به گزارش مشرق، «سیاهنمایی» کار کمهزینهای نیست... یعنی مردم و حکومت از بابت آن دچار مشقّتهای فراوانی میشوند. خاصّه آنکه واقعیت هم نداشته باشد. و مخصوصاً اگر قصد و غرضی هم در پشت آن قرار داشته باشد.
قدیمیها میگفتند:«شاید کاسهای زیر نیمکاسه باشد»...!
ماجرا البته وقتی جالبتر میشود که سیاهنماها و مفسدنماها به لحاظ ریاضی، رابطه مستقیمی با مقولاتی مثل «حقوقهای نجومی» و «شیشلیکخوری» هم دارند و افکار عمومی، صحبتهای اقتصادی آنها را با عنایت به این دو صفت میشوند و میخوانند.
***
شروع: معلوم نیست قصد سیاهنمایی در کار بوده باشد یا نه! اما نفر اولی که بازی را شروع کرد؛ شخص رئیسجمهور روحانی بود.
او در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها در سال 92 گفته بود: «دولت در شرایطی کار خود را آغاز کرده است که با یک خزانه خالی و انبوهی از بدهکاری مواجه است».
سخنی که البته درست نبودن آن چه به لحاظ واقعیتهای موجود و چه به لحاظ اظهارات سایر مقامات دولت نظیر معاون اول، وزیر اقتصادی و رئیس بانک مرکزی درست نبود و آنها قبل از روحانی صحبتهایی با این محتوا که صندوق دولت پُر است و مبالغ هنگفتی را هم در اختیار دارد مطرح کرده بودند.
اما اظهارات روحانی در کنار سایر حرفهای عجیب او مبنی بر «اثرگذاری شدید تحریمها»، «مشکلدار بودن آب خوردن» و «خطر جنگ علیه ایران» به مثابه جرقهای به انبار کاه، باب جدیدی را در تاریخ حیات سیاسی جریان دولتی اعتدال و البته جریان خاص یا همان اصلاحطلبان گشود.
پروندهای جدید با این محتوا که غیر از روحانی و حلقه اطرافش؛ چهرههای تماماً سیاسی اردوگاه اصلاحات نیز به ناگاه جملگی تبدیل به «اقتصاددان» شدند و شروع به سیاهنمایی از اضلاع مختلف ایران اسلامی بویژه در وجه اقتصادی کردند.
پروندهای که البته تاریخ حتماً یک روز به قضاوت آن خواهد نشست و نیّات پشت پرده آن را بیش از این برای مردم بازگو خواهد کرد.
*شیشلیک بخور، مشکلات را بزرگنمایی کن.../دولت دیگر پول حقوق را هم ندارد!
آن خشت کجی که گفتن عبارت «خزانه خالیست» گذاشت؛ سوگمندانه دیواری بر خود رویانده است که هر روز میوههای تلخ جدیدی از آن به ثمر میرسد.
در روزهای اخیر، این «مرتضی الویری» ، چهره کارگزارانی و از دستگیرشدگان سال 88 بود که در بخشی از گفتوگوی خود با شماره 189 نشریه تجارت فردا اظهار کرد:
«اکنون بدهیهای معوقی که گریبانگیر دولت شده و تعهداتی مانند یارانهها و مسکن مهر و ... در کنار افت قیمت نفت، همه و همه شرایطی را ایجاد کرده که در برخی از ماهها دولت حتی توان پرداخت حقوق کارمندان خود را ندارد و با مشکل مواجه است. این ویژگی جدیدی است که سال 1395 را از سال 1367 متمایز میکند. تعهدات این روزهای دولت در آن موقع وجود نداشت.»
و بلافاصله پس از الویری بود که «علیاوسط هاشمی» استاندار سیستان و بلوچستان نیز طی اظهاراتی در یک همایش گفت: بدون برجام معلوم نبود بتوانم حقوق کارمندان دولت را پرداخت کنم!
