به گزارش مشرق، باور به ظهور شخصي كه جهان را پر از عدل و داد كرده و ريشه هاي ظلم و ستم را مي چيند اختصاص به اسلام نداشته بلكه، شامل اديان مختلف الهي و آسماني مي شود و در اسلام، مسيحيت، يهوديت، زرتشت و... به ظهور اين شخص نويد داده شده است. خلاصه و حقيقت مهدويت، منتهي شدن سير جوامع جهان به سوي جامعه واحد و سعادت عمومي، امنيت و رفاه، تعاون و همكاري، همبستگي همگاني حكومت حق و عدل جهاني، غلبه حق بر باطل، غلبة جنودالله بر جنود شيطان، نجات مستضعفان و نابودي مستكبران، و خلافت مؤمنان و شايستگان به رهبري يك رجل و ابرمرد الهي است كه موعود انبياء و اديان و دوازدهمين اوصياء و خلفاي پيغمبر آخرالزمان است.
روایات تصریح دارند که حکومت منطقه حجاز، کشور عربستان و حاکمان مکه و مدینه، قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام، حکومتی مخالف اهل بیت و دشمن شیعه، می باشد. حاکمان، از نسل بنی فلان می باشند که حکومت را به صورت خانوادگی، اداره می کنند. اما بعد از مرگ عبد الله، اقتدار حکومت بنی فلان، به سستی می گراید و بین این خاندان، اختلاف ایجاد شده تا اینکه در آخرین جنایت از سلسله جنایات خویش، نفس زکیه از نشانه های حتمی ظهور را در کنار خانه خدا، و در ماه حرام، به شهادت می رسانند.
اما با ظهور و قیام علنی امام مهدی، حکومت بنی فلان، برای همیشه نابود خواهد شد. البته در روایات اسلامی، از ورود لشکر سفیانی، به حجاز برای دسترسی به شیعیان و محل حضور امام مهدی، سخن به میان آمده است. و اما از مقاومت حاکمیت حجاز در برابر سپاه سفیانی سخنی به میان نیامده است. این مطلب می تواند به جهت موت عبدالله، آخرین خلیفه مقتدر حجاز و کشمکش و درگیری خاندان بنی فلان بر سر قدرت و جانشینی باشد، همچنان که می تواند معلول توافق خاندان بنی فلان و سفیانی برای کشتار شیعیان و دستگیری امام مهدی علیه السلام باشد. اما اینکه بنی فلان در کدام کشور، حکومت خواهند کرد، به دلیل وجود شواهد و قرائن متعدد از جمله: اختلاف بنی فلان در بین الحرمین (مکه و مدینه)، و تصریح روایات به قتل جوانی از اهل بیت در مدینه (غلام بمدینه) و نیز شهادت نفس زکیه (آخرین نشانه حتمی ظهور)، تنها 15 روز قبل از ظهور امام، توسط نظامیان حکومت بنی فلان در مکه، نشان میدهد که بنی فلان در کشور عربستان و منطقه حجاز، حکومت دارند.
سؤالات
- قبل از ظهور امام مهدی، حکومت در حجاز (کشور عربستان) در اختیار چه کسانی است؟
- آیا حکومت قبل از ظهور در کشور عربستان، به صورت خانوادگی اداره میشود؟
- آیا عبد الله، از خاندان بنی فلان است که قبل از ظهور امام مهدی، در کشور عربستان، حکومت می کند؟
- آیا عبد الله، آخرین پادشاه مقتدر حکومت بنی فلان خواهد بود که بعد از مرگ او، بنی فلان، به ثبات و اقتدار سابق برنخواهد گشت؟
- فاصله بین موت عبد الله و ظهور امام مهدی، چه مدت می باشد؟
- حکومت بنی فلان، در عربستان تا چه موقع بر سر کار خواهد بود؟
موت عبد الله در حجاز
در روایتی موثق، از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حاکم حجاز، قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام، به هلاکت می رسد و بعد از او، حکومت حجاز که به صورت خانوادگی اداره میشود، دچار اختلاف بر سر قدرت و ملک دنیوی، می شوند.
