کد خبر 607737
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۲

در بيشتر پرونده‌هاي جنايي پاي يك رابطه نامشروع در ميان است

به گزارش مشرق، مردي جوان كه براي رسيدن به دخترخاله‌اش، شوهر او را به قتل رسانده بود، ماجرا را شرح داد.
 
به گزارش روزنامه جوان، ساعت 3 بامداد روز چهارشنبه، 16 تيرماه بود كه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي از كشف جسدي سوخته در جاده ورامين به فيروزآباد با خبر و در محل حاضر شدند. بررسي‌ها حكايت از اين داشت كه جسد متعلق به مردي است كه در صندلي شاگرد خودروي سواري سمند به آتش كشيده شده است.
 
گزارش اوليه عوامل تشخيص هويت پليس آگاهي بعد از بررسي جسد در محل نشان داد كه اين مرد ابتدا با ضربات چاقو به قتل رسيده و سپس جسد به همراه خودرو به آتش كشيده شده است. بنابراين پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل شد و تلاش براي شناسايي عامل يا عاملان حادثه كليد خورد.
   
شناسايي هويت مقتول
 
در اولين گام شماره پلاك خودروي سمند بررسي و مشخص شد كه مالك آن مردي 48 ساله به نام پژمان است. از آنجا كه گوشي تلفن همراه پژمان خاموش بود، الهام، همسر وي مورد تحقيق قرار گرفت.
 
او گفت من همراه شوهر و دو دختر10 و 12 ساله‌مان در فلكه سوم تهرانپارس زندگي مي‌كنيم. شب قبل بود كه همگي به خانه پدرم رفتيم. بعد از خوردن شام، پژمان براي انجام كاري خانه را ترك كرد. ساعت 11/30 شب، وقتي تماس گرفت، خواستم دنبال ما بيايد و به خانه برويم، اما خستگي را بهانه كرد و خواست شب را در خانه پدرم بمانيم كه به ناچار قبول كردم تا اينكه امروز از حادثه آتش‌سوزي خودروي او با خبر شدم. خانواده پژمان بعد از حضور در پزشكي قانوني هويت وي را از روي گردنبند فلزي كه به دور گردن جسد مانده بود، شناسايي كردند.
   
كشف سرنخ در خانه پژمان
 
بعد از شناسايي هويت مقتول و ثبت اظهارات همسرش، كارآگاهان براي يافتن اطلاعات بيشتر راهي خانه پژمان كه ساختماني دو طبقه بود، شدند. در پاركينگ ساختمان يك دستگاه خودروي پژو 207 كشف شد كه مشخص شد شب حادثه مالك آن، خودرو را آنجا پارك كرده و همراه پژمان با سواري سمند خانه را ترك كرده است.
 
در بررسي‌هاي بعدي مشخص شد كه پژمان از مدتي قبل به همراه ناصر، پسرخاله 23 ساله همسرش در كار خريد و فروش خودرو مشاركت دارد و اين خودروي پژو را هم مشاركتي خريده‌اند.
   
دنبال كردن سرنخ
 
ناصر وقتي در اين باره تحقيق شد، گفت: من در خانه پاركينگ ندارم به خاطر همين خودروي پژو 207 را به خانه پژمان بردم تا آخر هفته آن را بفروشيم. بعد از گذاشتن ماشين داخل پاركينگ، پژمان اصرار كرد من را به خانه‌ام برساند كه قبول كردم‌ تا من را به سه‌راه تهرانپارس برساند. بعد از آن ديگر از او خبر نداشتم تا اينكه همسرش الهام من را از ماجرا با خبر كرد.
   
بازداشت 2 مظنون
 
در شاخه ديگري از تحقيقات، كارآگاهان در تحقيقات ميداني متوجه شدند كه پژمان از مدتي قبل با همسرش اختلاف داشته است. تحقيقات همچنين نشان داد كه شب حادثه پدر و مادر الهام در سفر بوده‌اند و حرف‌هاي الهام درباره ميهماني در خانه پدرش دروغ است. بررسي‌هاي پليس همچنين نشان داد كه شب حادثه پژمان بعد از خارج شدن از خانه به سمت منطقه حكيميه رانندگي كرده است در حالي كه ناصر مدعي بود كه آنها به طرف سه راه تهرانپارس رفته بودند. بعد از اثبات اين دو تناقض بود كه ناصر و الهام به عنوان مظنون بازداشت شدند.
   
ابراز علاقه به پسرخاله
 
الهام وقتي مورد بازجويي قرار گرفت، قبول كرد كه به ناصر علاقه داشته است، اما گفت من در ماجراي قتل شوهرم نقش نداشتم. او گفت ناصر چند بار به من پيشنهاد ازدواج داد، اما به خاطر داشتن شوهر و بچه پيشنهادش را رد كردم. بعد از آن بود كه ناصر پيشنهاد قتل را مطرح كرد و گفت حاضر است براي رسيدن به من شوهرم را از سر راه بردارد كه مخالفت كردم.
    
اقرار به جنايت
 
31 تيرماه و در حالي كه 15 روز از ماجراي قتل گذشته بود، سرانجام ناصر قفل سكوت را شكست و به قتل اقرار كرد و گفت كه الهام در ارتكاب حادثه نقش نداشته است. او گفت يك روز قبل از حادثه بود كه با الهام تماس گرفتم. او ناراحت بود و گفت كه با شوهرش درگير شده است. از اين ماجرا خيلي عصباني شدم و تصميم به قتل پژمان گرفتم. شب حادثه چاقويي برداشتم و به بهانه تحويل دادن پژو 207 راهي خانه پژمان شدم. بعد از پارك كردن خودرو در پاركينگ، پژمان اصرار كرد من را به خانه برساند كه قبول كردم. در طول مسير بود كه خواستم من را به خانه يكي از دوستانم در حكيميه برساند. در محل خلوتي خواستم من را پياده كند. وقتي خودرو را نگه داشت، ناگهان چاقو كشيدم و در حالي كه غافلگير شده بود... .
 
بعد از اينكه از مرگ او مطمئن شدم، جسد را به صندلي شاگرد منتقل كردم و خودم پشت فرمان نشستم و شروع به رانندگي كردم. مدتي سرگردان در خيابان‌ها رانندگي كردم تا اينكه خودم را ابتداي جاده ورامين ديدم. جاي خلوتي توقف كردم. مقداري بنزين را كه در صندوق عقب بود، روي خودرو ريختم و بعد از آتش زدن آن از محل دور شدم.
 
سرهنگ كارآگاه حميـد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: تحقيقات بيشتر از ناصر و الهام در اداره دهم پليس آگاهي تهران در جريان است.