روی میز مذاکرات پوتین و اردوغان متن‌های مربوط به تفاهم و مسکو با آمریکا قرار داده شده بود تا اردوغان آنها را بخواند و ارزیابی خود را از این که می‌تواند شریک اجرای این تفاهم باشد، بگوید.

سرویس جهان مشرق - با وجود گذشت چند روز از نشست سران سن پترزبورگ بین ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه ، تحلیل‌ها و اظهارنظرهای رسانه ای در رابطه با تأثیرات این نشست در آینده بحران سوریه همچنان ادامه دارد.
 
در این رابطه امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقاله‌ای در روزنامه البناء لبنان نوشت: برخی انتظار داشتند بعد از کودتای نظامی شکست خورده در ترکیه و بعد از مطمئن شدن نسبت به نقش آمریکا در راه‌اندازی و براندازی این کودتا، تغییراتی در سیاست خارجی ترکیه نسبت به اوضاع سوریه  به وجود آید. برخی این‌گونه پیش‌بینی می‌کردند که ترکیه بعد از کودتای مذکور مسیر احیای مجدد دولت خود بر روی ویرانه‌های امپراتوری لائیک آتاتورکی را آغاز خواهد کرد و چرخش کاملی را به سمت مشرق زمین آغاز کرده  و  اولین نمودهای آن در سوریه خواهد بود.

اما امید منتظران تغییر سیاست‌های ترکیه در وهله اول به ناامیدی تبدیل شد، حوادث و رفتارهای آینده ترکیه نیز چیزی در رابطه با تغییرات سیاست خارجی این کشور در قبال سوریه به عناصر خوش‌بین ارائه نخواهد کرد.
آنها هیچ سیگنالی از خود نشان نخواهند داد که بتواند خوش‌بینی‌های این عده در عقب‌نشینی از تجاوز به سوریه را نشان دهد. ما اعتقاد داریم که برخی عوامل موضوعی وجود داشت که اردوغان را برای دیدار با پوتین به سن‌پترزبورگ کشاند. علاوه بر این که برخی مبانی استراتژیک ترکیه و ناتو مانع از ایجاد این چرخش و تحول جدی و ریشه‌ای در مواضع و سیاست‌های آنکارا خواهد شد.

اردوغان با دو هدف اساسی به روسیه سفر کرد که هیچ یک از آن‌ها ارتباطی با بحران سوریه نداشت. هدف اول موضوع اقتصاد ترکیه بود که با روند شتابان به سمت قهقرا پیش می‌رفت، اقتصادی که با کودتای اخیر به اوج شکست و عقب‌نشینی رسیده بود و اردوغان می‌دانست که هیچ‌کس نمی‌تواند مانند روسیه در راستای نجات اقتصاد این کشور نقش آفرینی کند.

موضوع دوم سیاسی و در چارچوب تلاش اردوغان برای باج‌خواهی است. رئیس‌جمهور ترکیه با این سفر می‌خواست پیام تنش و تحریک و انتقام را به اروپا و آمریکا ارسال کند، چرا که اروپا درهای خود را به روی این کشور بسته و آمریکا به دنبال براندازی در این کشور بود.

پوتین محتاطانه آغوش خود را برای اردوغان باز کرده است، وی به خوبی می‌داند که مناسبات مسکو با یکی از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی و عضو برجسته ای در این ائتلاف نمی تواند پیشرفته باشد و نمی‌تواند در ابعاد استراتژیک و نظامی و امنیتی متناسب با امنیت ملی روسیه پیش برود. چرا که پیمان ناتو در سیاست های مضمر خود روسیه را یک دشمن به حساب می‌آورد.
 
