زاپاس فیلمی خانواده محور است و صیانت از خانواده یکی از وظایفش است. مهم‌ترین حرفش نیز درباره اهمیت و جایگاه خانواده است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- بعد از پخش شدن مجموعه پادری هم متوجه شدند برزو نیک نژاد چه نویسنده متبحری است و مشخص شد عمده توفیق دودکش به خاطر متن زیبای نیک نژاد بوده است. نیک نژاد در دومین ساخته‌اش (زاپاس) به سراغ روایت یک داستان جذاب و شلوغ، ساده، صمیمی و عاشقانه می‌رود. یک تیم فوتبال که در دسته سوم کشور فعالیت می‌کرده است به دسته دوم صعود می‌کند، سعید ستاره تیم در آخرین لحظات بازی آخر دچار مصدومیت متاندون پا می‌شود و سلامتی‌اش به خطر می‌افتد و خط سیر فیلم در ادامه اینگونه شکل می‌گیرد. برزو نیک نژاد کارگردان مستعد نسل جوان این چند ساله اخیر سینما و تلویزیون اصالتی گرگانی دارد. او فارغ التحصیل سیستم‌های آبیاری و مهندس است. وی از دوران تحصیل در انجمن نمایش گرگان به فعالیت در تئاتر پرداخت.

به گزارش جهان سینما، نزدیک به 20 سال است که در سینما و تلویزیون در سمت دستیار کارگردان و نویسنده بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی فعالیت داشت. آغاز درخشش در تلویزیون حضور اثر گذارش در سریال «دودکش» در مقام نویسنده و دستیار کارگردان بوده و سهمی غیرقابل انکار در توفیق این سریال داشته است. نیک نژاد با کارگردان‌هایی نظیر علی وزیریان، حسین قاسمی جامی، محمدحسین لطیفی، سیروس مقدم و جواد افشار سابقه همکاری داشته است. زاپاس دومین ساخته نیک نژاد بعد از فیلم ناخواسته است. فیلمی که از اغلب تولیدات آپارتمانی این روزهای سینمای ایران متمایز است. زاپاس در شهر رامیان در استان گلستان فیلم‌برداری شده است. چشمه گل رامیان یکی از لوکیشن‌های مهم فیلم است. شهر رامیان شهر پدری برزو نیک نژاد است و شاید فیلم‌سازی در این شهر ادای دینی به شهر آبا و اجدادیش باشد. با این فیلم‌ساز درباره ساخت، فضا و ساختار فیلمش گفت‌گویی انجام داده‌ایم.


متأسفانه در سال‌های اخیر، درسینما عشق معنای دم دستی و سطحی پیدا کرده!

*زاپاس را در چه گروه ژانری می‌توانیم ارزیابی کنیم و ایده اصلی شکل‌گیری‌اش چگونه در ذهن شما به وجود آمد؟

چند ماه بعد از ساخت فیلم سینمایی ناخواسته، ایده اولیه زاپاس در ذهنم شکل گرفت و مدتی بعد نوشتمش. پروسه نگارش زاپاس در طی یک سال و نیم تکمیل و در مدت سه ماه فیلم‌نامه را نوشتم و بازنویسی کردم و در نهایت آن را برای دریافت پروانه ساخت ارائه کردم. زاپاس یک ملودرام اجتماعی است و تلاش کرده‌ام با ساختاری قصه‌گو با مخاطب عام ارتباط برقرار کنم و تلاش شد که یک روایت شیرین و قابل باور برای مخاطب در قالب زندگی خانوادگی وجود داشته باشد. البته رویکرد یکسره کمدی در فیلم نداشتم و بیشتر رویکرد اجتماعی در فیلم مورد نظر بود. فوتبال هم رشته پرمخاطبی بین مردم است و پرداختن به آن در لایه‌های داستانی فیلم برای مخاطب جذاب است و تلاش کردم ارائه روابط بین شخصیت‌ها درست و منطقی باشد و این روابط موقعیت‌های قصه فیلم را به وجود می‌آورد. در فیلم زاپاس شخصیت محوری وجود ندارد. امیر جعفری، ریما رامین‌فر، ماهان نصیری و جواد عزتی به یک اندازه در داستان فیلم حضور دارند و در زاپاس تلاش کردم از محیط شهری تهران دور شوم. فضایی که مورد استفاده خیلی از فیلم‌سازان قرار می‌گیرد و بالای نود درصد از تولیدات سالیانه سینمای ایران در تهران و مناطق بالای شهر انجام می‌شود.

متأسفانه در سال‌های اخیر، درسینما عشق معنای دم دستی و سطحی پیدا کرده!