ابو بصیر از امام صادق علیه السلام، چنین نقل می کند:
مَنْ یضْمَنْ لِی مَوْتَ عَبْدِ اللَّهِ أَضْمَنْ لَهُ الْقَائِمَ ثُمَّ قَالَ إِذَا مَاتَ عَبْدُ اللَّهِ لَمْ یجْتَمِعِ النَّاسُ بَعْدَهُ عَلَى أَحَدٍ وَ لَمْ یتَنَاهَ هَذَا الْأَمْرُ دُونَ صَاحِبِكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یذْهَبُ مُلْكُ سِنِینَ وَ یصِیرُ مُلْكَ الشُّهُورِ وَ الْأَیامِ فَقُلْتُ یطُولُ ذَلِكَ قَالَ كَلا.
هر كس مرگ عبد اللَّه را براى من ضمانت كند من هم آمدن قائم را براى او ضمانت میکنم. بعد از آنكه عبد اللَّه مرد دیگر مردم بر سر كسى اجتماع نمیكنند و این امر (ظهور دولت حق) بخواست خدا به صاحب شما (حضرت قائم مهدی موعود علیه السلام) منتهى میگردد و بعد از آن (مرگ عبد الله) سلطنت سالها از بین میرود و به سلطنت ماهها و روزها تبدیل مىشود عرض كردم: آیا این دوران طول میكشد؟ فرمود: نه.
شرح اجمالی روایت
حدیث صراحتا قید می کند که عبدالله، آخرین پادشاه مقتدر خواهد بود و بعد از وی، حکومت متزلزل و سست خواهد شد و بر سر جانشین عبد الله، مثل قبل، اجماعی نخواهد شد و بین بنی فلان، اختلاف رخ خواهد داد. این امر، زیاد طول نخواهد کشید و سلطنت های چند ماه و چند روزه (کنایه از تزلزل قدرت) تشکیل خواهد شد و البته این تزلزل قدرت هم طولانی نخواهد شد، تا امر به حضرت صاحب و قائم، امام مهدی علیه السلام می رسد.
حکومت به صورت سلطنتی و پادشاهی است. زیرا در روایت تعبیر به "ملک" شده است. حتی در روایات دیگر که (در ادامه ذکر خواهد شد)، از موت خلیفه و اختلاف بنی فلان بعد از موت عبد الله، خبر می دهند که نشان دهنده این است که سلطنت و ملک به صورت خانوادگی در خاندان آل فلان، اداره می شود.
با دقت در روایت، و به کار بردن کلمه "یضمن" توسط امام صادق علیه السلام، در متن حدیث، متوجه می شویم که شایعات در موت عبد الله، آنچنان در بین مردم، شایع می شود که امام معصوم، ضمانت قطعی موت عبد الله را طلب می کند، تا در مقابل ضمانت و بشارت ظهور قائم و امام مهدی علیه السلام، را بدهند.
بعد از مرگ عبد الله، نه اینکه سلطنت از بین می رود. خیر، اینگونه نیست؛ بلکه، حکومت رو به زوال و سستی می گراید و حکومت های چند ماه و چند روزه تشکیل خواهد شد که کنایه از عدم اقتدار و تزلزل قدرت می باشد. و این امر یعنی زوال قدرت و آشکار شدن اختلافات، تدریجی است و نه ناگهانی. دقت کنید.
و همان اجماعی که بر سر آخرین پادشاه مقتدر یعنی عبد الله بوده و سالها حکومت کرده بود، بر سر جانشین و یا جانشینان عبد الله نخواهد بود و اختلاف آشکار خواهد شد.
سؤال و اشکال
سوال: آیا این روایت مربوط به گذشته، نیست؟ شاید این روایت در گذشته و در تاریخ اسلام رخ داده است و مربوط به آینده نیست؟
جواب:
اولا، این روایات، جزو روایت موثق است.
ثانیا، همچنان که برخی پنداشته اند مربوط به گذشته و دوران حکومت بنی عباس نمی باشد و قابل تطبیق بر خلیفه عباسی نیست، بلکه مربوط به آینده و زمان ظهور می باشد. زیرا در متن روایت، ضمانت ظهور قائم ذکر شده است و طبق روایت، امر به "صاحبکم" یعنی امام مهدی علیه السلام می رسد. و پایان حدیث به مکانی که امام در پایان غیبت از آنجا (کشور حجاز) قیام می فرمایند، اشاره می کند. زیرا عبارت "لم یتناه هذ الامر دون صاحبکم"، یعنی امر جانشینی عبدالله بین مردم آن منطقه، به ظهور امام مهدی علیه السلام، ختم می شود و همانطور که می دانیم، حضرت از مکه مکرمه و کشور حجاز (عربستان)، قیام خواهند فرمود.