در نتیجه پوتین معتقد است که مناسبات پیچیده و فعال شده کشورش با ترکیه می‌تواند سه منفعت برای مسکو داشته باشد: اول: جلوگیری از درگیری یا کاهش شدت درگیری. این موضوع برای روسیه در سایه تلاش این کشور جهت ایفای نقش پیشگام در نظم جهانیِ در حال تأسیس مهم است. منفعت دوم در ابعاد اقتصادی است، به گونه‌ای که ترکیه می‌تواند خدمات مهمی به روسیه ارائه کند. موضوع سوم که به نظر ما در این زمینه با ترکیه هم نظر است، تمایل روسیه برای ارسال پیام به اروپا و غرب به سرکردگی آمریکا مبنی بر این است که روسیه می‌تواند در مناسبات با اعضای پیمان ناتو اختلال ایجاد کند.
 
 

در رابطه با موضوع سوریه، هر اندازه که در زمینه هم‌گرایی بین دو طرف سخن گفته شود، باید گفت توافق بین این دو نمی‌تواند از موارد عمومی فراتر برود. اینها مواردی بود که در نشست اخیر مشخص شد و مواضعی از قبیل لزوم حل بحران سوریه و لزوم توقف آتش در این کشور یا تلاش مشترک برای حل و فصل اوضاع و ریشه‌کنی نهایی این بحران در چارچوب تضمین امنیت و وحدت و آینده سوریه اتخاذ شد. به این ترتیب هر یک از طرف‌ها مواضع جداگانه‌ای نسبت به یکدیگر داشت که اختلاف این مواضع گاها تا حد تناقض کشیده می‌شود.

ترکیه یکی از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی و عضو محور متجاوز به سوریه است و همچنان با وجود شکست سیاست‌هایش در سوریه تصور می‌کند که راه حل تروریستی در میدان مبارزه کلید حل بحران سوریه است. این کشور معتقد است می‌تواند از طریق گروه اخوان‌المسلمین که آنها را تحت پناه خود گرفته، بخشی از تصمیم‌سازی‌های سوریه را به خود اختصاص داده و تمام یا بخشی از حاکمیت این کشور را زیر سلطه خود بگیرد. در همین راستا است که آنکارا سیاست‌های متناقض خود با روسیه را تحت عناوین اساسی شامل موارد زیر ادامه خواهد داد:

الف: جایگاه رئیس‌جمهور و نقش آن در حل بحران:
در حالی که روسیه هر نوع آسیب زدن به جایگاه رئیس جمهوری و فشار آوردن بر آن را رد می‌کند، اما ترکیه شبیه به محور متخاصم با سوریه و عربستان همچنان با وقاحت خواستار برکناری بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه است و می‌گوید که هیچ راه حلی با وجود اسد در قدرت نمی‌توان تصور کرد. آنکارا می‌داند که تحقق مطالباتش غیرممکن است ، اما همچنان به این مطالبات ادامه می‌دهد، همان طور که همچنان حاکمیت کنونی در مصر را به رسمیت نمی‌شناسد.

ب: مناسبات با گروه‌های تروریستی:
در حالی که روسیه معتقد است گروه‌های تروریستی در اسامی مختلف از داعش گرفته تا جبهه النصره تا جنبش فتح الشام تا احرار الشام همگی جزء گروه‌های تروریستی هستند که باید با آنها مبارزه شود و در حال حاضر هواپیماهای خود را در سوریه بر ضد آن‌ها به راه انداخته‌اند، ترکیه این گروه‌ها را متحد اساسی و ابزار اصلی تحقق اهداف خود در سوریه می‌داند و به همین علت هم چنان اصرار دارد این گروه‌ها را در خاک خود پناه داده و زمینه‌های امدادرسانی و تهیه مطالبات اقدامات تروریستی آنها را در دستور کار قرار داده است.

