اگر ما موضوعات را بهروز کنیم در این صورت قصههای انسانی به میان میآید و همه با آن ارتباط برقرار میکنند. برای مثال ما در «روز سوم» اشاره مستقیمی به نوع جنگ نکردیم بلکه روایتگر قصه آدمها و غیرتها بودیم. ما فقط 2 سکانس جدی جنگ داشتیم و باقی آن روایت آدمها بود. پس ما باید در آثار به بحث انسانی بپردازیم. باید در نظر بگیریم که در آن زمان سالی 100 اتفاق عجیب و غریب در این مرز عجیب و غریب ایران و عراق افتاده، پس این بیهودهگویی است که بگوییم سوژهای برای ساخت وجود ندارد. به نظرم عینک ما کدر شده است به همین دلیل اینطور میبینیم. ممزوج کردن اتفاقات اجتماعی با وقایع جنگ راه خوبی برای فیلمسازی درباره جنگ است.
این کارگردان درباره الگوگیری ساخت فیلمهای مقاومت در داخل وخارج نیز گفته است: باید دید که این موضوع چقدر برای یک سینماگر دغدغه است. برای مثال در مورد من اگر در ایران شرایط و بودجه ساخت یک اثر دفاع مقدسی فراهم شود ترجیح میدهم در داخل ایران فیلمی درباره دفاع مقدس بسازم. اگر سه برابر دستمزدم هم به من بدهند در شرایط فعلی انتخابم این است که داخل کشورم فیلم بسازم زیرا من در داخل کشور هنوز همه حرفهایم را نزدهام. برای مثال من میتوانم در داخل کشور اثری جهانی بسازم که آن کارگردان فلسطینی و سوریهای که در ساخت آثار مقاومتی تبحر دارد، هم با تماشای آن الگو بگیرد. در این جا بحث الگوگیری مطرح است پس ربطی ندارد که یک موضوع جنگی در حلب روایت شود یا در خرمشهر. اگر دغدغه ما بحث الگودهی است، میتوانیم در آثار خودمان و با موضوعات خودمان این کار را انجام دهیم. البته من درباره ساخت مستند صحبت نمیکنم، زیرا همه میتوانند مستند بسازند.
برای مثال با 2 ماه زندگی کردن در سوریه و یا عراق میتوانیم مستندی بسازیم، اما در سینمای داستانی یا آثار تلویزیونی به این شکل نیست و باید آدمها و فرهنگ یک کشور را شناخت. برای مثال وقتی من به اردوگاه صبرا و شتیلا رفتم متوجه شدم که آب و برق قطع شده است و خانهها به گونهای خراب هستند که مأمن گربهها شدهاند. در این شرایط زنی را دیدم که در آن خرابه و در آن خاک یک آهنگی در خانهاش پخش میشد، و او همزمان آن آهنگ را همخوانی میکرد. میتوانم بگویم اگر این موضوع در سینمای ما به تصویر کشیده شود ایرانیها آن را باور نمیکنند زیرا ما معتقدیم که در چنین شرایطی باید حال آن شخص بد باشد در صورتی که باید بپذیریم فرهنگهای ما با هم متفاوت هستند. ما باید این فرهنگ را چه در شرایط جنگ چه در شرایط صلح بشناسیم. طبیعتا نگاه فردی که در بیروت زندگی میکند با نگاه فردی که ساکن سوئد است، به زندگی متفاوت است. شناخت این نگاهها فیلم ما را میسازد.