و صحبتهای این دو چهره درباره بیپول دولت برای پرداخت حقوق یا وابستگی حقوق کارمندان به چیزی به نام برجام! در حالی است که جنجال «حقوقهای نجومی» در دولت اعتدال هنوز دست از دامان دولت نکشیده است.
*10 میلیون نفر هیچ افقی برای خود نمیبینند/2 نه، 6 هم نه! بگویید 8 میلیون بیکار
اصلاحطلب بعدی، «حمیدرضا جلاییپور»، از چهرههای مشارکتی است.
او در مصاحبه با شماره 91 نشریه صدا میگوید: «ما 10 میلیون جمعیت در ایران داریم که هیچ افقی را برای زندگی خود نمیبینند. آنها میبینند چه این جناح بیاید و چه آن جناح، چه این دولت بیاید و چه آن دولت؛ وضع آنها تغییر نمیکند»!
وی در همان مصاحبه هم گفته بود که روحانی 22 میلیون رأی دارد...
جلاییپور البته به صدا نگفته بود که این آمار خود را از کجا و بر اساس کدام رأیگیری آورده است؟! اما نکته مهمتری که در صحبتهای او و سؤالات نشریه صدا ناگفته ماند این بود که اتفاقا مردم فرق میان این جناح و آن جناح را خوب میدانند.
مردم به نیکویی میدانند که یک جناح چگونه ژن «حقوقهای نجومی» را در رحِم خود پرورش میدهد؛ به «شیشلیکخوری» اشتهار دارد و درباره فتنه هم یا عامل است یا ساکت.
و همین مردم نیز به روشنی در خاطر دارند که چگونه یک جناح سیاسی درباره مانورهای تجمل سکوت کرد، خواستار دائمالعمری یک رئیس جمهور بود و در مقابل اغلاط و حتی تئوری «دوستی با اسرائیل» حلقه انحرافی نیز ساکت بود و لام تا کام سخنی نگفت.
«محسن صفاییفراهانی»، نفر بعدی از اصلاحطلبان است که ردّ پای بزرگی در این مسئله دارد.
او که در فتنه سال 88 نیز دستگیر شد؛ در گفتوگو با نشریه صدا (شماره 91) گفته است: «وجود بیش از 6 میلیون بیکار در کشور یک سونامی خطرناک است».
این البته بخشی از صحبتهای صفایی فراهانی درباره اقتصاد ایران است.
او مدتی قبل نیز در گفتوگو با ایلنا اقتصاد ایران را بحرانی و غارتزده توصیف کرده و زمانی دیگر نیز در مصاحبه با روزنامه جهان صنعت، بانکهای ایران را فلج و نیمهورشکسته دانسته بود.
در زمینه بیکاری اما اصلاحطلبان آماری حتی تا «8 میلیون» را هم ذکر میکنند و این در حالی است که بر طبق اعلام مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در جمهوری اسلامی ایران و در سال 94، تنها 11 درصد است.
11 درصدی که البته نسبت به سال 89 نیز 3 درصد کاهش یافته و این مسئله جای خرسندی دارد نه جای تأسف. اگرچه بیکاری حتی یک نفر هم در جامعه اسلامی زیاد است.
فیالواقع حتی به اذعان رسانههای اصلاحطلب عدد مستقیم بیکاری در ایران 80 میلیون نفری، چیزی در حدود 2.5 میلیون نفر است و در نگاه اول، مشخص نیست اصلاحطلبان با الصاق چند میلیون دیگر به این عدد چه قصد و هدفی را دنبال میکنند؟!
*در تهران فاجعه رخ داده و تا «100 سال» آینده هم درست نمیشود/از کشورهای همسایه بدتریم...
«مرتضی حاجی»، چهره اصلاحطلب دیگری است که در گفتوگو با شماره 24 مرداد روزنامه اعتماد اظهار کرده بود: باید در نظر گرفت که امکانات دولت برای تحقق شعارهایش محدود بوده است.
