رسانههای اصلاحطلب در دهه هفتاد به به حمایت از کرباسچی پرداختند و سعی کردند این مفسد اقتصادی را فردی موجه و مدیری کارآمد جلوه دهند، همانگونه که نعمتزاده، وزیر صنعت روحانی، در نشستی با فعالان اقتصادی در اتاق بازرگانی یاسوج در خصوص فیشهای حقوقی نجومی در دولت اعتدال گفته است: وجود برخی فیشها با حقوقهای بالا در دنیا طبیعی است. به نظر ما نیازی به این همه سر و صدا نبود و وجود چنین فیشهایی هم مرسوم است. بانکهای سراسر دنیا قوانین خاص خود را دارند و کشور ما نیز قوانین خود را دارد. ما معتقدیم نیازی به این همه سر و صدا نبود.
حمایتهای اصلاحطلبان و اعتدالیون از کرباسچی در چهار مقطع انجام انجام شد. این چهار مقطع عبارت است از: دستگیری اولیه کرباسچی در فروردین 1377، برگزاری دادگاه در خرداد تا مرداد 1377، زندانی شدن وی در اردیبهشت 1378 و عفو و آزادی وی در بهمن 1378.
مرحله اول: هیاهوی رسانههای دوم خردادی در هنگام دستگیری کرباسچی
با انتشار خبر بازداشت شهردار تهران، خیلی زود موجی از جنجال و هیاهو، رسانهها و فضای عمومی سیاست کشور را در بر گرفت. رسانههای وابسته به دولت و جریانهای حامی و عضو جبهه دوم خرداد، شانتاژ خبری خود را شروع کردند و با «سیاسی» خواندن اقدام قوه قضائیه آن را تقبیح کردند. این فشارها به اندازهای بود که آیتالله یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه، درباره تحولات دوران مسئولیت خود مینویسد: «فقط همین یک پرونده بود که بیش از همه بر دوش قوه قضائیه فشار آوردند و از همه ابزارها برای منحرف کردن دستگاه قضاء کشور گفتند و نوشتند و عمل کردند و افکار عمومی را درگیر نمودند.»[1]
به طور مثال اعلامیه کارگزاران سازندگی، کرباسچی را «شهردار فداکار، دلسوز و توانای تهران بزرگ» میخواند که «دیناری از بیتالمال در عرصه زندگی شخصی او راه نیافته.» هیئت دولت خاتمی هم در اولین جلسه خود، همه مباحثات را به این دستگیری اختصاص داد و کارنامه کرباسچی را «کارنامهای درخشان و افتخارآمیز» و او را «مدیر موفق و ممتاز جمهوری اسلامی» دانست.[2]
در تمجید و تطهیر کرباسچی، گاهی هم استدلالهای عجیبی به گوش میرسید. عبدالله نوری در این زمینه میگوید: «آقای کرباسچی که امروز نه تنها در سطح ایران –بلکه در سطح بینالمللی- به عنوان یک چهره ملی و جاافتاده باشخصیت نظام جمهوری اسلامی مطرح است، توسط یک قاضی بازداشت موقت شود و لباس زندان به تنش کنند؟ البته جای تشکر دارد که هنوز سر ایشان را نتراشیدهاند!»[3]
اقدام بعدی، الصاق ماجرای دستگیری کرباسچی به رویکارآمدن دولت خاتمی بود. در این ارتباط، جریان تندرو و مطالبهگر اصلاحات، از یک سو اقدام قانونی و عادلانه قوه قضائیه را تاب نمیآورد و از سوی دیگر، با الصاق آن به قوه مجریه و دولت سید محمد خاتمی، میکوشید که تلاش برای محاکمه کرباسچی و بررسی موارد اتهامی او را به فرضیه «تلاش جناح شکستخورده در انتخابات ریاست جمهوری» بچسباند. این مسئله را آیتالله طاهری اصفهانی مطرح میکند. به گفته او، «بازداشت آقای کرباسچی نه مسئله اختلاس، نه ارتشا و نه سوءمدیریت است، بلکه بازداشت ایشان در ارتباط با حماسه دوم خرداد است.»
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جریان بعدی بود که کوشید هدف از اقدام قوه عدلیه جمهوری اسلامی را «دولت و رئیس جمهوری منتخب مردم» القاء کند «که باید ساقط شود.» بهزاد نبوی، عضو کادر مرکزی سازمان هم در ادعایی تند و عجیب گفت: «دستگیری شهردار تهران بخشی از یک استراتژی جناح راست است که پس از حماسه دوم خرداد به این سو، و برای جبران شکست فاحش در انتخابات ریاست جمهوری شروع شده و هدف بانیان این حرکات، خنثی کردن نتایج انتخابات، ایجاد تشنج و انجام حرکات شبهکودتا است.»
