به گزارش مشرق، دقایق اولیه بامداد چهاردهم مهر سال 1393 بود که پسر 22 ساله ای به نام امید به طور پنهانی، با کلیدی که در دست داشت وارد آپارتمان زنی شد که از حدود یک سال قبل با وی آشنا شده بود.
او در حالی که چاقویی را در دست می فشرد در گوشه آشپزخانه کوچک مخفی شد. این جوان مدت زیادی منتظر ماند تا این که ساعتی بعد شوهر زن 24 ساله به طور ناگهانی از رختخواب بیرون پرید و به سمت آشپزخانه رفت.اما «امید» که منتظر چنین لحظه ای بود به سوی وی حمله ور شد و ضربات مرگبار چاقو را بر نقاط مختلف بدن وی وارد کرد.
درحالی که درگیری 2 جوان به پذیرایی منزل کشیده شده بود، زن خیانتکار نیز به کمک «امید» شتافت و از پشت سر ضرباتی را با چاقو بر پیکر خون آلود همسرش وارد کرد. دقایقی بعد همسایگان این زوج که با سروصداهای ایجاد شده، احتمال می دادند حادثه ناگواری در حال رخ دادن است با پلیس 110 تماس گرفتند اما وقتی ماموران گشت انتظامی زنگ آپارتمان را در خیابان شهید هنرور مشهد به صدا درآوردند زن جوان از پشت آیفون گفت: یک مشکل خانوادگی بود که رفع شد!!
درحالی که مرد 29ساله بر اثر ضربات چاقو آخرین نفس هایش را می کشید، «امید» خود را به جای شوهر آن زن معرفی کرد و با گرفتن گوشی آیفون از دست «معشوق خیابانی» خود به ماموران گفت: با همسرم مشکل داشتیم که دعوا کردیم، اما اکنون دیگر مشکلمان حل شده است!!
با رفتن ماموران، پسر جوان و زن خیانتکار شب را کنار جسد خون آلود به صبح رساندند و نقشه ای برای مخفی کردن جسد کشیدند.
آن ها تمام پرده های خون آلود را شستند و دیگر آثار جرم را هم از بین بردند. صبح روز بعد «امید» به بولوار شهید قرنی رفت و سفارش ساخت کیسه برزنتی زیب دار را به یک چادر دوز داد و گفت: کیسه را برای آبگرمکن لازم دارد. 2 روز بعد جسد مرد 29 ساله داخل خودروی پراید زن خیانتکار قرار گرفت و آن ها به سوی روستای گونجوک حرکت کردند.
آن ها جسد را در بیابان انداختند و خودروی پراید را نیز در بولوار امامت مشهد رها کردند. 2 جوان مذکور که در پی «عشقی سیاه» دست به جنایتی هولناک زده بودند با کرایه دربستی یک خودرو به تهران گریختند و در منزل مادرزن جوان پنهان شدند.
از سوی دیگر خانواده مرد 29 ساله که خبری از او نداشتند به پلیس آگاهی مراجعه کردند و خواستار پی گیری موضوع شدند این گونه بود که پلیس به ماجرای مفقود شدن «م» ورود کرد و آن ها در اولین مرحله از اقدامات پلیسی منزل «م» را با صدور دستور قضایی مورد بازرسی قرار دادند.
همه چیز طبیعی به نظر می رسید تا این که کارآگاهان لکه های خون را در سیفون فاضلاب مشاهده کردند. پرده های شسته شده هم حکایت از وقوع جنایتی هولناک داشت.
ساعتی بعد کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی سید جواد حسینی به ردیابی های اطلاعاتی پرداختند و بدین ترتیب همسر مقتول را به همراه «امید» در تهران دستگیر کردند.
زن خیانتکار که دیگر همه راه های فرار را بسته می دید از «عشق سیاه» خود سخن گفت و به قتل همسرش با همدستی امید اعتراف کرد سپس کارآگاهان و مقام قضایی پس از 6 ساعت جست و جو در بیابان های روستای گونجوک،موفق شدند جسد جوان 29 ساله را در حالی کشف کنند که آثار حدود 20 ضربه چاقو بر پیکر وی خودنمایی می کرد.