شواهد و قراین برای اثبات موت عبد الله در کشور حجاز (عربستان)
بنی فلان، در کدام کشور حکومت می کنند؟ هر چند به این مساله، به صراحت اشاره نمی شود که موت خلیفه از خاندان بین فلان، در کدام منطقه اتفاق می افتد و آل بنی فلان، در کجا و در کدام سرزمین حکومت می کنند اما از مجموع روایات بنی فلان، چنین استفاده می شود که بنی فلان، در حجاز به قدرت می رسند و در کشور عربستان، به صورت خانوادگی، حکومت می کنند.
شواهد و قرائن برای اثبات این مدعا، از این قرار است:
1. روایات از اختلاف هنگام موت خلیفه ایی در سرزمینی گزارش می دهند که بعد از آن، حضرت مهدی علیه السلام از مدینه به مکه پناه می برد تا منتظر خسف بیداء لشکر اعزامی سفیانی به مدینه شود. بنابراین با این قرینه، مشخص می شود، موت خلیفه (عبد الله) در حجاز رخ می دهد و خاندان بنی فلان بر کشور عربستان، حکومت می کنند.
از ام سلمه از قول رسول الله ص نقل می کند:
یكُونُ اخْتِلَافٌ عِنْدَ مَوْتِ خَلِیفَةٍ فَیخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ هَارِباً إِلَى مَكَّةَ فَیأْتِیهِ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ فَیخْرِجُونَهُ وَ هُوَ كَارِهٌ فَیبَایعُونَهُ بَینَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ یبْعَثُ إِلَیهِ بَعْثُ الشَّامِ فَتُخْسَفُ بِهِمُ الْبَیدَاءُ بَینَ مَكَّةَ وَ الْمَدِینَة ... .
بعد از مرگ خلیفه، اختلاف پیش می آید، آنگاه مردی از مدینه (حضرت مهدی علیه السلام) از مدینه به سمت مکه حرکت می کند، مردم برای بیعت به حضرت مراجعه می کنند، پس با حضرت در بین رکن و مقام، بیعت می کنند. در این حین سفیانی لشکری را از شام، به سمت حجاز، می فرستد. اما در منطقه بیداء، بین مکه و مدینه در زمین فرو می روند و خسف می شوند ... .
2. قرینه دیگر، روایاتی است به اختلاف صاحبان حکومت در بین الحرمین (مکه و مدینه) و بین المسجدین (مسجد النبی و مسجد الحرام)، اشاره می کنند و منجر به قتل تعدادی از خاندان بنی فلان می شود.
در کتاب الغیبه شیخ طوسی از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ الْفَرَجِ حَدَثاً یكُونُ بَینَ الْحَرَمَینِ قُلْتُ وَ أَی شَیءٍ الْحَدَثُ فَقَالَ عَصَبِیةٌ تَكُونُ بَینَ الْحَرَمَینِ وَ یقْتُلُ فُلَانٌ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ خَمْسَةَ عَشَرَ كَبْشاً.
از نشانه فرج و ظهور امام مهدی، حادثه ایی است که در بیت الحرمین، رخ خواهد داد. پرسیدم، و کدام حادثه؟ امام فرمودند: کشمکش و خشمی در بین الحرمین که منجر به قتل 15 نفر از خاندان بنی فلان خواهد شد.
3. و قرینه دیگر، قتل "غلام در شهر مدینه" توسط عوامل حکومت آل بنی فلان، می باشد که در روایت، صراحتا، اشاره شده است که این غلام، توسط عوامل نیروهای نظامی بنی فلان در کشور حجاز (عربستان) و در مدینه، به شهادت میرسد. بنابراین نشان میدهد که بنی فلان، در حجاز (عربستان) حکومت می کنند.
از امام جعفر صادق علیه السلام، نقل شده است:
... یا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَیسَ یقْتُلُهُ جَیشُ السُّفْیانِی قَالَ لَا وَ لَكِنْ یقْتُلُهُ جَیشُ آلِ بَنِی فُلَانٍ یجِیءُ حَتَّى یدْخُلَ الْمَدِینَةَ فَیأْخُذُ الْغُلَامَ فَیقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا یمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ.
... ای زراره، گریزی نیست از اینکه غلام و جوان ایی در مدینه، به شهادت برسد. عرض کردم، فدایتان شوم، آیا لشکر سفیانی اعزامی به حجاز او را خواهد کشت؟ فرمودند: خیر. بلکه نظامیان خاندان بنی فلان، اور ابه قتل خواهند رساند. انان، وارد مدینه خواهند شد و او را بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد، به شهادت میرسانند. در این موقع، منتظر فرج و ظهور امام مهدی باشید.
و این عبارت "یقتله جیش السفیانی” در متن روایت، قرینه بر این است، این روایات از روایات عصر ظهور، می باشد. زیرا در روایات معتبر و متعدد، در منابع شیعه و اهل سنت، به خروج قائم آل محمد و سفیانی در سال واحد، اشاره شده است. از جمله در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
السُّفْیَانِیُّ وَ الْقَائِمُ فِی سَنَهٍ وَاحِدَه.
سفیانی و قائم هر دو در یک سال، نمایان میشوند.
4. قرینه مهم دیگر، که نشان می دهد موت عبد الله در خاندان بنی فلان در کشور حجاز، رخ می دهد و حکومت آل فلان بعد از موت عبد الله دیگر، قدرت و دوام سابق را نخواهد داشت، روایتی از امام علی علیه السلام، می باشد که در این روایت، به قتل نفس زکیه از نشانه های حتمی ظهور، توسط بنی فلان، در بلد حرام (مکه)، در 25 ذی الحجه، 15 روز قبل از قیام علنی امام (در عاشورا ماه محرم) اشاره شده است و در این روایت، امام علی علیه السلام، صراحتا به پایان ملک بنی فلان و نابودی سلطنت خانوادگی بعد از به شهادت رساندن نفس زکیه در مکه، اشاره دارد.
الا اخبركم بآخر ملك بنی فلان؟ قلنا: بلی یا امیرالمؤمنین، قال قتل نفس حرام، فی یوم حرام، فی بلد حرام عن قوم من قریش و الذی حلق الحبة، و برأ النسمة ما لهم ملك بعده غیر خمس عشرة لیلة ... .
آیا شما را از زمان به پایان رسیدن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ گفتیم آری ای امیر مؤمنان؛ حضرت فرمودند: هنگام كشته شدن شخصی بیگناه در روز حرام در ماه حرام از خاندان قریش. قسم به آنكه دانه را شكافت و آدمی را آفرید، پس از آن، بیش از پانزده شب حکومتشان طول نخواهد کشید ... .
در این روایت نیز، به پایان سلطنت و حکومت بنی فلان بعد از قتل نفس زکیه، اشاره شده است. از طرفی، در روایت "موت عبد الله"، صراحتا به تبدیل شدن حکومت های سالیانه (ملک السنین) به حکومت های ماهیانه (ملک الشهور) اشاره شده است که این امر به حضرت مهدی علیه السلام (لم یتناه هذا الامر دون صاحبکم) ختم می شود. وجه مشترک این دو روایت این است که هر دو روایت به نابودی حکومت بنی فلان و رسیدن امر به حضرت صاحب الامر علیه السلام اشاره دارند. و چون نفس زکیه در مکه به قتل می رسد، نشان می دهد که حکومت بنی فلان نیز در حجاز مستقر است که می توانند نفس زکیه را به قتل برسانند و همچنین این روایت نشان می دهد که حکومت بنی فلان، تا زمان ظهور و قیام علنی امام مهدی علیه السلام، هر چند به صورت متزلزل و سست، باقی است تا اینکه نفس زکیه را در 25 ذی الحجه به طرز فجیعی به قتل می رسانند و 15 روز بعد، با قیام علنی امام در 10 محرم به حکومت بنی فلان که با موت عبد الله، رو به سستی و زوال گرویده، پایان داده می شود.
اختلاف بنی فلان
و اما بعد از مرگ عبد الله، بین خاندان بنی فلان، بر سر قدرت و جانشینی، اختلاف رخ می دهد. این مساله (اختلاف بین فلان) در روایات متعدد، تصریح شده است.
از امام باقر علیه السلام، نقل شده است:
... وَ لَیسَ فَرَجُكُمْ إِلَّا فِی اخْتِلَافِ بَنِی فُلَانٍ ... وَ لَنْ یخْرُجَ الْقَائِمُ وَ لَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى یخْتَلِفَ بَنُو فُلَانٍ فِیمَا بَینَهُمْ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ طَمَعَ النَّاسُ فِیهِمْ وَ اخْتَلَفَتِ الْكَلِمَةُ وَ خَرَجَ السُّفْیانِی ... .
... فرج شما جز با اختلاف بنیفلان محقق نمیشود ... و قائم قیام نمیکند و شما هم آنچه را عاشقش هستید نخواهید دید تا وقتی بنی فلان بر سر آنچه در بینشان است مبتلا به اختلاف و درگیری شوند مردم به (حکومت) آنها طمع کنند و وحدت از بین برود و سفیانی خروج کند ... .
حتی در روایتی، درباره اختلاف بنی فلان، تعبیر "محتوم" و حتمی به کار رفته است، که نشان از وقوع آن دارد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
... خُرُوجُ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُومِ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ ... و اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ مِنَ الْمَحْتُوم ... .
... و خروج سفیانی، حتمی است، ندای آسمانی، حتمی است ... و اختلاف بنی فلان، حتمی است و قتل نفس زکیه، حتمی است ... .
البته در برخی روایات، از اختلاف بنی فلان، به اختلاف بنی عباس ، تعبیر شده است که به علت اختلاف نسخ، اقوال مختلفی در این زمینه مطرح گردیده است. برخی از محققین، معتقد به تشکیل حکومت بنی عباس، در آخرالزمان و قبل از ظهور هستند و برخی نیز، معتقدند، که روایات تصحیف شده اند و یا اینکه تعبیر بنی عباس، حاکی و کنایه از این است که بنی فلان، کسانی هستند که در خط و مشی، شبیه به بنی عباس، عمل می کنند. و الله العالم.
زمان اختلاف بنی فلان
و اما اینکه موت عبد الله با ظهور امام مهدی علیه السلام، چقدر فاصله زمانی دارد، روایات ساکت هستند. تنها در روایتی در کتاب کافی مرحوم کلینی، به اختلاف بنی فلان قبل از خروج سفیانی، اشاره شده است.
لَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى یخْتَلِفَ بَنُو فُلَانٍ فِیمَا بَینَهُمْ فَإِذَا اخْتَلَفُوا طَمِعَ النَّاسُ وَ تَفَرَّقَتِ الْكَلِمَةُ وَ خَرَجَ السُّفْیانِی.
به آنچه که دوست دارید، نخواهید رسید مگر اینکه بین بین فلان اختلاف شود، پس هر گاه اختلاف شد و مردم در امر حکومت طمع کردند، و تشتت و اختلاف فراگیر شد، بعد از این امر خروج سفیانی رخ می دهد.
و طبیعی است که اختلاف بنی فلان، بعد از موت عبد الله و بر سر جانشینی او اتفاق می افتد که در روایتی دیگر، از "موت عبدالله"، به "هلاک الفلانی"، تعبیر شده است. از امام صادق علیه السلام، نقل شده است:
.... امْسِكْ بِیدِكَ هَلَاكَ الْفُلَانِی وَ خُرُوجَ السُّفْیانِی وَ قَتْلَ النَّفْسِ وَ خَسْفَ الْجَیشِ وَ الصَّوْت ... .
... با دست بشمار، هلاک فلانی، خروج سفیانی، شهادت نفس زکیه، خسف و فرورفتن لشکر سفیانی و ندای آسمانی ... .
جانشین یا جانشینان عبد الله
طبق روایت موت عبدالله، بعد از مرگ وی، جانشین و یا جانشینانی بر مسند حکومت، قرار می گیرند که البته دیگر، حکومت و پادشاهی به قدرت سابق و در زمان عبدالله، نخواهد بود و به تدریج، متزلزل خواهند شد. تعبیر ملک الشهور و الایام، نیز اشاره به همین موضوع، دارد.