کار به جایی رسید که محسن مخملباف –و به تعبیر آن روز روزنامه همشهری «هنرمند متعهد و صدیق انقلاب»- در نامهای خطاب به خاتمی اعلام کرد: «اکنون در مورد زندانیشدن آقای کرباسچی، ایران، به سمت یک بحران پیش میرود و این بیست میلیون ایرانی منتظر نظر شما هستند. اما شما علیرغم این توقع ملی سکوت کردهاید.» او در دنباله نامه خود اظهار داشته بود که «من به شخصه در روز آزادی کرباسچی چراغ اتومبیل خود را به نشانه شادی تهران و میهن روشن خواهم کرد.» و «تا آزادی آقای کرباسچی فیلم نخواهم ساخت.»
مرحله دوم: حمایت از فساد و رشوه کرباسچی در دادگاه توسط دومخردادیها
دادگاه کرباسچی در خرداد تا مرداد 1377 برگزار شد و حجتالاسلام اژهای قاضی این دادگاه جنجالی بود. در این دوره نیز روزنامههای دوم خردادی به حمایت تام و تمام از مفسد اقتصادی برآمدند و سعی در توجیه کارهای کرباسچی را داشتند.
روزنامه جامعه در یادداشتی به قلم مدیر مسئول خود، حمیدرضا جلاییپور، در حمایت از رشوه دادن شهردار تهران مینویسد: «یکی از اتهامات آقای شهردار اخذ غیرمستقیم رشوه است. طبق ادعای دادگاه با وساطت ایشان مبلغ 260 میلیون تومان توسط برجسازان، در برابر امتیازاتی که برجسازان از شهردار گرفتهاند، به ستاد انتخاباتی آقای خاتمی کمک مالی شده است. در واکنش به این اتهام به صراحت میتوان گفت که این کمک مالی رشوه نبوده، بلکه هزینهای برای بهبود توسعهنیافتگی سیاسی کشور بوده است. حالا چرا؟ چون: در یک نظام توسعهیافته سیاسی، برای هدایت انتخابات مهمترین ارگان شناخته شده حضور فعال احزاب سیاسی متنوع و مستقل در صحنه سیاسی است. هزینة مالی این احزاب عمدتاً از ناحیه اعضای حزب، شرکتهای خصوصی و کمکهای رسمی دولت به احزاب صورت میگیرد، اما در جمهوری اسلامی، که طبق قانون اساسی برگزاری انتخابات از ارکان آن است، اولاً احزاب سیاسی تشکیل نشدهاند، اگرچه حضور گرایشات سیاسی تا حدودی به رسمیت شناخته شده است. ثانیاً منابع تأمین هزینههای این گرایشات سیاسی به صراحت معلوم نیست و از چشمانداز سازمان حزبی سیاستِ ایران هنوز با توسعهنیافتگی دست و پنجه نرم میکند. در چنین وضعیتی شهرداری دو خدمت بزرگ کرده است. یکی اینکه در فضای بستة سیاسی سال 75 جسارت کرده و خطر پذیرفته گرایش سیاسی کارگزاران سازندگی را تشکیل داده است؛ گرایشی که در دو انتخابات مجلس پنجم و انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد از گرایشات سیاسی فعال در صحنه بوده و رقابت سیاسی را تقویت کرده است. دیگر اینکه کوشش نموده از اقشار سازنده این کشور بخشی از هزینههای مالی انتخابات سرنوشت دوم خرداد را تأمین کند.»
این بخش از یادداشت جلاییپور این انگاره را به ذهن انسان متبادر میکند که اصلاحطلبان برای توسعه سیاسی حاضر هستند از هر گونه فساد اقتصادی و رشوه حمایت کنند و برای توسعه سیاسی و به دست گرفتن قدرت حاضرند از رشوه استفاده کنند و این اقدام غیرقانونی خود را توجیه نیز میکنند.
در مطلب دیگری که روزنامه جامعه در 20 تیر 1377 منتشر کرده با با تیتر درشت «ناگفتههای کرباسچی در آخرین دفاع» با استفاده از عکسی مثبت از کرباسچی و محمدعلی نجفی مینویسد: «در هر جلسه محاکمه کرباسچی شهردار معلق تهران یکی از گروه کارگزاران حضور یافته است. در جلسه پنجشنبه گذشته محمدعلی نجفی، رییس سازمان برنامه با کرباسچی خوشوبش میکند. از نظر خبرنگاران کرباسچی چهره خبرساز سال 77 گرفته است.» در اینگونه خبرها و تیترها میتوان «قهرمانسازی و جنجال» را به خوبی مشاهده کرد.
مرحله سوم: زندان رفتن کرباسچی و اشک تمساح اصلاحطلبان
سومین مقطعی که اصلاحطلبان به حمایت از یک محکوم اقتصادی پرداختند و اشک تمساح ریختند، مربوط به هنگامی است که حکم زندان رفتن کرباسچی اجرا شد. روزنامه صبح امروز به مدیر مسئولی سعید حجاریان در تیتری درشت مینویسد: «وداع کرباسچی با مردم» این تیتر قصد القای این ذهنیت را دارد که کرباسچی در کنار مردم بوده است، در صورتی که کرباسچی به خاطر اتهامات خود به دو سال حبس، 10 سال انفصال از خدمات دولتی و 160 میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده بود. در توضیح این تیتر آمده است: «خبرنگار ما از کرباسچی پرسید: چرا تقاضای عفو نکردید؟ کرباسچی گفت: کسی تقاضای عفو میکند که محکوم شده باشد. من که محکومیت خود را قبول ندارم، زیرا حکمی که برای من صادر شده تنها به خاطر تخفیف 5 پلاک زمین باغوحش تهران بوده که با دستور وزیر کشور صورت گرفته است.»
«صبح امروز» دست از سر مفسد اقتصادی برنمیدارد و برای لحظات آخر به زندان رفتن کرباسچی نیز برنامه دارد. این روزنامه با انتشار گزارشی احساسی در پی القای محبوبیت و کارآمدی کرباسچی است و وی را نماد سازندگی در کشور میداند و مینویسد: «اکنون شهردار تهران از روی پلها و جادههایی که خود ساخته بود به زندان میرفت. او نماد سازندگی در ایران بود، اما چه سود که سردار سازندگی تنها او را ستود، اما شهردار چه راحت راه زندان پیمود.» در همین عبارت کوتاه نیز، روزنامههای دوم خردادی ناراحتی و انتقاد از هاشمی رفسنجانی را فراموش نمیکنند و به عدم حمایت از هاشمی از کرباسچی انتقاد میکنند.
ماجرای عدم حمایت هاشمی از کرباسچی نیز اینگونه بود که کرباسچی در نامهای به هاشمی خدمات خود را به هاشمی و دولت وی گوشزد میکند و بار دیگر مدعی میشد که تنها به خاطر تخفیف در قیمت 5 قطعه زمین به دو سال حبس، انفصال از خدمت و جریمه نقدی محکوم شده است، اما هاشمی در جوابی کوتاه به کرباسچی مینویسد: «جناب آقای کرباسچی؛ با توجه به ضرورت پایبندی همه به قانون و مصالح نظام از اینکه انقلاب عزیزمان از خدمات مدیری لایق و متعهد و صالح محروم میشود، متأسفم و از خدمات ارزنده شما متشکر و امیدوارم با صبر و بردباری زمینه ادامه خدمت شما فراهم گردد و این جریان باعث دلسری سایر مدیران نشود.» این جواب کوتاه و مبهم هاشمی باعث ناراحتی رسانههای اصلاحطلب میشود.
بعدها هاشمی در صحبتهای خود این صحبتهای کوتاه و مبهم خود را اینگونه توجیه میکند: «نظر من این است که کارگزاران جریان مثبتی است، گرچه نسبت به مرکزیت کارگزاران انتقاد دارم. چون آنها بعد از دوم خرداد آن راهی را که به خاطر آن فعالیت را شروع کردند، فراموش کردند و در حقیقت در دولت آقای خاتمی هضم شدند و مشارکتیها آنها را تحت فشار قرار دادند و به هر دلیلی ترسیدند. مثلاً آقای نجفی که رئیس برنامه و بودجه بود، به اسم سازندگی آمده بود، ولی در این زمینه کاری نکرد و چیزی دیگری میگفت. یا آقای کرباسچی که هویت خود را از سازندگی گرفته بود، بعدها سازندگی را فراموش کرد.»[4]
هاشمی چندین بار این ناراحتی خود را از کارگزاران بیان کرده و این ناراحتی نشان میدهد که وی خیلی علاقهای به حمایت از کرباسچی نداشته است. هاشمی در مصاحبه دیگری میگوید: «در جواب نامه خداحافظی آقای کرباسچی، نامهای به او نوشتم و دفاع کردم. اگر کمکهای من نبود به صورت تندتری با آنها رفتار میکردند، البته آقایان هم بیوفایی بدی به آرمان خودشان کردند. آنها به اسم سازندگی به میدان آمدند و از اعتبار این واژه محبوب مردم استفاده کردند، ولی بعد در پیروزی اصلاً از سازندگی دفاع نکردند و در مقابل جناحهای دیگر دوم خردادی خودشان را باختند. عملشان در این مرحله، نوعی فرصت طلبی تفسیر شد.»[5]
این کمکاری هاشمی و ناراحتی رسانههای زنجیرهای باعث میشود تا فائزه هاشمی وارد میدان شود و به دفاع از عملکرد پدرسالار، لقبی که عباس عبدی به هاشمی داد، بپردازد. دختر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با صبح امروز تأکید میکند که «سیاستهای مؤثر هاشمی رفسنجانی پشت پرده انجام میشود» و از این طریق بر کمکاری و محافظهکاری پدرش در حمایت از کرباسچی سرپوش میگذارد.
آیا کرباسچی تنها به خاطر تخفیف در فروش پنج قطعه زمین محکوم شده بود؟
یکی دیگر از اقدامات رسانهای و جنجالی حامیان آقای کرباسچی نوشتن نامههای علنی و سرگشاده در حمایت از وی بود. یکی از نامهها به امضای معاونین وزرا و استانداران و دیگری به امضای نمایندگان مجلس منتشر شد. مسئولین دولت دوم خرداد در نامه خود به مقام معظم رهبری مینویسند: «همانگونه که مستحضرید، پس از حدود دو سال بررسی قضایی در خصوص پرونده شهرداری تهران که طبعاً مسائل و عواقب گوناگونی را نیز در پی داشته است، به خاطر موافقت با درخواست 20 درصد تخفیف در فروش پنج قطعه زمین به پنج تن از مدیران شهرداری که مستند به مجوز وزیر کشور وقت (قائم مقام شورای شهر) بوده، کیفری شامل زندان، انفصال از خدمت و جریمه نقدی سنگینی برای جناب آقای غلامحسین کرباسچی شهردار تهران که از مدیران موفق و مؤثر دوران حیات 20 سالة نظام جمهوری اسلامی بوده، صادر شده است.»[6] برخی از امضاکنندگان و حامیان آن روز کرباسچی که به صورت علنی فرد متهمی را مدیری موفق و مؤثر میدانند، هنوز هم در عرصه سیاست حضور دارند. از جمله: صادق خرازی، مرتضی بانک، تخت روانچی، مسعود نیلی، احمد مسجدجامعی، دکتر شیبانی، محسن سرخو، هادی خانیکی، جعفر توفیقی، سیدمصطفی تاجزاده، محسن هاشمی رفسنجانی، مرتضی الویری، اکبر ترکان، مهرعلیزاده.
حجت الاسلام ناطق نوری نیز که در آن زمان ریاست مجلس پنجم را بر عهده داشته است، دربارة حمایت نمایندگان از آقای کرباسچی مینویسد: قبل از اینکه ماجرای آقای کرباسچی خدمت مقام معظم رهبری برسد، بین رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه ـ آقای یزدی ـ اختلاف شده بود؛ آقای هاشمی هم از دولت حمایت میکرد چون بالاخره آقای کرباسچی از دولت بود. آقا فرمودند که سران بنشینند و آقای محمدی گلپایگانی هم شرکت کند تا به یک جمعبندی برسند. این جلسه در دفتر من تشکیل شد. به آقای یزدی گفته شد «اگر میخواهید این پرونده را حل کنید، بدهید به فلان شعبه یا فلان قاضی و از شعبة قبلی پس بگیرید.» آقای یزدی میگفت از نظر قانونی نمیشود من پرونده را از این شعبه بگیرم و به شعبه دیگر بدهم.
دیدم آقای یزدی حرف درستی میزند، با خودم گفتم این که راه حل نیست. ... جلسه بعد و جلسة بعد هم بیثمر ماند ... در همین کشمکشها بود که تعدادی از نمایندگان مجلس در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۸ نامهای خدمت آقا بدین شرح نوشتند:
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی
حضرت آیتالله خامنهای مدظلهالعالی
با سلام وافر
اکنون که پس از دو سال رسیدگیهای قضایی به پرونده آقای غلامحسین کرباسچی و صدور حکم نهایی توسط دادگاه تجدید نظر تهران به جرم اعمال تخفیف در مورد پنج قطعه زمین واگذاری به مدیران شهرداری، به تحمل دوسال زندان محکوم گردید و از آنجا که اولاً اعطای چنین امتیازاتی برای جذب و حفظ نیروهای کارآمد در مجموع دستگاههای دولت رویهای معمول بوده و هست، ثانیاً نظر به خدمات ارزندة ایشان در سمت شهردار تهران، خواهشمندیم به هر نحو که صلاح و مصلحت میدانید دستورات لازم برای حل مشکل صادر نمائید. از خداوند متعال عزت و سربلندی این ملت بزرگ را در سایة آن رهبر فرزانه خواستاریم.
تقریباً ۱۴۵ امضا خدمت آقا دادند.[7] چون نمایندهها نامه را داده بودند، آقا خطاب به من و در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۸ نامهای بدین شرح نوشتند:
جناب حجتالاسلاموالمسلمین آقای ناطق نوری، دامت توفیقاته
خدمت حضرات نمایندگان محترم امضاکننده دامت تائیداتهم با سلام و تهیات
نامة حضرات به اینجانب ملاحظه شد. امید است انگیزة دفاع از مدیران اجرایی که در جای خود مورد تائید اینجانب است، به ایجاد مصونیت قضایی در قبال تخلف از قانون نینجامد. در باب پروندة مورد اشاره، شایسته است مسئولان محترم قوة قضائیه برای رفع ابهام، هرگونه توضیح [که] لازم است در اختیار افکار عمومی بگذارند. نمایندگان محترم و دیگر مسئولان نیز شایسته است در فضای ذهنی جامعه به التهابآفرینی که خواستة دشمنان آنهاست، کمک نکنند. به هر حال مرجع حل و فصل این امور قوة قضائیه است و صلاح کشور و ملت در آن است که احکام قضایی با انگیزههای مختلف مورد خدشه قرار نگیرد. توفیق همة نمایندگان محترم را در کوتاه کردن دست دشمنان اسلام و ایران از خداوند تبارک و تعالی مسئلت میکنم.
من هم این نامه را برای نمایندگان تکثیر کردم. سرانجام آقای کرباسچی محاکمه و محکوم شد و به زندان افتاد؛ بخشی از دوره محکومیتش را هم کشید تا اینکه نامهای خدمت مقام معظم رهبری نوشت و درخواست گذشت و عفو کرد که مورد موافقت رهبری قرار گرفت و آزاد شد.[8]
پس از نامه مقام معظم رهبری روابط عمومی دادستانی کل کشور اطلاعیهای درباره مراحل رسیدگی به پرونده کرباسچی منتشر کرد و نکاتی را دربارة حکم کرباسچی متذکر شد.
در این نامه درباره حکم دادگاه کرباسچی آمده است: «از آنجایی که بعضی از مطبوعات پس از شروع به اجرای حکم قطعی دایر بر محکومیت آقای غلامحسین کرباسچی به انتشار مطالبی مبادرت نمودند از جمله اینکه تنها جرم مشارالیه را تخفیف در فروش پنج قطعه زمین به پنج تن از مدیران درج کردهاند و مجازات زندان و انفصال و جریمه نقدی را که مربوط به جرائم عدیده وی است به عنوان کیفر همان موضوع منعکس نمودهاند، جا دارد مطالب ذیل مورد امعان نظر مردم شریف و ایثارگر و دلسوز انقلاب قرار گیرد.»
دادستانی در این نامه با اشاره به تخلفات متعدد شهرداری تهران و پیگیری مسئولین متعدد برای جلوگیری از بیقانونی در شهرداری، هشدار رهبر معظم انقلاب به شهرداری را اینگونه نقل میکند: «به شهرداری تهران هشدار دهید که اینجا مسئله حقوق مردم مطرح است و من در اینگونه موارد منتظر اقدامات دولتی نمیمانم. اگر شهرداری از این تاریخ به تخلفات خود ادامه دهد، خود را موظف به اقدام خواهم دانست.»
دادستانی در توضیحات خود با اشاره به اتهامات متعدد کرباسچی مینویسد: «دادگاه بدوی برابر دادنامه صادره به اتهامات متعدد آقای غلامحسین کرباسچی رسیدگی نموده که در مواردی با ملحوظ داشتن سوابق و خدمات متهم و با رعایت ماده 22 قانون مجازات اسلامی (تخفیف در مجازاتها) مبادرت به صدور حکم نموده است.» این توضیح نشان میدهد که حکم کرباسچی با نهایت ارفاق و تخفیف صادر شده است.
دادستانی در اطلاعیه خود درباره حکم دادگاه تجدید نظر کرباسچی نیز مینویسد: «دادگاه تجدید نظر برابر دادنامه صادره به ترتیب دو مورد اتهام اختلاس مجموعاً معادل 800 میلیون ریال و یک مورد اتهام دایر بر تصرف غیرمجاز در وجوه و اموال شهرداری معال مبلغ 17346862200 ریال مشارالیه را محکوم کرده است.»
چهارمین مقطعی که رسانههای دوم خرداد به حمایت از کرباسچی پرداختند، مربوط به هنگام عفو و آزادی وی است. حکم عفو کرباسچی در تاریخ 5/11/1378 از سوی مقام معظم رهبری تأیید شد و وی که یک هفته بود به مرخصی آمده بود، دیگر به زندان بازنگشت.
حسن یوسفی اشکوری که همه او را با حضور در کنفرانس برلین در ذهن دارند، پس از آزادی کرباسچی نمیتواند خوشحالی خود را پنهان کند و مینویسد: «از آنجا که آقای کرباسچی به دلایل خاص سیاسی و جناحی مغضوب و محاکمه شد و جناح محاکمهکننده نیز از مقبولیت عمومی برخوردار نبود، در آن زمان ایشان سخت مورد حمایت مردمی قرار گرفت و تمامی اصلاحطلبان به پشتیبانی وی برخاستند و از زندان رفتن ایشان نیز متأسف شدند. راقم این سطور نیز یکی از آنان بود و اکنون از آزادی آقای کرباسچی بسی خوشحال است.»
یکی دیگر از افرادی که پس از آزادی کرباسچی به حمایت از او پرداخت، حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، بود. روحانی در پاسخ به پرسشی درمورد اینکه آیا آزادی کرباسچی موجب تضعیف قوه قضاییه نمیشود، گفت: پرونده آقای کرباسچی روال عادی را طی کرده است. هر محکومی با گذراندن یکسوم مدت زندان میتواند مشمول عفو قرار گیرد. در دوره مدیریت آقای کرباسچی به جز مسئله برجسازی بیرویه که موجب بروز مشکلاتی برای مردم تهران شد، خدمات زیادی به مردم تهران صورت گرفته است و او از مدیران موفق دوره سازندگی است.
از دیگر افراد دوم خردادی که به حمایت از کرباسچی پرداختند، میتوان به الیاس حضرتی و محسن آرمین اشاره کرد. حضرتی به روزنامه بیان، به مدیر مسئولی محتشمیپور، میگوید: دستگیری، محکومیت و آزادی کرباسچی سیاسی بوده است.
در نهایت و برای رمزگشایی از فساد اقتصادی کرباسچی بایستی به یکی از خطبههای نماز جمعه هاشمی در حمایت از کرباسچی اشاره کرد که منطق سازندگی را به خوبی نشان میدهد. هاشمی دربارة حمایت از کرباسچی در نماز جمعه میگوید: ایشان وقتی که در سختترین شرایط تبلیغی بود، من در نمازجمعه از او دفاع کردم که عدّهای شعار دادند «غارتگر بیتالمال اعدام باید گردد.»به نظر میرسد که این دفاع، دفاع از منطق کرباسچی بوده است؛ یعنی منطق «بساز هر چند با فساد»، زیرا هاشمی در همان خطبه اختلاس و دزدی در یک پروژه را اینگونه توجیه میکند: «اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را میسازیم و مثلاً ده میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور میماند و هیچکس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.»[9]
[2]- http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1377/770116/Index.htm
[3]- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/329254/
[4]- http://rafsanjani.ir/view.php?id=11270
[5]- http://rafsanjani.ir/view.php?id=12857
[6]- http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1378/780219/siasi.htm#siasi3
[7]- برای ذکر نام نمایندگان حامی کرباسچی به مشروح مذاکرات مجلس و روزنامههای آن زمان مراجعه شد، اما در هیچیک از اسناد نامی ذکر نشده بود.
[8]- http://www.parsine.com/fa/print/18795
[9]- http://rafsanjani.ir/view.php?id=13208