گروه جهاد و مقاومت مشرق: فیلم «پی 22» نمایانگر بخشی از دلاورمردیهای ایثارگران دفاعمقدس است و این بار عرصه دریا، جولانگاه روایتی از رشادت، ایثار و پایمردی بوده است. به بهانه اکران فیلم «پی 22» با حسین قاسمیجامی، نویسنده و کارگردان این اثر به گفتوگو نشستم تا بیشتر از حماسه ناو جوشن کبیر بدانیم و مردانی که شکوه این سرزمین را زنده نگاه داشتند.
در انتهای سال 1391 مجموعه مستندی از طرف نیروی دریایی درباره 5 تن از شهدای شاخص به بنیاد شهید سفارش داده شد که یکی از آنها درباره شهید محمدی، فرمانده ناوچه جوشن بود. برای ساخت این مستندها، تحقیقات خود را شروع کردم که در نهایت ساخته شد و مورد توجه مسؤولان مربوطه قرار گرفت. طی مرحله پژوهش این مستند با یکی از بازماندگان ناوچه جوشن برخورد کردم که خاطره جالبی از آن حادثه داشت و مقدمهای برای ساخت فیلم «پی 22» شد.
ایده اولیهای که سراغش رفته بودم و بعدها دچار تغییراتی شد، درباره فردی بود که بعد از سقوط ناوچه، 3 روز معلق روی آب مانده بود. موضوع قابل توجهی بود که مرا تشویق برای نگارش فیلمنامه میکرد.
همینطور است. لحظههای خاصی که در آن روزها بر او در شرایط تنهایی گذشت و استقامتی که نشان داد برایم جالب بود. در فیلم «پی 22» ایفاگر این نقش هادی ساعی است. لحظات بسیاری را فیلمبرداری کردیم اما با توجه به تغییراتی که در فیلمنامه وجود داشت و داستانکهایی که اضافه شد، فرصت ارائه همه آن سکانسها پیش نیامد و بخشهای مربوط به برخی صحنهها در تدوین کوتاه شد.
فیلمبرداری ما حدود 40 جلسه طول کشید و بخشی زیادی از آن در شهر انزلی انجام شد و دلیل این مساله به خاطر وجود ناوی مشابه با جوشن بود که اتفاقا همان نام را هم داشت. به هر حال با توجه به نظامی بودن پایگاه جنوب در بندرعباس و با توجه به تنشهای موجود در منطقه در آن زمان، امکان اینکه به طور کامل در جنوب کار کنیم، وجود نداشت. از این جهت سکانسهای اصلی را در شمال گرفتیم.
ما در بازیگران سینمای ایران فردی را که بخواهد ویژگیهای ورزیده و چابک هادی ساعی را داشته باشد، نداشتیم و در این فیلم نیاز به اجرای صحنههای اکشن زیادی بود. از طرفی دنبال چهرهای بودیم که در عین مردمی بودن، سابقه سینمایی نداشته باشد و این انتخاب براساس تصمیمی گروهی گرفته شد. من به شباهت آدمها با کاراکترشان در ساخت فیلمی سینمایی خیلی اعتقاد دارم و به نظرم امین حیایی هم انتخاب بسیار درستی برای این فیلم بوده است که در شرایط سخت فیلمبرداری با ما همکاری خیلی خوبی داشت.
من همچون نیرویی نظامی در انواع حوزههای زمینی و هوایی کار کرده بودم و تنها در بخش دریایی مانده بود که به وقوع پیوست! واقعیتش این است روحیهام به گونهای است که دنبال تجربههای تازه و کارهای دشوار هستم، مثلا در سفر ترجیح میدهم وارد جادهای فرعی شوم که تجربه متفاوتی را در بردارد.