اما نکته مهم اینکه، تعبیر ملک الشهور و الایام، در مقابل ملک السنین، ممکن است به دو گونه تفسیر، میشود:
1. تعبیر حکومت های چند ماه و جند روزه، تعبیر کنایه ای باشد. یعنی کنایه از عدم ثبات سابق و تزلزل حکومت بنی فلان بعد از مرگ عبدالله. طبق این فرض، ممکن است جانشین اول عبدالله، حتی بیشتر از یک سال حکومت کند.
2. و یا نیز احتمال دارد، روایت اشاره دارد به اینکه، جانشین عبدالله، به یک سال نرسیده، باید یا بمیرد، یا برکنارشود و یا خود کناره گیری کند.
زمان پایان حکومت بنی فلان
و اما اینکه حکومت بنی فلان، در عربستان تا چه موقع بر سر کار خواهد بود؟، از روایت قتل نفس زکیه، فهمیده می شود، که بنی فلان تا قبل از ظهور و قیام علنی امام، خواهند بود هر چند که بعد از موت عبدالله، آخرین پادشاه مقتدر بنی فلان، حکومت شان رو به زوال و سستی گرویده است. تا اینکه نفس زکیه را در 25 ذی الحجه به طرز فجیعی به قتل می رسانند و 15 روز بعد، با قیام علنی امام در 10 محرم به حکومت بنی فلان که با موت عبدالله، رو به سستی و زوال گرویده، پایان داده می شود.
الا اخبركم بآخر ملك بنی فلان؟ قلنا: بلی یا امیرالمؤمنین، قال قتل نفس حرام، فی یوم حرام، فی بلد حرام عن قوم من قریش و الذی حلق الحبة، و برأ النسمة ما لهم ملك بعده غیر خمس عشرة لیلة ... .
آیا شما را از زمان به پایان رسیدن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ گفتیم آری ای امیر مؤمنان؛ حضرت فرمودند: هنگام كشته شدن شخصی بیگناه در روز حرام در ماه حرام از خاندان قریش. قسم به آنكه دانه را شكافت و آدمی را آفرید، پس از آن، بیش از پانزده شب حکومتشان طول نخواهد کشید ... .
جمع بندی
بنابراین از مجموع روایات و قرینه های متعدد، ثابت می شود که عبد الله، آخرین پادشاه مقتدر بنی فلان، در کشور حجاز (عربستان)، می باشد که با مرگ او، دیگر خاندان خانوادگی آل فلان، بر سر جانشین او، به اجماع نخواهند رسید و هر چند که جانشین و یا جانشینانی هم داشته باشند، کما اینکه روایت هم با تعبیر "ملک الشهور و ملک الایام"، به این مطلب اشاره می کند که عبد الله جانشینانی هم خواهد داشت، اما مثل عبد الله، پادشاهی مقتدر نخواهند بود و قدرت دست به دست خواهد شد و در اثر این اختلاف درونی بر سر قدرت، حاکمیت حجاز، متزلزل و سست می شود و این اتفاقات (موت عبدالله و اختلاف بنی فلان) قبل از خروج سفیانی و ظهور امام مهدی علیه السلام، رخ می دهد. اما فاصله بین مرگ عبد الله و خروج سفیانی در روایات مشخص نشده است و مبهم است. به هر حال نزاع بر سر قدرت و جانشینی ادامه دارد و قدرت دست به دست میشود تا اینکه این خاندان، مرتکب جنایتی دیگر شده و نفس زکیه را، در کنار کعبه و در شهر مکه، به قتل می رسانند. و این نشان می دهد ملک و فرمانروایی این خاندان بنی فلان، تا نزدیکی های ظهور و قیام علنی امام مهدی علیه السلام، ادامه دارد البته نه به قدرت و اقتدار گذشته در زمان عبد الله و بعد از قتل نفس زکیه، امر به حضرت صاحب، امام مهدی علیه السلام ختم خواهد شد. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
منابع احادیث به ترتیب:
1. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 447.
2. اربلی، كشف الغمة، ج 2، ص 479.
3. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 448.
4. نعمانی، الغیبۀ، ص 166.
5. نعمانی، الغیبۀ، ص 267.
6. نعمانی، الغیبۀ، ص 258.
7. کلینی، الکافی، ج 8، ص 209
8. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 435.
9. کلینی، الکافی، ج 8، ص 209.
10. نعمانی، الغیبۀ، ص 258.
11. نعمانی، الغیبۀ، ص 258.
مصطفی امیری - دانشآموخته حوزه علمیه قم