*آیا فیلم زاپاس را یک اثر عاشقانه بدانیم؟


عاشقانه هم هست. در فیلم زاپاس نکته مهم دل است و حتماً بخش عمده فیلم روایت عشق‌‌های مختلف است.

*جنس عشق هم در میان شخصیت‌های فیلم متفاوت است؟

به نظرم بحث عشق با دل تفاوت‌هایی دارد. اگر از نگاه فلسفی به عشق نگاه کنیم کودک هم از بدو تولد به مادرش عشق می‌وزد. نگاه من در فیلم کمی شیرین و کمدی است. در نگاه کمدی شاید بتوان جور دیگر به قضیه نگاه کرد. قصه، قصه 4 عشق است. عشق‌های موجود در فیلم صادقانه و خانوادگی است. به نظر مهر و دوست داشتن باید از جز به کل و از خانواده به جامعه تسری پیدا کند. به نظرم بحث اصلی فیلم دلسوختن و دل گره زدن و دل دادن است و یک چیز حسی و درونی است. متأسفانه در سال‌های اخیر عشق معنای دم دستی و سطحی هم پیدا کرده است.

*رابطه‌های پاک دلی و عشقی در شهرهای کوچک بیشتر مجال بروز و ظهور دارد؟

در سکانس ششم فیلم مطرح می‌شود که در این شهر شاید همه اسم هم را ندانند، اما همدیگر را می‌شناسند. این وضعیت یک جور تعریف زندگی سنتی ایران است و البته در برخی از مناطق قدیمی تهران هم شاید چنین وضعیتی وجود داشته باشد اگر در یک محیط رابطه دلی و حسی بین آدم‌ها، همکاران و اعضاء‌ خانواده وجود نداشته باشد کارها پیش نمی‌رود و همه چیز از بین می‌رود.

متأسفانه در سال‌های اخیر، درسینما عشق معنای دم دستی و سطحی پیدا کرده!

*در گروه بازیگری زاپاس از زوج‌های خوبی استفاده کردید مثل امیر جعفری و ریما رامین‌فر-جواد عزتی و الناز حبیبی که در دردسرهای عظیم همکاری‌های خوبی با هم داشتند؟

همان طور که اشاره شد داستان زاپاس شخصیت محوری ندارد و با فیلم پرشخصیتی مواجه هستیم. امیر جعفری،‌ ریما رامین‌فر،‌ ماهان نصیری،‌ الناز حبیبی و جواد عزتی به یک اندازه در داستان فیلم حضور دارند. اگر به آثار سینمایی و تلویزیونی من دقت کرده باشید جنس بازی بازیگران رئالیستی ساده و باورپذیر است و دوست دارم مردم شخصیت‌های فیلم‌هایم را باور کنند و البته ارائه چنین بازی کار سختی است. به هر حال کار کردن با بازیگرانی که قبلاً با آن‌ها کار کرده‌ام و ادبیات کلامی یک دیگر می‌شناسیم آسان‌تر است. با احمد مهران‌فر، جواد عزتی،‌ الناز حبیبی قبلاً‌ همکاری داشتم و این دو نفر در دردسرهای عظیم زوج خوب هنری را شکل داده بودند. با امیر جعفری سابقه رفاقت دیرینی دارم. امیر جعفری و ریما رامین‌فر پیش از دو دهه است که به خصوص در تئاتر همکاری‌های مشترک زیادی با هم دارند و حضورشان به فیلم کمک زیادی کرد. شبنم مقدمی نیز بازیگر کار بلد وباتجربه‌ای است و نیاز به تعریف من ندارد. ماهان نصیری هم در فیلم یحیی سکوت نکرد بازی در سکوت موثری از خودش ارائه کرد و خیلی راحت با او در مدت فیلم‌برداری همکاری کردم و به نقشش نزدیک شد و به درستی بازیش کرد. همه ماها یک گروه صمیمی و یک دل تشکیل دادیم تا زاپاس را درست و با کیفیت بسازیم. از نتیجه و ماحصل کار راضی هستم و امیدوارم مورد نظر مخاطبان هم قرار بگیرد.

متأسفانه در سال‌های اخیر، درسینما عشق معنای دم دستی و سطحی پیدا کرده!

*در زاپاس تأکید زیادی روی خانواده وجود دارد. آیا این نگاه به خاطر فضا و یا موقعیت جغرافیایی داستان فیلم است؟

زاپاس فیلمی خانواده محور است و صیانت از خانواده یکی از وظایفش است. مهم‌ترین حرفش نیز درباره اهمیت و جایگاه خانواده است. من تمام تلاشم را کردم تا فیلمی بسازم که مردم با دیدنش حال خوبی داشته باشند و نباید فراموش کنیم بخشی از سینما سرگرمی است و باید از دیدن فیلم لذت ببریم و زاپاس برای مخاطب عام قطعاً جذابیت‌های زیادی دارد. برای ساخت این فیلمم هم هیچ ادعایی ندارم و یک فیلم ساده و بدون تکلف ساخته‌ام. برای من ارائه روابط بین شخصیت‌ها مهم است و این روابط موقعیت‌های قصه فیلم را به وجود می‌آورد.