ج: آینده دولت سوریه:
ممکن است بین سیاست‌های روسیه و ترکیه در رابطه با وحدت دولت سوریه تطابق وجود داشته باشد ، اما این موضوع در مورد جزئیات و روش حفظ وحدت صدق نمی‌کند. ترکیه به دنبال ایجاد نظام سیاسی در سوریه است که وابسته به این کشور بوده و به نحوی از انحا دمشق را تحت کنترل آن قرار دهد. البته اردوغان باید بداند که تحقق رؤیاهایش در سوریه غیرممکن است ، اما با این وجود وی به رویاهای توهم‌آمیز خود ادامه می‌دهد. روسیه نیز نمی‌تواند تحت هر شرایطی دیدگاه افتادن مستقیم یا غیرمستقیم سوریه در دامن حاکمیت و کنترل پیمان آتلانتیک شمالی را بپذیرد، چرا که این موضوع باعث محاصره استراتژیک روسیه شده و تمام آمال و آرزوهای این کشور در احراز موقعیت پیشگام در نظم جدید جهانی  را از بین می برد و امنیت ملی این کشور را دچار آسیب می‌کند.

در نتیجه می‌بینیم که تناقضی ساختاری و اساسی در منافع و اهداف ترکیه و روسیه در قبال سوریه وجود دارد. این تناقض‌ها است که باعث می‌شود اختلاف نظر بین دو طرف در این عرصه همچنان ادامه پیدا کند. به این ترتیب دیدار اخیر سران روسیه و ترکیه ممکن است یک دیدار آشتی‌جویانه باشد که عرصه‌های اقتصادی را به تحرک واداشته و پیام‌های تنش‌آفرین برای دیگران داشته باشد، اما فایده دیگری نخواهد داشت.
 
در سوریه همه چیز به حالت قبل باقی می ماند به ‌استثنای تفاهم و هماهنگی های موجود برای جلوگیری از تکرار حادثه سقوط هواپیمای روسی به دست ترکیه. در غیر از این مورد هیچ همکاری مثبت دیگری در روند مبارزه با تروریسم تا جلوگیری از پشتیبانی ترکیه از گروه‌های تروریستی بین دو طرف وجود نخواهد داشت. حتی اگر ترکیه مجبور باشد به صورت موقت از حمایت از گروه‌های تروریستی عقب‌نشینی کند، این موضوع به شرایط خارج از اراده این کشور مربوط می‌شود و مطلقاً ارتباطی با بیدار شدن وجدان ترکیه یا عقب نشینی از روند تجاوز به سوریه یا محکوم کردن و رد تروریسم نخواهد داشت.
 
 
 
** ناصر قندیل تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه نیز در مقاله‌ای در روزنامه البناء لبنان نوشت: ترکیه مطمئن است که در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار گرفته و غرب هیچ اقدام مثبتی در قبال این اوضاع انجام نمی‌دهد و تنها روسیه است که می‌تواند حیات اقتصادی بخش‌های زیرساختی این کشور که فلج شده را به آنها بازگرداند و گردشگری و کشاورزی و صنایع بانکداری ترکیه را رونق بخشد، چرا که در هر کدام از این بخش‌ها  سهم عمده‌ای دارد.

ترکیه مطمئن است که انتظار کشیدن برای اصلاح موازنه های قدرت در زمینه تعیین معادله های قدرت در سوریه اقدامی بی‌فایده و مشکل است، تمام آنچه که نیروهای ناتو و آمریکا به ویژه در زمینه ایجاد منطقه بی‌طرف یا ایجاد منطقه پرواز ممنوع در داخل مرزهای سوریه و توسعه سرمایه‌گذاری برای تجهیز نظامی شاخه‌های وابسته به القاعده مطرح می کنند، در حال حاضر وارد نیست. این در حالی است که حساب کردن بر روی القاعده بدون حضور نظامی ناتو و ترکیه به معنی ایجاد پایگاهی برای این گروه است که همه منطقه و در ابتدای همه ترکیه، هزینه‌های چنین اقدامی را پرداخت خواهند کرد.

