سرویس جهان مشرق - هر چند مسئله کشمیر طی حدود هفت دهه اخیر تقریبا مورد بیتوجهی اکثریت رسانهها و کشورهای جهان قرار گرفته، با این حال بحرانهای منطقهای چند سال اخیر سبب غفلت و بیاعتنایی بیشتر مجامع و نهادهای منطقهای و بین المللی و رسانههای اسلامی و عربی شده است، طی یک هفته اخیر این منطقه در پی اقدام نیروهای امنیتی هند در کشتن برهان وانی رهبر 21 ساله گروه آزادیخواه جنبش مجاهدین و دو همراهش شاهد درگیریهای خونین میان نیروهای امنیتی و مردم مسلمان بوده است و در سایه سکوت رسانهای، مسلمانان بیگناه به خاک و خون کشیده شدهاند.
دولت هند اجازه انتشار گزارشهای دقیق از صحنه درگیریها را نمیدهد و ارسال گزارشها و اخبار مربوط به تحولات کشمیر هم به دلیل کنترل شدید شبکههای ارتباط اجتماعی در فضای مجازی به سختی انجام میشود. تاکنون در این درگیری ها 43 نفر کشته و بالغ بر 2000 هزار نفر مجروح شده اند و هم چنان صدها تن از مردم در حال اعتراض به نیروهای امنیتی هندی هستند.
منابع بیمارستانی میافزایند: چشمهای بیش از یکصدنفر از کشمیریها آسیب دیده که به گفته پزشکان دستکم 50 زخمی بینایی خود را از دست دادهاند.
برهان مظفر وانی که به برهان وانی شناخته می شود رهبر گروه شبه نظامی حزب مجاهدین کشمیر بود که شهادت او باعث خروش در خیابان ها و نیز در شبکه های اجتماعی شده است. او چند روز پیش توسط نیروهای امنیتی هندی کشته شده و پاکستان نیز لقب شهید را به وی داده است. برهان مظفر تنها 21 سال سن داشته است و کیفیت مرگ او و پخش شدن ویدئوی این واقعه باعث شده که مردم بار دیگر به خیابان های منطقه مورد اختلاف کشمیر بریزند.
جامو و کشمیر ایالتی در شمال غربی هندوستان است. مرکز تابستانی این ایالت شهر سرینگار و مرکز زمستانی آن شهر جامو است. بیشتر خاک این ایالت در رشته کوههای هیمالایا قرار گرفته است. این ایالت از شمال شرقی با جمهوری خلق چین مرزهای مشترک دارد و با ایالتهای هیماچال پرادش و پنجاب هند از جنوب و بخش تحت نظارت پاکستان کشمیر معروف به کشمیر آزاد و گلگت-بلستان از غرب و جنوب غرب هممرز است. جامو و کشمیر در گذشته بخشی از حکومت امیرنشین تحتالحمایهِٔ بریتانیای کشمیر و جامو بود. بر سر حاکمیت این منطقه بین کشورهای چین، هند و پاکستان مناقشه است و هر یک بخشهایی از آن را تحت کنترل خود دارند.
ایالت جامو و کشمیر که پرجمعیتترین بخش کشمیر است تحت کنترل هند قرار دارد و توسط پاکستان بهنام کشمیر اشغال شده هند نامیده میشود. هندیها هم به طور متقابل بخش پاکستانی کشمیر را کشمیر اشغالشده پاکستان میخوانند. منطقه اقصای چین در شمال کشمیر هم که تحت تصرف چین است مورد ادعای هند بوده و دولت هندوستان آن را جزو ایالت جامو و کشمیر می داند.
ایالت جامو و کشمیر به سه ناحیه تقسیم میشود: جامو، دره کشمیر و لِداخ. جمعیت این ایالت در سرشماری سال ۲۰۱۱ بیش از ۱۲٬۵۴۸٬۹۲۶ نفر بوده که بیش از 8 میلیون نفر از آنها مسلمان هستند. اما متاسفانه حاکمان کشمیر اخیرا علاوه بر سرکوب مسلمانان به تغییر بافت جمعیتی این منطقه پرداخته اند. سرینگار با ۱٬۱۹۲٬۷۹۲ نفر و جامو با ۹۵۱٬۳۷۳ نفر پرجمعیتترین شهرهای این ایالت هستند. جامو و کشمیر تنها ایالت هند با اکثریت مسلمان است. ۶۷٪ جمعیت این ایالت پیرو اسلام هستند. در دره کشمیر این آمار به ۹۵٪ میرسد.