*آیا فوتبال این پتانسیل را نداشت که نقش محوری‌تری در داستان فیلم ایفا کند؟

فوتبال به عنوان یک زمینه پیش برنده روابط انسانی در فیلم مطرح شده است. این فوتبال است که روی رابطه میان نعنا و سعید و مخالفت داود برای ازدواج آن دو نفر تأثیر می‌گذارد. فوتبال هم رشته پرمخاطبی بین مردم است و پرداختن به آن در لایه‌های داستانی فیلم برای مخاطب جذاب است.

متأسفانه در سال‌های اخیر، درسینما عشق معنای دم دستی و سطحی پیدا کرده!

*آیا ورود این تیم فوتبال در این شهر کوچک کلیت زندگی مردم به خصوص جوان‌ها را تحت الشعاع قرار می‌دهد؟

همان طور که در سوال بالا اشاره کرده در اصل فوتبال یک بهانه است و می‌توانست داستان در پناه رویداد دیگری اتفاق بیافتد. بهانه‌ای بابت این مسئله که نشان بدهیم برخی از مواقع برخی از موقعیت‌های جدید باعث می‌شود روابط انسانی بین آدم‌ها دستخوش تغییراتی بشود و این موقعیت جدید که می‌تواند راه پیشرفت باشد باعث می‌شود تمام حواس و تمرکزمان صرف رسیدن به این وضعیت بشود و چیزهای دیگر را فراموش کنیم و برای رسیدن به موقعیت بهتر ناگزیر یکسری از چیزها و روابط انسانی را از دست می‌دهیم. در خانواده اصلی قصه (داود و زری) روابط گرم است و با اصلاح خانواده در خانه بازی هستند و رفت آمد دارند و خواهر زن و یا سایر همسایه‌ها مدام در خانه دیده می‌شوند و مدلی از زندگی سنتی اصیل ایرانی که در گذشته‌ای نزدیک بین ماها وجود داشت در این خانواده دیده می‌َشود. با وضعیت جدید این روابط کم و کم رنگ‌تر می‌شود و انگاری قرار است در رابطه میان آدم‌ها انفصالی رخ بدهد و حتی بروز اتفاق جدید باعث می‌َشود آدمی مثل داود زیر قول‌ و قرارهای گذشته‌اش مبنی بر ازدواج نعنا با سعید بزند و این فرآیند حتی می‌تواند باعث از هم گسیختگی خانوادگی بشود و همه ناگهان به خود می‌آیند و از خود می‌پرسند، آیا موقعیت جدید ارزش چنین چالش‌هایی را در روابط انسانی دارد و یا خیر. ته ماجرا هم تأکید می‌َ‌شود که خانواده مهم‌تر از هر موقعیت جذاب و مهم دیگر زندگی است و اینکه مربی خوبی برای خانواده خودمان باشیم.

*فیلم‌سازی در شهرهای کوچک چه ویژگی‌هایی نسبت به فیلم‌سازی در شهری مثل تهران دارد؟

سینما و فیلم‌سازی فقط در تهران نیست. و شهرهای دیگر هم مناسب فیلم‌سازی هستند و پتانسیل و ظرفیت‌های خوبی برای این کار دارند. تلاش کردم که چون گروه جوانی هستیم و توانش را داریم سختی‌های تولید فیلم در شهرستان را قبول کنیم و در شهرستان فیلم‌ بسازیم. رامیان بافت شهری زیبا و بکری با مردمانی مهربان، خونگرم و صمیمی دارد و روایت قصه زاپاس به جز شهر رامیان در جای دیگری امکان نداشت. در فیلم ما تصاویر متفاوتی از بافت کوچه‌های زیبای این شهر و طبیعت بکرش می‌بینیم. شهری که مردمی همراه و صمیمی دارد. مردمانی که به اصول و سنت‌ها همچنان وفادار هستند و در طول فیلم‌برداری در کنارمان بودند و پشتیبانیمان کردند.

