عملیاتی برای پایان دادن به جنگ
عملیات کربلای 5 که در یکی از حساسترین جبهههای جنوب – منطقه عمومی بصره- به اجرا در آمد با هدف تأمین یک پیروزی بزرگ و پایان دادن به جنگ، طراحی و به اجرا در آمد، ا ز اینرو برای طرفین از اهمیت حیاتی برخوردار بود.این عملیات از نظر شدت درگیری ازجمله شدیدترین نبردهای تاریخ جنگ محسوب میشود. در عملیات کربلای 5 سپاه تمام توان خود را پای کار آورد و به موازات آن ارتش نیز موظف شد تا در مناطق غربی به صورت مستقل عملیاتهای فرعی انجام دهد تا حداقل بخشی از توان رزمی دشمن را درگیر و از منطقه دور نگه دارد.طراحی عملیات نشانگر انعطافپذیری سازمان رزم سپاه و اوج خلاقیت و جسارت بود و از پذیرش ریسک بالایی حکایت داشت.
این عملیات نشان داد که جبهه رزمندگان ایرانی با ابتکار عملهای مناسب و از مزیت خلاقیت فرماندهان برای شکستن خطوط دشمن برخوردار است و میتواند در سختترین شرایط، مشکلترین عملیاتها را سامان دهد.
اگر چه دشمن در مکان و زمان نسبتاً غافلگیر شد، ولی به محض آگاهی از عملیات بسرعت آرایش دفاعی گرفت و نبردی سخت و شدید رقم خورد، بهطوری که هر یک گام پیشروی خود، یک پیروزی محسوب میشد. منطقه برای هر دو طرف از اهمیت زیادی برخوردار بود لذا طرفین سنگر به سنگر قدرت نظامی خود را به رخ همدیگر میکشیدند و برایشان خسارتهای مادی و معنوی اهمیت چندانی نداشت.
سپاه ایران باوجود کسب موفقیتهای مهم در این عملیات، نتوانست از آن بهعنوان یک پیروزی سرنوشت ساز بهرهمند شود و از به دست آوردن یک فتح بزرگ و تعیینکننده که با اتکا به آن بتوان جنگ را خاتمه داد باز ماند. در عملیات کربلای 5 رزمندگان اسلام توانستند زنگ خطر سقوط بصره را به صدا درآورند و شیرازه ارتش عراق را از هم بپاشند اما از آنجا که قدرتهای بزرگ پیروزی ایران را در جنگ فاجعهای بزرگ تلقی میکردند با حمایتهای آشکار تسلیحاتی – اطلاعاتی مانعی جدی بر سر راه پیشرویهای رزمندگان اسلام ایجاد کرده و اجازه ندادند ایرانیان با شیوههای ابتکاری، ضمن جبران کمبودهای خود شاهد پیروزی را در آغوش گیرند.از اینرو با حمایتهای بیدریغ از صدام در مقابل هجوم نیروهای ایرانی از بر هم خوردن تعادل در جنگ جلوگیری کردند و اجازه ندادند این عملیات، عملیاتی سرنوشت ساز باشد.
در مقابل همزمان با این عملیات صدام مجوز بمباران و موشک باران شهرهای دور و نزدیک را به صورت گسترده به دست آورد و با میگ 25 و سوخوی روسی که از سوی شورویها در اختیارش قرار گرفته بود شهرهای مرزی و عمقی را هدف قرار داد و با بمباران مناطق مسکونی، مدارس به شرارتهای خود در سایه سکوت محافل بینالمللی توسعه بخشید.
در همین ایام شهرهای دزفول و سوسنگرد بمباران شدند، فقط در یک مورد از حمله هوایی به کرمانشاه 72 نفر شهید شدند، مدرسهای در بروجرد هدف قرار گرفت و 70 کودک بیگناه شهید و مجروح شدند و سایر شهرها همچون رامهرمز، نهاوند، اصفهان، تهران، خرم آباد، ملایر، مسجد سلیمان، ایلام، قم، همدان، تبریز و53 شهر دیگر مورد حملات مکرر موشکی و هوایی قرار گرفتند که بر اثر آنها 3050 نفر شهید و 11163 نفر مجروح شدند.
