سرویس جهان مشرق - در اکتبر 2015، دولت امریکا تلاشهای خود را برای ایجاد یک نیروی شورشی درون سوریه برای مقابله با گروه دولت اسلامی (داعش) رها کرد، آن هم با اذعان به این حقیقت که کارزار نیم میلیارددلاری آن برای آموزش هزاران جنگجو شکست خورده است. دولت امریکا همچنین از این خبر داد که از این پس آن پول را صرف فراهم کردن مهمات و تسلیحات برای گروههایی میکند که از قبل در این جنگ دخیل بودهاند. تصمیم برای تغییر سیاست، بعد از آن گرفته شد که شواهد روزافزون نشان میداد که این ماموریت آموزشی پرهزینه، نتیجهای جز چند ده نیروی رزمی تعلیم دیده توسط آمریکاییها در بر نداشت.
384 میلیون دلار را از 500 میلیون دلار اولیه که برای این برنامه در نظر گرفته شده بود، صرف تعلیم تنها 150 جنگجو شد- به عوض 3000 رزمنده ای که قرار بود در چارچوب این طرح آموزش ببینند. در آن مقطع، مقامات امریکایی اعلام کردند که این برنامه یک «شکست تلخ» بود و آن را تعطیل کردند. در این میان، هیچ اشاره ای هم به این حقیقت نشد که پنتاگون «2 میلیون دلار» برای هر یک از این 150 نفر خرج کرد.
از آن زمان پنتاگون تغییر سلیقه داد و به حمایت از گروههای بدیل پرداخت. در جنوب سوریه، آمریکا یک پروژه جدید را کلید زد- ارتش جدید سوریه (ان اس اِی)، یک گروه شورشی سنّی ضد دولت سوریه و نزدیک به ارتش آزاد که عمدتا از نیروهای محلی منطقه دیرالزور تشکیل شده است. استعداد آن ها تنها چندصدنفر است و توسط نیروهای اردنی، بریتانیایی و آمریکایی آموزش میبینند. به علاوه، عملیات آنها مورد پشتیبانی هوایی و توپخانهای ائتلاف آمریکایی قرار دارد.
نیروهای «ارتش جدید سوریه» تحت تعلیم نیروهای آمریکایی
در 4 جولای، ارتش جدید سوریه در «بیر محروثه»، واقع در مرز سوریه و اردن، شکست خفت بار دیگری از داعش خورد.
این دومین عقب نشینی پشت سرهم، بلافاصله بعد از شکست نیروهای تعلیم دیده توسط امریکا در شهر بوکمال در مرزهای سوریه و عراق بود. در 28 ژوئن، ارتش جدید سوریه، یک عملیات هجومی را به شهر به بوکمال، واقع در مرز سوریه با عراق، آغاز کرد که به عملیات «روز خشم» موسوم بود. بوکمال در چند مایلی مرز عراق، در واقع دروازه میان این دو کشور است. در 2014، این شهر توسط داعش تصرف شد و عملا مرز میان عراق و سوریه از میان رفت. بازپس گیری این شهر از دست داعش، ضربهای نمادین و راهبردی به این گروه محسوب میشد (که عملا ارتباط بین نیروهای داعش در سوریه و عراق را قطع میکرد.)
نیروی ضدترور تعلیم دیده توسط پنتاگون، 200 تا 300 نیرو به منطقه فرستاده بود و این پیشروی توسط عناصر ضدداعش در درون بوکمال هم یاری می شد. جنگجویان داعش در یک کمین نیروهای ارتش جدید را محاصره کردند. طبق گزارشها، تلفات سنگینی بر نیروهای این ارتش به اصطلاح جدید سوریه وارد شد و تسلیحات و تجهیزات ارتباطی ماهوارهای آنها به دست داعش افتاد. با قطعیت نمیتوان گفت که بعد از این تلفات سنگین، ان اس ای همچنان به عنوان یک نیروی منسجم هنوز وجود دارد یا نه.