بیشتر مردم جامو و کشمیر به زبانهای کشمیری، اردو، دوگری، پاهاری، بالتی، لاداکی، پنجابی، گوجری، و دادری صحبت میکنند. اما زبان اردو با الفبای اردو زبان اداری این ایالت است و اغلب مردم به زبانهای هندی و انگلیسی بهعنوان زبان دوم تکلم میکنند.
سابقه نزاع هند و پاکستان بر سر کشمیر
تقسیم شبه قاره به دو کشور هند و پاکستان به آرامی صورت نگرفت بلکه با شورشها و تنشهای قومی و مذهبی به خصوص بین مسلمانان و هندوها همراه بود؛ به نحوی که در حدود نیم میلیون نفر در این درگیریها جان خود را از دست دادند. تعداد کشته شدگان در ایالت پنجاب از بقیه نقاط بالاتر بود چرا که در واقع به هنگام تقسیم، این منطقه دو تکه شد. بخشی از جزء هند و بخشی دیگر آن جزء پاکستان قرار گرفت.
سابقه نزاع هند و پاکستان بر سر کشمیر
تقسیم شبه قاره به دو کشور هند و پاکستان به آرامی صورت نگرفت بلکه با شورشها و تنشهای قومی و مذهبی به خصوص بین مسلمانان و هندوها همراه بود؛ به نحوی که در حدود نیم میلیون نفر در این درگیریها جان خود را از دست دادند. تعداد کشته شدگان در ایالت پنجاب از بقیه نقاط بالاتر بود چرا که در واقع به هنگام تقسیم، این منطقه دو تکه شد. بخشی از جزء هند و بخشی دیگر آن جزء پاکستان قرار گرفت.
کشمیر در زمان تسلط بریتانیا بر شبه قاره هند و قبل از استقلال هند و پاکستان، با وجودی که اکثر مردم آن مسلمان بودند،تحت حکومت فرمانروای هندو مذهب منطقه قرار داشت.هنگام تقسیم مستعمره هند به دو کشور مستقل هند و پاکستان، قرار بود سرزمینهای مسلمان نشین به پاکستان و سرزمینهای هندو نشین به هند واگذار شود، اما فرمانروای کشمیر شخصا تصمیم گرفت سرزمین خود را در اختیار هند بگذارد.
هنگام برقراری آتش بس سال 1949، حدود یک سوم از سرزمین کشمیر - که پاکستان آن را کشمیر آزاد مینامد - در تصرف پاکستان باقی ماند و هند نیز در سال 1954 انضمام رسمی بخش تحت کنترل خود - موسوم به جامو و کشمیر - را به خاک خود اعلام کرد.
چند سال بعد مجدداً جنگ دیگری بین دو کشور رخ داد.بدین ترتیب که در سال 1965، حملات ارتش پاکستان در خط آتش بس، واکنش نظامی هند و عبور نیروهای هندی از خط مرزی دو کشور در ناحیه لاهور پاکستان را در پی آورد.جنگ دوم نیز سرانجام با میانجیگری روسیه خاتمه یافت و در ژانویه سال 1966، رهبران وقت دو کشور در تاشکند، موافقتنامهای را مبنی بر خروج نیروهای خود از خاک یکدیگر و تعهد به حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات دوجانبه امضا کردند. با این همه، بحران کشمیر و تیرگی روابط هند و پاکستان همچنان ادامه یافت.
جنگ سوم، در سال 1971 و در پی حمایت هند از شورش استقلال طلبان پاکستان شرقی در مقابل پاکستان اتفاق افتاد که نهایتاً به تشکیل کشور مستقل بنگلادش منتهی شد که آتش بس سال 1972 و شناسایی بنگلادش توسط پاکستان در سال 1974، به این بحران خاتمه داد.
شورش و ناآرامی در کشمیر از سال 1989 شروع شد. آنچه که در این سال منجر به انتقال مبارزات مردمی به فاز نظامی شد، ناامیدی مردم کشمیر از دستیابی به حقوق اولیه شان از طرق سیاسی بود.
در حال حاضر نیز با در نظر گرفتن گسترش گروه های تکفیری جهادی در سرتاسر جهان اسلام، سکوت و بی تفاوتی جامعه جهانی در قبال ظلمی که مردم کشمیر با آن مواجه هستند می تواند نتیجه خطرناک کشیده شدن کشمیری ها به سمت گروه های تروریستی مانند القاعده و داعش را به دنبال داشته باشد.
به این ترتیب مبارزان مسلمان مخالف حکومت هند در کشمیر با هدف الحاق دو بخش این سرزمین دست به شورش مسلحانه زدند که در جریان آن تا کنون بیش از 40 هزار نفر کشته شدهاند. هند پاکستان را به حمایت از مبارزان مسلمان کشمیر متهم می کند.
در واقع با وجود انجام برخی مذاکرات صلح در سالهای گذشته ، گسترش تحرکات مذهبی و اقدامات تروریستی در هند و کشمیر، مانع جدی بر سر راه حل اختلافات دو کشور است.
نادیده گرفتن حق مردم در منازعه هند و پاکستان
گرچه در نگاه اول منازعه کشمیر، به عنوان منطقه مورد تنازع بین هند و پاکستان به نظر می رسد، اما راهکارهای بین المللی برای حل و فصل این تنازع یک اشکال مهم دارد و آن اینکه این قطعنامهها فقط به دو طرف خاص نگاه میکنند و طرف سوم و مهم تر یعنی مردم کشمیر را نادیده گرفته اند. مردم کشمیر طرف سوم این معادله هستند که مورد بیتوجهی و نادیده گرفتن مجامع و نهادهای بین المللی به ویژه سازمان ملل قرار گرفتهاند. بنابراین به نظر می رسد تنها راه حل مسئله کشمیر، احترام به خواستههای مردم این منطقه و به رسمیت شناخته شدن حق تعیین سرنوشت آنهاست.
طی روزهای اخیر شاهد درگیریها و نقض حقوق مردم کشمیر و برخورد قهرآمیز و سرکوبگرانه، زندانی شدن و شکنجه آنها بودیم، باید به مردم کشمیر حق تعیین سرنوشت داده شود تا خود برای تعیین سرنوشتشان تصمیم بگیرند.مسئله، حمایت از یک جریان خاص در کشمیر نیست، بلکه مسئله حمایت از حقوق همه مردم کشمیر است.
برخی تحلیلگران موضوع کشمیر را مشابه اوضاع فلسطین توصیف می کنند. احمد ابوزید تحلیلگر مصری در این رابطه میگوید مسئله کشمیر مسلمان تا حد زیادی به تراژدی فلسطین شبیه است، هر دو مسئله از سال 1948 میلادی آغاز شد و دو ملت مسلمان هر کدام با دشمن سرسخت و یکدندهای روبرو هستند که برای از بین بردن صاحبان اصلی این سرزمینها و غصب حقوق مشروعشان تلاش و انواع شکنجه و ظلم و سرکوبگری را اعمال میکنند.
مردم مسلمان کشمیر طی این سالهای طولانی در معرض ظلم و ستم و کشتار قرار داشتهاند که هزاران نفر جان خود را از دست دادهاند، هر دو مسئله در شورای امنیت با توطئه و همدستی بین المللی روبرو شده و نتیجه آن تضییع و پایمال شدن حقوق مسلمانان بوده است. دهها قطعنامه درباره حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و مردم کشمیر و محکومیت جنایات اشغالگران در کشمیر و فلسطین صادر شده، ولی این قطعنامهها تا امروز اجرا نشده است.
*حمیدرضا عموزاده