حمله به نفت کش ها
همچنین در هنگام اجرای این عملیات ارتش بعث عراق در ادامه جنگ نفتکشها شناورهایی که نفت ایران را حمل میکردند به همراه پایانههای نفتی را بارها مورد اصابت بمبهای هواپیماهای خود قرار دادند.
این همه در حالی بود که رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت امریکا ضمن بیانیهای به صراحت اعلام کرد«این حمله ایرانیان(کربلای 5) یادآور صدمات ناراحتکننده زیادی است که جنگ ایران و عراق به ارمغان آورده است، ادامه این جنگ خونین به عنوان یک نگرانی عمیق برای ایالات متحده و تمام دنیا به شمار میرود. این جنگی است که نه تنها منافع استراتژیک امریکا، بلکه ثبات و امنیت دوستان ما را در منطقه تهدید میکند.
بنابراین ما مصمم و قاطع هستیم که... بدون اینکه یکی از طرفین پیروز شود یا شکست بخورد پایان دهیم ما با نگرانی دوستانمان در منطقه مبنی بر... تهدید امنیت آنها شریک هستیم.....ما همچنین سرسختانه معتقد هستیم که از دفاع یک جانبه یا چند جانبه از دوستانمان که با آنها بستگیهای دراز مدت و عمیق داریم، حمایت کنیم.» رئیس جمهوری وقت امریکا در پی این بیانیه، بیانیه دیگری صادر کرد و ضمن آن معاون وزارت خارجه را موظف کرد تا برای جلوگیری از صدور اسلحه به ایران اقدام کند.
این در شرایطی بود که صدام توانست در سایه حمایت قدرتهای بزرگ 20 تا 30 تیپ خود را بازسازی، مجهز و با آموزشهای جدید برای اقدامات ضربتی آماده کند. در نتیجه ارتش عراق که از سال دوم جنگ در قالب دفاعی فرو رفته بود با حمایتهای بی دریغ مالی، تسلیحاتی و آموزشی حامیانش قابلیت تهاجمی یافت و مهیای عملیاتهای آفندی شد.از سوی دیگر از این مقطع صدام حمله به تأسیسات صنعتی و نفتی را توسعه داده و حملات روزانه خود را به این مواضع تشدید کرد.صدام جنایتکار به اینها هم بسنده نکرده و با بهکارگیری سلاحهای شیمیایی علیه رزمندگان و مردم بیدفاع شهرها صفحه جدیدی از جنایتهای ضد انسانی را در سایه سکوت حمایتگرانه حامیانش ورق زد.ارتش بعث عراق حملات شیمیایی را علاوه بر هواپیما از طریق گلولههای کاتیوشا نیز به سوی شهرها پرتاب میکرد.
وضعیت اقتصادی در سال پایانی جنگ
شرایط نابرابر داشتههای ارتش عراق و رزمندگان اسلام، فرماندهان را به این نتیجه رساند که نباید در جایی بجنگند که جز تک جبههای، راهکار دیگری وجود ندارد.بنابراین به تک احاطهای به عنوان تاکتیک جنگی روی آوردند. در تک احاطهای به جای رودر رویی با نیروهای دشمن این امکان وجود داشت که دشمن را دور زد یا با قیچی کردن نیروهایش به اهداف از پیش تعیین شده دست یافت. مطالعه فرماندهان روی زمینهای جنوب نشان داد که امکان حمله احاطهای در این منطقه مطلقاً وجود ندارد. بر این اساس سیاست عملیاتی و تاکتیکهای رزمی ایران تغییر کرد و هدفهای جنگی از جنوب به جنبههای شمال غرب منتقل شد.در پی این تغییر استراتژی، عملیاتهای کربلای 10 و فتح 5 طرحریزی و به اجرا در آمد.اما عوامل طبیعی مثل سیل بردگی راههای مواصلاتی و... مانع دستیابی به پیروزیهای چشمگیر بود.
در این شرایط علاوه بر یک سوم بودجه کشور که سال قبل از آن به جنگ اختصاص یافته بود 70 میلیارد تومان معادل یک چهارم از کل بودجه کشور نیز به جنگ تخصیص یافت و یک سوم درآمدهای ارزی دولت صرف جنگ شد.کاهش درآمدهای نفتی از اواخر سال 1365موجب شد تا دولت بودجه سال بعد خود را کاهش دهد و یارانه برق و سوخت را حذف کند. همچنین استقراض از بانک مرکزی افزایش یافت و فشار اقتصادی باعث شد که اعتبار وزارتخانههای نیرو و نفت از بودجه دولت حذف شود و به این دو وزارتخانه اجازه داده شد تا خود درآمد زایی کنند.در سال 1366 وضع اقتصادی و درآمدی دولت بدتر از سال قبل شد و سازمان برنامه وبودجه مأموریت یافت بودجه محرمانهای را طراحی کند و چنانچه جنگ توسعه یافت معیشت مردم از آن محل تأمین و بحرانهای ناشی از جنگ وکاهش هنگفت درآمدهای ارزی دولت مهار شود. دولت اهتمام خود را صرف این کرده بود تا در کنار اداره هزینههای جنگ با فروش نفت بشکهای 6 دلار آن هم زیر بمبارانهای هواپیماهای عراقی، آسیبها و فشارها به حوزه معیشتی مردم به حداقل برسد.
صلح تحمیلی
از هفته اول جنگ صدام به دنبال تحمیل آتش بس به ایران و خاتمه جنگ با حفظ بخشهایی از خاک کشورمان بود. با فتح خرمشهر موضوع خاتمه جنگ جدیتر شد و عراق سعی کرد با اعلام آتش بس یک جانبه به مطامع خود دست یابد. در این میان بیاعتبار ساختن معاهده 1975 الجزایر یکی از اهداف مهم صدام بود که بجد آن را دنبال میکرد. عراق برای تحمیل شرایط خود دفاع از سرزمینهای اشغالی، استفاده از سلاحهای شیمیایی، گسترش تهاجمات هوایی به تأسیسات صنعتی و اقتصادی و مناطق مسکونی، راهاندازی جنگ شهرها و جنگ نفتکشها و... را در دستور کار قرار داده واهدافش از سوی سازمانهای منطقهای و بینالمللی مورد حمایت قرار داشت.در مقابل ایران نیز به دنبال کسب نقطهای دارای ارزش برای ایجاد فشار برای قبول شرایط خودش بود تا به جنگ خاتمه دهد.
ایران از نظر تسلیحاتی نسبت به ارتش عراق که مدام به روز میشد و سلاحهای از دست داده با سلاحهای پیشرفته تری جایگزین میشد، در وضعیت خوبی قرار نداشت و با وجود در اختیار داشتن نیروهای مخلص که با انگیزه و ایمان میجنگیدند طی چند عملیات بزرگ به هدف مهمی در خاک دشمن دست نیافت. در نتیجه تنها ظرفیتی که میشد از آن استفاده کرد تا از آسیبهای ناشی از جنگ که به دلیل حمایتهای آشکار و پنهان قارونهای منطقه و قدرتهای بزرگ دنیا بهطور روز افزون نجات یافت، ظرفیت سازمان ملل بود.