منطقی است که فرض کنیم چنان عملیاتی توسط نیروهای تعیم دیده، با تجهیزات پیشرفته و با رعایت اصل غافلگیری اجراء شود. انتظار میرفت که برنامهریزی چنین عملیاتی، مبتنی بر اطلاعات موثق و پشتیبانی لجستیک وسیع انجام گرفته باشد. ظاهرا که این چنین نبوده است.
تصور این که چطور چنان حملهای، با همه مزایایی که این گروه در اختیار داشت به یک فاجعه ختم شد، بسیار دشوار است. در یک برداشت کلی، این شکست یک بار دیگر نشان میدهد که ایالات متحده در برنامه تعلیمی خود در پشتیبانی از جنگ علیه داعش شکست خورد. این شکست شرمسارانه، شکست دیگری برای آمریکا در ایجاد یک نیروی عرب ضدداعش در سوریه است. برنامههای آموزشی قبلی آمریکا هم با شکست مواجه شده بود.
تنها سوریه نیست. بعد از انحلال ارتش عراق در پی تجاوز نظامی سال 2003 به عراق، آمریکا بیش از 25 میلیارد دلار را فقط در سال 2012 خرج کرد تا یک نیروی نظامی جدید برای این کشور بسازد. با این حال، در جریان حملات داعش در 2014 و 2015 چند لشکر ارتش عراق فروپاشید، در حالی که سربازان تسلیحات و حتی یونیفرمهای خود را زمین میگذاشتند و از معرکه نبرد میگریختند. در جریان حمله داعش به موصل، 1500 نیروی داعشی توانستند حدود 30000 نیروی ارتش را شکست دهند.
در یمن، سربازان آموزش دیده توسط آمریکا و نیروهای به اصطلاح «ضدتروریزم»، توسط نیروهای انصارالله که در 2014 بر پایتخت تسلط پیدا کردند، شکست خوردند و دولت عبد ربه منصور هادی فراری شد. این جنگ اکنون عمدتا از طریق بمباران جنگندههای سعودی تحت حمایت آمریکا ادامه پیدا کرده است و تاکنون هیچ دستاوردی روی زمین برای نیروهای متحد آمریکا نداشته است.
نیروهای انصارالله یمن
هم اکنون هزاران نیروی ارتش، پلیس و شبه نظامیان متحد دولت افغانستان، نمایش ضعیفی در برابر حملات گاه و بیگاه طالبان دارند که به لحاظ شماره بسیار کوچک تر از این نیروهاست.
طالبان افغانستان
در شمال غربی آفریقا، ایالات متحده برنامههای آموزشی متعددی را برای مقابله با شبه نظامیان اسلامگرای افراطی در حال اجراء دارد که تاکنون 600 میلیون دلار هزینه برداشته و از مراکش تا چاد امتداد دارد. مقامات آمریکایی یک بار از ارتش مالی به عنوان یک شریک نمونه برای خود در برابر افراط گرایان اسلامی تمجید کردند. ولی در 2012، جنگجویان کارآزموده که از جنگ داخلی در لیبی برگشته بودند، ضربات سنگینی بر ارتش مالی وارد کردند، از جمله به واحدهای ویژهای که توسط نیروهای ویژه آمریکایی تعلیم دیده بودند. این شکست، کودتایی را به دنبال داشت که رهبر آن یک افسر آموزش دیده توسط آمریکاییها به نام سروان «آمادو هایا سانوگو» بود. این کودتا موجب تحیر فرماندهان آمریکایی شد.
به علاوه، فرانسه، سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز اکنون در حال انجام ماموریتهای آموزشی و امنیتی در مالی هستند.
تا به امروز، دولت امریکا در چارچوب راهبرد کلان خود در سومالی حدود یک میلیارد دلار هزینه کرده است. اما با وجود برخی دستاوردها، شبه نظامیان الشباب هر وقت که اراده کنند در موگادیشو و مناطق اطراف بمب گذاری می کنند.
تروریست های گروه الشباب سومالی
در مجموع، میلیاردها دلار هزینهای که در چند سال اخیر توسط امریکا صرف تعلیم نیروهای امنیتی در سرتاسر غرب آسیا و شمال آفریقا شد، نتوانست نیروهای شبه نظامی محلی را به نیروهای نظامی زبده و منسجم و قابل اتکاء در درازمدت تبدیل کند. همه این موارد، کارآمدی سیاست مدیریت بحران دولت آمریکا را زیر سوال میبرد.