فیلم «زمزمه بودا» را که در ایران اکران نشد، براساس نگاه و فرمی کاملا تجربی که شما اشاره دارید، ساختم که در جشنوارههای خارجی بسیاری شرکت کرد. همچنین فیلم «به بادبادکها شلیک نکنید» با موضوع کودکان غزه هم در سینمایی خارج از قواعد تجاری میگنجد. من دنبال مسیرهای تازهای در زندگی هستم و اصولا پرواز کردن را دوست دارم.
محدودیتهای فنی و امکانات ساخت مانع از اجرای کامل طرح اولیه فیلم «پی 22» نشد؟
ناوچه جوشن واقعی به همین شکلی است که در فیلم «پی 22» وجود دارد. اما شاید ما نتوانستیم با توجه به امکانات محدود، تهاجم آمریکاییها را به درستی نشان دهیم. این مساله تا بخش زیادی مرتبط با تجربه اندک ما در بخش جلوههای ویژه است.
در طرح اولیه چنین رویهای داشتیم اما در عمل زمان کمی از فیلم در زیر آب فیلمبرداری شد. البته بخش مهمی از مساله ما در این فیلم، نشان دادن استقامت و پایداری مردان بزرگ واقعه جوشن بود که به درستی منعکس شد.
کاملا همینطور است اما با توجه به همه حمایتهایی که برای ساخت فیلم «پی 22» شد، باز هم محدودیتهای زیادی برای تولید داشتیم. من حتی برای طراحی برخی سکانسهای اکشن از هادی ساعی کمک میگرفتم! به همین دلایل فیلم نمیتواند با آثار بزرگ رقابت کند. اگر ما بودجه بالایی داشتیم قطعا در همه زمینهها میتوانستیم موفقتر باشیم، با این حال من فیلم «پی 22» را خیلی میپسندم.
یکی از دلایلی که به شکلی فشرده کار را به انجام رساندیم، برای حضور در جشنواره فیلم فجر سال 92 بود که پس از اتمام فیلمبرداری به سرعت مونتاژ اولیهای صورت گرفت تا به جشنواره برسد و از این بابت فرصت چندانی برای جلوههای ویژه نماند. منتهی به دلیل اینکه در آن سال اولین جشنوارهای بود که دولت جدید اجرا میکرد، خیلی سخت با فیلمها برخورد کردند و فیلم «پی 22» هم قربانی این مساله شد. بعد از آن باز یک سال برای جشنواره سال 93 صبر کردیم و اقدام به اکران فیلم نکردیم اما هنگامی که برای جشنواره فرستادیم اعلام کردند با توجه به اینکه این فیلم در سال گذشته ارائه شده بود، امکان شرکت نخواهد داشت!
به بهانه پروژه سلام بر آمریکا! خیلی علاقهمند نبودند فیلم ما را در جشنواره نمایش دهند
بعدها به صورت غیررسمی و جسته و گریخته شنیدم دلیل این نوع برخورد با فیلم «پی 22» مرتبط با مسائل سیاسی بوده است. البته در همان زمان این حس را داشتم که با توجه به اینکه میخواستند فضا را برای مذاکرات هستهای آماده کنند و به بهانه پروژه سلام بر آمریکا! خیلی علاقهمند نبودند فیلم ما را در جشنواره نمایش دهند. شاید وجود فیلمی ضدآمریکایی در رویدادی بینالمللی چندان به لحاظ سیاسی خوشایند نبود!
فکر میکنم چنین مسالهای بوده است البته دیگر از آن زمان گذشته است و چندان به آن فکر نمیکنم. به نظرم وجود فیلم «پی22» با وجود همه اشکالاتی که میتواند داشته باشد، در سینمای ایران لازم و ضروری است. متاسفانه مشکلات بسیاری در این سینماست و بسیاری از موضوعات نادیده گرفته میشود.
ببینید من خودم را فیلمساز دفاعمقدسی میدانم که همچنان با همه سختیها دوست دارم در این زمینه کار کنم. فیلمسازی من از سال 1361 در واحد فرهنگی منطقه 10 سپاه شروع شد که حاتمیکیا هم در آن حضور داشت که با دوربینهای Canon 1014 به جبهه میرفتیم و فیلم تهیه میکردیم. بعدها همینگونه رشد کردم و فیلمها و سریالهای دفاعمقدسی زیادی ساختم. اما آدم وقتی اینگونه برخوردها را میبیند سرخورده میشود. مگر الان چند فیلمساز دفاعمقدسی وجود دارد که اینگونه برخورد میکنند؟ تنها حاتمیکیا به شکلی جدی در این عرصه مانده است. متاسفانه مسائل سختی در این سینما وجود دارد و خیلی از مسؤولان سینمایی حرفهای بسیاری در زمینه سینمای دفاعمقدس میزنند اما وقتی پای عمل به میان میآید همه فراموش میشود.
ساخت فیلمهای «خروس بیمحل» و «پیتزا مخلوط» به نوعی لجبازی با رفتاری بود که با من هنگام ساخت سریال شهید بابایی انجام شد.
بله، در هنگام ساخت سریال شهید بابایی کار به جایی رسید که با وجود علاقهای که داشتم، مجبور شدم کنار بکشم و به سینما رفتم اما علت دارد. ببینید! من 8 سال پای سریال «شوق پرواز» مانده و حتی بخشهایی از آن را فیلمبرداری هم کرده بودم. در آن زمان آقای مجیدی هم مشاور کار شده بود و به دلیل شرایطی که پیش آمده بود با ایشان صحبت کردم که از ادامه همکاری انصراف بدهم. در واقع شرایطی رقم خورده بود و فیلمنامه چنان تغییری یافته بود که من دیگر چندان علاقهمند به ساخت آن نبودم!
بله! من سریال را دیدم که زحمت کشیدند اما آن فیلمنامهای که من در نظر داشتم بسازم، نبود و با حضور آقای فرهاد توحیدی، فیلمنامه تغییراتی یافته بود که با تصور ذهنی من خیلی فاصله داشت.
تصور من از شهید بابایی چیز دیگری بود و اگر من آن سریال را میساختم، شخصیت متمایزی را نشان میدادم. من درباره شهید بابایی خیلی تحقیق کرده بودم و او را در آسمان میشناختم. برای همین قطعا اگر میخواستم سریال «شوق پرواز» را بسازم، به نبردهای هوایی و دلاوریهای او بیشتر میپرداختم. اما در نگاه آقای صمدی مسائل خانوادگی ارجحیت بیشتری یافت، به نحوی که حتی میتوانستیم به جای آن شهید، هر کاراکتر دیگری را هم در قالب ارائه شده تصور کنیم. این نقدی است که من بهعنوان یک مخاطب نسبت به آن سریال دارم و با توجه به اینکه میدانستم شهید بابایی چه شخصیت برجسته و ویژهای است وقتی میدیدم که در این سریال کمتر به رشادتهای او پرداخته میشود، افسوس میخوردم!
همچنان هم راز کنارهگیری خود را از سریال «شوق پرواز» به تمامی اعلام نمیکنید!
الان خیلی حرفها را نمیشود زد، چون برخی عوامل در سینما حضور دارند و زحمت میکشند. خیلی کلی بگویم طوری شده بود که خودم به شکلی محترمانه اعلام انصراف کنم! آن دوران حالم بد شده بود که چرا چنین اتفاقی افتاد. از طرفی دوست نداشتم دنبال حاشیه و جنجال رسانهای باشم و به دنبال آن بودم در آن شرایط سخت کار کنم و حتی فیلمی مثل «پیتزا مخلوط» بسازم.
خیلی علاقهمند به رسانهای شدن نیستم و شاید اولین بار باشد که چنین مصاحبه مفصلی را انجام میدهم، چرا که دوست دارم بیشتر کار کنم. خیلیها شاید ندانند که برخی فیلمها را من ساختهام و بعد از توضیحاتی متوجه این مساله میشوند. کلا دنبال سر و صدا نبودم و حتی در آن شرایط رخ داده برای سریال «شوق پرواز» هم نمیخواستم جنجالی به پا کنم تا مثلا چهره شوم. هیچ وقت در فکر خودنمایی نبودم و به دنبال امکانات خبری برخی دوستان هم نیستم و این برمیگردد به فضایی که از جبهه آموختم.
فیلم «تا مرز دیدار» خاطره ماندگاری را برایم رقم زد، چرا که حضرت آقا آن فیلم را در تلویزیون دیده بود و ما در جلسهای خصوصی خدمت ایشان رفتیم که فیلم را مورد تقدیر قرار دادند و قرآن امضاشدهای هم به من اهدا کردند. ایشان جملهای در آن جلسه فرمودند که در موسسه شاهد قاب گرفته شده است و در آن اظهار خرسندی از ورود تازهنفسهای فیلمسازی در عرصه دفاعمقدس داشتند. این نوع برخورد برای من در ابتدای فیلمسازی خیلی مناسب و ارزنده بود. در همان مرحله بود که ساخت سریالی چون «سیمرغ» درباره شهیدان شیرودی و کشوری شکل گرفت.
قطعا همینطور است. من در سریال «سیمرغ» سعی کردم تا حد بسیاری به فضاهای واقعی نزدیک شوم و به شکلی کاملا جزئی به اتفاقات پرداختم. سریال «سیمرغ» به دور از هرگونه شعاری ساخته شد و مورد توجه مخاطبان بسیاری بود. به نظرم علت ماندگاری «سیمرغ» این بوده که در آن شخصیتها به شکلی باورپذیر درآمدند که در شرایط بحرانی تصمیمات بزرگی میگیرند. این افراد آسمانی وقتی در حال پرواز بودند سودای شهادت داشتند. همان طور که وقتی سربازی در تنهایی ناو به سر میبرد، تنها به وجه فیزیکی آن فکر نمیکند و آنجا را بخشی از روح خود میپندارد و این ارزش افزودهای است که مردان بزرگ به فضا و موقعیتها میبخشند.
بله! الان هم فیلمنامهای با نام «مدار 33» دارم که اگر شرایط ساخت آن فراهم شود، تکمیل کننده سهگانهام درباره کودکان آواره جنگی خواهد بود، چرا که پیش از این فیلم «زمزمه بودا» را برای بچههای آواره افغانی و فیلم «به بادبادکها شلیک نکنید» را درباره کودکان فلسطینی ساخته بودم و دوست دارم در اثر آیندهام اشارهای به کودکان آواره سوری و عراقی هم داشته باشم.
من فیلمها را همچون روضهای در نظر میگیرم که وقتی پایش مینشینیم، زنگار وجود آدمی را پاک میکند. من در فیلم «پی 22» سعی کردم شهامت مردان گرانقدر دفاعمقدس را به نسل جدید یادآوری کنم. خیلی از بچههای ما براحتی در بزرگراههایی که به نام شهیدان است گذر میکنند و چندان توجهی ندارند اما به نظرم فیلم «پی 22» میتواند کاتالیزور خوبی برای پیگیری زندگی این بزرگان در چرخه زندگی افراد باشد. این یک سرچشمهای برای رسیدن به آگاهی است و این فیلم میتواند شتابدهنده تفکر مردم برای پیگیری زندگی شهیدان باشد. شعار نیروی دریایی این است که «راه ما راه حسین است» و این نوع نگاه باعث میشود با تمام اعتقاد در برابر دشمنی با تمام امکانات بایستیم. قطعا «پی 22» نمیتواند به تمامی بازگوکننده عظمت استقامت مردان ناوچه جوشن باشد، چرا که حادثه جوشن چنان بزرگ بود که با وجودی که آن ناوچه زیر آب رفت اما دشمن پس از آن دیگر جرات حضور نیافت. البته باور قلبی من این است که حریم دریایی ما را مزار شهدایی که زیر آب قرار دارند نگهبانی میکند.
*وطن امروز