از جمله این ظرفیتها شورای امنیت سازمان ملل بود. در سالهای اول جنگ شورای امنیت با تصویب قطعنامههای یک طرفه نتوانست اعتماد ایران را جلب کند و در هفت قطعنامه خود طرف عراقی را سنگینتر گرفت. طبیعی بود که تن دادن به چنین قطعنامههایی که حق ایران را بهعنوان یک کشور مورد تجاوز قرار گرفته نادیده میگرفت به مصلحت نبود. در سالهای 66 و 67 که تشدید جنگ نفتکشها در خلیج فارس فضای کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار داده و عوارض ناشی از آن بر تأمین انرژی جهانی مؤثر بود، ابر قدرتها را بر مهار دامنه جنگ و ایجاد فشار بر پایان دادن به آن متمایل کرد.
از اینرو رونالد ریگان و میخاییل گورباچف رهبران امریکا و شوروی در اجلاس ریکیاویک ایسلند در اواخر سال 1365 به توافق رسیدند تا جنگ ایران و عراق بدون برنده و بازنده به اتمام برسد.
به دنبال این تصمیم شورای امنیت نقش فعال تری را در ارتباط با جنگ ایران و عراق برعهده گرفت و با تصویب قطعنامه 598 از مواضع قبلی خود فاصله گرفت و تا حدودی منافع ایران را نیز در نظر آورد.
این قطعنامه اگرچه تأمینکننده همه مطا لبات ایران نبود، اما با تثبیت معاهده 1975 پیروزی بزرگی برای ایران گردید و معنی آن ناکامی صدام در دستیابی به اهدافش در تحمیل جنگ محسوب میشد.
در شرایطی که رایزنیها در مورد قطعنامه 598 ادامه داشت، ایران برحقوق حقه خود پافشاری می کرد و سپاه پاسداران با طرح بسیج و به کارگیری 900 گردان در تدارک عملیاتی با پشتیبانی نیروهای کرد عراقی در داخل خاک عراق بود، امام خمینی(ره) هم معتقد بود که نباید به دشمن مهلت داده شود و با اعلام در رأس امور بودن جنگ بر این نکته تأکید میکردند.سرانجام قطعنامه برای نخستین بار در چار چوب فصل هفتم منشور ملل متحد تنظیم و صادر شد.اما همچون هفت قطعنامه گذشته اشارهای به آغازگر جنگ نداشت. اگر چه افزایش توان رزمی عراق با سایر قطعنامهها تفاوت داشت و مناسبترین آنها بود.ایران از ابتدا آن را رد نکرد ولی با صدور بیانیهای آن را به دلیل عدم تعیین متجاوز و مبهم بودن میزان و نحوه پرداخت خسارت غیر عادلانه خواند. مساعی دیپلماسی ایران بر این قرار گرفت که قطعنامه الحاقی دیگری برای تأمین حقوق نادیده گرفته شده ایران صادر شود.
رویارویی امریکا با ایران
امریکا پس از صدور قطعنامه مصمم شد از قدرت نظامی علیه ایران استفاده کند و ناوگان جنگی امریکا در خلیج فارس عملاً در مقابل ایران گسترش یافت و آرایش گرفت.تبلیغات گستردهای علیه ایران در جهان آغاز شد و با حمایت بیشتر ابرقدرتها توازن نظامی میان ایران و عراق برهم خورد.امریکا حمایت از نفتکشها را آغاز کرد و عملاً دست ایران را برای ایجاد فشار در جهت محدود کردن ضربه به منافع کشور بست.
پرواز آواکسها و بالگردهای امریکایی در خلیج فارس شدت گرفت و روز به روز عرصه بر ما در خلیج فارس تنگتر شد و عملاً امریکا متحد عراق در منطقه گردید. به موازات این اقدامات تحریم ایران نیز تشدید شد وتأمین قطعات ضروری، همچون قطعات هواپیماهای جنگی با مشکل مواجه شد.عراق نیز در پناه حمایتهای امریکا بر شدت حملات مراکز اقتصادی و نفتی کشورمان افزود بهطوری که گاهی جای تازهای برای بمباران نمییافت و مراکز بمباران شده را مجدداً بمباران میکرد.