کودتا نیز انجام شد تا ترکیه به این یقین برسند که خودش باید برای خودش کاری بکند. متحدانش منتظر هستند تا ترکیه را سر بزنگاه به دام بیندازند، فرقی نمی‌کند این بزنگاه در رابطه با حقوق بشر باشد یا شماتت نسبت به خطرافتادن منافع آنها یا اشاره ضمنی برای کاهش سطح مناسبات و همکاری ها با ترکیه. رهبری ترکیه به خوبی می‌داند که اقداماتش بر خلاف رویاهای این کشور در ایجاد امپراتوری عثمانی جدید بوده که با پروژه گسترده غرب در جهت براندازی سوریه تلاقی پیدا کرده بود. ترکیه می داند که غرب با این کشور مانند شریکی رفتار می‌کند که اگر برنده شود در سود آن سهیم خواهد بود، اما اگر شکست بخورد، غرب او را رها می کند تا خودش خسارت ها را جبران کند. آنها اعتقاد دارند که باید از جنون اردوغان استفاده کرده و او را به ایفای نقش گسترده در منطقه اغوا کنند. در این صورت می‌توانند از نیروهای این کشور استفاده کنند، در صورت پیروزی در این مسیر ، انها میوه های این پیروزی را خواهند چید و در صورت شکست این ترکیه خواهد بود که با کودتا و امثال آن تاوان این شکست‌ها را خواهد داد.

در مقابل مسکو و تهران و دمشق به این نتیجه رسیدند که در انتقال اردوغان در معادلات منطقه‌ای با این سرعت در شرایط کنونی دچار توهم نشده‌اند. آنها می‌دانند که بدون ترکیه جنگی در سوریه وجود نخواهد داشت ، جنگی که از خارج از سوریه تهیه شده و استمرار پیدا می‌کند. آنها همچنین می‌دانند که تلاش‌هایی که برای اصلاح مواضع ترکیه در این رابطه انجام می‌دهند ، معادل تلاش‌هایی است که واشنگتن در طول سال‌ها و ماه‌ها انجام داده و سعی دارد در روندی که آن را مبارزه با تروریسم نام گذاری کرده ترکیه را وارد کند.

برروی میز مذاکرات ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان متن‌های مربوط به تفاهم و مسکو با آمریکا قرار داده شده بود تا اردوغان آنها را بخواند  و ارزیابی خود را از این که می‌تواند شریک اجرای این تفاهم باشد، بگوید. تفاهمی که واشنگتن قدرت فرار از مسئولیت اجرای آن به بهانه مزایده های انتخاباتی را نخواهند داشت. تفاهمی که براساس آن بین مخالفان شرکت‌کننده در روند سیاسی و داعش و جبهه النصره تمایز قائل شده و مسکو متعهد به کنار گذاشتن این جماعت به شرط خروج از هر درگیری به همراه جبهه النصره خواهد بود. تفاهمی که باعث ایجاد رژیم کردی در مرزهای ترکیه نشده و تشکیل هیئتی از معارضان نظام را در میز مذاکرات تضمین کند.


مسکو انتظار دارد این سوال برای ترکیه پیش بیاید که آیا روسیه نقشه راهی برای ایفای این نقش خواهد داشت، جواب این سؤال قطعاً مثبت خواهد بود. نقش این است که مرزهای ترکیه و سوریه در برابر هر نوع امدادرسانی انسانی و نظامی بسته شود و هر کسی که به ترکیه پناهنده می شود، به روسیه اطلاع داده شود و حمایت مشروط این کشور برای خروج از جنگ تامین شود. مسکو انتظار دارد دیدار پوتین و اردوغان با توافق بر این نقشه راه به پایان رسیده و به این  ترتیب تا پایان سال جاری آنکارا جایگزین واشنگتن در مشارکت با روسیه شود. اگر ترکیه این کار انجام دهد ؛ برنده شده و اگر اشتباه کند، خودش متضرر شده است. تفاهم‌های اقتصادی نیز همگی دستاوردهایی هستند که برای مطمئن کردن اردوغان در ابعاد تبلیغاتی به وی داده شده، اما ورود در اجرای این طرح ها همزمان با آغاز سال آینده میلادی خواهد بود.

در قلب نقشه راه  روسیه ، زمان بندی و روش اجرای عادی سازی روابط بین دو دولت و دو ارتش در تأمین امنیت مرزها و همکاری‌های تعدادی و هماهنگی‌ها در ابعاد انسانی و پرونده آوارگان وجود دارد. این چیزی است که منابع مطبوعاتی نزدیک به کرملین در چارچوب توصیف و پیگیری سفر اردوغان به مسکو به آن اشاره می‌کنند.
 
 

** پایگاه خبری شبکه المنار لبنان در این رابطه نظر دیگری دارد، المنار در مطلبی به نشست اردوغان و پوتین در چارچوب احیای مجدد حرارت در مناسبات دو طرف بعد از چالش‌های اخیر اشاره کرد و نوشت: این دیدار بعد از سیاست‌های ترکیه در پنج سال گذشته و بن‌بستهای متعدد در مسیر این سیاست‌ها، نگاه های بسیاری را به خود معطوف کرده است. بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که بحران و اوضاع خطرناک کنونی ترکیه در نتیجه سیاست‌های این کشور و انتشار روند تروریسم و عدم ثبات داخلی در ترکیه است که اردوغان را مجبور به تفکر در مورد نقش خود در بحران سوریه و مناسباتش با مسکو کرده است.

نشست دو ساعته سران در سن‌پترزبورگ که بعد از نشست سه ساعته هیئت هایی از دو کشور برگزار شد، روند احیای مناسبات را تقویت کرد، اما نکته‌ای که در این رابطه مهم است امکان همکاری‌های بیشتر بین دو طرف در موضوع سوریه است. این در حالی بود که تطابقی بین اهداف دو طرف در زمینه سوریه به وجود آمده بود. البته با این وجود، سیاست‌های ترکیه همچنان در معرض آزمون قرار خواهد داشت تا انگیزه‌های این کشور در مرحله آینده در قبال سوریه مشخص شود. این در حالی است که نمایندگان دیگری از ترکیه برای انجام مذاکرات جدید در رابطه با سوریه تحت عنوان رسیدن به ابزارهای قوی‌تر و فعالتر و همکاری در رابطه با سوریه عازم مسکو شدند.

** ویچسلاو ماتوزوف دیپلمات سابق روس و تحلیل‌گر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با المنار به تشریح دیدگاه‌های خود در رابطه با این نشست پرداخته و می‌گوید: عوامل بسیاری وجود دارد که باعث همکاری‌های روسیه با ترکیه با محوریت واحد یعنی تغییر مواضع ترکیه در قبال حوادث سوریه می شود.

این تحلیلگر روس در گفتگو با المنار می افزاید: مقامات ترکیه در گذشته در یک بحران یا موقعیت خطرناک قرار گرفته‌اند. ما دیدیم که قبل از تلاش برای کودتا در این کشور ، اردوغان بعد از چند ماه حمله به مواضع روسیه از این کشور عذرخواهی کرده بود. این موضوع روند غیر عادی داشت ، علاوه بر این که در ابعاد اقتصادی نیز تنش‌هایی در مناسبات ترکیه و روسیه به وجود آمده بود که تأثیر زیادی در اقتصاد ترکیه ایجاد کرده بود. ثبات سیاسی و امنیتی ترکیه نیز در نتیجه مداخله ترکیه در سوریه دچار تنش شده و پیامدهای آن در این کشور ایجاد کرده بود.

ماتوزوف افزود که نخست وزیر ترکیه قبل از انجام کودتای ناموفق اعلام کرده بود که ترکیه باید در سیاست‌های خود در قبال سوریه تجدیدنظر کند، تمامی این مسائل مشکلاتی را برای آمریکا ایجاد کرده بود، چرا که ترکیه هم چنان نسبت به عدم پیوستن به اتحادیه اروپا ناراضی است و مناسباتش با آمریکا نیز دچار تنش شده است. تمامی این موارد را می‌توان در تلاش برای کودتا در این کشور مشاهده کرد که بخشی از ارتش و فرمانده نیروی هوایی در رأس آن قرار داشتند.

یک تحلیلگر مسائل منطقه می‌افزاید: همه می‌دانند که در پشت پرده نظامیان [کودتاچی] در ترکیه مدارس آمریکایی هستند که این افراد فارغ‌التحصیل این مدارس شده‌اند. سرویس‌های جاسوسی آمریکا ارتباطات قوی با مؤسسات نظامی ترکیه دارند و تصمیم گرفتند که از دست اَردوغان راحت شوند و شخصیتی امین و حافظ منافع آمریکا را روی کار بیاورند.

وی تاکید کرد که سرویس‌های اطلاعاتی روسیه مستقر در مرکز حمیمیم احتمالاً تماس‌ها و تحرکاتی از سوی ارتش ترکیه دریافت کرده و این موضوع را به ترک‌ها اطلاع دادند. پوتین اول رئیس‌جمهوری بود که حوادث ترکیه را محکوم کرده و اردوغان را به عنوان رئیس‌جمهور منتخب تأیید کرد.


این تحلیلگر روس در عین حال می‌افزاید که تصور نمی‌کند روسیه مناسبات دیپلماتیک و سیاسی و اقتصادی خود را تا زمانی که هزاران نفر از مبارزان مسلح از ترکیه برای مبارزه با ارتش سوریه و نیروهای روس اعزام شوند، به روال قبل بازگرداند. این موضوع تناقص دارد.
لذا نمی‌توان تغییر مبانی ثبت شده در روسیه را بدون تغییر مواضع ترکیه نسبت به تروریست‌ها تصور کرد. روسیه نمی‌تواند با یک دست با ترکیه مبارزه می‌کند و با دست دیگر با آنها قرارداد امضا کند. این غیرممکن است، لذا به نظر می‌رسد ترکیه در مرحله ای آزمایشی با عنوان ادامه یا توقف سیاست‌های خود قرار دارد،‌ بنابراین اگر آنها به سیاست‌های خود ادامه دهند، هیچ یک از توافق‌نامه‌ها محقق نخواهند شد.
 
 
 
وی تصریح کرد که روسیه اوضاعی که تحت فشارهای آمریکا برای اردوغان پیش آمده را درک می‌کند و از همکاری سه‌جانبه ایران ترکیه و روسیه در پرونده سوریه استقبال می‌کند. این تحولات ارتباطات مستقیمی با نشست سران روسیه و ایران در باکو دارد که چند روز پیش از دیدار با اردوغان انجام شده بود. نشست باکو دلیلی بر این نکته است که روسیه از مناسبات استراتژیک خود با ایران به عنوان محور هم‌گرایی با ترکیه استفاده می‌کند. مواضع ایران و روسیه در قبال اقدامات ضروری در این زمینه با یکدیگر هماهنگ است.

در همین رابطه روزنامه السفیر لبنان نیز در گزارشی می‌نویسد: نشست سن‌پترزبورگ پیچیدگی اوضاع سوریه را افزایش داد. به نظر می‌رسد تحرکاتی بین مسکو، آنکارا و تهران به وجود آمده است. نشست طرف‌های ترک و روس در شرایطی تشکیل شد که محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران پس از این نشست و گفتگوی تلفنی با سرگئی لاورف همتای روس خود به ترکیه سفر کرد. میخائیل بوگدانوف معاون وزیر خارجه روسیه نیز دوشنبه آینده به تهران سفر خواهد کرد.

تاکنون پاسخ‌های کافی در رابطه با محورهای مطرح شده در نشست ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان یا نشست‌های سه‌جانبه حضور عناصر ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی و وزارت خارجه بود، ارائه نشده است. نکته‌ای که آنکارا اخیراً اعلام کرده، این است که تمایل خود را برای مشارکت با روس‌ها در حملات هوایی بر ضد داعش نشان داده تا تعداد این گروه در سوریه و مناطق دیگر افزایش پیدا نکند. این در حالی است که ترکیه همچنان اعتقاد دارد که بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه در آینده این کشور نباید نقش داشته باشد و آنها هم چنان انعطافی در این رابطه از خود نشان نمی‌دهند.

همچنین رفتارهای میدانی ترکیه نشان می‌دهد که آنها از پیروزی‌های داعش به عنوان مثال در شهر عین العرب در سال گذشته خوشحال شده بودند و حمایت‌های امنیتی و مرزی خود را برای توسعه گروهک های تکفیری در اراضی سوریه معطوف کرده بودند. این موضوع به معنی تحول ترکیه است که باید جدیت آنکارا در این زمینه مورد دقت نظر قرار گیرد. البته تاکنون انعطافی در این رابطه ارائه نشده و اقدام ترکیه مبنی بر مبارزه با داعش است به خودی خود مبهم و پیچیده می‌نماید.
 
این در حالی است که لیست گروه‌های تروریستی ویژه پوتین به عنوان متحد جدید اَردوغان شامل گروه‌های دیگر نیز می شود که در تروریسم و تکفیر دست کمی از داعش ندارند. گروه‌هایی نظیر نورالدین الزنکی، احرار الشام، جبهه النصره و .... . اینها گروه‌هایی هستند که از آغوش گرم و باز سرویس‌های امنیتی ترکیه برخوردار بوده‌اند.  

این ابهام سیلی از پیشگویی ها و سؤالات را ایجاد کرده است. آیا روسیه و ترکیه با هم معامله انجام خواهند داد که براساس آن روس ها از به رسمیت شناختن نماینده کرد در مسکو و حمایت از یگان‌های شبه نظامی کرد در شمال سوریه دست برخواهد داشت تا در مقابل ترکیه نیز اقدامات تأثیرگذاری برای کنترل مرزها در برابر سلاح و عناصر مسلح قاچاق شده انجام دهد؟ آیا نشست سن ‌پترزبورگ به سرنوشت پنج نظامی روس در ادلب خواهد پرداخت؟ آیا سرویس‌های امنیتی ترکیه پروازهای خود را برای بیرون کشیدن جنازه‌ این نظامیان و تحویل دادن آن به روسیه با عنوان متحد جدید خود آغاز خواهند کرد؟ آیا روند عادی‌سازی روابط بین آنکارا و مسکو بر سرنوشت جبهه‌های جنگی در سوریه به ویژه در حلب تأثیرگذار خواهد بود؟ مواضع ایرانی‌ها در صورت رسیدن به چنین تفاهم‌هایی چه خواهد بود؟ مهم‌تر از همه اینکه آیا نتایج تفاهم روسیه و ترکیه در هفته‌های اندک آینده مشخص می‌شود یا این که این نتایج به بعد از مشخص شدن رأی مردم آمریکا در انتخابات جدید ریاست جمهوری این کشور موکول خواهد شد؟
 
سؤالات زیادی در این زمینه مطرح است، اما اوضاع سرنوشت‌ساز آنکارا و مسکو باعث شده شاخص‌های این تفاهم بین دو طرف خود را نشان دهد. شاید میز مذاکرات ژنو که قرار است در آگوست آینده برگزار شود بتواند شاخص‌های بیشتری نسبت به افق آینده ارائه کند. نکته قابل توجه اینکه به نظر می‌رسد مسکو سیاست چندبخشی را در پیش گرفته است. عادی سازی روابط با اَردوغان زخم خورده هم‌زمان با افزایش نقش سوریه دنبال می‌شود. مسکو الان به بازیگر اساسی در جزئیات مربوط به آتش‌بس در حلب تبدیل شده است. اعلام احتمال توسعه پایگاه نظامی حمیم در لاذقیه نیز احتمالاً بیهوده صورت نگرفته است. این در حالی است که مسکو با وجود تنش‌های موجود با اوکراین و غرب در زمینه شبه جزیره کریمه مانور دریایی گسترده‌ای طی روزهای آینده در نزدیکی سواحل سوریه انجام خواهد داد.
 
وزارت دفاع روسیه اعلام کرده که مانور دریایی این کشور دوشنبه آینده آغاز می‌شود. این مانور با مشارکت دو کشتی موشکی سربوخوف و زیلیونی و مجموعه ای از کشتی‌های پشتیبان با هدف تحقق قدرت ناوگان روسیه برای حل و فصل بحران‌های مرتبط با تهدیدات تروریستی برگزار خواهد شد.