گذشته از آنکه این مهاجرت فرهنگی برای خود هنرمند باعث از دست رفتن جایگاه ممتاز داخلی میشود و سرمایهگذاری است که نهادهای مختلف روی شخص برای رسیدن به جایگاه ممتاز انجام داده اند و حالا این سرمایه از دست میرود و نصیب رسانههای بیگانه میشود که بعضا کارکردی هم ندارد و اینگونه هنرمندان کارایی داخل را نمیتوانند آنجا داشته باشند. داستان ما اما مهاجرت تمام و کمال نیست.
به عبارتی برای حضور در فیلمها و سریالهای تلویزیونی به ایران سفر میکنند (تاکید میکنم سفر) و هرگاه سفرشان تمام شد با مشتی دلار یا یورو به محل زندگی شان در آمریکا، اروپا و... برمی گردند! و شاید بتوان گفت بیشتر برای ایران یک توریست به شمار میآیند؛ توریستی که فقط یک فرق با بقیه توریستها دارد؛ آنها در اینجا سرمایه به دست میآورند و در کشور دیگری خرجش میکنند.
بر همین اساس جامجم سراغ دو نفر از بازیگران رفته و نظر آنها را در مورد بازیگرانی که به کشورشان صرفا به عنوان یک منبع درآمد نگاه میکنند، جویا شده است.
خیانت به بازیگران داخل کشور
او میافزاید: بازیگرانی را که اینجا کار میکنند، پول در میآورند و میروند پولشان را جای دیگری خرج میکنند، اصلا نمیتوانم درک کنم. واقعا یعنی چه؟ این کار خیانت به بازیگرانی است که در وطنشان زندگی میکنند و بیکارند! ضمن اینکه بعضا بازیگران برای اینکه بتوانند بهتر در قالب نقشی که به آنها محول شده، فرو بروند خودشان را در همان موقعیت قرار میدهند. مثلا کسی که قرار است نقش یک معلول را بازی کند، مدتی به آسایشگاه معلولان رفت و آمد میکند یا کسی که قرار است نقش یک معلم را بازی کند برای بهتر درآوردن نقش با معلمها صحبت میکند و... .حالا کسی که خارج از کشور زندگی میکند و از نزدیک دغدغهها، مشکلات، دلخوشیها و... این مردم را لمس نمیکند، چطور میتواند بدرستی نقش شهروندی از این اجتماع را ایفا کند؟
زندگی در خارج و تغییر فرهنگ