زن 24 ساله در اعترافات خود گفت: حدود یک سال قبل با امید در یک شرکت توزیع لوازم آرایشی و بهداشتی آشنا شدم و با یکدیگر رابطه پنهانی داشتیم. در این مدت «امید» در حالی به همسرم نزدیک شده بود که من از اختلافات خانوادگی ام برای او درد دل کرده بودم تا این که 6 ماه قبل کلید منزلم را در اختیار «امید» گذاشتم تا بداند من هیچ گونه ارتباط نزدیکی با همسرم ندارم و از سوی دیگر هم اگر همسرم خواست مرا کتک بزند «امید» با کلیدی که در دست دارد به کمک من بیاید!!
بنابراین گزارش، پرونده این جنایت هولناک پس از اعتراف صریح «امید» به قتل «م» به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد تا متهمان پرونده «عشق سیاه» پای میز محاکمه بنشینند. «امید» در جلسات محاکمه ای که به ریاست قاضی مجتبی علیزاده و مستشاری قاضی مصطفی بنده ای برگزار شد به قضات دادگاه کیفری گفت: حدود ساعت یک بامداد به خانه «ه» (زن 24 ساله) رفتم.
انگیزه ای برای قتل همسرش نداشتم، تا ساعت 3 بامداد داخل پذیرایی نزدیک آشپزخانه نشستم. وقتی «م» از خواب بیدار شد با دیدن من فریاد کشید من هم که ترسیده بودم چندین ضربه با چاقویی که همراهم بود بر بدنش وارد آوردم! و ...
زن خیانتکار نیز در جلسات محاکمه گفت: وقتی دیدم همسرم با امید درگیر شده است من هم با یک چاقو از پشت سر به همسرم ضربه زدم. سپس به اتفاق امید فرش خون آلود را داخل گاری زباله شهرداری انداختیم و 2 روز بعد هم با خودروی من جسد را به اطراف روستای گونجوک بردیم. سپس تصمیم گرفتیم به تهران برویم ولی نتوانستیم بلیت هواپیما تهیه کنیم. مقداری پول از کارت عابر بانک همسرم برداشت کردیم و بقیه پول ها را هم به حساب بانکی دیگر همسرم انتقال دادیم.
سپس با یک خودروی سواری به منزل مادرم در تهران رفتیم که بعد هم دستگیر شدیم. وی ادامه داد: «امید» اصرار داشت من از همسرم طلاق بگیرم ولی نمی دانستم که او دست به چنین کاری می زند اگرچه چند روز قبل از وقوع حادثه تاکید کرده بود که اگر طلاق نگیرم بلایی سر «م» می آورد...!
پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه که در حضور وکلای مدافع متهمان این پرونده جنایی برگزار شد، قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری خراسان رضوی رای خود را درباره این پرونده صادر کردند. طبق رای صادره از سوی دادگاه، «امید» به خاطر ارتکاب قتل عمدی به قصاص نفس، از جهت ایراد جراحات عمدی با چاقو به پرداخت دیه و تحمل یک سال زندان، به دلیل سرقت پول های مقتول به تحمل 3 سال حبس و 74 ضربه شلاق و به خاطر روابط نامشروع به 99 ضربه شلاق محکوم شده است.
همچنین براساس رای صادر شده از سوی قضات با تجربه دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، «ه» زن 24 ساله نیز به اتهام معاونت در ارتکاب قتل عمدی به تحمل 25 سال زندان، به خاطر سرقت به تحمل 3 سال حبس و 74 ضربه شلاق و از جنبه ایراد ضرب با چاقو به پرداخت دیه و تحمل یک سال زندان محکوم شده است.
رای صادره در حمایت قانونی قابل تجدیدنظر خواهی در دیوان عالی کشور است.
رای صادره در حمایت قانونی قابل تجدیدنظر خواهی در دیوان عالی کشور است.
منبع: روزنامه خراسان