به قول «کارل دابلیو. آیکنبری»، فرمانده نظامی پیشین و سفیر آمریکا در افغانستان: «سوابق قبلی ما در ایجاد نیروهای امنیتی در 15 سال اخیر، فلاکت بار است.»
مسلحین سورشی ارتش آزاد مورد حمایت امریکا
در حالی که تشکیل یک نیروی قابل اتکاء عرب سنی تقریبا شکست کامل خورده است، همکاری آمریکا با کردها در شمال سوریه هم محدودیت های خاص خود را دارد. به بیان دیگر، این سیاست که هدف ان به قدرت رساندن یک رژیم دست نشانده طرفدار آمریکا با نیروی نظامی تعلیم دیده توسط آمریکا و مجهز به تسلیحات آمریکایی است، در بهترین حالت، زیر سوال رفته است. این سیاست نه در سوریه، نه عراق و نه هیچ کشور دیگری جواب نداده است. مقامات آمریکایی باید به این واقعیتها اذعان کنند.
همزمان، یک ائتلاف گستردهتر منطقهای شاید ابزار قدرتمندتری برای مقابله با داعش باشد. گرچه حضور نظامی آمریکا در منطقه هنوز چشمگیر است و نیروهای آمریکایی پیوندهای قوی با کردها دارند، ولی نقاط ضعف آمریکا هم کم نیست. ضعف اطلاعاتی در سوریه، شکست برنامه آموزش نیروهای اپوزیسیون دولت سوریه، روابط پر فراز و نشیب با دولت نسبتا ضعیف و ناکارآمد عراق و پیوندهای ناچیز با ایران در مبارزه با داعش از جمله این ضعفهاست. روسیه در منطقه از اهرمهایی است که آمریکا فاقد آن است. شراکت نظامی با دولت سوریه و نیروهای وفادار به آن که در صحنه میدانی حضور دارند، روابط نزدیک کاری با دیگر بازیگران به ویژه حکومت ایران و توافقنامه همکاری اطلاعاتی با دولت عراق، سوریه و ایران که شامل متحدان ایران به ویژه حزب الله هم می شود.
آمریکا و روسیه در همکاری با هم می توانند از منافع متقابل پیوندهایی که با بازیگران منطقه ای دارند، برخوردار شوند. هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق و استراتژیست معروف امریکا، در سخنرانی ماه فوریه خود در بنیاد گورچاکف در مسکو، بر نکته مهمی انگشت گذاشت:
«تهدیدات امروز عمدتا از گسیختگی قدرت دولت ها و افزایش شمار قلمروهای بدون حکومت سر بر آورده اند. یک دولت، هر چه قدر هم قوی، نمی تواند با این خلاء قدرت گسترش یابنده به تنهایی و صرفا بر پایه ملاحظات ملی طرف شود. این کار نیازمند همکاری پایدار میان آمریکا و روسیه و سایر قدرت های اصلی است. شاید سوریه هرگز دوباره آن کشوری که چند سال پیش میشناختیم، نشود. سوریه را باید دوباره با شیوه ای کاملا جدید یکپارچه کرد. این، تنها از طریق گفتگوهای میان بازیگران مختلف دخیل در سوریه (منهای داعش، جبهه النصره و سایر گروههای افراطی) با یاری جامعه بین المللی، شامل آمریکا و روسیه، میسر است.»
نویسنده: آلکس گورکا (تحلیلگر امور دفاعی و دیپلماتیک)
منابع:
https://www.theguardian.com/world/2015/sep/28/taliban-attempt-to-invade-key-afghan-city-kunduz
http://gorchakovfund.ru/print/news/18352/
http://www.nytimes.com/2015/10/10/world/middleeast/pentagon-program-islamic-state-syria.html?_r=0
http://www.usatoday.com/story/news/world/2015/11/05/pentagon-isil-syria-train-and-equip/75227774/
https://www.almasdarnews.com/article/us-backed-fighters-suffer-another-setback-syria/