نیروهای ایرانی علاوه بر ایمان، تعهد و روحیه شهادتطلبی بالا از تجربه کافی در زمینه طرحریزی، شناسایی و اجرای عملیات نیز برخوردار بودند. آزادسازی خرمشهر که هدف غایی سلسله عملیاتهای کربلا بود ایجاب میکرد که پیش از آن،شکست سنگین دیگری بر دشمن وارد آورده و نیروی قابل توجهی از قوای اصلی آن منهدم شود.
شناساییهای زمینی و هوایی حاکی از تمرکز بیش از حد نیروهای زرهی، مکانیزه و پیاده عراق در منطقه غرب کرخه و شوش بود. منطقهای از دهلران در شمال تا «تنگ رقابیه» در جنوب به عمق 70 الی 80 کیلومتر در اشغال عراقیها بود. هرچند عوارض حساس و نقاط مهمی در این منطقه وجود نداشت اما تهدید محور اندیمشک به اهواز و قرار داشتن شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول در برد توپخانههای دشمن قابل تحمل نبود.
پیش از این و در آغاز یورش ارتش بعث عراق در مهرماه 1359، نیروهای خودی با بهرهگیری از مانع طبیعی رودخانه کرخه به همراه تلاش دلاورانه توپخانه، هوانیروز و نیروی هوایی قهرمان ارتش نه تنها موفق به زمینگیر ساختن دشمن در غرب رودخانه شدند، بلکه با حفظ سرپل منطقه پل نادری، کرخه وشوش و گسترش آن با انجام عملیاتهای «کانال هندلی»، «تپه چشمه» و «انگوش» نیروهای قابل توجهی را در غرب کرخه مستقر ساختند.
عملیات «کربلای 2» از جمله عملیاتهایی است که درقالب عملیات متوسط رزمندگان اسلام دسته بندی شده و در اواخر سال چهارم جنگ انجام شد.
از جمله ویژگیهای مهم این عملیات حضور یک گردان از اسیران داوطلب عراقی درزیر مجموعه «تیپ 9 بدر» در این عملیات است که به نوبه خود برای اولین بار در طول جنگ این اتفاق افتاد.دومین ویژگی هم، شهادت شهید «محمود کاوه» فرمانده «لشکر ویژه شهدا» که آوازه شجاعت و دلاو مردیاش زبانزد همگان بود؛به شمار میرود.