خبر اکران فیلم مجیدی در ترکیه در حالی بود که یکی از چهره های مطرح جهان اسلام در این کشور به نام پروفسور «خیرالدین کارامان» از این فیلم تقدیر کرده بود و چه بسا که مشکلی از قبیل تحریم جریان های مذهبی گریبانگیر فیلم نبود.
اما پس از نزدیک به دو ماه اکران در این کشور هم منتفی شد و هر چند مجیدی این اکران را به ربیعالثانی(بهمن ماه 94) موکول کرد اما تا امروز این اکران نیز انجام نشده است.
بنابر این گزارش همین چند روز پیش و همزمان با کودتای ناکام نظامی در ترکیه فیلم «من سالوادور نیستم» بر روی حداقل 30 پرده سینما رفته است.
اتفاقی که با حضور مسئولان ایرانی در ترکیه صورت گرفته است چه اینکه حبیب ایل بیگی رئیس سازمان نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی کشور از تهران و مرتضایی فر سرکنسول ایران در استانبول و عبدالرضا راشد وابسته فرهنگی سرکنسولگری ایران در استانبول در مراسم افتتاحیه اکران این فیلم حضور داشتند.
علاوه بر انتشار این خبر در رسانه ها و صفحه رایزنی فرهنگی ایران در استانبول، روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات نیز نوشت: فیلم «من سالوادور نیستم» همزمان در 30 سینمای ترکیه به مدت یک ماه از 24 تیرماه به همت وابستگی فرهنگی کشورمان در استانبول نمایش داده میشود.
این همت وابستگی فرهنگی ایران در ترکیه برای اکران فیلم دست چندم و سخیف «من سالوادور نیستم» در حالی صورت می گیرد که بر اساس شنیده ها دستورالعمل مشخصی درباره اکران فیلم محمد رسول الله برای رایزنی ها صادر شده است.
اینکه تلاش رایزنی فرهنگی ایران در ترکیه و سازمان فرهنگ ارتباطات اسلامی برای اکران فیلم مجیدی در چه حدی بوده قابل بررسی نیست اما اکران فیلم «من سالوادور نیستم» به همت وابستگی فرهنگی ایران در استانبول خود می تواند نقض غرضی در اهداف و دستورالعمل های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور باشد.
آگاهان می دانند که عدم اکران فیلم «محمد رسول الله» در کشورهای مختلف از جمله در ترکیه در اثر کارشکنی جریانات و لابی های فرهنگی صهیونیستی و سعودی بود اما مسلما دستگاهی به گستردگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با سابقه 25 ساله باید بتواند از حضور متمادی خود در کشورهای مختلف برای اجرای اهداف جمهوری اسلامی در خارج از کشور و تحقق هدف «اقتدار فرهنگی» بهره ببرد.
اما عدم توانایی در اکران فیلم بزرگی چون «محمد رسول الله» در کشورهای مختلف و اینک اکران فیلم «من سالوادور نیستم» با کمک وابستگی فرهنگی ایران این نگرانی را ایجاد می کند که این سازمان در زمین طراحی شده طرف مقابل خود حرکت می کند چه اینکه فیلم «من سالوادور نیستم» دارای کمترین قرابت ممکن به ارزش های انقلابی و اسلامی ایران است.
باید گفت این روزها در جریان جنگ تمام عیار فرهنگی بین فرهنگ غربی ـ تکفیری از یک طرف و فرهنگ مقاومت و وحدت در طرف دیگر سازمان فرهنگ و ارتباطات نقش کمترینی دارد و در مصاف های متعددی بازی را به طرف مقابل واگذار کرده و این سازمان باید سیاست های قوی تر و جدی تری را برای تحقق اقتدار فرهنگی ایران و مقاومت تبیین و اجرایی کند.