روایت کشدار و حوصله‌سربر و فلش بک‌های پی‌درپی که از زمانی به بعد روی مخ بیننده می‌رود از ویژگی‌های اصلی فیلم عرفی نژاد است. «پشت در خبری نیست» می‌خواهد با قصه‌ی نسبتاً پر شاخ و برگش مخاطب را تا آخر با خود همراه نگه دارد اما به شدت در رسیدن به این هدف ناکام است.

گروه فرهنگ و هنر مشرق- وقتی نام کیانوش عیاری به عنوان فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده‌ی یک اثر هنری به میان می‌آید، مخاطب با پیش‌زمینه‌ای ذهنی انتظار یک اثر سر و شکل دار را می‌کشد. «پشت در خبری نیست»‌ اما عیاری ندارد! روایت کشدار و حوصله‌سربر و فلش بک‌های پی‌درپی که از زمانی به بعد روی مخ بیننده می‌رود از ویژگی‌های اصلی فیلم عرفی نژاد است. «پشت در خبری نیست» می‌خواهد با قصه‌ی نسبتاً پر شاخ و برگش مخاطب را تا آخر با خود همراه نگه دارد اما به شدت در رسیدن به این هدف ناکام است.

 لیلا زنی است که چند سال قبل از بهروز طلاق گرفته اما بهروز حضانت بچه را به او نمی‌دهد. لیلا با حکم دادگاه به خانه‌ی بهروز می رود اما او در را باز نمی‌کند و کل فیلم به ماجرای ورود لیلا به خانه و پشت در ماندن او می‌پردازد. در حالی که در سکانس‌های ابتدایی، بهروزرا در کلانتری می‌بینیم که آدرس دخترش، نازنین را می‌دهد تا پلیس به همراه لیلا به سراغ او بروند.


این در حالی است که فیلم از یک ربع ابتدایی به بعد شروع می‌کند به فلش بک زدن به اتفاقاتی که قبل از ورود بهروز به کلانتری رخ داده؛ اتفاقاتی که طبعاً نشان دادنشان لطفی برای بیننده ندارد و روایت فیلم را به قصه‌ای ملال آور بدل می‌کند. «پشت در خبری نیست» سعی می‌کند با تنیدن داستان دزدی نادر با قصه‌ی اصلی کمی بر جذابیت و تهییج حس کنجکاوی مخاطب برای دنبال کردن قصه‌ی اصلی بیفزاید اما این روش فقط تا بخشی از فیلم کار می‌کند. فیلم در عین حال شاید به علت زن بودن کارگردان قویا سعی دارد رگه‌هایی از زنانگی و مادرانگی را به نمایش بگذارد.

مشکلاتی که لیلا با شوهرش بهروز دارد و روان شناسی مشکلات آنها اما  پرداختنش این قدر باسمه‌ای از آب درآمده که حس خاصی را به مخاطب منتقل نمی کند. این فیلم بیش از هر چیز ثابت می‌کند که فیلم‌نامه‌های عیاری باید توسط خودش ساخته شود و اگر به زبان کس دیگری دربیاید ممکن است چیزی شبیه به «پشت در خبری نیست» شود. البته عرفی نژاد از شاگردان خلف عیاری به شمار می‌رود. شاگردی که البته از این آزمون سربلند بیرون نیامده»

در نهایت «پشت در خبری نیست» را می‌توان در رده‌ی یک فیلم تلویزیونی درجه‌ی چندم دسته‌بندی کرد که هفت سال پس از ساخته شدنش در گروه هنر و تجربه به اکران درآمده؛‌ فیلمی کاملا متوسط و حتی دمده که دیدن آن روی پرده‌ی عریض سینما توفیری با نسخه‌ی دی‌وی‌دی‌اش که در آینده به بازار عرضه می‌شود، نخواهد داشت. اگر نام عیاری برای فیلم قلقلکتان نمی‌دهد با ندیدن این فیلم چیز خاصی را از دست نخواهید داد.