به گزارش مشرق، حکایت چرخشهای سیاسی اصلاحطلبان یادآور آن جمله معروف سیاستمدار انگلیسی است که میگفت «انگلستان دوست دائمی و دشمن دائمی ندارد، منافع دائمی دارد.» دوستی و دشمنی و قهر و آشتیهایی که حول یک محور دائمی یعنی «منافع و قدرت سیاسی» دور میزند؛ گاهی دشمنان سختِ دیروز را به رفیقان نزدیک امروز تبدیل میکند.
همین مساله است که پس از دودهه محتشمیپور را کنار که نه، بلکه زیر چتر هاشمی رفسنجانی مینشاند. روزنامه نزدیک به خانواده هاشمی-آرمان- امروز از آنچه مثلت طلاییانتخابات96 نامیده رونمایی کرده و مینویسد: «اردیبهشت 96 باز هم همان سه ضلع مثلث تدبیر و امید با آن تصمیم سرنوشتساز زیر چتر آیتا... هاشمی زمینه رضایت را فراهم خواهند کرد. مثلث ناطق نوری، حسن روحانی و علی اکبر محتشمی پور!»
حضور محتشمیپور در زمره مدعیان اعتدال و آن هم به عنوان ضلع سوم جرگه تصمیمساز انتخابات، مسالهای دور از ذهن بود. چراکه نمیتوان تندروی در دهه 67 را بدون ذکر نام محتشمیپور توصیف کرد. به نظر میرسد او قرار است نماینده تندروها در مثلث اعتدال باشد. ضلعی که از قضا سالها از استوارترین منتقدان هاشمیرفسنجانی بوده است.
اصلاحات علیه هاشمی
بدون اغراق میتوان گفت بزرگترین دشمن اصلاحطلبان در سالهای دوم خرداد کسی جز هاشمیرفسنجانی نبود. چراکه دوم خرداد اساساً در تقابل با فضای بسته دولت او شکل گرفته بود و به همین خاطر در 8 سال اصلاحات هاشمی نماد تمامی بدیها و انحرافات و اشتباهات و تندرویهای سالیان گذشته بود.
در بین طیفهای مختلف اصلاحطلبان، چپهای خط امامیِ مجمع روحانیون مبارز هم از پیشتازان انتقاد از هاشمی در زمان دولتش بودند. طرح بحثهایی مثل توسعه اقتصادی و استقراض خارجی، فرهنگ اشرافیت و تجمل توسط دولت هاشمی با انتقادات قاطعانه آنها در روزنامه «سلام» به مدیرمسئولی موسوی خوئینیها و نشریه «بیان» متعلق به محتشمیپور روبرو میشد. همین سیر انتقادات تا سالهای حاکمیت دوم خرداد هم ادامه داشت.
محتشمیپور: هاشمی مملکت را به بازی گرفته است!
سال 78 پس از اتفاقات کوی دانشگاه و 18تیر بخشی از نیروهای ارزشی انقلاب با راه اندازی "گروه وفاق" کوشیدند بین نیروهای سیاسی وحدت و همدلی ایجاد کنند. تلاشی که با عدم استقبال اصلاح طلبان بی نتیجه ماند. این عده با با افراد مختلفی از دوجناح از جمله هاشمی رفسنجانی، خاتمی، ناطق نوری، مجید انصاری،موسوی خوئینی ها و آیت الله مهدوی کنی دیدار کردند.
محتشمیپور هم یکی از چهرههایی است که با گروه وفاق به گفتوگو مینشیند. انتقاد از هاشمی رفسنجانی یکی از محورهای سخنان او است. محتشمیپور در این دیدار با انتقاد از رد صلاحیت برخی چهرههای جریان چپ میگوید «طبیعتا این نیروها نق میزنند، انتقاد میکنند، فریاد اگر میزنند از سر دلسوزی است، باید دفاع کرد. اینها کسانی نیستند که انقلاب، امام، رهبری و نظام را با چیزی عوض کنند.»
محتشمی پور باعث و بانی انحرافات سالهای گذشته که باعث شده چپهای دلسوز به نقزنهای امروز تبدیل شوند را هاشمی میداند و میگوید: «بعد از جنگ اگر یک میلیون بسیجی جبهه رفته آب دیده مستعد داشتیم، بر اثر برخی سیاست ها که آقای هاشمی رفسنجانی گذاشت بخش عظیمی از آنها وارد وادی دیگری شدند. وقتی آقای هاشمی می گوید مانور تجمل! بسیجی باید پولدار باشد! تمام ارزش ها که امام آمد تجمل را منفی کرد. ساده زیستی روحیات معنوی را در بچه های مسلمان زنده کرد. یک دفعه آقای هاشمی اینها را به هم می زند و بچه های خوب ما وارد گردونه مادی شدند...»
او در بخش دیگری از صحبتهایش در انتقاد از سوءاستفاده هاشمی از وجهه امام برای توجیه کارهایش میگوید: «اینها اختلافات سلیقهای و خط مشی جدی است. فرض کنید بنده شدیداً مخالفم که آقایان بخواهند از امام استفاده کنند برای کارهای خودشان. مثلاً آقای هاشمی از باغ و زندگی امام بگوید. امام که از اولِ زندگی روشن بود مردم هم او را آنگونه شناختهاند. حالا آقای هاشمی برای اینکه خودش را توجیه کند امام را مطرح میکند. مردم زندگی اشرافی را نمیپذیرند. بعد مردم میگویند پس اشتباه کردیم و دارند همهاش را از امام خرج میکنند.»
