حکایت خاکسپاری شهدای گمنام در مناطق تفریحی و گردشگری، قصه تلخی است که بارها و بارها در همدان تکرار شده، اما هر بار بنا به دلایل نامعلوم شاهد تکرار این ماجرا در گوشه‌ای از استان هستیم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهدای گمنام، ستارگان درخشانی هستند که مظلومانه در غربتی 30 ساله مانده‌ و حالا گاه، وقتی پیکرهای مطهرشان شناسایی شده و برمی‌گردد؛ غریب‌تر می‌شوند؛ غربتی که گاه 15 سال به درازا می‌کشد. «شهدای گمنام، امامزادگان عشقند که مزارشان تا ابد زیارتگاه اهل یقین است»، این جمله را بارها و بارها شنیده‌ایم؛ جمله‌ای پر معنا از بنیانگذار کبیر انقلاب که حکایت از جایگاه والای شهدای گمنام دارد، اما حقیقت امر این است که نتوانستیم کوچکترین حق شهدا را که داشتن یک یادمان و
حرم است، ادا کنیم.

حکایت خاکسپاری شهدای گمنام در مناطق تفریحی و گردشگری، قصه تلخی است که بارها و بارها در همدان تکرار شده، اما هر بار بنا به دلایل نامعلوم شاهد تکرار این ماجرا در گوشه‌ای از استان هستیم.

مزار شهدای گمنام دشت میشان در دامنه الوند، نمونه بارز این مدعاست که سال 80 در این مکان آرام گرفتند، اما پس از گذشت 15 سال هنوز از داشتن یک یادمان مناسب محرومند.

بوستان جنگلی شهر اسدآباد نیز نمونه دیگری از مناطق تفریحی است که در سال 91 پذیرای 3 شهید گمنام عملیات والفجر 8 شد، اما با وجود وعده‌های مسئولان برای ساخت المان، هنوز اقدامی صورت نگرفته است.

مزار شهدای گمنام در شهرهای دمق و قروه درجزین و دانشکده فنی شهید مفتح نمونه دیگری از مکان‌هایی است که شهدا- به گفته مسئولان وقت- با هدف گسترش روحیه معنوی در آن به خاک سپرده شدند.

مزار سه شهید گمنام دفاع مقدس در بوستان مردم، یکی از شلوغ‌ترین مراکز تفریحی همدان نمونه دیگری است که بر این روایت تلخ مهر تأیید می‌زند؛ مزاری که شهرداری در ابتدای کار برای ساخت یادمان قول مساعد داد. این قصه تلخ سال‌ها است که همچون زخمی بهبود نیافتنی بر قلب خانواده‌های شهدا، رزمندگان و مردم ولایتمدار دارالمجاهدین همدان باقی مانده و مسئولان دستگاه‌های مختلف، هر بار به بهانه‌ای از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند.

امروز در حالی مزار خالی و خلوت شهدای گمنام زیر آفتاب گرم تابستان، اشک را میهمان چشمانمان می‌کند که در کشورهای دیگر همچون ویتنام برای سربازان و کشته شدگان گمنام جنگ احترام ویژه‌ای قائل هستند. دیروز شهدای گمنام همه چیز حتی نام و نشان خود را در راه دفاع از اسلام، انقلاب و میهن فدا کردند، اما غفلت و کوتاهی در نظارت بر ساخت یادمان و حرم یا حتی یک سایبان ساده بر مزارشان موجب شده تا امروز به بهانه ترویج معنویت، غریب‌تر از قبل شوند.

و حال در پایان این تراژدی تلخ که سال‌ها است همچون استخوانی لای زخم جا خوش کرده، تنها می‌توان گفت که «شهدا شرمنده‌ایم!»

شرمنده‌ایم که قدرتان را نشناختیم؛ شرمنده‌ایم که سالیان سال پس از جنگ، پیکر نحیف و رنج‌کشیده‌تان زیر خروارها خاک باقی ماند و فراموش‌مان شد؛ شرمنده‌ایم از مادران چشم انتظاری که هنوز در جست‌و‌جوی مزارتان هستند و شرمنده‌ایم که امروز نیز سهم شما باز هم غربت و تنهایی و مظلومیت است و دیگر هیچ.
شرمنده‌ایم شهدا؛ شرمنده‌ایم! / ایران