براثر دشمنی کشورهای بزرگ با جمهوری اسلامی ایران، کشورهای منطقه جسور شده و عربستان سعودی گستاخانه به زائران ایرانی یورش آورد و حدود 400 تن از زائران خانه خدا را به شهادت رسانید.سفر دبیر کل سازمان ملل به ایران و ملاقات با آیتالله هاشمی رفسنجانی از جمله اتفاقات مهم این دوره است. آقای خاویر پرز دکوئیار در این سفر از مسئولان ایران میخواهد تا قطعنامه را بپذیرند و در اعتراض ایران مبنی بر عدم شناسایی متجاوز، قول تعیین کمیته شناسایی متجاوز را میدهد و در مقابل میخواهد تا تعیین متجاوز از سوی این کمیته، ایران، به شرط عدم شرارت صدام، تحرکی در جبههها نداشته باشد.
بعد از این سفر، جنگی محدود میان ایران و امریکا در خلیج فارس به وجود آمد و امریکا یک کشتی 800 تنی متعلق به نیروی دریایی ارتش را غرق کرد. بهانه امریکا برای این کار مینریزی ایران اعلام شد.در عرصه دیپلماسی نیز امریکا سعی در انزوای ایران گرفت و تلاش کرد تا سوریه و لیبی را از ایران جدا کند.عراق به منظور وارد کردن فشار بیشتر به ایران با در اختیار گرفتن هواپیماهای جدید برد عملیاتی خود را در منطقه وسعت داد و حملات موشکی خود را به تهران و قم آغاز کرد. صدام که در این ایام با خیالی آسوده دست به هرجنایتی میزد با حمله شیمیایی به حلبچه و نودشه جنایت بزرگی مرتکب شد و ننگی ابدی برای خود خرید.
ارتش عراق از اوایل سال 1367 راهبرد دفاعی را به راهبرد تهاجمی تغییر داده و توانست ابتکار عمل را در خطوط مقدم جنگ به دست آورد.در این هنگام که ارتش عراق 9 سپاه داشت با نیرویی بیش از یک میلیون و سیصد هزار نظامی از ایران پیشی گرفت. همین باعث شد تا ارتش عراق به فکر حمله به فاو بیفتد و آنجا را از تصرف رزمندگان اسلام خارج کند. حمله امریکا به سکوهای نفتی به تقویت جبهه عراق منجر شد.حمله عراق به شلمچه و ماووت در کردستان نیز برای عراقیها کپسول روحیه محسوب میشد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در ملاقات با حضرت امام(ره) گزارش بازپسگیری برخی از مناطق توسط عراقیها را مطرح میسازد. امام از ایشان میخواهد تا برنامه نیروهای مسلح برای ادامه جنگ اعلام شود. آیتالله هاشمی درخواست امام را با فرماندهان در میان میگذارد، فرماندهی وقت سپاه نیز با تهیه فهرستی اعلام میکند ارتش و سپاه ظرف 5 سال آینده باید 5/2 تا 7 برابر شوندو به موازات تجهیز گردند.
برداشت امام و سایر سران کشور از نامه محسن رضایی این بود که امکان جنگیدن دیگر وجود ندارد و اگر بخواهیم جنگ را با موفقیت ادامه دهیم باید فهرست بلند بالایی را که در توان کشور نبود تهیه کنیم.
هم زمان در این ایام عراق به جزایر مجنون حمله کرد و صحنههای جانسوزی از نحوه به شهادت رسیدن رزمندگان به وجود آمد. عراق جبهههای غرب و شمال غرب را هم فعال کرد وتصرفاتمان را یکی بعد از دیگری باز پس گرفت.
حمله ناو جنگی امریکا به هواپیمای مسافربری ایران اقدام دیگری بود که امام را به مهمترین تصمیم زندگیش نزدیک کرد و نهایتاً قطعنامه را پذیرفت و از آن بهعنوان جام زهر یاد کرد. / ایران