او در ادامه با انتقاد از «تند»خوانده شدن توسط همین جریان به افراط و تفریطهای هاشمی اشاره کرده و میگوید: «وقتی ما چیزی میگوییم میگویند شما تند هستید. وقتی میخواهیم با مردم صادق باشیم میگویند تند است. اخیراً گفتم در آخرالزمان همه مفاهیم و ارزشها عوض میشوند. آنهایی که خشن و تند هستند معتدل می شوند؛ آنان که معتدل هستند خشن میشوند. پیشینه برخورد آقای هاشمی را نگاه کنیم. بعد از حادثه خونین مکه وقتی جنازهها را آوردند، من آن موقع وزیر کشور بودم و آقای هاشمی در برابر مجلس صحبت کرد و گفت: آل سعود محکوم به اعدام هستند. همین آقای هاشمی رابطه خانوادگی با آل سعود پیدا کرده است. الان دسته جمعی، 20 نفره، 30 نفره میهمان میشوند. ملک عبدالله با زن و بچه یک شب میهمان آقای هاشمی میشوند.این افراط و تفریط است و بنده می شوم تند!
این آقای هاشمی در خطبه های نماز گفت: "ثروت اندوزان، زالو صفت و... باید از حسابهای بانکی به نفع دولت مصادره بشود." یک مرتبه پولدارها احساس خطر کردند که هرچه پول دارند بردند، در دولت با بحران روبرو شدیم. همین آقای هاشمی گفت: "هرکسی می خواهد خارج برود ما درب بانک مرکزی را باز کردیم دلار هفت تومان به آنها دادیم....سیاستهای ویرانگر، تند و خشن! آن موقع ایشان میشود معتدل و ما میشویم خشن! آقای هاشمی یک روز در نماز جمعه میگوید آنها که کراوات میزنند دم خر است. یک روز از مانور تجمل میگوید. یک روز میگوید زنیکه روباه (تاچر)، یک روز نامه مینویسد که با سلمان رشدی کاری نداریم. ایشان مملکت را به بازی گرفته است. یک روز میگوید همه شهروندان آمریکایی ظالم هستند، یک روز حرف دیگری، اگر میخواهید رابطه با عزت باشد باید روی عقل و تدبیر باشد.
شاید من اشتباه میکنم،آنچه اصل است ارزشهاست. باید برای حفظ اسلام، نظام، انقلاب تلاش کند و تا آنجایی که نفس دارد تلاش کند.»
محتشمیپور و هاشمی؛ گردشها و چرخشها
سالها بعد اما چرخ سیاست چنان چرخید که محتشمیپور که روزگاری گفته بود هاشمی «مملکت را به بازی گرفته است» به بازیگر یکی از همان بازیها تبدیل شد. بازیای که روزنامه آرمان در گزارش امروزش درباره مثلثت طلایی و پدرخوانده آن مینویسد «در نهایت نباید فراموش کرد چتری بالای سر این مثلث طلایی است که به آنها مسیر را نشان میدهد و آن هم چتر آیتا... هاشمی است. او با سالها تجربه میداند برای تکرار پیروزی در سال 96 باید یکی از بزرگان مورد وثوق جامعه در صحنه حضور داشته باشد.»
البته چرخش مجمع روحانیون و چپهای دهه67 که دشمنان و رقیبان سرسخت هاشمی در دهههای قبلتر بودهاند از سال 84 شروع شد. وقتی که با ورود هاشمی به انتخابات، به حمایت اولیه از کروبی پشت پا زدند و همگام با خاتمی از او حمایت کردند. اتفاقی که همانزمان هم مورد انتقاد طیفی از اصلاحطلبان قرار گرفت. چراکه ائتلاف و همپیمانی با چنین چهرهای یا به معنای دروغ بودن ادعاهای قبلی اصلاحطلبان درباره اوست یا تغییر او.
اگر انتقادهای سال 78 محتشمیپور به هاشمی را مکنونات قلبی او بدانیم، شاید بد نباشد او به این سوال پاسخ دهد که آیا عیبهایی که او آن روزها برای هاشمی برشمرده در سالهای اخیر برطرف شده یا تقویت شده است؟ آیا محتشمیپور در سالهای اخیر دیگر نشانی از «استفاده هاشمی از امام برای توجیه خود» و «رفاقتهای خانوادگی با عربستان» نمیبیند؟ یا پشت پرده خبرهایی است که باعث شده محتشمیپور هم مدافع «بازی اعتدال» هاشمی شود؟
آیا به جامعه نباید حق داد که با مشاهده این تناقض محتشمیپور به یاد جمله چرچیل بیفتند گفته بود«انگلستان دوست دائمی و دشمن دائمی ندارد، منافع دائمی دارد»؟ آیا قرار نیست اصلاحطلبان همیشه سهمی از قدرت داشته باشند، گاهی بی هاشمی و گاهی با هاشمی؟ گاهی با خط امام، گاهی با اصلاحات و گاهی با اعتدال؟