معنا، سادهلوح] هستند، نه آنهایی که رهبران برجستهای هستند.
مشهور است که گرداننده کمپین تبلیغات انتخاباتی آیزنهاور، او را «خنگ» نشان میدادند تا در نظر رأیدهندگان، بیشتر شبیه به یک «آمریکایی معمولی» به نظر بیاید. ریچارد نیکسون خود را نماینده «اکثریت خاموش» [و آمریکاییهای لال شده] معرفی میکرد. رونالد ریگان مدام درباره سن و سال خودش را به تمسخر میگرفت و درباره اشتباهاتش در حرف زدن [مانند قاطی کردن کلمات با هم] و عدم تظاهرش به تحصیلکرده بودن، جوک تعریف میکرد. در این معنا، باراک اوباما یک استثنا میان رؤسایجمهور آمریکا تلقی میشود.
روی هم رفته، من فکر نمیکنم ترامپ شانس واقعی برای تبدیل شدن به رئیسجمهور بعدی آمریکا داشته باشد. با این وجود، این آدم یکی از عوامل غیرقابل پیشبینی در انتخابات ریاستجمهوری آینده آمریکاست و ممکن است به یکباره همه چیز را دستخوش تغییر کند. ترامپ یک نامزد معمولی نیست و بنابراین نمیتوانیم انتظار نتایج معمولی را از او داشته باشیم.
برای بسیاری از مردمی که در خارج از آمریکا زندگی میکنند، به ویژه مسلمانان، ریاستجمهوری ترامپ شبیه به یک کابوس به نظر میرسد. آیا این تصور درست است؟ و آیا هیلاری کلینتون واقعاً نامزد بهتری نسبت به ترامپ است؟
تصور اینکه در دوران ریاستجمهوری ترامپ چه اتفاقی میافتد، سخت است. اگر او پیروز انتخابات شود نه تنها با مخالفت دموکراتها و صاحبان قدرت در واشنگتن و والاستریت مواجه میشود، بلکه حتی همحزبیهای خودش هم مقابل او خواهند ایستاد. به عبارت دیگر، نمیتوان تصور کرد که ترامپ واقعاً بتواند طرحهایی را که تبلیغ کرده، عملی کند، چه ساخت دیوار در مرز با مکزیک، چه ممنوعیت مهاجرت مسلمانان به آمریکا، و چه طرحهای دیگر.
از نظر کسانی که خارج از آمریکا زندگی میکنند، ریاستجمهوری ترامپ قاعدتاً میتواند به معنای نفوذ کمتر آمریکا [در مسائل بینالمللی] باشد و نه بیشتر، چراکه ترامپ درباره «تقسیم بار» (به معنای فشار بیشتر به متحدان آمریکا برای پذیرش مسئولیت حفظ صلح در مناطقَشان) صحبت کرده است. البته تمام رؤسایجمهور قبلی آمریکا هم در مورد همین تقسیم مسئولیت صحبت کردهاند، بنابراین این حرفها، چیز جدیدی نیستند.
از آنطرف، هیلاری کلینتون «نامزد وضع موجود» است. من تصور نمیکنم در صورت ریاستجمهوری وی، تغییرات زیادی را در جهتگیری سیاستی آمریکا شاهد باشیم. پیروزی کلینتون از برخی جنبهها یک نتیجه خوب برای انتخابات آینده در آمریکا محسوب میشود: خبری از ساخت دیوار میان آمریکا و مکزیک نخواهد بود، مسلمانان با ممنوعیت ورود به آمریکا مواجه نخواهند شد، و غیره. با این حال، ریاستجمهوری کلینتون همچنین به معنای ادامه سیاستهای پهپادی آمریکا، حفظ بودجه هنگفت پنتاگون، و موارد دیگری از این دست خواهد بود.
برخی میگویند که اگر ترامپ رئیسجمهور شود، اظهاراتش را درباره ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا پس خواهد گرفت. آیا شما هم همین نظر را دارید؟
من تصور نمیکنم ترامپ اظهارات خود را پس بگیرد، اما فکر هم نمیکنم قادر باشد این طرح خود را پیاده کند. این برنامه، بیش از اندازه تفرقهافکنانه است. دموکراتها همواره مخالفت خود را با این طرح ترامپ به طور خاص اعلام کردهاند. در حالی که برنامه ترامپ در سطح ایالتی، از حمایت قابلتوجهی برخوردار است: 31 فرماندار جمهوریخواه در ایالتهای مختلف آمریکا تا کنون خواستار ممنوعیت ورود پناهندگان سوری به ایالتهایشان شدهاند.
اگر ترامپ رئیسجمهور شود، چه بلایی بر سر توافق هستهای میان ایران و 1+5 خواهد آمد؟
ترامپ صراحتاً مخالفت خود را با این توافق اعلام کرده است. او معتقد است آمریکا در مذاکرات برای رسیدن به این توافق، ضعیف عمل کرده است و بنابراین اگر او رئیسجمهور شود سعی خواهد کرد تا توافق به دست آمده را دوباره به مذاکره بگذارد. اما این اتفاق بسیار بعید است. من فکر میکنم ترامپ به جای مذاکره مجدد درباره توافق هستهای، تلاش خواهد کرد تا توافقات دیگری را با ایران امضا کند که در درجه اول، روی مسائل اقتصادی متمرکز هستند. احتمالاً کاری به کاری توافق هستهای نخواهد داشت.
کلینتون اخیراً خودش را برای یک «بازجویی داوطلبانه» به افبیآی معرفی کرد و کارشناسان هم میگویند احتمالاً با اتهام یا محکومیتی مواجه نخواهد شد. به نظر شما دلیل این مراجعه چه بوده است؟ آیا کلینتون به دنبال رسیدن به توافقی با افبیآی است؟
بازجویی اخیر افبیآی از کلینتون یک بخش کاملاً طبیعی در روند تحقیقات بود. موضوع ایمیلهای خصوصی، عمدتاً یک «اشتباه اداری» بوده است و نه یک «جرم». کلینتون، بر خلاف دیوید پترائوس [مدیر سابق سیا]، اطلاعات طبقهبندی شده را آگاهانه در اختیار دیگران نگذاشته است. بنابراین کلینتون نیازی ندارد که با افبیآی به توافق برسد. به احتمال زیاد هم تبرئه خواهد شد. من با هیلاری کلینتون درباره برخی مواضعش اختلافنظر دارم، اما موضوع ایمیلهای خصوصی، در اصل برای منحرف کردن اذهان عمومی مطرح میشود.