«غلامرضا انصاری»، قائم مقام حزب اتحاد ملت و عضو شورای شهر تهران نیز در بخشی از مصاحبه خود با شماره 91 نشریه صدا با بیان اینکه تراکمفروشی در دوره محمدباقر قالیباف، شهردار تهران اوج گرفته، میگوید: واقعیت این است که فاجعهای که در این 10 سال (دوره مدیریت قالیباف و در تهران) روی داده تا 100 سال آینده هم قابل جبران نیست.
«سارا شریعتی» از استادان جامعهشناس که گویا به اصلاحطلبان نزدیک است نیز اوایل سال گذشته در نشستی اظهار کرده بود:« با توجه به اینکه در چند سال اخیر تعداد طردشدگان رو به افزایش است، بهنظر میرسد یک سیاست طردشدگی وجود دارد و باید دید چه کسانی از طردشدگی سود میبرند و در نتیجه به بقای این شرایط کمک میکنند؟!»
«جواد اطاعت»، که او هم از چهرههای اصلاحطلب است و نامش در فهرست نمایندگان مستعفی مجلس ششم دیده میشود، سال گذشته در یک دیدار دانشجویی شراط ایران اسلامی را حتی از کشورهای همسایه (عراق و پاکستان و افغانستان و غیره) نیز بدتر عنوان کرده و گفته بود: «ایران در شاخصهای منفی از میانگین کشورهای همسایه نیز وضع بدتری دارد...! متاسفانه ما در شاخصهای منفی مثل اعتیاد، بیکاری و تورم از میانگین کشورهای همسایه نیز اوضاع نامناسبتری داریم.»
*ایرانِ خراب و فقیر و گرسنه.../وقتی دولت هم نمیخواهد از اصلاحطلبان عقب بماند
در این میان اما تلاش برخی چهرههای دولتی نیز برای الحاق به جماعت سیاهنماها دیدنی است.
خاصّه آنکه آنها شاید نمیدانند اثر سیاهنمایی و مفسدنمایی در کلامشان، میتواند اثر تخریبی بیشتری بر روی افکار عمومی داشته باشد.
بویژه اینکه اولا این سخنان صحیح نیستند و مخلوطی از درست و غلط محسوب میشوند و ثانیاً اگر سیاهنمایی توسط مسئولی دولتی انجام بگیرد، مصداق گزیدهتر بردن کالا میشود و آسیب بیشتری دارد.
«مجید انصاری» ، معاون پارلمانی وقت رئیسجمهور و معاون حقوقی فعلی در سال 93 طی اظهاراتی گفته بود: دولت یازدهم درآغاز کار با مشکلاتی فراتر از دولت پس از جنگ روبرو بود.
جملاتی شبیه به آنچه که مردم در دوران احمدینژاد هم از زبان برخی مقامات دولت شنیده بودند که میگفتند شرایط امروز از «شعبِ ابیطالب» هم بدتر است و از دوران جنگ هم سختتر!
«محمد نهاوندیان» رئیس دفتر رئیس جمهور نیز چهره دولتی بعدی است که سال گذشته گفته بود: اقتصاد ایران در زندان است.
«علیاکبر سیّاری» معاون وزیر بهداشت هم به تازگی به همین جرگه پیوسته است.
او اخیراً طی اظهاراتی در جلسه ستاد ساماندهی امور جوانان گفته است: «در حال حاضر 30 درصد مردم کشور گرسنهاند و نان خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تائید می کند»!
در واقع همانطور که معلوم نیست رقم 8 میلیونی بیکاران که اصلاحطلبان بر آن تأکید میکنند از کجا آمده است؛ حکماً تعداد 24 میلیونی گرسنگان هم -طبق آمار معاون وزیر- مشخص نیست و نخواهد شد.
چه اینکه واقعیتهای عینی جامعه در کنار رخدادهایی مثل افزایش گسترده میزان سفرهای نوروزی، افزایش امید به زندگی در ایران، افزایش رشد جوانان ایرانی، افزایش نقدینگی، کاهش نرخ بیکاری و غیره هرگز این آمار ادعا شده را تأیید نمیکند.
«عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور هم متأسفانه چندی قبل در صحبتهایی در سفر به کرمانشاه گفته بود:«قطعا با مردم گرسنه و فقیر و بیکار نمیتوان امنیت را تأمین کرد و حرکت ما به سمت اقتصاد مقاومتی میتواند برای ما امنیت را هم رقم بزند.»
«رضا صالحیامیری» ، رئیس سازمان اسناد و معاون روحانی هم نفر بعدی است که اخیراً در مصاحبهای که با روزنامه آرمان امروز انجام داد، تأکید کرد: به اعتقاد من اگر برجام نبود ما به سمت وضعیت نفت در برابر غذا و دارو میرفتیم.
صحبتهای این مقامات دولتی و تصویر عجیب و غریبی که بواسطه آنها از ایران اسلامی در هر ذهنی ایجاد میشود در حالی است که جمهوری اسلامی ایران هماکنون به اذعان صندوق بینالمللی پول جزو 20 اقتصاد بزرگ دنیاست، از تحریمها و کاهش قیمت نفت ضربه شدیدی نخورد و فلج هم نشد، در بسیاری از علوم روز، جزو 10 کشور اول دنیاست، به اذعان محافل غربی از 5 کشور دیگر جهان حمایت مستقیم مالی، تسلیحاتی و دفاعی میکند، دارنده بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان است، امنترین کشور در منطقه و حتی در جهان است و غیره...
و اکنون باید پرسید که مقامات دولتی مذکور با چه هدف و نیتی دست به این سیاهنماییهای گسترده زدهاند؟!
*نظر مقام معظم رهبری درباره بزرگنمایی مشکلات کشور چیست؟/رمزگشایی از اینهمه سیاهنمایی
مقام معظم رهبری گویا در اشاره به همین صحبتهاست که در دیدار سال گذشته خود با مدیران صدا وسیما، تغییر باور به آینده و حال را از اهداف جنگ نرم دانستند و خاطر نشان کردند: آنها میخواهند به جوان امروزی القاء کنند که وضع کنونی کشور مایه شرمندگی است و رسیدن به پیشرفت در آینده نیز غیرممکن است تا نشاط و تحرک و علم آموزی و امید به آینده را از نسل جوان بگیرند.
معظمله طی سخنانی در سال 78 نیز تأکید کرده بودند که: «بزرگنمایی در مورد مشکلات اقتصادی، بخش دیگری از توطئه است»
در کنار تمام صحبتهای اشاره شده در اپیزودهای قبلی که البته به نسبت خوانشهای ما از سیاهنماییهای صورت گرفته؛ «کف روی آب» محسوب میشوند و ناصحیح بودن آنها برای دوست و دشمن نیز آشکار است؛ اظهارات اصلاحطلبان مبنی بر «بداخلاقی»، «فرصتطلب بودن»، «شقاوت» و «ناآگاهی» جامعه و مردم ایران نیز وجود دارد و قابل استناد است که برای جلوگیری از اطاله کلام و دور شدن از محتوای اصلی گزارش از اشاره به آنها خودداری میکنیم.
کما اینکه از بررسی علت بیان عمده سخنان مذکور در دوران «پسابرجام» نیز عبور و آنرا به وقت دیگری موکول میکنیم...
اما ذکر این نکته ضروریست که یقینا این گفتهها و نوشتهها نمیتواند در پرونده تلاش دشمن برای ایجاد «ناآرامی اقتصادی» در ایران بیتأثیر باشد.
گزینهای که در کلام رهبر انقلاب و عدد کثیری از رجال امنیتی، نظامی و سیاسی کشور طی ماهها و سالهای گذشته مورد اشاره قرار گرفته و جالب آنکه حتی جریان اصلاحطلب نیز اشارههایی به آن داشته و مثلاً بیان کرده است که «مسئول ناراضیسازی اقتصادی مردم اصولگرایان هستند»..