*انتخاب شهر رامیان می‌تواند این نکته را به مخاطب گوشزد کند که جغرافیا می‌تواند نقش مهمی در تحلیل روابط بین شخصیت‌ها داشته باشد؟

رویدادهای رخ داده بین شخصیت‌ها نقش مهمی در پیش برندگی داستان فیلم دارد. در هر جا و جغرافیای بروز هر رویدادی اجتماعی و شخصی مثل عشق و کار و غیره بسته به محیط آن جغرافیا و کنش و اعتقادات و رسوم مردم آنجا دارد. این شرایط در شمال و یا جنوب کشور تفاوت‌های زیادی دارد و اقلیم هم در این میان نقش مهمی در روابط انسانی و شرایط اجتماعی دارد. به همین دلیل رفتم رامیان و فیلم را در آنجا ساختم و شرایط سخت‌تری را نسبت به فیلم‌سازی در تهران تجربه کردم عمد داشتم شهری را برای فیلمم انتخاب کنم که درآن شاهد یک جامعه صمیمی و نزدیک و آشنا به هم هستیم. شهری که تکنولوژی و رشد فزاینده ابزار ارتباطی دیجیتال سیطره‌ای بر روابط فیزیکال و نزدیک آدم‌ها نداشته است. این اتفاق باعث می‌شود که حضور تیم فوتبالشان در لیک دسته یک برای آن‌ها تبدیل به یک اتفاق بزرگ و مهم در زندگیشان بشود و به آن توجه کنند. در حالی که اگر یک تیم از شهر بزرگ وارد لیگ دسته یک می‌شد، هیچ اتفاق خاصی در آنجا رخ نمی‌داد. زیرا پدیده عادی محسوب می‌شد و این مسئله را امری عادی و کوچک قلمداد می‌کنند.

متأسفانه در سال‌های اخیر، درسینما عشق معنای دم دستی و سطحی پیدا کرده!

*آیا فیلم زاپاس را برای دلتان ساخته‌اید؟


همان طور که اشاره کردم تمام تلاشم این بود که زاپاس برای مخاطب عام جذابیت داشته باشد. اگر فیلم اولم ناخواسته را دیده باشید می‌توانیم آن را اثری دلی قلمداد کنیم و اگر روی این واژه تأکید کنیم فیلم‌های بعدی‌ام هم دلی قلمداد می‌شوند و همیشه بحث دل و خانواده دغدغه اصلی‌ام در فیلم‌سازی و ساخت سریال است. در خانواده است که همه مسائل از  قبیل درام، عشق و ملودرام رقم می‌خورد. خیلی از کارها را ماها دلی و عشقی انجام می‌دهیم. همین کار شما (خبرنگاری) کار دلی است و اگر بنا داشتید به درآمد خوب فکر کنید می‌رفتید شغل دیگری را انتخاب می‌کردید. در تمام عقاید و دین و مذهبان هم همواره تأکید به کار دلی شده است و از دل و عواطف است که روابط انسانی سر و شکل می‌گیرد.

*انتخاب نام زاپاس چه کارکردهایی داشت؟

نام زاپاس حتماً برای من کارکرد مفهومی دارد و معتقدم با دیدن فیلم متوجه ضرورت و کارکرد این اسم می‌شوید. برای یک فیلم می‌توان حتی بیشتر از سی چهل نام پیدا کرد. نام فیلم مثل خودش هم ساده و روان است. در اصل برای هر کسی و یا هر مدیریت و مقامی زاپاس و جانشین وجود دارد و این تغییر اجتناب ناپذیر است. اما دل است که زاپاس ندارد.

*در مورد فیلم زاپاس نظرات مختلفی مبنی بر سهل الوصول و صرفاً سرگرم کننده بودنش دارند. این نظرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟



برخی از دوستان منتقد براساس لایه سطحی و رویه اول آن اظهارنظر می‌کنند. در حالی که در به وجود آوردن فضای کمدی فیلم خیلی تفکر و اندیشه انجام دادم تا اثر سهل الوصول صرفی را در اختیار تماشاگر قرار ندهم. وقتی وارد سینمای کمدی می‌شوید قرار نیست یک داستان پیچیده و تودرتوی عجیب و غریبی داشته باشید. به نظرم باید به لایه درونی آدم‌های فیلم بیشتر دقت کنیم و می‌توانیم به دستاوردهای متفاوت دیگری برسیم. من می‌توانستم به جای استفاده از روایت کودک در فضای قصه از المان سر دستی و البته خند‌ه‌دارتری استفاده کنم تا مخاطب بیشتری برای فیلمم جذب کنم. من فرم و شکل کمدی فیلمم را مبتنی بر حضور کودک به عنوان راوی قرار دادم، چون کمدی‌ام بزن درویی و اسلپ استیک نیست و می‌باید به یک لحن واحد می‌رسیدیم. من تمام تلاشم را کردم تا مخاطبی که به دیدن فیلم می‌آید بعد از خارج شدن از سالن سینما تا حدی راضی باشد و حس و حال خوبی داشته باشد. زاپاس را چهار بار با مردم دیده‌ام و هر بار دیدم حال مردم بعد از خاتمه فیلم خوب بوده از دیدنش لذت برده‌اند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس