مدیران فرهنگی، هنربان نیستند بیشتر کارگزاران سیاسی هستند تا در سطحی کلان برای گزینش های سیاسی آینده، طرفدار و رای جمع آوری کنند. از طرفی در فضای فرهنگی کنونی کاسه لیسان مدعی، پیروزند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - نسبت مدیران فرهنگی در شرایط کنونی با هنرمندان، نسبتی فرهنگی نیست، بلکه نسبتی سیاسی است.
 
مدیران فرهنگی، هنربان نیستند بیشتر کارگزاران سیاسی هستند تا در سطحی کلان برای گزینش های سیاسی آینده، طرفدار و رای جمع آوری کنند. از طرفی در فضای فرهنگی کنونی کاسه لیسان مدعی، پیروزند.
 
اگر سیاست بازان از کاسه لیسان سیاسی فرهنگی نما مدد نگیرند، قطعا در فضای شبه مدیریت فرهنگی بازنده خواهند بود. اگر بازیگری یا هنرمندی در دوران کاسه لیسی در مورد قصاص اظهار نظر کند یا مثل دلقک‌های سیاسی مراقب فرش قرمزهای رجل سیاسی در خروجی فرودگاه‌ها باشد، قطعا قابل ستایش خواهد بود.
 
حال آنکه همین صورتک هنرمندنما در زندگیش کتاب سیاسی جدی نخوانده، تاریخ نمی داند و با فرهنگ عمومی کشورش آشنا نیست. چنین سمبلی از سوی مدیران فرهنگی تقدیس می شود. اما آنکه سعی می کند تا با فعالیت های اجتماعی فرامتنی، نگین  فرهنگ عامه رسمی سرزمینش را با ارزش نشان دهد از منظر مدیران در هیچ دسته بندی هنری و فرهنگی نمی گنجد.
 
 
 
 
الهام چرخنده مستقل از اینکه کیست، چیست و چه می کند هنرمند همین سرزمین است.  یک تغییر سلوک کوچک در رفتارش داده و دیگر مکنونات قلبی اش را پنهان نمی‌کند. آنچنانی نیست که آگراندیسمانش می کنند. مشتاق فعالیت های اجتماعی شده و غیر از بازیگری همچنان مشارکت عمیق و تاثیر گذاری در فضای اجتماعی دارد.
 
اما از روزی که دامنه فعالیت های اجتماعی اش را گسترش داده از هر وری تکفیر می شود. چنین تکفیر شدنی منجر می شود به بیماری و ناراحتی قلبی.

 
 
 
برخی بستری شدن هایش را نمایشی رسانه‌ای ارزیابی می‌کنند و هزاران پرسش و سئوال در مورد بیماری اش مطرح می کنند. در اقدامی انسان دوستانه به عیادتش رفتیم و پنهانی از دکتر معالجش درباره ناراحتی قلبی و ریوی اش پرسیدیم و آنها نیز تصدیق کردند که حال مساعدی ندارد و اگر مراعات نکند و... 

 
 
مستقل از هر وری هیچ کدام مدیران فرهنگی به عیادتش نرفتند. خانه سینما به وظیفه روابط عمومی وارش عمل کرده و یک دسته گل فرستاده. چهار و پنج مدیری نه چندان عالی مرتبه با کمک شوفرها و روابط عمومی چی هایشان رفتار خانه سینما را کپی و پیست کردند. 
 
دریغ از یک حال و احوالپرسی صادقانه از جانب هنرمندان. حال اگر یکی از پهلوان پنبه‌های سیاسی دغل کار سرما خورده بود مدیر همه بنیادهای سینمایی برای عرض ادب خدمتشان صف می کشیدند.

میان هنرمندان هم رقابتی شکل گرفته که حال الهام چرخنده را به خاطر فعالیتهی اخیرش نپرسند، سر ندیدنش چاقو کشی است و ... . این خاصیت ویژه عالم هنر است.
 
حتی از گرفتن شماره تلفنش هراس دارند. مستقل از هر فعالیت اجتماعی و سیاسی چرخنده هنرمند است. هنرمند همین سرزمین.
 
سلامت اخلاقی یعنی همین که در اوج باشی و حواست به هم صنف خودت باشد. واقعا دم مهران مدیری گرم . اگر مدیری همیشه محبوب است و در اوج، به این خاطر است که پشت ستاره حلبی‌اش قلبی از طلا دارد.
 
خیلی سرش شلوغ است و شدیدا مشغول چند کار . اما مستقل از اینکه انگی و یا نسبتی به او بدهند در هیاهو و شلوغی کارهایش روزی دوبار از طریق نزدیکان الهام چرخنده حالش را جویا می شود و معرفت در گرانی است که نصیب هرکس نخواهد شد. با همه انتقاداتی که از رضا رشیدپور دارم ولی رفتار انسانی اش را در قبال همکارش می ستایم.

به هر حال روزگار شامورتی بازان سیاسی فرهنگی نماست و هر کس به راه مستقل خودش برود، سکه اش را ضرب نمی کنند.